به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو، عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی و صلح با آن از جمله کلیدواژههایی است که در سالهای اخیر در رسانهها و اظهارات مقامات کشورهای عرب به طور مستقیم و غیرمستقیم مطرح شده است.
نخستینبار انور سادات با سفر به سرزمینهای اشغالی در سال ۱۹۷۰، بر دیوار نزاع اعراب و صهیونیستها شکاف وارد ساخت؛ این سفر مقدمهای شد برای توافق کمپ دیوید در سال ۱۹۷۹ که تمایل به برقراری صلح و عادی سازی روابط و به نوعی به رسمیت شناخته شدن رژیم غاصب، در کنفرانس های مادرید و اسلو و نیز چهره جدیدی از خود نشان داد. در واقع انگاره آشتیناپذیری کشورهای اعراب با رژیم صهیونیستی را در اذهان مردم منطقه و مقامات کشورهای آن کمرنگ و کمرنگ تر کرد تا اینکه در چند روز اخیر، در کنار دو کشور اردن و مصر که به برقراری روابط دیپلماتیک با اسرائیل اقدام کرده بودند، نام کشور امارات نیز ثبت گردید.
علیرغم مواضع ضداسرائیلی که در سخنان مقامات کشورهای عرب وجود دارد، اما آشکار شدن روابط پنهانی این کشورها در سال های اخیر بر تهی بودن سخنان و کمرنگ شدن اولویت آرمان فلسطین در بین الویتهای سیاستخارجی این کشورها حکایت دارد. عربستان و امارات از جمله این کشورها هستند که در در سالهای اخیر با برقراری روابط پنهانی و غیر رسمی به نوعی اقدام به شناسایی دوفاکتور این رژیم کردند.
عربستان سعودی بارها از جمله در سال ۲۰۰۲ و ۲۰۰۷ موضوع صلح و عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی را با این پیش شرط اینکه این رژیم به مرزهای سال ۱۹۶۷ بازگشته و از طرح دو دولتی در فلسطین حمایت کند، مطرح کردند؛ اما با پاسخ منفی صهیونیستها مواجه شد.
هرچند روابط عربستان و کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی به طور دیپلماتیک مسکوت مانده بود، اما هر دو طرف در سالهای اخیر همکاریهای خود را از طریق تبادل اطلاعات در رابطه با موضوع تهدید ایران تداوم دادهاند. بطوریکه در جولای ۲۰۱۶، دررنشستی که در دفتر شورای روابط خارجی در واشنگتن با حضور انور عشقی سرلشکر بازنشسته نیروهای مسلح عربستان و «دوری گلد» سفیر سابق و مدیرکل وزارت خارجه رژیم صهیونیستی برگزار شد، در خصوص منافع مشترک خود در مخالفت با ایران بحث کردند.
پیش از این نیز روزنامه انگلیسی ساندی تایمز در سال ۲۰۱۳ در یادداشتی از یک قرارداد دفاعی سه جانبه بین عربستان، امارات و رژیم صهیونیستی که به موجب آن برای به اشتراک گذاری پایگاه های رادار و اطلاعات دفاع موشکی با یکدیگر همکاری خواهند کرد، پرده برداشته بود.
از سوی دیگر روزنامه الشرق قطر نیز در دی ماه سال۹۶، عنوان کرد: " به طور قطع، نام سال ۲۰۱۷ در تاریخ به عنوان سال عادی سازی روابط بحرین، عربستان و امارات با رژیم صهیونیستی نوشته خواهد شد."
علاوه بر این اظهاراتی که به مقامات رژیم صهیونیستی و مقامات کشورهای عرب در سالهای اخیر داشتند بیش از پیش مقدمهساز عادی سازی روابط بین این کشورها با رژیم صهیونیستی بوده و خواهد بود؛ به طور مثال در مصاحبهای که محمد بن سلمان در مجله آمریکایی آتلانتیک در فروردین ۹۷ داشت به این نکته که "فلسطینیها و اسرائیلیها حق دارند که سرزمین خودشان را داشته باشند" اشاره کرد و بطور تلویحی از حق صهیونیستها برای حضور در فلسطین دفاع کرد.
بنیامین نتانیاهو نیز در نشست رهبران سازمان های یهودی-آمریکایی در قدس به این واقعیت که "تنها سه کشور عربی هستند که که با این رژیم روابط مستحکم و سرّی ندارد" اشاره و مابقی کشورهای عرب را به داشتن روابط مستحکم با اسرائیل معرفی کرد.
اقدامات آشکار دیگری در سالهای اخیر، چون سفر بیبی به عمان و دیدار با سلطان قابوس، عبور هواپیمای صهیونیستی از آسمان سودان به سمت آمریکای جنوبی برای اولین بار، اجازه عربستان سعودی برای عبور هواپیمای خطوط هوایی هند از آسمان عربستان به سمت اسرائیل، حضور تیم های ورزشی این رژیم در امارات و قطر و همچنین شرکت تیم ورزشی اسرائیلی در مسابقات جام جهانی جودو در امارات و مشارکت نیروی هوایی امارات و نیروی هوایی اسرائیل در مانور هوایی که در یونان برگزار شد، روابط تسلیحاتی کشورهایی چون عربستان و امارات با رژیم صهیونیستی که اقدام به خرید تسلیحات از جمله دستگاه های جنگ الکترونیک و سامانههای دفاع موشکی از این رژیم کرده بودند و همچنین اظهارات مقامات بحرین درخصوص اینکه شهروندان بحرین برای سفر به اسرائیل آزاد و مختار هستند؛ همگی دال بر فراهم کردن زمینههای عادیسازی روابط و نزدیک بودن آشکارسازی شناسایی دوژره ، رسمی و علنی آن، هستند.
