کد خبر:۸۸۰۱۴

آيا«قسمت بودن» در ازدواج از نظر اسلام صحيح است؟

تمام تقديرات و سرنوشت انسان به دست خداست، ولى قرآن بهره انسان را به انداز تلاش و كوشش او مى‏داند.

گروه معارف «شبكه خبر دانشجو»؛ آيا «قسمت بودن» در ازدواج از نظر اسلام صحيح است؛ يعنى مشخص است كه در آينده با چه فردى ازدواج مى‏كند؟

1. مقصود از قسمت بودن‏

واژ «قسمت» كه در روايات از آن به «قضا و قدر» يا همان «تقدير و سرنوشت» تعبير مى‏شود، در بين مردم به معناى «توفيق» نيز به كار مى‏رود كه البته با دقتى در مورد آن، به همان معناى «تقدير و سرنوشت» است؛ براى مثال؛ به كسى مى‏گوييم: آيا به كربلا براى زيارت رفته‏اى؟ مى‏گويد: «قسمت نبود».

2. راستى چرا برخى در هر جا و سر هر مسئله مى‏گويند: قسمت اين بود؟ پاسخ آن را از دو جهت مى‏توان بررسى كرد:

نگاه اول: گاهى به خاطر كم كارى، بى‏احتياطى و آگاهى نداشتن كلم «قسمت» بر زبان آورده مى‏شود. با بى‏احتياطى به ماشين شخصى مى‏زند، مى‏گويد قسمت بود، آگاهى از مسئله‏اى ندارد و به نوعى دچار گرفتارى مى‏شود، مى‏گويد قسمت اين بود و هزاران قسمت گفتن ديگر از اين قبيل.

آرى، درست است كه به نوعى تقدير الهى بوده است، ولى چرا او دقت نكرده است؟! مى‏توانست احتياط كند تا تصادف نكند، مى‏توانست علم و آگاهى كسب كند تا گرفتار نشود؛ زيرا اراده انسان هم جزء تقدير الهى است.

حال در اين موارد چون شخص به ماشينى زده و دچار گرفتارى شده است، براى اين‏كه مقدارى از فشار عصبى و روحى‏اش كم شود، مى‏گويد: «قسمت بود و خدا اين‏طور خواسته بود» كه البته «انصاف» هم در اين‏جا به خوبى نمايان است؛ زيرا خداوند قوانين و سنت‏هاى هستى را به او معرفى كرده و به او علم و آگاهى و اراده داده بود و او بايد با «علم و آگاهى» و «اراده» خود راه صحيح را انتخاب مى‏كرد تا دچار مشكل نشود.

نگاه ديگر: تمام جوانب كار در نظر گرفته مى‏شود و با تحقيق، مشورت و نيز رعايت نكات مختلف ازدواج صورت مى‏پذيرد؛ آن‏گاه سخن از «قسمت بودن» نيز مطرح مى‏گردد؛ اين «قسمت» يعنى همان قضا و قدر صحيح؛ همان سرنوشتى كه برايمان رقم خورده است؛ يعنى حال كه به تمام وظايف خود عمل كرده و هيچ كوتاهى نكرده‏ايم، مى‏توانيم ادعا كنيم كه «قسمت» بود.

و بالاخره همان سرنوشتى كه بايد بدان راضى باشيم؛ همان‏گونه كه امام حسين (ع) در آخرين لحظات عمر گرامى‏اش فرمود: «صبراً على قضائك يا رب لا اله سواك» « فرهنگ جامع سخنان امام حسين( ع)، ص 572.« اى پروردگارى كه جز تو هيچ معبودى نيست، بر قضاى تو صبر مى‏كنم»

اگر تعيين شده كه در آينده با چه كسى ازدواج مى‏كنيم، آيا اين مصداق جبر نيست؟

در جواب اين طور مى‏گوييم:

اين كه خداوند مى‏داند شما با چه كسى در آينده ازدواج مى‏كنيد، با اختيار شما منافات ندارد؛ زيرا انسان تصميم‏هاى زندگى را به اراده و اختيار خويش مى‏گيرد و خداوند به اين اراده علم دارد؛ يعنى خداوند مى‏داند كه شما در آينده كدام مورد را به اراده خود انتخاب مى‏كنيد؛ براى مثال، در خيابانى ترافيك طولانى شده و رانندگان خبر ندارند چرا راه بسته شده است، حال اگر شخصى از بالاى ساختمانى كه به خيابان مشرف است، ببيند كه علت بسته شدن راه سرپيچى يك راننده از قوانين راهنمايى و رانندگى است كه موجب تصادف و بسته شدن راه شده است، ولى ساير رانندگان خبر نداشته باشند كه صد متر جلوتر چه اتفاقى افتاده است، حال سوال اين است آيا او كه از بالاى ساختمان آگاهى پيدا كرده، در اين ترافيك نقش داشته است و باعث ترافيك شده است؟!

در مثال ازدواج نيز چنين است. خداوند متعال با علم بى‏كران خود خبر دارد كه شما روزهاى آينده با چه كسى ازدواج مى‏كنيد و اگر ما با تصميم اشتباه سرپيچى از قوانين زندگى در ترافيك زندگى بمانيم، آيا تقصير او است كه از اين مسئله خبر داشته است؟!

