محسن کاویانی از شاعران جوان کشورمان همزمان با ایام سوگواری سالار شهیدان و ایام محرم دو شعر سروده است که در ادامه میخوانید.:
ای که ارباب شدی که رو به هرکَس نزنم
آنکه از عالم و آدم شده دلخسته منم
شهره بودم به بدی در همه جا تا اینکه
سیبِ لبخندِ تو شد باعثِ آدم شدنم
هرچه دارم فقط از روضهی قاسم دارم
من حسینی شدهی دستِ امام حسنم
تلخیِ مردمِ این شهر برایم غم نیست
بس که شیرین شده با بردنِ نامَت دهنم
من اگر گریه برایَت نکنم میمیرم
سخت بارانیام و در غمِ تو سینه زنم
سینهام گَشته کبود و سَر و رویَم زخمی
بیمه شد بینِ همین لطمه زدنها بدنم
پیرهن را ز تنت برد حرامی، بُگذار
تا که در روضهی تو پاره شود پیرهنمای که بر خاک رها بود تنِ بی کَفنت
کاش باشد کمی از تربتِ تو در کفنمای همه هستی عالم به فدای تو حسین
ننگ بر ما که نمردیم برای تو حسین…!
..
هرکه دیوانه نشد لایقِ ادراک نشد
خاکِ هیئت نشد و راهی افلاک نشد
عَرَقِ سینه زنان رونقِ مَستانگی است
تاکْ بی ذکرِ حسین ابن علی تاک نشد
بادهی اشکْ فزون باد و مداوم بادا
هرکه آلودهی این باده نشد پاک نشد
چاک چاک است تن شاه و نمیخواهم من
جامهای را که برای غمِ او چاک نشد
چشمهامان شده نمناک از این رو که کمی
لبِ خُشکِ پسرِ فاطمه نمناک نشد
بود آماده برایَش همهی عَرش، ولی سهمِ شاهِ دو جهان جز خس و خاشاک نشد
مادرِ آب کجایی پسرت آب نخورد
پدرِ خاک کجایی پسرت خاک نشد...