به گزارش گروه پاتوق شيشه اي «شبكه خبر دانشجو»، دكتر محمدرضا زائري در جديدترين شماره هفته نامه پنجره نوشته است:
در طول روزهاي گذشته و به بهانه سالگرد حادثه يازدهم سپتامبر، اهانتهايي نسبت به قرآن كريم صورت گرفت. روشن است كه اينگونه جريانات به شكل مستقيم توسط جريانهاي فكري اعتقادي صهيونيستي هدايت ميشوند كه اساسا پيش از اسلام با آيين مسيحيت درگير بوده و با آن دشمني دارند.
گسترش انقلاب اسلامي و موج وسيع گرايش به اسلام كه پس از انقلاب اسلامي در سطح جهان رخ داده، هر روز فتنهجويان صهيونيست را بيشتر نگران ميكند. از اينرو به گمان باطل خود ميكوشند تا به شيوههاي مختلف نور خدا را با باد دهان خاموش كنند.
آنها نميدانند كه اين انقلاب عظيم داستان ديگري دارد و درشگفتند كه حيلهها و مكرهايشان مثل هميشه نتيجه طبيعي و ثابت را ندارد. مانعتراشي ميكنند و محروميتها ميآفرينند و مردم مقاومتر ميشوند، رهبران اين مردم را ميكشند و مردم بيدارتر ميشوند، به مقدساتشان اهانت ميكنند و مردم بدانها بيشتر روي ميآورند.
در طول تاريخ اتفاقاتي چون اين اهانت فراوان رخ داده است: از حمله سپاهيان ابرهه به خانه خدا و آتش زدن كعبه توسط يزيد تا پاره كردن قرآن توسط دشمنان اسلام و قرآن و مگر شهادت دردناك حسين بن علي و فرزندانش در كربلا كمتر از اهانت به صفحات قرآن است؟
در اين ميان، هم بايد به اصل و ريشه موضوع و هدف اساسي دشمن، يعني اسلامهراسي غرب توجه كرد و هم به توطئه صهيونيسم براي باز كردن جبههاي تازه و ايجاد فتنه و دشمني ميان مسلمانان و مسيحيان و در نتيجه منحرف كردن اذهان و افكار عمومي از يهوديان صهيونيست، بهسمت كليساي مسيحي.
هر چند كليسا رسما به وحيانيت قرآن اعتراف نميكند و گاه كينهتوزيهايي هم نسبت به قرآن كريم در آثار نويسندگان و پژوهشگران مسيحي ديده ميشود (1)، ولي با اينحال در ميان مسيحيان منصف و مطلع هميشه نشانههايي از احترام به اسلام و مقدسات مسلمين ديده ميشود تا آنجا كه پاپ ژان پل دوم كه برخلاف پاپ فعلي، نسبت به اسلام ديدگاه احترامآميزي داشت در هنگام دريافت نسخهاي از قرآن كريم بهعنوان هديه آن را بوسيد و به اين كتاب مقدس اداي احترام كرد.
در نوشته زير كه آن را براي كتاب جديد خود با نام «كتاب مقدس» آماده كردهام و پيشتر به شكل محدود در اختيار برخي از دوستان قرار گرفته است، نمونههايي برجسته از ارادت و احترام مسيحيان عرب به قرآن كريم ديده ميشود.
اگر بخواهيم از قرآن در ديدگاه مسيحيان سخن بگوييم، با موضوعي بسيار گسترده و درازدامن روبهرو خواهيم شد. از مواضع لاهوتي و كلامي مسيحيت قديم و جديد در كليساهاي مختلف، تا مناظرههاي علمي ميان دانشمندان مسيحي و علماي مسلمان و از كليساهاي غربي كاتوليك و پروتستان، تا كليساهاي شرقي با مذاهب مختلف هركدام موضوعي مستقل و گسترده بهشمار ميآيند.
در اين نوشتار بهصورت گذرا به موضوع قرآن كريم از ديدگاه نويسندگان و شاعران مسيحي لبناني ميپردازيم. نويسندگان و شاعراني كه در دهههاي اخير پيشتاز جريانهاي فكري و فرهنگي جامعه خود بودهاند و بهدليل تفاوتهاي بنيادين مسيحيت شرقي و مسيحيت غربي و به حكم ارتباط نزديك و اختلاط با مسلمانان، قرآن كريم را شناخته و از آن بهره جستهاند.
