به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو، یکسالی است که پای مرگبارترین ویروس قرنهای اخیر به دنیا باز شده و این موجود نامرئی، صغیر و کبیر، این طرف و آن طرف دنیا نمیشناسد و جان گرفتن انسانها برایش بسیار آسان است.
کشورهای مختلف دنیا هر کدام با توجه به شرایط خود با این بیماری نفسگیر درگیر هستند و بنابر نوع مدیریت و امکانات خود، سعی در مهار و به حداقل رساندن میزان مبتلایان و مرگ و میر ناشی از این ویروس دارند.
در این میان، کشور آمریکا که خود را به عنوان یک قدرت برتر در دنیا میداند و مدام بر طبل قدرتمندی میکوبد و ادعای واهی مالکیت بر همه کشورها را دارد، در مقابله و مواجهه با این بیماری مرموز از همه کشورهای دنیا ناتوان تر و مستأصل تر نشان داده و یکه تاز وادادگی و شکست در برابر قدرت نمایی این بیماری در جهان است.
ابتلای و مرگ تعداد زیادی از مردم این کشور، موید این ناتوانی و انفعال دولتمردان آمریکا در مقابله با این بیماری است.
برای آشنایی از آخرین وضعیت مدیریت و کنترل بیماری کرونا در آمریکا و بررسی و واکاوی علل شیوع گسترده این ویروس در این کشور و همچنین وضعیت ارائه خدمات بهداشتی و درمانی به مردم آمریکا، با پیمان سیگارودی متخصص بهداشت جهانی و استاد ایرانی دانشگاه ایالتی نیویورک آمریکا به گفتوگو نشستیم.
وی در این گپوگفت مفصل به بررسی ابعاد مختلف ناتوانی این کشور در کنترل و مهار کرونا، چگونگی خدمات دهی سیستم بهداشت و درمان، فعالیت مراکز درمانی و بیمارستانها، نگاه سرمایه محور مراکز درمانی در ارائه خدمات به بیماران، دلایل عدم توفیق کشورهای جهان در مواجهه و مهار کرونا و ارائه راهکارهایی برای بهبود بخشیدن به روند کنترل این بیماری در دنیا و ایران پرداخت.
آقای دکتر! به عنوان نخستین پرسش وضعیت کرونا در آمریکا چگونه است؟
آمریکا شرایط مساعدی از نظر کرونا ندارد. اکنون بالاترین میزان ابتلا را داشته و از نظر تعداد فوتیها نیز بیشترین فوتی ناشی از کرونا را دارد. فاجعه بار ترین کشور در خصوص پاندمی کروناست البته باید آمار ابتلا و مرگ و میر را با جمعیت کشور مقایسه کرد تا میزان خسارت انسانی وارده به آن کشور مشخصتر شود.
البته میزان موارد ابتلا و میزان مرگ ناشی از کووید 19 در آمریکا نسبت به جمعیت این کشور نیز بالاست و شرایط ناخوشایندی را به وجود آورده است.
بنده میخواهم این وضعیت را از جنبه دیگری مربوط به وقایع مهلک و اسفباری که در تاریخ آمریکا به وقوع پیوسته بررسی کنم. در واقع میخواهیم ببینیم که وضعیت کرونا و پیامدهای آن در تاریخ آمریکا چگونه است و خواهد بود؟
*مرگ 620 هزار آمریکایی در جنگهای داخلی
جنگهای داخلی جزو فاجعه بار ترین وقایع است که در آمریکا اتفاق افتاده و بیشترین کشتهها را داده است. در این جنگهای داخلی که بین سالهای 1861 تا 1865 روی داد، حدود 620 هزار نفر کشته شدند.
*مرگ670 هزار آمریکایی در اثر آنفلوآنزا
مورد دیگری که هم در آمریکا و هم در دنیا مدنظر قرار میگیرد، آنفلوآنزای اسپانیایی است. این بیماری در آمریکا حدود 670 هزار نفر کشته داده است. سومین واقعه مهلک، جنگ جهانی دوم بود که باعث کشته شدن حدود 400 هزار آمریکایی شد.
اکنون، چهارمین فاجعه کشنده تاریخ آمریکا، همه گیری کروناست که حتی از کشتههای جنگ جهانی اول بیشتر بوده است؛ اگر بخواهیم جدا از تلفات جنگها محاسبه کنیم، فاجعه بارترین رویداد بعد از آنفلوآنزای اسپانیایی،همه گیری کرونا خواهد بود.
