به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو، ترامپ به عنوان رئیس جمهور افراطی در فشار علیه ایران، در موضوعات مختلفی، چون سکوت در برابر مسائل حقوق بشری، افزایش فروش تسلیحات به این کشورها، همراهی در تامین منافع آنها در افزایش فشار و تهدید علیه ایران، خروج از برجام، تحدید شبه نظامیان نزدیک به ایران و در نهایت هموار کردن مسیر عادی سازی روابط این کشورها با رژیم صهیونیستی نقش منحصر به فرد و محبوبی از خود نزد این کشورها و همراهی و حمایت از رژیم صهیونیستی ایفا کرده است.
انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ امریکا که به پیروزی بایدن در انتخابات منجر شد موجی از نگرانی را در میان متحدان منطقهای ترامپ ایجاد کرد. چرا که مواضع انتخاباتی بایدن نویدبخش تغییراتی در سیاست خارجی امریکا در قبال ایران و توافق هستهای مربوط به این کشوردارد که میتواند آغازگر فرصتهایی از مذاکره و گفتگو بین دو کشور باشد.
موضوعی که شاید در تضاد با اقدامات دوران ریاست جمهوری ترامپ همچون اتخاذ استراتژی فشار حداکثری علیه ایران، خروج از برجام، ترور سردار سلیمانی در فرودگاه بغداد، افزایش تنش با این ایران تا مرز آغاز یک تقابل نظامی و تداوم روند منزوی ساختن ایران در میان کشورهای عربی منطقه در راستای خواست و منافع متحدان منطقهای امریکا بود.
برکناری مارک اسپر وزیر دفاع این کشور و انتشار خبرهایی مبنی بر جلسهی ۲۲ آبان در دفتر بیضیشکل ترامپ در خصوص بررسی حمله نظامی به تاسیسات هستهای ایران در نطنز در نتیجه گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی مبنی بر ۱۲ برابر شدن ذخایر اورانیوم ایران نسبت یه سال ۲۰۱۸، مجدد بحث تقابل نظامی و ایجاد تنش در منطقه را مطرح ساخت.
هرچند این طرح با این استدلال که هر گونه تهاجمی علیه ایران به گسترش تنش در منطقه منجر خواهد شد، با مخالفت حاضران در جلسه روبرو شد و در مقابل خواستار اتخاذ گزینههای جایگزینی برای فشار علیه ایران، چون تحریم بیشتر داراییهای ایران و متحدان آن و همچنین حمله به گروههای شبه نظامی نزدیک به ایران در عراق شدند.
بررسی برخی رویدادها و اقدامات رژیم صهیونیستی و امریکا قبل و بعد از انتخابات ریاست جمهوری ایالت ماحده امریکا نشان از تمایل و آمادگی این دو متحد علیه ایران حتی در واپسین روزهای روی کار بودن ترامپ دارد. بطور مثال؛ استقرار جنگنده اف ۱۶ فالکون امریکا در پایگاه شاهزاده سلطان عربستان در روزهای پایانی مهرماه همراه با پرسنل پشتیابی آنها به نام " گمبلرز" که وظیفه حمایت از ماموریتهای نیروی هوایی امریکا در سنتکام و همچنین دفاع از نیروهای متحد این کشور در منطقه را خواهد داشت؛ گفتگوی تلفنی بنی گانتز وزیر دفاع رژیم صهیونیستی با کریستوفر میلر سرپرست وزارت دفاع امریکا پس از برکناری مارک اسپر در ۲۳ آبان ماه که با محوریت ایران و پیشبرد همکاریهای خود در جهت الویتهای مشترک دفاعی امریکا و اسرائیل بوده است؛ دستور ترامپ مبنی بر کاهش تعداد نیروهای امریکایی در عراق و افغانستان در ۲۷ آبان ماه؛ سفر پمپئو به منطقه و اراضی اشغالی در ۲۸ آبان با هدف تشدید فشارها علیه ایران تا پیش از مراسم تحلیف جو بایدن؛ علاوه براین پمپئو در جریان سفر خود به اسرائیل در پاسخ به سوال خبرنگاران در خصوص ایران به "روی میز بودن تمام گزینه ها" علیه ایران اشاره میکند.