در اين ارتباط و آشنايي، مخصوصا به سبب پيوند زبان عربي و جايگاه قرآن كريم چنان است كه بسياري از آيات قرآن در حكم امثال سائره درآمده؛ هم در كلام روزمره مردم كوچه و بازار به گوش ميخورد و هم در سخنرانيها و نوشتههاي روشنفكران و اساتيد مسيحي لبنان، بدانها استشهاد ميشود و هستند افرادي از كشيشها يا اساتيد و اهل فكر كه بخشهاي قابلتوجهي از قرآن كريم را حفظ هستند و به تناسب بحث تلاوت ميكنند.
از اينرو، در ميان كتابها و نوشتههاي اين شاعران و نويسندگان مسيحي، گاه آثاري ديده ميشود كه بهسختي ميتوان باور كرد كه صاحب آن مسلمان نباشد. در اينجا تنها به نمونههايي از اين آثار اشاره ميكنيم و قطعا بررسي همه اين آثار با توجه به حجم نشريات و كتابهاي منتشره در دهههاي اخير در محيط فرهنگي مسيحيت عربي ممكن نخواهد بود.
بسياري از اين افراد كساني هستند كه آثاري در بيان و روايت تاريخ اسلام منتشر كردهاند، همچون جرجي زيدان صاحب كتابهاي مشهوري چون «تاريخ تمدن اسلامي». وي در اين كتاب و ديگر آثار خود بارها از قرآن كريم سخن ميگويد و بهعنوان مثال در فصل نزول قرآن و بعثت پيامبر اكرم، داستان نزول وحي را به تفصيل شرح ميدهد.
طبعا موضع رسمي و ديني كليسا مخصوصا كليساي كاتوليك ماروني نسبت به قرآن كريم (مانند آنچه استاد حداد در چند جلد آثار خود درباره قرآن نوشته است)، خوشايند مسلمانان نيست، ليكن اگر از مواضع رسمي و ديني بگذريم، آنچه در ميان عموم مردم مسيحي ميگذرد، شواهد فراوان از تعلقخاطر به قرآن كريم در متن زندگي مشترك اسلامي مسيحي نشان ميدهد.
اسقف ارتدوكسي لبنان «جورج خضر» كه خود بارها در نوشتهها و آثارش، حتي در موعظههاي روز يكشنبه كليسا از آيات قرآني تلاوت ميكند، با ذكر خاطرهاي از پدر يواكيم مبارك (2) ميگويد: «از او پرسيدم: چه شد كه جواني ماروني به مطالعات اسلامي كشيده شد؟ او پاسخ داد: پدرم كه كشيش روستا بود مرا با، خود براي خريد شيريني به مغازه مسلماني ميبرد كه بر ديوار يك تابلو زده بود و من آن را ميخواندم: كلوا من طيبات ما رزقناكم و اشكروالله ... از پدرم پرسيدم اين چيست؟ گفت آيهاي از قرآن است و اين شرح و توضيح تا آنجا رسيد كه آينده مطالعات اسلامي مرا رقم زد. من خنديدم و گفتم: پس شيرينيهاي مسلمانان تو را به اين عالم كشاند!»
دكتر ميشال كعدي از نويسندگان و اساتيد لبناني ميگويد: «زمانيكه كودك بودم پدرم صبحها راديو را روشن ميكرد و به آيات قرآن گوش ميداد و روز خود را اينگونه آغاز ميكرد و همواره به ما ميگفت: انجيل و قرآن و نهجالبلاغه را با هم داشته باشيد و هدايت را از آنها بخواهيد.»
دكتر جورج طربيه ميگويد: «پدرم صبحها به قرآن صبحگاهي راديو گوش ميداد و به ياد دارم وقتي بسيار كوچك بودم، يك روز صبح زود از خواب بيدار شدم و ديدم نشسته و به راديو گوش ميدهد (و بعدا فهميدم گويا تلاوت عبدالباسط بوده كه بسيار دوستش داشت). او مرا در دامان خود نشاند و به من گفت: پسرم گوش كن ببين چه نغمههاي زيبا و دلنشيني دارد، اين آيات قرآن در مدح و ستايش خداست.»