در حال حاضر، حتی از نظر تعداد افرادی که روزانه مبتلا به کرونا می شوند و یا بر اثر کرونا فوت میکنند، جزو سیاهترین روزهای تاریخ آمریکاست.
80 درصد سیستمهای درمانی و بهداشتی آمریکا خصوصی است
در این شرایط شیوع کرونا سیستم بهداشتی و درمانی آمریکا چطور بوده و نحوه خدمات رسانی آن چگونه است؟
80 درصد سیستمهای درمانی و بهداشتی آمریکا خصوصی است و برعکس بسیاری از کشورهای پیشرفته، یک برنامه جامع خدمات بهداشتی و درمانی ندارد. نگاه قالب به بیمارستانها و بیمههای درمانی نیز نگاه اقتصادی و سود آوری است.
*خدمات سلامت در آمریکا جزو گرانترین خدمات در دنیاست
این نگاه و سیستم باعث شده که خدمات سلامتی در آمریکا جزو گران ترین خدمات سلامتی در دنیا باشد. هزینه بستری در آمریکا نیز بسیار بالاست؛ مثلا یک بستری 4 تا 5 روزه، 10 تا 12 هزار دلار هزینه دارد.
مردم آمریکا حدود 7 تا 10 هزار دلار سرانه بهداشتی درمانی در سال دارند. از طرف دیگر اکثر بیمههای درمانی آمریکا هم گران و خصوصی هستند. افراد هم موظف هستند که خود را بیمه کنند. اگر بیمه نباشند، آخر سال هنگام پرداخت مالیات، باید جریمه بیمه نبودن خود را پرداخت کنند.
27 میلیون آمریکایی بیمه ندارند
با این وجود، هنوز تعداد زیادی در آمریکا بیمه نیستند. تا سال 2014 در آمریکا 45 میلیون نفر بیمه نبودند. بعد از این زمان، قانونی تصویب کردند تا افراد تحت پوشش بیمه را افزایش دهند و در نتیجه تعداد بیمه نشدهها کم شد؛ اما هنوز 27 میلیون نفر در امریکا بیمه نیستند.
این عوامل باعث میشود که کل جامعه نتوانند از خدمات بهداشتی درمانی، فراگیر و بهینه استفاده کنند.
همچنین وقتی توجه اصلی ساختار و کلان یک سیستم و کشور به اقتصاد باشد، وقتی همه اهداف خود را بر اساس اقتصاد ریخته باشد، وقتی که یک معضل واقعی و فراگیر در حوزه سلامتی پیش میآید که جزو اولویتهای کلان قرار داده نشده باشد، آن سیستم در چالش میافتد و زمان میبرد تا سامان لازم را بگیرد.
آقای دکتر! آمریکا به عنوان یک کشور صنعتی و پیشرفته مطرح است اما چرا در دوران شیوع کرونا چنین وضعیت اسفباری دارد؟
*کرونا بیماری اجتماع است
اجازه بدهید در اینجا این نکته را توضیح دهم که درست است کرونا یک بیماری است که افراد را درگیر و بیمار کرده و حتی باعث مرگ آنها هم میشود، اما با توجه به سرایت بالا و میزان افرادی از جامعه که درگیر میشوند، باعث اپیدمی فراگیر با سرعت بالا میشود و میتواند به عنوان یک بیماری اجتماع محسوب شود.
همه گیری بیماری که در جامعه وارد میشود، با توجه به شدت، سرعت میزان گسترش آن در جامعه، ارگانهای مختلف اجتماعی، سلامتی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی یک جامعه را تحت تأثیر و مورد تهدید قرار میدهد.
میزان اثرات و عوارضی که یک همه گیری در یک جامعه باعث میشود، به دو فاکتور اساسی آن جامعه بستگی دارد.
اولین فاکتور مهم که بنده تحت عنوان "سیستم کلان یک جامعه" از آن نام میبرم، شامل همه ساختارهای کلان اجتماعی، فرهنگی، آموزشی، بهداشتی درمانی، اقتصادی، امنیتی و سیاسی میشود. اینکه در این سیستم، ساختارهای مختلف آن چقدر به هم مرتبط هستند و هماهنگ با هم عمل میکنند، میزان توانمندی آن سیستم را نشان میدهد.