بطور همزمان با مواضع پمپئو، در ۱ آذر ماه نیروی هوای امریکا در صدد استقرار بمب افکنهای بی ۵۲ با هدف جلوگیری از تجاوز و اطمینان خاطر شرکا و و متحدان امریکا در منطقه اقدام کرد؛ «گرگ گیلوت» فرمانده نیروی هوایی نهم امریکا هدف از استقرار این بمب افکنها در منطقه را قابلیت انتقال سریع نیروهای به داخل، خارج و یا پیرامون صحنه عملیات به منظور در اختیار گرفتن، حفظ و بهره برداری از ابتکار عملیات برای بازدارندگی در برابر تهاجم احتمالی بسار مهم د انست؛ در ۲ آذر ماه نتانیاهو به همراه یوسی کوهن رئیس موساد به عربستان سفر کرد، این سفر که به نشست سه جانبه بن سلمان، پامپئو و نتانیاهو در نئوم عربستان منجر شد هرچند در ظاهر با هدف گفتگو اسرائیل و عربستان در خصوص عادی سازی روابط بوده است، اما بررسی خبرگزاریهای نزدیک به رژیم صهیونیستی نشان از این واقعیت دارد که این گفتگوی سه جانبه با هدف بحث و بررسی در خصوص جوانب تهاجم به تاسیسات هستهای ایران و اطمینان خاطر به بن سلمان برای همراهی و حمایت از این کشور بوده است تا عربستان ضمن همکاری با رژیم صهیونیستی در صورت حمله نظامی به ایران، امکان استفاده از فضای این کشور را در اختیار رژیم صهیونیستی قرار دهد.
هرچند در این گفتگو نشانههایی از تردید بن سلمان در خصوص حمله به ایران مطرح شده است چرا که این کشور در دسترس بودن اهداف و منابع نفتی خود در تیررس نیروهای الحوثی و نگرانی از گسترش تنش به خارج از مرزهای ایران به منطقه و تحت تاثیر قرار دادن امنیت و منافع عربستان و سایر کشورهای عربی را در صورت هرگونه تنشی محتمل میپندارد.
علاوه براینها، دستور مقامات اسرائیل به نیروهای دفاعی این رژیم در ۵ آذر برای آمادگی کامل در قبال هرگونه حمله به ایران و در نهایت ترور محسن فخری زاده دانشمند برجسته هستهای و دفاعی ایران در ۷ آذر ماه به عنوان فردی که سالها سوژه ترور رژیم صهیونیستی بوده در کنار انتشار بیانیه پنتاگون در خصوص بازگشت ناوهواپیمابر "یو اس اس نیمیتز" به خلیج فارس با هدف پشتیابی هوایی و دفاعی در صورت هرگونه حمله احتمالی؛ همگی تکههای پراکنده پازلی واحد هستند و آن تصمیم برای تهاجم به تاسیسات هستهای ایران و یا وارد کردن ایران در بحرانی منطقهای در فرصت باقی مانده از دولت ترامپ میباشد تا امکان هرگونه انعطاف و یا گفتگویی در دولت بعدی امریکا مسدود و یا سخت شود.
چرا که از منظر رژیم صهیونیستی با رفتن ترامپ فرصت و امکان هرگونه ناکاوتی علیه ایران ضعیف خواهد شد. آمادگی نیروهای نظامی امریکا و اسرائیل در منطقه در ماههای اخیر همراه با هشدارهایی از سوی ایران مبنی بر شدت عکسالعمل نسبت به هرگونه تهاجم و گسترش دامنه آن فراتر از محدوده مدیریت امریکا و اسرائیل بوده است.
در واقع تلاش اسرائیل و جنگ طلبان کابینه ترامپ طی ۴ سال اخیر نتوانست به تهاجم و تقابل نظامی مورد نظر اسرائیل منتهی شود؛ و محدود شدن فرصت این رژیم تا ۲۰ ژانویه ۲۰۲۱ علیه اقدامات علنی علیه ایران با همراهی و چراغ سبز امریکا بیش از پیش آنها را به تسریع در هرگونه اقدامی علیه جمهوری اسلامی ایران واداشته است؛ اقداماتی که بی شباهت به اقدامات این رژیم در روزهای پایانی ریاست جمهوری جورج بوش در سال ۲۰۰۸ نیست.
در مقابل تحرکات اخیر، مقامات ایرانی در حوزه دیپلماسی بیش از تهاجم نظامی بر راه حل سیاسی تاکید کرده اند و ظاهرا با در پیشگرفتن آمادگی در سطح نظامی و صبر استراتژیک در حوزه سیاسی در پی مدیریت تنش و اقدامات دشمنان خود هستند. حال با مفروضات گفته شده باید دید پس از ترور شهید فخری زاده، ایران اقدام به واکنش نظامی خواهد کرد یا با درپیش گرفتن استراتژی اتخاذ شده پس از شهادت سردار سلیمانی و تدوام "صبر استراتژیک" در انتظار فرصت ویژهای برای عکس العمل و انتقام خواهد بود!
منبع: خبرنامه دانشجویان ایران