رويكرد توجه به قرآن كريم و مدح آيات الهي آن، پس از دوران بيداري فرهنگي و آغاز شكلگيري جريانهاي قومي عربي (در واكنش به حاكميت تركي عثماني) تشديد شد و نمونههاي فراواني از اينگونه آثار بهجاي گذاشت. اين رويكرد بيشتر بر حفظ و تقويت مباني هويت عربي مسيحيان شرقي مانند زبان تأكيد داشت.
بسياري از نويسندگان برجسته مسيحي آشكارا از قرآن كريم متأثر هستند و مشخص است كه اين كتاب بزرگ را بسيار خوانده و از آن بهره گرفتهاند. جبران خليل جبران، نويسنده جهاني و مشهور لبناني، علاوهبر اينكه گاهي مستقيما درباره قرآن كريم سخن گفته است، بارها در آثار خود از تعابيري استفاده كرده يا آثار خود را به آن ناميده كه از سياق عبارات قرآن برگزيده شدهاند، مانند اثر مشهورش «لكم لبنانكم و لي لبنان». همچنين در كتاب ماندگارش «پيامبر» تأثيرپذيري او از قرآن كريم كاملا مشهود است.
بسياري از كتابهاي ادبي عربي كه از نمونههاي آثار جاودان ادبي سخن ميگويند، معمولا با نمونههاي آيات قرآني شروع ميشوند (3). مانند كتاب «من ينابيع الحكمه» از شاعر مشهور و برجسته خليل مطران كه كتاب را با ذكر آيه شريفه «لا يأتيه الباطل من بين يديه...» شروع ميكند و بيشترين حجم كتاب را به ذكر نمونههايي از آيات قرآن اختصاص داده و آنها را در موضوعات مختلفي چون امانتداري، نيكي به والدين، شكر، عدل و... تقسيم كرده است.
برخي از نويسندگان و پژوهشگران مسيحي كه در اين زمينه كار كردهاند، چنان به اين موضوع پرداختهاند كه در زمينه قرآن كريم و تفسير قرآن صاحب تخصصاند. دكتر عادل تئودور خوري، كشيش لبناني ساكن آلمان، كه سالها مشاور پاپ ژان پل دوم بود، از اين گروه است و غير از اينكه در آثار مختلف خود به قرآن كريم پرداخته، قرآن كريم را به آلماني ترجمه كرده و علاوهبر آن، يك مجموعه 12 جلدي در تفسير قرآن كريم منتشر ساخته است. او يكبار با افتخار به اين موضوع از من ميپرسيد: «چند نفر از علماي مسلمان سراغداري كه درباره قرآن كريم به زبان آلماني كار كرده باشند يا چند نفر از علماي خودتان ميشناسي كه اينقدر با متون مقدس ما مسيحيان آشنا باشند؟»
در ميان نويسندگان و شاعران مسيحي غيرعرب اينگونه شهادتها و گواهيها فراوان و غيرقابلشمارش است و حتي نويسندگان لبناني هم در آثار متنوع و پراكنده در لابهلاي مجلات و كتابها بسيار بدين موضوع پرداختهاند. آنچه اينجا به آن اشاره ميكنيم، تنها نمونههاي در دسترس از اينگونه گواهيهاست.
خليل طوال از نويسندگان و پژوهشگران قرن گذشته مينويسد: «قرآن بود كه فكر را از قيد و بندها آزاد ساخت و عقل را از اوهام رها كرد و مشعل تمدن و دانش و علوم اجتماعي را روشن ساخت. آيا قرآن ابرهاي توهم را از عقل كنار نزد و درهاي آزادي را براي انديشه نگشود؟ آيا از مكارم اخلاق و صفات پسنديده سخن نگفت؟ آيا در صفحات خود از علوم و معارف گوناگون بحث نكرد؟ آيا حقوق انسان و وظايفش در زندگي و ازدواج و طلاق و قصاص و... را شرح نداد؟ چه دانش و معرفتي هست كه قرآن از آن نگفته باشد و چه مشكل اجتماعي و انساني هست كه در قرآن مطرح نشده باشد؟»
شبلي شميل، دانشمند و متفكر پرآوازه نيز هنگامي كه سخن از اسلام به ميان آمد در قصيدهاي چنين سرود: «من دين محمد را نپذيرفتهام، اما هرگز به آيات قرآن كفر نميورزم.» (4) وي پس از مدح فراوان رسول خدا صليا... عليه و آله ميافزايد: «هيچ ديني نميتواند با پيشرفتهاي اجتماعي و علمي هماهنگ باشد جز آيين قرآن.»
