آقا براي روزه مهموم گريه کرد
کد خبر: ۸۷۹۸۵
شعري از محمدصادق شهبازي*
آقا براي روزه ي مهموم گريه کرد/ وقتي براي غربت شان يار غار شد/ آقا براي دعوت ياري پيام داد/ بايد براي ياري شان بي شمار شد/ مسلم نباشد آن که به آن ها کمک نکرد/ بايد که سد، مقابل اين جوبيار شد...
۲۱ شهريور ۱۳۸۹ - ۰۸:۰۸

به گزارش گروه پاتوق شيشه اي «شبکه خبر دانشجو»، محمد صادق شهبازي، دبير اسبق جنبش عدالتخواه دانشجويي در جديدترين سروده خود، با اشاره به خطبه هاي مقام معظم رهبري در نماز عيد فطر و اشارات ايشان درباره کمک به سيل زدگان پاکستان نوشته است:

وقتي که شبهه قاره، بلا را دچار شد!
درياي سند، سيل شد و بي قرار شد

مردم ميان سيل، ز کف داده زندگي
هر آن چه رشته بود، تمامي غبار شد

وقتي که يک شبه همه هستي به باد رفت
آواره شد، فقيرتر و خاکسار شد

بي عرضه دولتي که توان عمل نداشت
وارث به بي پناهي صدها هزار شد

دشمن به خاک و مرز مسلمان طمع نمود
با اسم لطف، بر سر مظلوم، بار شد

دنبال ظلم و غارت با وجهه ي شخيص
لشکر کشيد و گرده ي مردم، سوار شد

وقتي کمک ز جانب امت نداشتند
بر زير چکمه هاي عدو، مرد، خوار شد

آقا براي روزه ي مهموم گريه کرد
وقتي براي غربت شان يار غار شد

آقا براي دعوت ياري پيام داد
بايد براي ياري شان بي شمار شد

مسلم نباشد آن که به آن ها کمک نکرد
بايد که سد، مقابل اين جوبيار شد

دست کمک به سوي برادر دراز کرد
با مهر، سوي ياوري حال زار، شد

با اين که قدس، مسئله ي اول است باز
بايد برادر دگري نيز يار شد

بايد براي مشکل امت به پا شويم
بر هر چه سد مقابل خود آبشار شد

وقتي که امّتيم و تمامي برادريم!
جوشيد از درون خود و چشمه سار شد

بايد نمونه گشت در اين امت وسط
در اتحاد ، الگوي اين روزگار شد

تمرين مرد بودن مان، ماه رفته بود
بايد که فطر، خواست به پا سوي کار شد

/انتهاي پيام/

گزارش خطا
ارسال نظرات
captcha