و اینک امارات به عنوان سومین کشور عربی است که رژیم صهیونیستی را بهطور علنی به رسمیت شناخته و به عادی سازی روابط با آن اقدام کرده است؛ همچنین به پشت کردن اعراب بر آرمان فلسطین صحه گذاشت.
در این بین باید منتظر ماند تا اندک اندک موعد عادی سازی سایر کشورهای عرب همچون عربستان نیز بوجود آید.
در این بین، عربستان اما با معرفی خود به عنوان رهبر جهان عرب و سیادت جهان اسلام و همچنین افکار عمومی ضدصهیونیستی مردم این کشور، علیرغم خواست خود، بیش از امارات در علنیسازی روابط خود با اسرائیل تعلل و تردید خواهد داشت.
از سویی، در سالهای اخیر با جدی شدن رقابتهای منطقهای و افزایش نفوذ ایران در منطقه، بحران سوریه و شکست نیروهای غربی، عربی و عبری در جنگ نیابتی با ایران و نیروهای مقاومت و همچنین بحران یمن و شکست نیروهای ائتلاف عربی در مقابل حوثی ها، بیش از پیش سبب شد تا رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی در مقابل قدرت منطقه ایران مرعوب شوند.
از سوی دیگر عواملی چون، جایگزینی نفت شیل با نفت عربستان سعودی، بالا رفتن اهمیت منطقه آسیاپاسفیک در مقابل غربآسیا، تغییر راهبرد ایالات متحده مبنی بر اینکه هزینه امنیت منطقه باید توسط سایر قدرت ها نیز پرداخت شود، اتخاذ استراتژی مدیریت از راه دور امریکا و اقداماتی چون توافق برجام، سبب شد تا رژیمصهیونیستی و عربستان بیش از پیش در موضع ضعف در مقابل ایران قرار بگیرند.
چراکه خروج آمریکا از منطقه بیش از هر کشوری امنیت متکی به خارج کشورهای عربی بویژه سعودی را تحت تأثیر خود قرار خواهد داد. در دوره ترامپ علیرغم افزایش فروش تسلیحات به کشورهای عربی و در صدر آنها عربستان، اما این کشورها همچنان با وابستگی امنیتی خود به خارج و عدم وجود نیروی زمینی قدرتمند مواجه هستند.
در کنار این، وجود تهدید مشترک و دشمن واحد یعنی ایران سبب شد تا کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی روابط نزدیکتری در حوزهی تسلیحاتی و اطلاعاتی با یکدیگر برقرار کرده و چارهای برای حضور کمتر و شاید در سالهای آینده، خلاء حضور امریکا در منطقه بیندیشند. در همین خصوص و برای توضیح وضعیت کنونی کشورهایی چون عربستان، بحرین، قطر، امارات و رژیم صهیونیستی میتوان از نظریه "موازنه منافع" رندل شولر استفاده کرد؛
شولر با تمایز میان نقشِ دولت ها در نظام بین الملل از چهار نقش در این نظام نام میبرد:
شیرها: علاقمند به حفظ وضع موجود و محافظه کاری هستند و به عنوان یک قدرت برتر تعریف می شوند
برهها: کشورهایی نه چندان قدرتمند که دنباله رو شیرها هستند و امنیت خود را در گرو حمایت و دنباله روی از شیرها میدانند.
شغالها: کشورهایی که خواهان تغییر وضع موجود به نفع خود هستند.
گرگها: کشورهای تجدیدنظرطلب و علاقمند به تغییر وضع موجود.
او با قرار دادن آمریکا در دسته شیرها، معتقد است که با خروج آمریکا از منطقه، کشورهای عربی در نقش برهها برای بازیابی موقعیت خود در مقابل تهدید ایران که نقش گرگ را دارد، به دنبال شیری جایگزین امریکا باشند تا بتواند با حفظ وضع موجود از برهها در مقابل گرگ(ها) محافظت نماید.
در بین کشورهایی چون روسیه، انگلیس، اتحادیه اروپا و رژیم صهیونیستی، کسورهای اعراب اسرائیل را مرجحتر میدانند؛ چرا که این رژیم با در دست داشتن سلاح و زرادخانه هستهای، ارتشی به نسبت قدرتمندتر از اعراب، قرار گرفتن در جایگاه متحد استراتژیک آمریکا و دریافت حمایتهای مالی، نظامی و تسلیحاتی این کشور و البته دشمن جدی ایران و محور مقاومت در منطقه، پتانسیل بیشتری برای ایفای نقش "سیر" خواهد داشت! پس سعی خواهند کرد با عادی سازی روابط و فراهم کردن حضور اسرائیل در منطقه خلیج فارس، همچنان برّههایی آرام، مطیع و البته همکار با اسرائیل باشند.
حال اینکه آیا به راستی اسرائیل توان بازیگری نقشی چون شیر را خواهد داشت یا خیر، جای بسی تامل و تعجب خواهد داشت.
منبع: خبرنامه دانشجویان ایران