مارون عبود، نويسنده و دانشمند معروف لبناني نيز در قصيدهاي به مناسبت ميلاد پيامبر اكرم به مدح حضرت پرداخته و در ضمن آن ميگويد: «خداوند از آيات خود شهابهايي بر تو فروفرستاد كه سپرهاي دروغ و بهتان را شكافتند و اگر اين كتاب تو نبود، براي چنين مردماني هيچ معجزهاي نمييافتيم. اين كتاب از دل صحرا نور هدايت و آباداني را به همهجا برافشاند.»
رياض معلوف، شاعر و اديب لبناني، نيز چنين ميسرايد: «اگر شعر راه نيابد، به قرآن كريم و آيات درخشانش راه مييابيم. قرآن كريم تمامي گوهر درخشان و عبرتها و سخنان ارزشمند است و ما گرچه بر آيين اسلام نيستيم، اما ناقوس كليساهايمان در نغمه محبت و برادري با اذان مساجد همنوايي ميكنند.»
رشيد سليمالخوري، معروف به شاعر قروي، نيز در قصيدهاي كه براي مدح پيامبر اكرم سروده ميگويد: «ميلاد كسي است كه خورشيد هدايت از قرآن آسمانياش طلوع كرده، نوري كه از بيابان بر تمام هستي تابيده و تمدن را آغاز كرده است.»
بولس سلامه، شاعر معروف غدير، نيز در داستان مفصلي كه براي تاريخ اسلام ميسرايد، بارها در سياق ذكر حوادث تاريخي و موضوعات به آيات قرآن كريم اشاره ميكند؛ از جمله در بيان مبعث رسول خدا ميگويد: «هستي را سكوت و آرامشي فرا گرفت تا صداي زمزمه عطرهاي آسماني به گوشها بنشيند، ناگاه بانگ منادي به گوش رسيد: إقرأ... و پژواك اين نغمه نداي پيامبري را بازگرداند كه با تمام وجود هيبت اين بانگ را حس ميكرد: «من نميتوانم بخوانم، جبرييل پاسخ داد: اي محمد، به نام خداي بزرگ تكبير بگو و صفحه هستي در همين چند ثانيه تغيير ميكند، محمد پيامبر است و قرآن مجيد، اين آرزو و رؤياي قرنها نازل شده است.»
امين ريحاني، نويسنده و انديشمند پرآوازه مسيحي، عرب، نيز در برخي آثار خود از قرآن كريم سخن گفته؛ از جمله در پاسخ نامهاي از مرحوم كاشفالغطاء كه او را به اسلام دعوت كرده در عين رد اين دعوت مينويسد: «اما چهكسي ميتواند كتابي را رد كند كه در آن چنين آيات برجستهاي آمده است: لا تزر وازره وزر أخري، إدفع بالتي هي أحسن السيئه، لا تكلف الله نفسا إلا وسعها، ليس للإنسان إلا ما سعي» و ضمن ذكر آيات متعدد از قرآن كريم ميافزايد: «بيا تا بر اين آيات و امثال اينها در قرآن با تو دست بدهم.» و ميگويد: «اگر اسلام و مسلمانان همه همين باشند، من هم به توحيد و رسالت پيامبر شهادت ميدهم.»
امين نخله، نويسنده و شاعر برجسته مسيحي، يكي ديگر از كساني است كه بارها در آثار خود از قرآن كريم سخن گفته، از جمله يكبار كه تلاوتي از قرآن كريم را در منزل يكي از دوستان خود شنيده و به شكل مفصل آن را از جهت هنري و موسيقايي تحليل ميكند. او مينويسد: «بعد از فوت شيخ محمد رفعت، گمان نميكردم تلاوت قرآن كسي بتواند جانم را آنطور تازه كند تا اينكه روزي يكي از دوستانم آمد و گفت: تو هميشه از شيخ محمد حرف ميزني، امشب در منزل فلاني تلاوتي خواهي شنيد كه وجودت را از خوشي و خشوع لبريز ميكند. و هنگامي كه به آنجا رفتيم، ديدم جمعيت روبهروي قاري نشستهاند و او سوره هود را آغاز كرده است.»
