به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو، پیروزی ترامپ در انتخابات ۲۰۱۶ امریکا و روی کارآمدن وی سبب شد تا چهار سال اخیر فرصت ویژهای برای رژیم صهیونیستی و متحدان عرب امریکا باشد تا در نتیجه نزدیکی و تقویت روابط فیمابین، به نوعی درک و سیاست مشترک و همسو در برابر ایران که در دوران اوباما و در نتیجه مذاکرات و توافق هستهای علیرغم نگرانی و مخالفت متحدان عرب و اسرائیل دچار شکاف شده بود، دست یابند.
افزایش ایران هراسی، فروش بی سابقه تسلیحات به کشورهای عربی، حمایت از اقدامات رهبران اقتدارگرای منطقه، خروج از برجام، اختصاص کمک و حمایتهای ویژه به اسرائیل، هموار کردن مسیر عادی سازی روابط کشورهای عربی با این رژیم، اتخاذ استراتژی فشار حداکثری و در نهایت ترور سپهبد سردار قاسم سلیمانی فرصت منحصر به فردی در اختیار متحدان منطقهای امریکا قرار داد. اتخاذ چنین رویکردهایی سبب شد تا برخلاف دوران اوباما که به احاله مسئولیت روی آورده بود و یا وعده ترامپ برای کاهش حضور امریکا در منطقه، منافع مشترک و القای احساس مشترک کشورهای عربی و اسرائیل از تهدیدآمیر بودن اقدامات ایران همچنان امریکای دوران ترامپ با نقش ویژه جرد کوشنر بازیگر اصلی و قدرتمند این کشورها برای مدیریت اتفاقات منطقه باشد.
انتخابات ۲۰۲۰ امریکا و خبر پیروزی بایدن معاون اوباما در دوران ریاست جمهوری وی، که قبل از برگزاری انتخابات نر دیپلماسی و بازگشت به توافق هستهای ایران تاکید داشت سبب شد تا موج جدیدی از نگرانی در بین متحدان منطقهای این کشور و دوستداران ترامپ بوجود آید. در واقع پیروزی بایدن در نوامبر ۲۰۲۰ نویدبخش بازگشت جایگاه دیپلماسی، مذاکره و قدرت نرم در سیاست خارجی امریکا برخلاف دوران ترامپ بود. در واقع هدف سیاست خارجی بایدن "بازگرداندن امریکا به بالای میز گفتگوها " عنوان شد. اعلام جهت گیریهای دولت جدید امریکا سبب شد تا جبهه جنگ طلب در خاورمیانه و امریکا فرصت باقی مانده از دوران قدرت ترامپ را فرصتی برای مسدود و محدود کردن راه هرگونه مذاکره، سازش احتمالی و بازگشت به توافق بدانند.
پس از قطعی شدن عدم پیروزی ترامپ در انتخابات، وی با تشکیل جلسهای در دفتر بیضی در ۲۲ آبان به بررسی حمله نظامی علیه ایران پرداخت، اما این طرح با این استدلال که هرگونه تهاجمی منجر به گسترش تنش در منطقه خواهد شد، با مخالفت روبرو شد. هرچند این موضوع سبب نشد تا فرصت باقی مانده تا ۲۰ ژانویه، بدون تنش و تحریک علیه ایران سپری شود.
اتخاذ استراتژی فشار حداکثری علیه ایران و مقابله ایران با این استراتژی تحت عنوان مقاومت حداکثری، تدوام برنامه هسته ای، تداوم فعالیتهای منطقه ای، عدم مذاکره ایران با امریکا پس از خروج این کشور از برجام، عملی نشدن وعده ترامپ برای جایگزینی توافقی بهتر از توافق قبلی با ایران و عدم موفقیت امریکا در تمدید تحریم تسلیحاتی ایران در شورای امنیت سبب شد تا کارشناسان، تحلیلگران سیاسی و خبرگزاریهای این کشور نیز خبر از شکست استراتژی فشار حداکثری امریکا علیه ایران بدهند.
کنار هم قرار گرفتن این حوادث و رویدادها سبب شد تا رژیم صهیونیستی بیش از سایر متحدان امریکا نسبت به آینده سیاست خارجی امریکا و نوع رویکرد اتخاذی در برابر ایران حساس شود؛ بنابراین با چینش پازلی جدید در صدد تحریک ایران از سویی و ایجاد چالش بر سر راه سیاستهای بایدن در رابطه با ایران از سویی دیگر برآمده است. ترور شهید فخری زاده در ۷ آذر ماه در حالی صورت گرفت که نشانههایی از چراغ سبز ترامپ در این ماجرا وجود داشته، بطوریکه پیش از ترور پمپئو با سفر به منطقه در پاسخ به سوال خبرنگاران به روی میز بودن تمام گزینهها علیه ایران اشاره میکند.
در همین راستا مارک فیتزپاتریک از اعضای موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک امریکا و دیپلمات سابق این کشور در مصاحبه با بیزنس اینسایدر در ۳۰ نوامبر بر این موضع اشاره میکند که دلایل کافی برای احتمال مشارکت امریکا در ترور ۷ آذر وجود دارد. او با استناد به گزارشهای اخیر دربارهی درخواست ترامپ برای گزینه حمله نظامی علیه ایران و نشست محرمانه پمپئو، بن سلمان و نتانیاهو پیش از انجام ترور در نئوم عربستان، معتقد است که این ترور با تلاشهای ترامپ برای جلوگیری از یک برجام مجدد مطابقت دارد.
بنیامین نتانیاهو نیز در مراسم بزرگداشت موسس این رژیم در ۲ آذر با هشدار به بایدن برای بازگشت به توافق هستهای ایران، به این موضوع اشاره میکند که "ما به ایران اجازه دست یابی به سلاح هستهای را نخواهیم داد و بازگشت به توافق هستهای سابق نیز ممنوع است و باید سیاست سازش ناپذیری را با ایران برای عدم دست یابی به سلاح هستهای در پیش بگیریم".
در واقع ترور شهید فخری زاده در این زمانبندی کنونی را میتوان هشداری از سوی اسرائیل به دولت آینده بایدن دانست، که در برگیرنده این پیام است که امریکا بدون درنظر گرفتن ملاحظات این رژیم نمیتواند به راحتی اهداف دیپلماتیک خود را در بویژه در خصوص توافق هستهای با ایران پیگیری کند؛ اگر چنین اتفاقی در عمل رخ دهد با واکنش و چالش سازیهای این رژیم همراه خواهد بود و اسرائیل در پیشبرد اهداف خود جسورتر عمل خواهد کرد. همچنین اسرائیل با وجود لابی قوی در دستگاه سیاست خارجی امریکا به این موضوع آگاه است که هرگونه عمل و اقدامی علیه ایران که مستلزم عکس العمل جدی جمهوری اسلامی باشد، پای امریکا را به منطقه باز خواهد کرد بنابراین روزهای باقی مانده از دوران ترامپ را زمان مناسبی برای تکرار این واقعیتها برای دولت آینده امریکا دانسته است.
فارن پالسی نیز در مقالهی ۲۵ نوامبر خود به این نکته تاکید کرده است که تغییرات در سیاست خارجی امریکا، بویژه پس از فشار حداکثری ترامپ علیه ایران، در قبال جمهوری اسلامی و مسئله هستهای آن بر محاسبات اصلی امنیت ملی اسرائیل تاثیر میگذارد. به این نحو که چگونه باید اهداف خود را برای به حداکثر رساندن زمان لازم برای تولید سلاح هستهای در حالیکه از فوران جنگ جلوگیری میکند، پیش ببرد. این خبرگزاری به رویکرد متفاوت دولت جدید بایدن در مقابل ایران و آماده شدن اسرائیل برای این تغییرات نیز اشاره کرده است.
جمهوری اسلامی ایران نیز از بازگشت امریکا به توافق هستهای استقبال کرده، اما احیای برجام را مشروط به جبران خسارتهای وارده به ایران پس از خروج از توافق هستهای دانسته و بنابراین مسیر بازگشت به توافق فی النفسه چنانکه خود بایدن نیز به آن اشاره کرده است با دشواریهایی در هردو طرف روبروست و ترور دانشمند هستهای ایران بر دشوارتر شدن این مسیر افزوده، اما غیر ممکن نساخته است.
به هر روی، بایدن خود از حامیان اصلی رژیم صهیونیستی است بطوریکه هرچند مسیحی است، اما خود را یک صهیونیست میداند و بعید بنظر میرسد علی رغم الویت دیپلماسی در تیم بایدن، دولت جدید امریکا بدون در نظر گرفتن ملاحظات رژیم اسرائیل اقدامی در جهت مذاکره با ایران انجام دهد؛ ترور شهید فخری زاده گام جدی این رژیم در تضعیف هرگونه دیپلماسی و توافق احتمالی بوده است. نیویورک تایمز نیز در مقاله ۲۹ نوامبر خود با اشاره به همین نکته، ترور محسن فخری زاده را راستای فلج کردن تلاشهای جو بایدن برای احیای مجدد توافق هستهای دانست.
شاید بتوان گفت این اقدام با در نظر گرفتن زمانبندی آن با احتمال پاسخ ایران به ترور همراه بوده است، چرا که رژیم صهیونیستی هر واکنش احتمالی نظامی از سوی ایران و مقابله به مثل نسبت به ترور را میتواند زمینهای برای ورود گسترده و تهاجم نظامی امریکا به ایران در دوران ترامپ فراهم کند، موضوعی که سالهاست مطلوب نظر اسرائیلیها بوده و در دوران ترامپ بارها برای کشاندن تنش با ایران تا مرز یک تهاجم نظامی گسترده تلاش کرده است؛ بنابراین این گمان میرود که حداقل تا ۲۰ ژانویه، رژیم صهیونیستی به دلیل همراهی کامل دولت فعلی امریکا با اقدامات آن و از سویی از بین بردن زمینه احتمال هرگونه موفقیتی در توافق هستهای به اقدامات ایذائی تداوم دهد.
بنابراین، هرگونه اقدام در واکنش به ترور شهید فخری زاده از سوی ایران بدون توجه به دو اصل زمانبندی مناسب و غافلگیری سبب خواهد شد تا ایران وارد بازی کوتاه مدت ترامپ-نتانیاهو با پیامدهای بلندمدت ناشی از آن شود. در واقع نوع مدیریت حادثه رخ داده توسط ایران در واکنش به اسرائیل موضوعی است که میتواند جمهوری اسلامی را در شرایط لرزان کنونی از نقشی صرفا واکنشگر به کنشگری محاسبهگر تبدیل سازد؛ این موضوع نیازمند زمان مناسب خود است.
منبع: خبرنامه دانشجویان ایران