به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو، سید بابک هاشمینکو کارشناس تعلیم و تربیت در یادداشتی با عنوان «رتبهبندی و قیل و قال رسانهای» نوشت: چند وقتی است که بر سر رتبهبندی قیل و قال برپاست و روزی نیست که فضای رسانهای کشور خالی از این موضوع باشد. با اینکه رتبه بندی در برنامه ششم توسعه کشور لحاظ شده بود اما اجرای آن را به هفت سال بعد و در آخرین فرصتهای حضور دولت کنونی موکول کردند تا بار مالی آن را به دوش دولت بعدی بیندازند و در این آخرین لحظات نیز فرهنگیان را با خبرهای مداوم رتبهبندی خون جگر ساختند اما هنوز خبری از اجرای آن نیست.
در حین این بازی رسانهای برخی دستگاهها از جمله وزارت علوم در همین مدت چند ماهه و به آهستگی با اضافه کردن حقوق اساتید دانشگاه و اصلاح حکم کارمندان خود ارقام بالایی را بدون اینکه صدایی از کسی در آید به دریافتیها اضافه نمودند بطوری که از برخی از اساتید که سوال کردیم مبالغ حکم آنها به حدود ۴۰ میلیون تومان جهش یافته بود و این در حالیست که یک دکتر معلم در آموزش و پرورش با ۲۴ ساعت تدریس رقمی حدود ۷-۸ میلیون تومان دریافتی دارد در صورتیکه همین فرد اگر در دانشگاه تدریس کند اولا میزان تدریس او حدود ۱۵ ساعت خواهد بود و ثانیا رقم دریافتی حقوقش حداقل ۵ برابر تدریس در مدرسه خواهد بود و دقیقا این همان تبعیضی است که معلم را ناراحت میکند.
اگر معلمی را کار انبیا میدانیم که هست و شأن و منزلت او را در اجتماع بالا میدانیم باید این را نه در حد شعار و بلکه به صورت عملی نیز نشان دهیم نه اینکه وقت عمل عدهای مطرح کنند که بودجه رتبهبندی را دولت از کجا بیاورد و امثال این.
یکبار برای همیشه به این بی عدالتی پایان داده و مجلس نشان دهد که در عمل هم به معلم و آموزش و پرورش با اولویت بالا مینگرد .در لایحه آمده که معلم ۸۰ درصد استاد دانشگاه حقوق بگیرد که ظاهرا برخی از جمله سازمان برنامه و بودجه اعتراض کرده که چنین بودجه ای پیش بینی نشده است . چرا وقتی برخی وزارتخانهها حقوق کارمندان خود را بالا می برند مشکلی بوجود نمیآید اما به آموزش و پرورش به علت تعداد بالای نفرات زیرمجموعه خود همیشه باید ظلم شود.
هر چند در بحث تخصیص ۸۰ درصد دریافتی معلمان نسبت به اساتید نیز تردید وارد کرده اند اما علت این تفاوت را نیز منطقی نمیبینم چون اولا استاد دانشگاه حدود ده ساعت کمتر تدریس میکند و ثانیا او وظیفه اش صرفا آموزش دانشجو است در صورتیکه معلم هم وظیفه آموزش و هم وظیفه پرورش دانش آموز را عهده دار است و در همین سالهاست که شاکله شخصیتی دانشآموز شکل میگیرد پس به چه جهتی باید ۸۰ درصد یک استاد دانشگاه حقوق بگیرد؟
حال سوال اینجاست وقتی که برخی دستگاهها مانند وزارت علوم حقوق اساتید حود را به یکباره به اوج می رسانند بدون اینکه سنگی جلوی پایشان بیفتد و نیاز به لایحه و بررسی بودجه و امثالهم داشته باشد چرا هر بار که نوبت معلمان میشود باید برای درصدی افزایش، هیأت دولت و سازمان برنامه رضایت دهند که لایحه ای به مجلس بفرستند و ارسال آن هم سالها به طول میکشد و بعد وارد مجلس و کمیسیون مربوطه و صحن علنی که آیا بشود یا نشود و در همین اثنی هر روز رسانهها با مسؤولین مصاحبه کرده و موضوع را مثل بمب در جامعه منتشر میکنند؟ و در نهایت با یک نظر سازمان برنامه و بودجه متوقف شود یا دوباره به سمت تقلیل پرداختی حرکت کنند.
بیایید یکبار برای همیشه آموزش و پرورش و معلم را دریابیم. پله اول نجات آموزش و پرورش رسیدگی به زندگی و معیشت معلم است و چنین معلمی آمادگی کامل برای مشارکت در هر گونه طرحی برای پیشرفت و اعتلای آموزش و پرورش را خواهد داشت.