وي سپس شرح ميدهد كه چگونه قاري صداي خود را به تناسب وصف طوفان تغيير داده تا وقتي كه به عبارت موج كالجبال ميرسد، فقط پنج سطر به شرح تلاوت قاري و احساس او در اين دو كلمه اختصاص ميدهد و سپس ميافزايد: «و هنگامي كه به تلاوت يا بُني اركب معنا رسيد، براي نشان دادن محبت پدري و نصيحت فرزند، صداي خود را نرم كرد و با آرامش خواند.» و سپس به همين ترتيب از آيات بعد با شرح و تفصيل ياد ميكند.
امين نخله همچنين در كتاب «اساتيد نثر عربي» بخش دوم كتاب را به صدر اسلام اختصاص داده و آيات متعددي از قرآن كريم همچون سورههاي مباركه الرحمن و ضحي و بخشهايي از سورههاي نجم و يوسف و هود را برگزيده است. وي در آغاز اين بخش مينويسد: «نثر عربي با قرآن به فراتر از انديشه صعود كرد و بهجايي رسيد كه نميتوان گردن افراشت. قرآن در بلاغت و لفظ و شيريني مقاطعش و تركيب معانياش معجزه است و هيچ كلامي در عربي از اين جهات به پاي قرآن نميرسد و به گمان ما دليل اعجازش اين است، نه بنا بهنظر بعضي ارزش موضوعات، يا بنا به رأي گروهي ديگر خبردادن از غيب. پس نميتوان كتابي درباره نثر عربي به خوانندگان تقديم كرد بدون آنكه پارهاي از نور قرآن در خود داشته باشد. براي همين تصميم گرفتيم اين كتاب را با سوره الرحمن آغاز كنيم كه به آن عروس قرآن ميگويند، چنانكه در مجمعالبيان از پيامبر نقل شده كه: هر چيزي عروسي دارد و عروس قرآن الرحمن است.»
جالب اينجاست كه اين نويسنده مسيحي سپس عبارات متعددي از كتاب «إعجاز القُرآن» باقلاني نقل ميكند و به تفصيل درباره اعجاز قرآن سخن ميگويد.
از اينها اما شگفتتر اثري از حليم دموس، شاعر و اديب لبناني، است كه در كتاب «يقظه الروح» به معرفي تمامي سورههاي قرآن كريم پرداخته است. وي در قصيدهاي طولاني با نام سرود قرآن 228 بيت به تعريف ويژگيهاي هر سوره و نمونههايي از عبارات قرآن كريم ميپردازد(5). شايد در ميان خود مسلمانان كسي تاكنون به چنين موضوعي نپرداخته باشد كه اين شاعر مسيحي بدان اهتمام كرده است. از جمله ابيات اين قصيده به چند بيت اشاره ميكنيم: سوره الكهف: أذكرت أصحاب الرقيم و الكهف و السد العظيم واللوح من موسي الكليم و روائع الكنز الثمين
سوره مريم: وانظر لسوره مريم أم المسيح الأعظمِ فسواه لم يتكلمِ في المهد بين السامعين
سوره الحج: و الحج للبيت العتيق من جانب البلد السحيق
يأتون من فج ٍعميق كمطوفين و ساجدين
سوره كورت: و إذا الرواسي سُيرت فانظر لسوره كورت
واذكر بحارا سُجرت و اخشع لذي العرش المكين
سوره الناس: و الناس خاتمه الكتاب و بآيها فصلُ الخطاب
فليحمِنا رب الحساب من شر وسواسٍ لعين
باز هم نمونههاي از اين دست در آثار نويسندگان مسيحي لبناني ديده ميشود و گاه چنان فراوان است كه نميتوان از آن قطعهاي برگزيد و نقل كرد. مرحوم سليمان كتاني كه 9 جلد كتاب درباره پيامبر و اهل بيت (از رسول خدا و حضرت فاطمه زهرا تا امام كاظم عليهالسلام) تأليف كرده، بارها در نوشتههاي خود مخصوصا در كتاب «محمد شاطئ و سحاب» از قرآن سخن ميگويد و به آيات قرآن استشهاد ميكند و مرحوم نصري سلهب كه سه جلد كتاب در حوزه دين اسلام نوشته، بارها در اين آثار مخصوصا كتاب« في خطي محمد» و نيز در كتاب« في خطي الإمام علي» آيات قرآن كريم را نقل ميكند.
