گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو: محرم فصل مشترک ما ایرانی هاست، از هر قشری از هر صنفی و از سن و سالی همه دور هم جمع میشوند و به یاد قتیل سال ۶۱ دشت کربلا اشک میریزند و نوحه میکنند؛ و بالاتر از این میتوان گفت که از هر مذهب و آئینی پای کار دستگاه اعظم سیدالشهدا علیه السلام میآیند، دستگاهی که نزدیک به ۱۴ قرن است، سال به سال بر رونق آن افزوده شده است.
یکی از مهم ترین ویژگی های مداحی های خاطره انگیز داشتن شعرهای ناب و تاثیرگذاری است که آن زمان هر مستمعی را تحت تاثیر قرار می داد، شعرهای پرمعنایی که متاسفانه چند سالی است با ورود سبک های جدید مداحی به شدت تنزل پیدا کرده است که مجال پرداختن به این موضوع در این خبر نمیگنجد.
به همین بهانه مرکز رسانه ای آستان قدس رضوی، به انتشار بازخوانی های مداحی های قدیمی و خاطره انگیز پرداخته است، مداحی هایی که با آنهاخاطرات زیبایی برای مستمعین رقم خورده است، که همزمان با ایام دهه نخست محرم برخی مداحیهای خاطره انگیز به شکل متفاوتی بازنشر شده است که در بخش هشتم این گزارش به نوحه قدیمی «ای ساقی لب تشنگان» پرداخته شده است.
محمد احمدیان از مداحان قدیمی دهه 40 است که تسلط به ردیف های موسیقی و بکار بردن آنها در اجراهایش از ویژگی های بارز است که همین موارد منجر به خواندن نوحه های دلنشین شده است، نوحه هایی که با کمک لحن آوازی اجرا مینمود.
احمدیان در اوایل کودکی تا نوجوانی تمامی ردیف موسیقی را از پدرشان و همچنین بواسطه هوش و علاقه شان یاد می گیرند و در سال ۱۳۳۸ به دعوت آقای مجید وفادار به رادیو دعوت می شوند که از همان ابتدا با اشعار مذهبی کارشون را شروع و تا سال ۱۳۵۷ ادامه داده اند و با مرحوم ذبیحی بسیار کار مشترک در رادیو اجرا کردند و همچنین در ادامه کار به عنوان مداح تراز اول مملکت در آن زمان بودند که متاسفانه بعد از انقلاب دیگر فراموش شدند و نغمه های زیبای ایشان دیگر به گوش نرسید جز چند نوار در قالب نوحه که انصافا گنجینه ای بسیار زیبا از نواهای مذهبی قدیم است.
اثر «نوجوان اکبر من» ابتدا در سال ۱۳۴۲ توسط جواد بدیع زاده ساخته و روی صفحه گرامافون منتشر شد که مورد علاقه بسیاری از نوحه خوانان قرار گرفت و در اکثر شهرهای ایران توسط آن ها اجرا شد.
احمدیان در آن سالها توانست آثاری ماندگاری چون «بیا مادر از حرم بیرون» و « ای ساقی لب تشنه لب» خلق کند که در ادامه بازخوانی نوحه ماندگار «ای ساقی لب تشنگان» توسط سیدمجید بنی فاطمه از نظرتان میگذرد:
ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم
داغت شکسته پشت من، ای راحت جانم، سقای طفلانم
ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم
من بـیبرادر چـون کنم بـا این سپـاه دون، در دامـن هامـون
بینـم تـو را در ابــر خـون، ای مـاه تابـانم، سقای طفلانم
ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم
خواهـم بـرم در خیمهگه، ای گل تن پاکت، پیکـر صدچـاکت
ممکـن نبـاشد «یا اخا» محـزون و نـالانم، سقای طفلانم
ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم
برخیـز و ای جــان بـرادر کـن علمـداری، بنما مـرا یـاری
بی تـو غـریب و بیمعیـن در این بیابـانم، سقای طفـلانم
ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم
بی تـو یقیـن دارم کـه فـردا زینب نـالان، بـر ناقـهی عریان
گردد سوار از راه کینـه بــا یتیمانم، سقای طفلانم
ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم
شد روز روشن پیش چشمم تیرهتر از شب، چون معجر زینب
بینم تو را در موج خون، ای دُرّ غلطانم، سقای طفلانم
ای ساقـی لب تشنگان، ای جـان جانانم، سقای طفلانم