باید به این موضوع توجه شود که چقدر این سیستم قابلیت پویایی دارد. شاید یک سیستم در یک زمانی نسبت به یک تهدید خوب عمل کرده باشد ولی در زمان دیگر و یا تهدیدی دیگر خوب عمل نکند؛ این میزان پویایی و توانمندی آن سیستم را نشان میدهد.
فاکتور مهم دوم، مدیریت جامعه است. اگر بخواهم مثالی برای روشن شدن این موضوع بزنم، سفر با خودرو و یا مسابقه اتومبیلرانی را مثال میزنم.
رسیدن به مقصد وقتی مطمئن تر، ایمن تر و سریع تر صورت میگیرد که خودرو (سیستم) بهتر و جدیدی داشته باشیم و راننده ماهری ( رهبر) هدایت آن خودرو را به عهده داشته باشد. بنابراین یک همه گیری بیماری، وقتی تبدیل به فاجعه میشود که سیستم یک جامعه آمادگی مقابله با آن را نداشته باشد؛همچنین به خوبی مدیریت نشود.
در چند سال اخیر، توجه آمریکا به بهداشت و درمان و به خصوص مقوله پیش گیری کاهش پیدا کرده بود و نشانههای آن حتی پیش از پاندمی کرونا دیده میشد. یکی از شاخصهای آن پوشش واکسیناسیون در آمریکا بود.
*پوشش واکسیناسیون آمریکا کمتر از ایران است
میزان پوشش واکسیناسیون در ایالت نیویورک که بنده خودم با وزیر بهداشت آنجا صحبت کردم در سال 2014 حدود 75 درصد بود. در ایران پوشش واکسیناسیون 95 تا 99 درصد است.
این عدم توجه به پیشگیری و واکسیناسیون، باعث اپیدمی سرخک در آمریکا در سالهای 2018 و 2019 شد که در ایالت نیویورک و تعدادی از ایالتهای دیگر آمریکا شایع شده بود.
سیستم آمریکا بیشتر بر مبنای اقتصاد و پول است و همه چیز بر این پایه قرار دارد؛ حتی بیمارستانهای آمریکا و مراکز بهداشتی و درمانی نیز اهداف یک بنگاه اقتصادی و درآمد زایی را دنبال می کنند.
وقتی یک بیماری مثل کرونا میآید، شما باید بیشترین توجه تان به پیشگیری، درمان و کنترل بیماری و حفظ سلامتی باشد، اما بیمارستانها بیشترین توجهی که کردند، این بود که چطور میتوانند وضعیت اقتصادی خود را با ثبات نگه دارند.
*آمریکاییها هیچ وقت تصور ورود کرونا را به کشورشان را نداشتند
بنده خودم در امریکا مشاهده کردم وقتی که همه گیری کرونا شروع شد صحبت این بود که این ویروس دامن آمریکا را که پیشرفته ترین و قوی ترین کشور دنیاست، نخواهد گرفت و انتظار نداشتند؛ میگفتند ما از این قاعده مستثنی هستیم.
خود این نوع تفکر، عدم درک درست از شرایط و تهدیدها را میرساند. اما وقتی کرونا وارد آمریکا شد، بسیاری از بنگاههای اقتصادی مانند هواپیمایی، گردشگری، کارخانجات و رستورانها مجبور به تعدیل نیرو شدند.
پرسنل بهداشت و درمان انتظار نداشتند این تعدیل نیرو به بیمارستانها هم برسد، ولی به خاطر اینکه بسیاری از عملهای جراحی الکتیو و خدمات درمانی دیگر بیمارستانها کنسل شد، میزان درآمد بیمارستانها پایین آمد و بیمارستانها هم مجبور به تعدیل نیرو شدند.
این موضوع بیمارستانها و متعاقب آن سیستم بهداشتی درمانی را وارد یک چرخه ناقص کرده و کل ساختار را ضعیف کرد.
از طرف دیگر، تعدیل نیروها، منجر به افزایش تعداد بی سابقه بیکاران در تاریخ آمریکا شد. بیکارانی که حقوق بیکاری میگرفتند کاری نداشتند و وقت آزاد زیادی داشتند، بنابراین بیشتر سفر میرفتند و مراوداتشان بیشتر شد.
محدودیتهای اعلام شده نیز هیچگاه به طور موثر و هماهنگ اجرا نشد و باعث تشدید و گسترش بیماری شد.