يادآورى: با توجه به آيات قرآن و روايات اهل بيت (ع) حكمت‏هاى برخى تقديرات الهى كه براى انسان رقم مى‏خورد، براى ما معلوم است؛ از جمله:

الف- وجود حوادث و مشكلات، حكمت‏هايى مانند «شكوفا شدن استعدادها» و همچنين «امتحان و آزمايش الهى» دارد كه براى رسيدن به مقام‏هاى بالاتر و رحمت بيشتر است؛ زيرا خداوند مى‏فرمايد: «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَىْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالَّثمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ ...؛ «بقره، 155»

و قطعاً [همه‏] شما را به چيزى از ترس و گرسنگى و كاهشى در ثروت‏ها و جان‏ها و محصولات، آزمايش مى‏كنيم؛ و به شكيبايان ...»

ب- چه بسيار چيزهايى كه ما داريم يا در اختيار ديگران است و ما در آرزوى داشتن آن هستيم، ولى در حقيقت آن‏ها «نعمت» نيست، بلكه «نقمت» اند و چه بسيار چيزهايى كه فكر مى‏كنيم «نقمت» است، ولى در حقيقت «نعمت» مى‏باشند. خداوند متعال با اين آيه شريفه: «... عَسَى أَن‏ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّوا شَيْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» «بقره، 216... و چه بسا چيزى را دوست مى‏داريد و آن براى شما بد است. و خدا مى‏داند، و شما نمى‏دانيد.»

 آرامشى جديد به ما هديه مى‏كند تا به رضاى الهى راضى باشيم.

ج- از طرفى برخى مشكلات كه در زندگى براى ما پيش‏مى‏آيد، نتيجه اعمال و رفتار خود ماست [گناهان يا تصميمات اشتباه‏]؛ زيرا خداوند مى‏فرمايد: «و اگر (بر فرض) اهل آبادى‏ها ايمان مى‏آوردند و خودنگهدارى (و پارسايى) مى‏كردند، حتماً بركاتى از آسمان و زمين بر آنان مى‏گشوديم؛ وليكن (آنان حق را) تكذيب كردند؛ پس بخاطر آنچه همواره كسب مى‏كردند، گرفتارشان كرديم.» « اعراف، 96» و در آى ديگر مى‏فرمايد: «... و هركس [خودش‏] را از [عذاب‏] خدا حفظ كند، برايش محل خارج شدن (از مشكلات) قرار مى‏دهد؛ و او را از جايى كه نمى‏پندارد روزى مى‏دهد؛ و هركس برخدا توكّل كند پس او برايش كافى است ...» «طلاق، 2- 3»

و در آيه ديگر مى‏فرمايد: «بخاطر دستاورد مردم، تباهى در خشكى و دريا آشكارشد؛ تا (سزاى) بعضى از آنچه انجام داده‏اند را به آنان بچشاند! باشد كه آنان بازگردند ..» «. روم، 41»

با توجه به آيات فوق به اين نتيجه مى‏رسيم كه تقوا در رقم خوردن سرنوشت ما نقش مهمى دارد؛ از اين رو با رعايت «تقوا» مى‏توانيم «سرنوشت» خود را با دست خود، به نفع خود رقم بزنيم و اگر در گذشته خطا يا گناهى از ما سرزده، مى‏توانيم توبه كنيم و با «استغفار» از گناهان گذشته طلب بخشش كنيم؛ زيرا: «قُلْ يَا عِبَادِىَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَحْمَهِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ...» « زمر، 53 و 54. بگو:« بگو:« اى بندگان من كه در مورد خودتان زياده روى كرده‏ايد، از رحمت خدا نااميد نشويد،[ چرا] كه خدا تمام آثار( گناهان) را مى آمرزد؛ كه تنها او بسيار آمرزنده‏[ و] مهرورز است.»»

و با دعا آينده‏اى زيبا را طلب كنيم كه «ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَكُمْ» «غافر، 60.« مرا بخوانيد تا( دعاى) شما را بپذيرم»».

نتيجه

از آنچه بيان كرديم بر مى‏آيد كه تمام تقديرات عالم هستى و انسان به دست قدرت خداوند رقم مى‏خورد و او است كه «تُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ»؛ «آل عمران، 26« ... و هر كه را خواهى، عزّت دهى؛ و هر كه را خواهى خوار گردانى.»»

يعنى هر كه را بخواهد (و شايسته بداند) عزت مى‏دهد و هر كه را بخواهد، خوار مى‏كند.

بنابراين، تمام تقديرات و سرنوشت انسان به دست خداست، ولى قرآن بهره انسان «نجم، 39» را به انداز تلاش و كوشش او مى‏داند؛ از اين رو، چيزهايى مانند تلاش انسان، اختيار انسان و دعاى انسان و ... جزء تقديرات الهى مى‏باشد كه انسان مى‏تواند با تلاش، علم، آگاهى، دعا و جز اين‏ها خود را در حلق «شايستگان» وارد كند و به تعبير ديگر، خود را از حلق «خوارشوندگان» خارج كند و شايسته عزتمندى شود تا خداوند او را عزت بخشد.

معرفى كتاب‏

براى جستار بيشتر در اين باره و بحث جبر و اختيار رجوع فرماييد:

1. درس‏هايى از اصول عقائد اسلامى، محمدى رى‏شهرى؛

2. عدل الهى، شهيد مطهرى.

/انتهاي پيام/                       

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار