پيروان مسيح از قرآن كريم مي گويند
کد خبر: ۸۹۶۸۷
يادداشتي از محمدرضا زائري؛
شبلي شميل، دانشمند و متفكر پرآوازه نيز هنگامي كه سخن از اسلام به ميان آمد در قصيده‎اي چنين سرود: «من دين محمد را نپذيرفته‎ام، اما هرگز به آيات قرآن كفر نمي‎ورزم.» وي پس از مدح فراوان رسول خدا صلي ‎الله عليه و آله مي‎افزايد: «هيچ ديني نمي‎تواند با پيشرفت‎‎هاي اجتماعي و علمي هماهنگ باشد جز آيين قرآن.»
۲۹ شهريور ۱۳۸۹ - ۰۸:۰۸

به گزارش گروه پاتوق شيشه اي «شبكه خبر دانشجو»، دكتر محمدرضا زائري در جديدترين شماره هفته نامه پنجره نوشته است:

در طول روز‎هاي گذشته و به بهانه سالگرد حادثه يازدهم سپتامبر، اهانت‎‎هايي نسبت به قرآن كريم صورت گرفت. روشن است كه اين‎گونه جريانات به شكل مستقيم توسط جريان‎‎هاي فكري اعتقادي صهيونيستي هدايت مي‎شوند كه اساسا پيش از اسلام با آيين مسيحيت درگير بوده و با آن دشمني دارند.

گسترش انقلاب اسلامي و موج وسيع گرايش به اسلام كه پس از انقلاب اسلامي در سطح جهان رخ داده، هر روز فتنه‎جويان صهيونيست را بيشتر نگران مي‎كند. از اين‎رو به گمان باطل خود مي‎كوشند تا به شيوه‎‎هاي مختلف نور خدا را با باد دهان خاموش كنند.

آن‎‎ها نمي‎دانند كه اين انقلاب عظيم داستان ديگري دارد و درشگفتند كه حيله‎‎ها و مكرهاي‎شان مثل هميشه نتيجه طبيعي و ثابت را ندارد. مانع‎تراشي مي‎كنند و محروميت‎‎ها مي‎آفرينند و مردم مقاوم‎تر مي‎شوند، رهبران اين مردم را مي‎كشند و مردم بيدارتر مي‎شوند، به مقدسات‎شان اهانت مي‎كنند و مردم بدان‎‎ها بيشتر روي مي‎آورند.

در طول تاريخ اتفاقاتي چون اين اهانت فراوان رخ داده است: از حمله سپاهيان ابرهه به خانه خدا و آتش زدن كعبه توسط يزيد تا پاره كردن قرآن توسط دشمنان اسلام و قرآن و مگر شهادت دردناك حسين بن علي و فرزندانش در كربلا كمتر از اهانت به صفحات قرآن است؟

در اين ميان، هم بايد به اصل و ريشه موضوع و هدف اساسي دشمن، يعني اسلام‎هراسي غرب توجه كرد و هم به توطئه صهيونيسم براي باز كردن جبهه‎اي تازه و ايجاد فتنه و دشمني ميان مسلمانان و مسيحيان و در نتيجه منحرف كردن اذهان و افكار عمومي از يهوديان صهيونيست، به‎سمت كليساي مسيحي.

هر چند كليسا رسما به وحيانيت قرآن اعتراف نمي‎كند و گاه كينه‎توزي‎‎هايي هم نسبت به قرآن كريم در آثار نويسندگان و پژوهشگران مسيحي ديده مي‎شود (1)، ولي با اين‎حال در ميان مسيحيان منصف و مطلع هميشه نشانه‎‎هايي از احترام به اسلام و مقدسات مسلمين ديده مي‎شود تا آن‎جا كه پاپ ژان پل دوم كه برخلاف پاپ فعلي، نسبت به اسلام ديدگاه احترام‎آميزي داشت در هنگام دريافت نسخه‎اي از قرآن كريم به‎عنوان هديه آن را بوسيد و به اين كتاب مقدس اداي احترام كرد.

در نوشته زير كه آن را براي كتاب جديد خود با نام «كتاب مقدس» آماده كرده‎ام و پيشتر به شكل محدود در اختيار برخي از دوستان قرار گرفته است، نمونه‎‎هايي برجسته از ارادت و احترام مسيحيان عرب به قرآن كريم ديده مي‎شود.

اگر بخواهيم از قرآن در ديدگاه مسيحيان سخن بگوييم، با موضوعي بسيار گسترده و درازدامن روبه‎رو خواهيم شد. از مواضع لاهوتي و كلامي مسيحيت قديم و جديد در كليسا‎هاي مختلف، تا مناظره‎‎هاي علمي ميان دانشمندان مسيحي و علماي مسلمان و از كليسا‎هاي غربي كاتوليك و پروتستان، تا كليسا‎هاي شرقي با مذاهب مختلف هركدام موضوعي مستقل و گسترده به‎شمار مي‎آيند.

در اين نوشتار به‎صورت گذرا به موضوع قرآن كريم از ديدگاه نويسندگان و شاعران مسيحي لبناني مي‎پردازيم. نويسندگان و شاعراني كه در دهه‎‎هاي اخير پيشتاز جريان‎‎هاي فكري و فرهنگي جامعه خود بوده‎اند و به‎دليل تفاوت‎‎هاي بنيادين مسيحيت شرقي و مسيحيت غربي و به حكم ارتباط نزديك و اختلاط با مسلمانان، قرآن كريم را شناخته و از آن بهره جسته‎اند.

در اين ارتباط و آشنايي، مخصوصا به سبب پيوند زبان عربي و جايگاه قرآن كريم چنان است كه بسياري از آيات قرآن در حكم امثال سائره درآمده؛ هم در كلام روزمره مردم كوچه و بازار به گوش مي‎خورد و هم در سخنراني‎‎ها و نوشته‎‎هاي روشنفكران و اساتيد مسيحي لبنان، بدان‎ها استشهاد مي‎شود و هستند افرادي از كشيش‎‎ها يا اساتيد و اهل فكر كه بخش‎‎هاي قابل‎توجهي از قرآن كريم را حفظ هستند و به تناسب بحث تلاوت مي‎كنند.

از اين‎رو، در ميان كتاب‎‎ها و نوشته‎‎هاي اين شاعران و نويسندگان مسيحي، گاه آثاري ديده مي‎شود كه به‎سختي مي‎توان باور كرد كه صاحب آن مسلمان نباشد. در اين‎جا تنها به نمونه‎‎هايي از اين آثار اشاره مي‎كنيم و قطعا بررسي همه اين آثار با توجه به حجم نشريات و كتاب‎‎هاي منتشره در دهه‎‎هاي اخير در محيط فرهنگي مسيحيت عربي ممكن نخواهد بود.

بسياري از اين افراد كساني هستند كه آثاري در بيان و روايت تاريخ اسلام منتشر كرده‎اند، همچون جرجي زيدان صاحب كتاب‎‎هاي مشهوري چون «تاريخ تمدن اسلامي». وي در اين كتاب و ديگر آثار خود بار‎ها از قرآن كريم سخن مي‎گويد و به‎عنوان مثال در فصل نزول قرآن و بعثت پيامبر اكرم، داستان نزول وحي را به تفصيل شرح مي‎دهد.

طبعا موضع رسمي و ديني كليسا مخصوصا كليساي كاتوليك ماروني نسبت به قرآن كريم (مانند آن‎چه استاد حداد در چند جلد آثار خود درباره قرآن نوشته است)، خوشايند مسلمانان نيست، ليكن اگر از مواضع رسمي و ديني بگذريم، آن‎چه در ميان عموم مردم مسيحي مي‎گذرد، شواهد فراوان از تعلق‎خاطر به قرآن كريم در متن زندگي مشترك اسلامي مسيحي نشان مي‎دهد.

اسقف ارتدوكسي لبنان «جورج خضر» كه خود بار‎ها در نوشته‎‎ها و آثارش، حتي در موعظه‎‎هاي روز يكشنبه كليسا از آيات قرآني تلاوت مي‎كند، با ذكر خاطره‎اي از پدر يواكيم مبارك (2) مي‎گويد: «از او پرسيدم: چه شد كه جواني ماروني به مطالعات اسلامي كشيده شد؟ او پاسخ داد: پدرم كه كشيش روستا بود مرا با، خود براي خريد شيريني به مغازه مسلماني مي‎برد كه بر ديوار يك تابلو زده بود و من آن را مي‎خواندم: كلوا من طيبات ما رزقناكم و اشكروالله ... از پدرم پرسيدم اين چيست؟ گفت آيه‎اي از قرآن است و اين شرح و توضيح تا آن‎جا رسيد كه آينده مطالعات اسلامي مرا رقم زد. من خنديدم و گفتم: پس شيريني‎‎هاي مسلمانان تو را به اين عالم كشاند!»

دكتر ميشال كعدي از نويسندگان و اساتيد لبناني مي‎گويد: «زماني‎كه كودك بودم پدرم صبح‎‎ها راديو را روشن مي‎كرد و به آيات قرآن گوش مي‎داد و روز خود را اين‎گونه آغاز مي‎كرد و همواره به ما مي‎گفت: انجيل و قرآن و نهج‎البلاغه را با هم داشته باشيد و هدايت را از آن‎‎ها بخواهيد.»

دكتر جورج طربيه مي‎گويد: «پدرم صبح‎‎ها به قرآن صبحگاهي راديو گوش مي‎داد و به ياد دارم وقتي بسيار كوچك بودم، يك روز صبح زود از خواب بيدار شدم و ديدم نشسته و به راديو گوش مي‎دهد (و بعدا فهميدم گويا تلاوت عبدالباسط بوده كه بسيار دوستش داشت). او مرا در دامان خود نشاند و به من گفت: پسرم گوش كن ببين چه نغمه‎‎هاي زيبا و دلنشيني دارد، اين آيات قرآن در مدح و ستايش خداست.»

رويكرد توجه به قرآن كريم و مدح آيات الهي آن، پس از دوران بيداري فرهنگي و آغاز شكل‎گيري جريان‎‎هاي قومي عربي (در واكنش به حاكميت تركي عثماني) تشديد شد و نمونه‎‎هاي فراواني از اين‎گونه آثار به‎جاي گذاشت. اين رويكرد بيشتر بر حفظ و تقويت مباني هويت عربي مسيحيان شرقي مانند زبان تأكيد داشت.

بسياري از نويسندگان برجسته مسيحي آشكارا از قرآن كريم متأثر هستند و مشخص است كه اين كتاب بزرگ را بسيار خوانده و از آن بهره گرفته‎اند. جبران خليل جبران، نويسنده جهاني و مشهور لبناني، علاوه‎بر اين‎كه گاهي مستقيما درباره قرآن كريم سخن گفته است، بار‎ها در آثار خود از تعابيري استفاده كرده يا آثار خود را به آن ناميده كه از سياق عبارات قرآن برگزيده شده‎اند، مانند اثر مشهورش «لكم لبنانكم و لي لبنان». همچنين در كتاب ماندگارش «پيامبر» تأثيرپذيري او از قرآن كريم كاملا مشهود است.

بسياري از كتاب‎‎هاي ادبي عربي كه از نمونه‎‎هاي آثار جاودان ادبي سخن مي‎گويند، معمولا با نمونه‎‎هاي آيات قرآني شروع مي‎شوند (3). مانند كتاب «من ينابيع الحكمه» از شاعر مشهور و برجسته خليل مطران كه كتاب را با ذكر آيه شريفه «لا يأتيه الباطل من بين يديه...» شروع مي‎كند و بيشترين حجم كتاب را به ذكر نمونه‎‎هايي از آيات قرآن اختصاص داده و آن‎‎ها را در موضوعات مختلفي چون امانت‎داري، نيكي به والدين، شكر، عدل و... تقسيم كرده است.

برخي از نويسندگان و پژوهشگران مسيحي كه در اين زمينه كار كرده‎اند، چنان به اين موضوع پرداخته‎اند كه در زمينه قرآن كريم و تفسير قرآن صاحب تخصص‎اند. دكتر عادل تئودور خوري، كشيش لبناني ساكن آلمان، كه سال‎ها مشاور پاپ ژان پل دوم بود، از اين گروه است و غير از اين‎كه در آثار مختلف خود به قرآن كريم پرداخته، قرآن كريم را به آلماني ترجمه كرده و علاوه‎بر آن، يك مجموعه 12 جلدي در تفسير قرآن كريم منتشر ساخته است. او يك‎بار با افتخار به اين موضوع از من مي‎پرسيد: «چند نفر از علماي مسلمان سراغ‎داري كه درباره قرآن كريم به زبان آلماني كار كرده باشند يا چند نفر از علماي خودتان مي‎شناسي كه اين‎قدر با متون مقدس ما مسيحيان آشنا باشند؟»

در ميان نويسندگان و شاعران مسيحي غيرعرب اين‎گونه شهادت‎‎ها و گواهي‎‎ها فراوان و غيرقابل‎شمارش است و حتي نويسندگان لبناني هم در آثار متنوع و پراكنده در لابه‎لاي مجلات و كتاب‎‎ها بسيار بدين موضوع پرداخته‎اند. آن‎چه اين‎جا به آن اشاره مي‎كنيم، تنها نمونه‎‎هاي در دسترس از اين‎گونه گواهي‎هاست.

خليل طوال از نويسندگان و پژوهشگران قرن گذشته مي‎نويسد: «قرآن بود كه فكر را از قيد و بند‎ها آزاد ساخت و عقل را از اوهام ر‎ها كرد و مشعل تمدن و دانش و علوم اجتماعي را روشن ساخت. آيا قرآن ابر‎هاي توهم را از عقل كنار نزد و درهاي آزادي را براي انديشه نگشود؟ آيا از مكارم اخلاق و صفات پسنديده سخن نگفت؟ آيا در صفحات خود از علوم و معارف گوناگون بحث نكرد؟ آيا حقوق انسان و وظايفش در زندگي و ازدواج و طلاق و قصاص و... را شرح نداد؟ چه دانش و معرفتي هست كه قرآن از آن نگفته باشد و چه مشكل اجتماعي و انساني هست كه در قرآن مطرح نشده باشد؟»

شبلي شميل، دانشمند و متفكر پرآوازه نيز هنگامي كه سخن از اسلام به ميان آمد در قصيده‎اي چنين سرود: «من دين محمد را نپذيرفته‎ام، اما هرگز به آيات قرآن كفر نمي‎ورزم.» (4) وي پس از مدح فراوان رسول خدا صلي‎ا... عليه و آله مي‎افزايد: «هيچ ديني نمي‎تواند با پيشرفت‎‎هاي اجتماعي و علمي هماهنگ باشد جز آيين قرآن.»

مارون عبود، نويسنده و دانشمند معروف لبناني نيز در قصيده‎اي به مناسبت ميلاد پيامبر اكرم به مدح حضرت پرداخته و در ضمن آن مي‎گويد: «خداوند از آيات خود شهاب‎‎هايي بر تو فروفرستاد كه سپر‎هاي دروغ و بهتان را شكافتند و اگر اين كتاب تو نبود، براي چنين مردماني هيچ معجزه‎اي نمي‎يافتيم. اين كتاب از دل صحرا نور هدايت و آباداني را به همه‎جا برافشاند.»

رياض معلوف، شاعر و اديب لبناني، نيز چنين مي‎سرايد: «اگر شعر راه نيابد، به قرآن كريم و آيات درخشانش راه مي‎يابيم. قرآن كريم تمامي گوهر درخشان و عبرت‎‎ها و سخنان ارزشمند است و ما گرچه بر آيين اسلام نيستيم، اما ناقوس كليساهاي‎مان در نغمه محبت و برادري با اذان مساجد همنوايي مي‎كنند.»

رشيد سليم‎الخوري، معروف به شاعر قروي، نيز در قصيده‎اي كه براي مدح پيامبر اكرم سروده مي‎گويد: «ميلاد كسي است كه خورشيد هدايت از قرآن آسماني‎اش طلوع كرده، نوري كه از بيابان بر تمام هستي تابيده و تمدن را آغاز كرده است.»

بولس سلامه، شاعر معروف غدير، نيز در داستان مفصلي كه براي تاريخ اسلام مي‎سرايد، بار‎ها در سياق ذكر حوادث تاريخي و موضوعات به آيات قرآن كريم اشاره مي‎كند؛ از جمله در بيان مبعث رسول خدا مي‎گويد: «هستي را سكوت و آرامشي فرا گرفت تا صداي زمزمه عطر‎هاي آسماني به گوش‎‎ها بنشيند، ناگاه بانگ منادي به گوش رسيد: إقرأ... و پژواك اين نغمه نداي پيامبري را بازگرداند كه با تمام وجود هيبت اين بانگ را حس مي‎كرد: «من نمي‎توانم بخوانم، جبرييل پاسخ داد: ‎اي محمد، به نام خداي بزرگ تكبير بگو و صفحه هستي در همين چند ثانيه تغيير مي‎كند، محمد پيامبر است و قرآن مجيد، اين آرزو و رؤياي قرن‎‎ها نازل شده است.»

امين ريحاني، نويسنده و انديشمند پرآوازه مسيحي، عرب، نيز در برخي آثار خود از قرآن كريم سخن گفته؛ از جمله در پاسخ نامه‎اي از مرحوم كاشف‎الغطاء كه او را به اسلام دعوت كرده در عين رد اين دعوت مي‎نويسد: «اما چه‎كسي مي‎تواند كتابي را رد كند كه در آن چنين آيات برجسته‎اي آمده است: لا تزر وازره وزر أخري، إدفع بالتي هي أحسن السيئه، لا تكلف الله نفسا إلا وسعها، ليس للإنسان إلا ما سعي» و ضمن ذكر آيات متعدد از قرآن كريم مي‎افزايد: «بيا تا بر اين آيات و امثال اين‎‎ها در قرآن با تو دست بدهم.» و مي‎گويد: «اگر اسلام و مسلمانان همه همين باشند، من هم به توحيد و رسالت پيامبر شهادت مي‎دهم.»

امين نخله، نويسنده و شاعر برجسته مسيحي، يكي ديگر از كساني است كه بار‎ها در آثار خود از قرآن كريم سخن گفته، از جمله يك‎بار كه تلاوتي از قرآن كريم را در منزل يكي از دوستان خود شنيده و به شكل مفصل آن را از جهت هنري و موسيقايي تحليل مي‎كند. او مي‎نويسد: «بعد از فوت شيخ محمد رفعت، گمان نمي‎كردم تلاوت قرآن كسي بتواند جانم را آن‎طور تازه كند تا اين‎كه روزي يكي از دوستانم آمد و گفت: تو هميشه از شيخ محمد حرف مي‎زني، امشب در منزل فلاني تلاوتي خواهي شنيد كه وجودت را از خوشي و خشوع لبريز مي‎كند. و هنگامي كه به آن‎جا رفتيم، ديدم جمعيت روبه‎روي قاري نشسته‎اند و او سوره هود را آغاز كرده است.»

وي سپس شرح مي‎دهد كه چگونه قاري صداي خود را به تناسب وصف طوفان تغيير داده تا وقتي كه به عبارت موج كالجبال مي‎رسد، فقط پنج سطر به شرح تلاوت قاري و احساس او در اين دو كلمه اختصاص مي‎دهد و سپس مي‎افزايد: «و هنگامي كه به تلاوت يا بُني اركب معنا رسيد، براي نشان دادن محبت پدري و نصيحت فرزند، صداي خود را نرم كرد و با آرامش خواند.» و سپس به همين ترتيب از آيات بعد با شرح و تفصيل ياد مي‎كند.

امين نخله همچنين در كتاب «اساتيد نثر عربي» بخش دوم كتاب را به صدر اسلام اختصاص داده و آيات متعددي از قرآن كريم همچون سوره‎‎هاي مباركه الرحمن و ضحي و بخش‎‎هايي از سوره‎‎هاي نجم و يوسف و هود را برگزيده است. وي در آغاز اين بخش مي‎نويسد: «نثر عربي با قرآن به فراتر از انديشه صعود كرد و به‎جايي رسيد كه نمي‎توان گردن افراشت. قرآن در بلاغت و لفظ و شيريني مقاطعش و تركيب معاني‎اش معجزه است و هيچ كلامي در عربي از اين جهات به پاي قرآن نمي‎رسد و به گمان ما دليل اعجازش اين است، نه بنا به‎نظر بعضي ارزش موضوعات، يا بنا به رأي گروهي ديگر خبردادن از غيب. پس نمي‎توان كتابي درباره نثر عربي به خوانندگان تقديم كرد بدون آن‎كه پاره‎اي از نور قرآن در خود داشته باشد. براي همين تصميم گرفتيم اين كتاب را با سوره الرحمن آغاز كنيم كه به آن عروس قرآن مي‎گويند، چنان‎كه در مجمع‎البيان از پيامبر نقل شده كه: هر چيزي عروسي دارد و عروس قرآن الرحمن است.»

جالب اين‎جاست كه اين نويسنده مسيحي سپس عبارات متعددي از كتاب «إعجاز القُرآن» باقلاني نقل مي‎كند و به تفصيل درباره اعجاز قرآن سخن مي‎گويد.

از اين‎‎ها اما شگفت‎تر اثري از حليم دموس، شاعر و اديب لبناني، است كه در كتاب «يقظه الروح» به معرفي تمامي سوره‎‎هاي قرآن كريم پرداخته است. وي در قصيده‎اي طولاني با نام سرود قرآن 228 بيت به تعريف ويژگي‎‎هاي هر سوره و نمونه‎‎هايي از عبارات قرآن كريم مي‎پردازد(5). شايد در ميان خود مسلمانان كسي تاكنون به چنين موضوعي نپرداخته باشد كه اين شاعر مسيحي بدان اهتمام كرده است. از جمله ابيات اين قصيده به چند بيت اشاره مي‎كنيم: سوره الكهف: أذكرت أصحاب الرقيم و الكهف و السد العظيم واللوح من موسي الكليم و روائع الكنز الثمين

سوره مريم: وانظر لسوره مريم أم المسيح الأعظمِ فسواه لم يتكلمِ في المهد بين السامعين
سوره الحج: و الحج للبيت العتيق من جانب البلد السحيق
يأتون من فج ٍعميق كمطوفين و ساجدين
سوره كورت: و إذا الرواسي سُيرت فانظر لسوره كورت
واذكر بحارا سُجرت و اخشع لذي العرش المكين
سوره الناس: و الناس خاتمه الكتاب و بآي‎ها فصلُ الخطاب
فليحمِنا رب الحساب من شر وسواسٍ لعين

باز هم نمونه‎‎هاي از اين دست در آثار نويسندگان مسيحي لبناني ديده مي‎شود و گاه چنان فراوان است كه نمي‎توان از آن قطعه‎اي برگزيد و نقل كرد. مرحوم سليمان كتاني كه 9 جلد كتاب درباره پيامبر و اهل بيت (از رسول خدا و حضرت فاطمه زهرا تا امام كاظم عليه‎السلام) تأليف كرده، بار‎ها در نوشته‎‎هاي خود مخصوصا در كتاب «محمد شاطئ و سحاب» از قرآن سخن مي‎گويد و به آيات قرآن استشهاد مي‎كند و مرحوم نصري سلهب كه سه جلد كتاب در حوزه دين اسلام نوشته، بار‎ها در اين آثار مخصوصا كتاب« في خطي محمد» و نيز در كتاب« في خطي الإمام علي» آيات قرآن كريم را نقل مي‎كند.

اين موضوع در زندگي روزمره نخبگان مسيحي به‎وضوح ديده مي‎شود. بار‎ها در كتابخانه و روي ميز كار اين‎گونه اشخاص قرآن كريم را به‎عنوان كتابي براي مراجعه مداوم و مكرر ديده‎ام و از ياد نمي‎برم كه دوستي از كشيش‎‎هاي كاتوليك، مدتي از من فايل قرآن كريم را براي موبايل خود طلب مي‎كرد تا اين‎كه آن را دانلود كرده و برايش فرستادم.