مهمترین موضوع در بروز این فاجعه، شرایط سیاسی موجود آمریکاست که وحدت رویهای در هدایت جامعه نیست و باعث شده جامعه آمریکا شدیدا دو قطبی شود.
این دو قطبی شدن به بسیاری از موضوعات سیاسی، فکری، فرهنگی، رفتاری حتی آداب بهداشتی سلامتی مانند گذاشتن ماسک، در همه سطوح جامعه حتی در درون خانوادهها رسوخ کند.
همان طور که قبلا عرض کردم اپیدمی، یک بیماری اجتماعی است و وقتی میخواهیم با یک اپیدمی و یا پاندمی مقابله و مبارزه کنیم، باید یک وحدت رویه کلانی در جامعه وجود داشته باشد.
اما این وحدت رویه در آمریکا وجود ندارد و منجر به آن شده که تصمیم گیریهای متفاوت و گاه متناقضی گرفته شود؛ مردم جامعه هم مسیرهای متفاوتی را در پیش گیرند و به خودشان و دیگران صدمه بزنند و در نهایت به همه گیرتر شدن بیماری منجر شده است.
در این دوره، بیش از هر زمان دیگری سیاسی کاری در آمریکا وجود دارد و با موضوع کرونا نیز سیاسی برخورد شده است؛ حتی رعایت پروتکل های بهداشتی نیز با توجه به اینکه عضو کدام حزب سیاسی هستید، صورت میگیرد. این رویه در کنترل اپیدمی ها بسیار خطرناک است.
بنابراین در آمریکا این وحدت رویه نبود و تشتت بود و پاندمی کرونا بیشتر از جاهای دیگر در آمریکا خسارات به بار آورد. این پاندمی در زمانی اتفاق افتاد که بیشترین دو قطبی در تاریخ امریکا وجود دارد و یکی از فاجعه بار ترین وقایع آمریکا را رقم زد.
اگر هماهنگی در جامعه و در بین ارکان مختلف درونی و بیرونی جامعه وجود داشته باشد، کنترل اپیدمی بهتر، موثرتر و کم هزینه تر خواهد بود. مثال آن آنفلوآنزای H1N1 در سال 2009 است که اتفاقا شروع آن از آمریکا بود و به همه دنیا سرایت کرد و تبدیل به پاندمی شد.
البته شدت و حدت بیماری وسرعت همه گیر شدن بیماری آنفلوانزای H1N1 کمتر از کرونا بود، ولی توانستند در آن موقع پاندمی را کنترل کنند.
به خاطر آنکه در آن زمان هماهنگی و وحدت رویه وجود داشت و به فکر مقصر جلوه دادن یک کشور و یا یک ارگان نبودند. حتی این کنترل در سطح جهانی هم نمود داشت و دنیا هم توانسته بود آن بیماری را خوب و موثر کنترل کند.
چرا؟ به خاطر اینکه آن زمان یک هماهنگی و وحدت رویه در دنیا وجود داشت. در حال حاضر جدا از اینکه در آمریکا دوقطبی وجود دارد، در دنیا هم هماهنگی مناسب وجود ندارد.
البته موارد غیر کلان دیگری هم هستند که میتوانند در یک همه گیری و موفقیت در کنترل آن نقش داشته باشند؛ مانند مراودات اجتماعی، آداب و رفتارهای فرهنگی و بهداشتی، نحوه برخورد با تکنولوژی و در کل استیل و رفتارهای شهروندی آن جامعه.
بگذارید یک مثال بزنم؛ مثلا در ایران، اکثر مردم لباسهای خود را در خانه میشویند، اما در آمریکا لباس شوییهای عمومی وجود دارد که متفاوت از خشک شوییهای ایران است.
مردم آمریکا، عموما قشر متوسط به پایین، به آنجا میروند، لباسهای خود را در ماشین لباس شویی سکهای میگذارند و منتظر میمانند تا شسته شود و به خانه میآورند. جدا از اینکه مشترکا از یک دستگاه لباس شویی استفاده میکنند، در آن مکان نیز تجمع میکنند که این خود، باعث گسترش بیماری میشود.
آقای دکتر! با توضیحاتی که شما درباره سردرگمی آمریکا در ارائه خدمات بهداشتی و درمانی به مردم دادهاید، با توجه به اینکه زیر ساخت آمریکا در حوزههای مختلف خیلی قوی تر است، واقعا در خصوص مبارزه با شیوع کرونا امکانات لازم را نداشت؟
درست است، آمریکا پیشرفته ترین و مدرن ترینها را در اختیار دارد، اما بنده فکر میکنم پاشنه آشیل امریکا در این مبارزه همان دوگانگی، دو قطبی بودن و عدم آماده بودن در آمریکاست.
*هنوز هم برخی سیاستمداران آمریکا اعتقادی به استفاده از ماسک ندارند
بنده در بیمارستان دیدم که در ابتدای ورود کرونا معتقد به ماسک نبودند و هنوز هم برخی سیاستمداران آمریکا اعتقادی به استفاده از ماسک ندارند. در ابتدا منکر موثر بودن ماسک میشدند؛حتی به پرسنل پزشکی نیز اجازه استفاده از ماسک را نمیدانند؛ مگر اینکه بیشتر از 15 دقیقه ارتباط مستقیم با بیمار کرونایی داشتند.
در سایر موارد اجازه استفاده از ماسک نمیدادند، بلکه حتی توبیخ داشت. نه تنها در بیمارستانی که بنده فعالیت میکردم بلکه در بسیاری از بیمارستانها نیز رویه به این صورت بود.
البته اکنون برعکس شده و اگر ماسک نزنید اجازه ورود به بیمارستان را ندارید. این عدم انسجام تصمیم گیری و مدیریتی حتی در ارگانهای علمی مانند CDC نیز دیده میشود.
باید به پاندمی به عنوان یکی بیماری اجتماعی نگاه شود و همه صاحب نظران، دانشمندان پزشکی، اپیدمیولوژیستها، جامعه شناسان و حتی سیاستمداران و افراد صاحب نظر در حوزه فرهنگی مشارکت و هماهنگی داشته باشند؛اطلاعات آنها جمع شده و برنامه ریزی و استراتژیها مدون شوند و با وحدت رویه و در سطح کلان اجرا شوند.
این عدم انسجام مهمترین موضوعی بود که در آمریکا به چشم میخورد؛ این پاشنه آشیلی است که باعث بروز چنین فاجعهای در آمریکا شده است.
در آمریکا در دوران شیوع کرونا به قشر ضعیف بیماران به ویژه بیماران کرونایی خدمات درمانی رایگان ارائه میشود؟
وقتی کرونا آمد، یکی از دغدغهها همین افرادی بودند که تحت پوشش بیمه نیستند. طبق قانون در آمریکا اگر بیمار اورژانسی به هر بیمارستانی مراجعه کند، باید خدمات لازم را دریافت کند.
بیمار کرونایی تحت عنوان بیماری ویروسی طبقه بندی و خدمات دریافت میکند. اگر فردی پوشش بیمه داشته باشد، فرد از همان پوشش بیمه استفاده میکند، اما اگر پوشش بیمه نداشته باشد، فعلا بیمارستانها در بودجه بندی خود تحت عنوان بیمار کرونایی طبقه بندی میکنند تا بتوانند بودجهای را از دولت دریافت کنند.
هزینه درمان بیمار کرونا در آمریکا به طور میانگین 14 هزار دلار است؛ حتی در برخی اوقات به 35 تا 45 هزار دلار نیز میرسد؛ اگر درمان سرپایی باشد به 3 هزار دلار میرسد.
آقای دکتر! یعنی یک فرد روستایی نیز باید همین مبلغ را بپردازد یا این هزینه برای چنین افرادی متفاوت است؟
مقداری شرایط متفاوت است. باید فرد بیمه باشد و چیزی به عنوان خدمات روستایی وجود ندارد. اگر افراد بیمه نباشند بیماران کرونایی از هزینه دولت درمان میشوند.
آیا در آمریکا در خصوص تامین امکانات و معیشت کادر درمان مشکلی وجود ندارد؟
شما وقتی میخواهید در بیمارستانی استخدام شوید، جدا از اقدامات در حوزه استخدام، مثل سوء پیشینه و ... شما باید یکروز کامل تست تنفسی بدهید تا معلوم شود به چه نوع ماسکی نیاز دارید.
بنده دوسال پیش این تست را برای استخدام در بیمارستانی دادم. این تست در پرونده شما ثبت میشود تا اگر زمانی پاندمی اتفاق افتاد، به شما ماسک مورد نیازتان را بدهند؛اما وقتی پاندمی کرونا روی داد ما حتی ماسکهای جراحی معمولی هم کم داشتیم.
*بیمارستان در آمریکا بنگاه اقتصادی است
در ابتدا کمبود شدیدی در خصوص تجهیزات حفاظتی وجود داشت و مدیریت بلایا و حوادث را به خوبی انجام نداده بودند. البته اکنون در آنجا نیز شرایط بهتر شده است.
بیمارستان در آمریکا بنگاه اقتصادی است. اتفاقی که در اثر شیوع کرونا در بیمارستان افتاده بود این بود که کادر درمانی کار بیشتر با مخاطرات بیشتری انجام میدادند؛در حالی که در آمد آنها کمتر شده بود. این موارد باعث کاهش انگیزه و روحیه پرستاران شده بود و در چند بیمارستان، پرستاران تهدید به اعتصاب کردند.
متاسفانه میزان پرستاران جانباخته در کرونا در آمریکا برابر با میزان پرستاران جانباخته در جنگ جهانی اول شده است.
*برخی از پرستاران آمریکایی استعفا کردند
میزان حمایت از پرستاران نیز کم بوده است. دو ماه پیش ترفیعی به پرستاران دادند و میزان افزایش حقوق پرسنل در بیمارستان 1.75 درصد در نظر گرفته شد. در کل حمایتها بسیار ضعیف بوده است؛ این باعث کاهش روحیه کادر درمان شده است. به دلیل اینکه حمایت از پرستاران کم است؛ برخی از پرستاران ، استعفا کردند.
در آمریکا به چه میزان مردم رعایت پروتکلهای بهداشتی را میکنند و اگر این کار را انجام ندهند آیا جریمهای برای آنها در نظر گرفته میشود؟
آمریکا به صورت ایالتی است و در این خصوص ایالتها حق تصمیم گیری دارند. البته توصیهها توسط دولت فدرال صورت میگیرد، اما اینکه چطور اعمال کنند به صورت ایالتی است.
قوانین در خصوص رعایت پروتکلها در ایالت با ایالت دیگر به شکل متفاوت تعیین شده و هر ایالتی پروتکل خود را تعیین کرده است؛ با توجه به این موارد میزان رعایت مردم نیز بستگی به ایالت دارد.
اما در مجموع همه باید ماسک استفاده کنند، میزان مسافرتها کم شده و فاصله اجتماعی رعایت شود؛البته به نظر من بهتر است به جای فاصله اجتماعی از عنوان فاصله گذاری فیزیکی استفاده کنیم.
آقای دکتر! به نظر شما علت پاندمی کرونا در جهان و شیوع گسترده این ویروس چیست؟
اول باید به خود ویروس توجه کنیم؛چراکه ویروس کرونا میزان سرایت و کشندگی بالایی دارد. دومین مورد این است که در دنیای مدرن، مراودات و سفرهای بین المللی زیاد شده بود.
این ویروس مدرنیته بشر را هدف گرفته بود. همچنین همکاریهای بینالمللی در خصوص مقابله با این ویروس پایین بوده است. در سال 2009 شیوع آنفلوآنزا H1N1 را داشتیم؛اگرچه میزان سرایت و کشنگی آن به اندازه کرونا نبود اما تجربه موفق تری در کنترل پاندمی بود.
*علت همهگیر شدن کرونا در دنیا
چرا که در آن زمان جو اعتماد بیشتر و سطح همکاریهای بالاتری وجود داشت.
بله؛ مهمترین علت این موضوع این است که کل دنیا با هم هماهنگ نیستند و یک تشتت تصمیم گیری و عملکردی وجود دارد.
در حالی که باید این وحدت رویه برای جهان باشد؛ به دلیل اینکه این بیماری یک تهدید جهانی است. وقتی شما نمیتوانید در برابر یک تهدید جهانی اتحاد به وجود آورید، مطمئنا این بیماری همچون یک دشمن به اردوی همه شما نفوذ میکند.
بعضی رسانهها نیز سیاسی و متفاوت عمل میکردند. برای یک کشور و یا یک حزبی یک نوع خبر رسانی میکردند و برای کشوری دیگر نوعی دیگر و افکار عمومی را به سمتی دیگر جلب می کردند.
دلیل دیگر اینکه؛ از روشهای علمی فاصله گرفتهایم؛ حتی بعضی از دانشمندان و مراکز علمی به سمتهای دیگر کشیده شدهاند و به جایگاه ها و مسایل سیاسی و مالی بیشتر توجه میکنند تا روشها، استدلالها و استنادات علمی.
رهبران کشورها نیز توجه بیش از حدی به بازیهای سیاسی معطوف کردند و از حل سایر مسایل جا ماندند. باید از علم استفاده کنیم و کارهای اجرایی و تصمیم گیریها براساس علم صورت گیرد.
این موضوع حتی در مراکز علمی در دنیا نیز مقداری سیاسی شده است؛ به شکلی که حتی زمانی که میخواستند به مردم توصیه کنند که چطور مسائل بهداشتی را رعایت کنند، این موضوع و تاثیر به خوبی احساس میشد؛ اینها مواردی بود که در مجموع باعث جهانگیری کرونا شد.
شما با توجه به شرایط شیوع کرونا در ایران برای بهتر مدیریت کردن مقابله با کرونا و بهتر شدن اوضاع اپیدمی چه پیشنهادها و راهکارهایی دارید؟
بنده دو موضوع کلان را مطرح میکنم؛ یک، همکاری در همه سطوح، دوم وحدت فرماندهی. همکاری ارگانهای مختلف با هم، همکاری مردم و دولت باهم، همکاری مردم با مردم، همکاری دستگاههای اقتصادی،آموزشی، فرهنگی، صنوف و دانشمندان با عوامل اجرایی بسیار مهم است؛ چراکه هرچه سطح همکاری و اعتماد بالاتر برود، بهتر میتوانیم بیماری کرونا را کنترل کنیم.
دانشمندان، پزشکان، افراد پژوهشگر، جامعه شناسان، شخصیتهای مذهبی و فرهنگی باید مشاوره و اطلاعات را به عوامل تصمیم گیر ارائه دهند و عوامل تصمیم گیر نیز با توجه به اطلاعات صحیح، وضعیت موجود را تحلیل کرده و هدف گذاری و تصمیمات درستی را اتخاذ کنند.
حال این موضوع مطرح میشود که چطور این تصمیم را بگیریم؟ ما باید ابتدا وضعیت موجود خود را دقیق بشناسیم. دلیلی ندارد تا همه جا و همه کشورها یک تصمیم واحدی را اتخاذ کنند؛ یعنی باید ما تحلیل درستی از وضعیت موجود خودمان داشته باشیم.
وضعیت موجود کشور ما با کشورهای دیگر فرق میکند؛ مثلا با روسیه، چین، کره، آمریکا،ترکیه، انگلیس، فرانسه و... فرق میکند.
همانطور که قبلا بحث شد کرونا یک تهدید اجتماعی است؛بنابراین باید از جامعه خودمان که متفاوت از جوامع دیگر است تحلیل درستی داشته باشیم و بدانیم که این تهدید از کجاها وارد میشود و از چه ابزار مناسب با جامعه خودمان برای مبارزه با تهدید میتوانیم استفاده کنیم.
تصمیم مناسب برای جامعه خودمان بگیریم که شاید متفاوت از جوامع دیگر باشد. عوامل فرهنگی، ارتباطات خانوادگی، عوامل اجتماعی و اقتصادی، نحو خوش و بش مردم، میزان اعتمادی که به هم و به سیستم داریم، میزان مراوداتی که با هم داریم وسایر موارد اجتماعی؛همگی در خصوص تحلیل وضعیت موجود و اتخاذ تصمیم مؤثر هستند.
بنابراین هیچ نسخه واحدی در این خصوص وجود ندارد و باید شرایط ایران را با خودش مقایسه کرد نه با کشور دیگری.
باید به تمامی ارکان در مدیریت کنترل همه گیری بیماری توجه کنیم. این ارکان شامل ارکان سلامتی، امنیتی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است. باید نگاه کنیم با چه اولویتی میخواهیم ارکان را مدنظر قرار دهیم.
اگر برای محافظت مردم از بیماری، محدودیتهایی را ایجاد کنیم که روی اقتصاد اثر گذار باشد، به اثرات و عوارض آنها در طول زمان نیز باید توجه کنیم.
باید به این توجه کنیم که گاهی اوقات اگر بین ارکان مختلف توازن مناسبی نداشته باشیم، خود آنها نیز روی جنبههای مختلف سلامت افراد جامعه اثر میگذارند؛مثلا عوارضی را روی سلامت مادر و نوزاد، بیماران قلبی، سالمندان و سلامت روان ایجاد میکنند.
اینکه چطور این توازن را به وجود بیاوریم، باید بر اساس ارزیابی شرایط موجود و گرفتن اطلاعات از تمامی صاحب نظران باشد و با اشراف به همه اطلاعات و اولویتهای کشور، تصمیم گیری شود.
همچنین باید به این موضوع توجه شود که تصمیمی که گرفته میشود، اقشار مختلف مردم را چقدر تحت تاثیر قرار میدهد و چقدر ما را به هدف می رساند.
باید توجه کنیم که چقدر اعتماد ایجاد کردهایم و چند درصد مردم این تصمیمات را اجرا میکنند.
این بر عهده یک جامعه شناس است که باید این موضوع را بررسی کند. وقتی به مردم توصیه میکنیم، چقدر جامعه میپذیرد؟
نوع اطلاع رسانی و اجرایی کردن تصمیم نیز خیلی مهم است. باید بدانیم که چگونه آن را بگوییم که فراگیر باشد و بیشترین تاثیر خود را بگذارد.
در نهایت باید وحدت فرماندهی باشد؛یعنی وقتی قرار شد یک تصمیم اجرایی انجام شود، همه به آن سمت حرکت کنند؛ البته ممکن است هر تصمیمی نقاط ضعف و قدرتی داشته باشد اما اگر یک جامعهای تصمیمی گرفت، باید همه هماهنگ به آن سمت حرکت کنند تا موثرترین نتیجه را به دست آورند.
خلاصه موضوع اینکه اول باید از صاحب نظران اطلاعات متناسب و صحیح گرفته و تحلیل درستی از وضعیت موجود داشته باشیم. تصمیم گیری نیز باید با توجه به اولویت ها و هدف گذاری به انجام برسد.
در نهایت وحدت فرماندهی وجود داشته باشد تا عملیاتی شدن موثر صورت گیرد؛ البته به این موضوع هم توجه کنیم که تصمیماتی که میگیریم و اقداماتی که انجام میدهیم، اثرات و نتایج متفاوتی را در طول زمان باعث میشوند.
شاید اثرات کوتاه مدت ناخوشایندی داشته باشند اما نتایج بلند مدت آن محافظت کننده، ارتقا دهنده و خوشایند باشد.
برای روشن شدن موضوع؛مثلا وقتی شما واکسنی را تزریق میکنید، دو سه روز اول،کمی بی حالی و درد دارد و سخت میگذرد؛ ولی شما را در برابر آن بیماری در طولانی مدت ایمن میکند.
در تصمیم گیریها و عملکرد هم همین طور است؛ اثرات، عوارض و نتایج یک تصمیم، کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت است که گاهی با هم متفاوت و متناقض هستند.
آای دکتر!با توجه به رقابت سخت کشورهای مختلف در خصوص تولید واکسن کرونا وضعیت تولید این واکسن چگونه است؟
در حال حاضر واکسن کرونا را از چند شرکت و کشور مختلف که کارآزماییهای بالینی را گذراندهاند و به صورت اورژانسی مجوز استفاده عمومی را دریافت کردهاند در اختیار داریم.نتایج ابتدایی، ایمنی بالا با عوارض کم را نشان داده است.
موردی که درباره واکسن کرونا هست، این است که شرایط زنجیره سرمای سختی برای ذخیره و انتقال و توزیع آن وجود دارد.
واکسن شرکت فایزر Pfizer باید در منفی 70 درجه سانتیگراد و واکسن شرکت مدرنا Moderna باید در منفی 20 درجه سانتیگراد نگهداری شود؛ این موضوع استفاده سریع و گسترده را کمی به چالش میکشد.
در آمریکا واکسیناسیون با توجه به رده بندی مشاغل حساس شروع شده است و به نسبت خوب و سریع پیش رفته است. کمتر از یکماه از شروع واکسیناسیون گذشته و تا 23 دسامبر یک میلیون دوز در آمریکا تزریق شده است.
هدف دولت فدرال این است که تا پایان سال 2020، تعداد 20 میلیون دوز در آمریکا تزریق شود.
مورد دیگری که باید به آن توجه داشت، این است که زمانی یک جامعه میتواند از مرحله اپیدمی عبور کند که 60 تا 70 درصد جامعه نسبت به کرونا ایمن شده باشند.
به امید عبور هر چه راحت تر، سریع تر و کم هزینه تر از شرایط مخاطره آمیز و رسیدن به سلامت و ایمنی پایدار تر.