اين موضوع در زندگي روزمره نخبگان مسيحي بهوضوح ديده ميشود. بارها در كتابخانه و روي ميز كار اينگونه اشخاص قرآن كريم را بهعنوان كتابي براي مراجعه مداوم و مكرر ديدهام و از ياد نميبرم كه دوستي از كشيشهاي كاتوليك، مدتي از من فايل قرآن كريم را براي موبايل خود طلب ميكرد تا اينكه آن را دانلود كرده و برايش فرستادم.
ملاحظه اين نمونهها در عين اينكه اميدبخش و شورانگيز است، در همان حال از يكسو ظرفيت عظيم اين كتاب آسماني و معجزه جاويد را نشان ميدهد كه به تعبير حديث شريف «في كل زمان غضٌ جديدٌ» هميشه تازه و باطراوت است و از سوي ديگر، كوتاهي و قصور ما در مقابل اين اشتياق و آمادگي و پذيرش مخاطب گسترده و جهاني را يادآور ميشود. اين تجربهها درواقع به ما نشان ميدهد كه اين گنج بيپايان هنوز چقدر گوهرهاي ناشناخته و نايافته دارد كه به اقتضاي هر زمان و به تناسب پيشرفت دانش و در بشر بايد بازيابي و عرضه شوند كه «و في بطنه بطنا إلي سبعه أبطن» (6)
هرچند كه همه حقايق اين كتاب مبارك جز با ظهور حقيقت قرآن و قرآن ناطق، ولي خداوند، امام عصر صلواتالله و سلامه عليه آشكار نخواهند شد و تنها آن بزرگوار است كه ميتواند با آب گواراي ذكر، تشنگان حقيقت را در سراسر گيتي سيراب كند، اما اين وظيفه ما را نفي نميكند كه فرمود: «و انتم لا تقدرون علي ذلك، و لكن أعينوني...» درست است كه نميتوانيد چون من باشيد، ليكن اندكي مرا ياري كنيد! (7)
(1) حجتالاسلام دكتر زماني در كتاب ارزشمند خود «مستشرقان و قرآن» (بوستان كتاب قم) به تفصيل اين موضوع را مورد بررسي و مطالعه قرار داده است.
(2) پدر يواكيم مبارك كشيش و نويسنده دانشمند لبناني بود كه در فرانسه تحصيل كرد و همانجا درگذشت و چند سال پيش جسدش به لبنان منتقل شد. وي آثار متعددي در اسلامشناسي دارد كه مشهورترين آنها پاياننامه دكتراي او درباره حضرت ابراهيم است كه با نظارت مستشرق برجسته لويي ماسينيون نگاشته شد.
(3) از اين نمونه است كتاب «اعلام الفلسفه العربيه» از آنتوان كرم و كمال يازجي كه بهعنوان كتاب درسي استفاده ميشد و در سرآغاز نمونههاي متون عربي آيات برگزيده از قرآن كريم را ذكر كرده. همچنين پدرحنا فاخوري محقق و نويسنده مشهور در كتاب «الجامع في تاريخ الأدب العربي» به شكل مفصل درباره ويژگي و مضامين آيات قرآن كريم سخن گفته است.
(4) مطلع اين قصيده چنين است: إني و إن أنكرت دين محمد لا أكفرن بمحكم الآيات
ببلاغه القرآن قد خلب النهي و بسيفه أخني علي الهامات
(5) در اين مجموعه دو سوره إنشراح و تين جا افتادهاند. در عوض دو بيت در آغاز قصيده و دو بيت در پايان بهعنوان مقدمه و خاتمه اضافه شده است. بهنظر ميرسد كه در هنگام حروفچيني و چاپ متوجه حذف اين دو سوره نشدهاند و شماره قطعات را بر اساس 114 تنظيم كردهاند.
(6) اين حديث شريف ميگويد كه قرآن لايه لايه است. در وراي ظاهر و پوست خود، مغز و باطني دارد و در آن نيز لايههاي ديگر تا هفت لايه و مغز تا هفت بطن. در برخي روايات اين تعبير به صورت «هفتاد لايه» ذكر شده است.
(7) كلام مبارك اميرالمؤمنين عليهالسلام در نهجالبلاغه
/انتهاي پيام/