ملاحظه اين نمونه‎‎ها در عين اين‎كه اميدبخش و شورانگيز است، در همان حال از يك‎سو ظرفيت عظيم اين كتاب آسماني و معجزه جاويد را نشان مي‎دهد كه به تعبير حديث شريف «في كل زمان غضٌ جديدٌ» هميشه تازه و باطراوت است و از سوي ديگر، كوتاهي و قصور ما در مقابل اين اشتياق و آمادگي و پذيرش مخاطب گسترده و جهاني را يادآور مي‎شود. اين تجربه‎‎ها درواقع به ما نشان مي‎دهد كه اين گنج بي‎پايان هنوز چقدر گوهر‎هاي ناشناخته و نايافته دارد كه به اقتضاي هر زمان و به تناسب پيشرفت دانش و در بشر بايد بازيابي و عرضه شوند كه «و في بطنه بطنا إلي سبعه أبطن» (6)

هرچند كه همه حقايق اين كتاب مبارك جز با ظهور حقيقت قرآن و قرآن ناطق، ولي خداوند، امام عصر صلوات‎الله و سلامه عليه آشكار نخواهند شد و تنها آن بزرگوار است كه مي‎تواند با آب گواراي ذكر، تشنگان حقيقت را در سراسر گيتي سيراب كند، اما اين وظيفه ما را نفي نمي‎كند كه فرمود: «و انتم لا تقدرون علي ذلك، و لكن أعينوني...» درست است كه نمي‎توانيد چون من باشيد، ليكن اندكي مرا ياري كنيد! (7)

(1) حجت‎الاسلام دكتر زماني در كتاب ارزشمند خود «مستشرقان و قرآن» (بوستان كتاب قم) به تفصيل اين موضوع را مورد بررسي و مطالعه قرار داده است.

(2) پدر يواكيم مبارك كشيش و نويسنده دانشمند لبناني بود كه در فرانسه تحصيل كرد و همان‎جا درگذشت و چند سال پيش جسدش به لبنان منتقل شد. وي آثار متعددي در اسلام‎شناسي دارد كه مشهورترين آن‎‎ها پايان‎نامه دكتراي او درباره حضرت ابراهيم است كه با نظارت مستشرق برجسته لويي ماسينيون نگاشته شد.

(3) از اين نمونه است كتاب «اعلام الفلسفه العربيه» از آنتوان كرم و كمال يازجي كه به‎عنوان كتاب درسي استفاده مي‎شد و در سرآغاز نمونه‎‎هاي متون عربي آيات برگزيده از قرآن كريم را ذكر كرده. همچنين پدرحنا فاخوري محقق و نويسنده مشهور در كتاب «الجامع في تاريخ الأدب العربي» به شكل مفصل درباره ويژگي و مضامين آيات قرآن كريم سخن گفته است.

(4) مطلع اين قصيده چنين است: إني و إن أنكرت دين محمد لا أكفرن بمحكم الآيات
ببلاغه القرآن قد خلب النهي و بسيفه أخني علي الهامات

(5) در اين مجموعه دو سوره إنشراح و تين جا افتاده‎اند. در عوض دو بيت در آغاز قصيده و دو بيت در پايان به‎عنوان مقدمه و خاتمه اضافه شده است. به‎نظر مي‎رسد كه در هنگام حروفچيني و چاپ متوجه حذف اين دو سوره نشده‎اند و شماره قطعات را بر اساس 114 تنظيم كرده‎اند.

(6) اين حديث شريف مي‎گويد كه قرآن لايه لايه است. در وراي ظاهر و پوست خود، مغز و باطني دارد و در آن نيز لايه‎‎هاي ديگر تا هفت لايه و مغز تا هفت بطن. در برخي روايات اين تعبير به صورت «هفتاد لايه» ذكر شده است.

(7) كلام مبارك اميرالمؤمنين عليه‎السلام در نهج‎البلاغه

/انتهاي پيام/

گزارش خطا
ویدیوهای مرتبط
ارسال نظرات
captcha