به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، یکی از مقولات مورد توجه در گسترۀ پژوهشهای تاریخ اسلام، واقعه سال 61 هجری است. بیش از 1400 سال از حادثه بزرگ عاشورا سپری شده است و در تمامی این سالهای طولانی درخصوص ابعاد، ژرفا، علل و چرایی پیدایش این حماسۀ حیرتانگیزِ خاندان وحی، اقران و اعداء نوشتههای درازدامنی نگاشتهاند. علاوه بر بررسیهای تاریخی، پیجوییهای حدیثی نیز بر کشف ابعاد گوناگون این واقعه کمک شایانی کرده است. افزون بر این، مقاتل نیز در انتقال جزئیات این حادثه بزرگ سهم بسزایی داشتهاند، در این میان نقش زنان در انقلاب عاشورا را میتوان از محورهای گوناگون مورد بحث قرار داد.
دکتر آزاده عباسی، عضو هیئت علمی دانشگاه قرآن و حدیث شهر ری (پردیس تهران)، در مقالهای، ضمن بازخوانی ادّله تاریخی ـ روایی انگیزه امام(ع) از همراه کردن زنان با قیام عاشورا به بررسی نقشآفرینی زنان در ابعاد مختلف این حماسه بیمانند بشری پرداخته است که در زیر میخوانیم:
انگیزه امام(ع) از همراهنمودن زنان با قیام عاشورا
یکی از سؤالاتی که معمولاً در مورد واقعه عاشورا مطرح میشود آن است؛ چرا حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام خانواده را بههمراه خود بردند؟ بدون شک هدف آن حضرت از بههمراه بردن اهلبیتشان در این سفر در راستای تحقق بخشیدن به اهداف قیام عاشورا بوده است، بهعبارت دیگر برای دستیابی به انگیزه امام علیه السلام از این اقدام میبایست ابتدا هدف آن حضرت از قیام را مشخص نمود.
پس از رحلت پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم جامعه اسلامی دچار انحرافات زیادی میشود این انحرافات بهگونهای بود که در زمان حکومت حضرت امام علی علیه السلام گروههای زیادی در برابر حقجویی و عدالتخواهی آن حضرت به مقابله برخاستند و در نهایت نیز در محراب عدالت آن وجود مقدس را به شهادت رساندند. پس از شهادت آن بزرگوار و در دوران بیستساله حکومت معاویه، وی بهتدریج مسلمانان را با ظلم و بیعدالتی عادت داد، از جمله بدعتهای دوران حکومت وی، عبارت بود از قتلعام مسلمانان، وادار نمودن مردم به سبّ حضرت علی علیه السلام در خطبههای نماز و منابر بهوسیله تهدید و ارعاب، تطمیع، حلال نمودن ربا، ترغیب نمودن منافقین، صحابه و تابعین به جعل حدیث، اجرای خودسرانه احکام بدون ارجاع به قرآن و سنت و...1 بهطوری که پس از مرگ معاویه بهگونهای زمینهسازی میشود که شخص فاسقی مانند یزید بر اوضاع مسلط میگردد.
گفته میشود یزید پس از تولد میان داییها و خویشان مادرش در بنیکلاب در روستاهای شام بزرگ شده بود و چون آنان در این دوران بهتازگی از مسیحیت به اسلام گرویده بودند سگبازی و شرابخوارگی میان آنها رواج داشت و یزید از همان کودکی به آن دو معتاد شده بود،2 از این رو فاقد هرگونه صلاحیتی برای اداره امور مسلمین بود. روی کار آمدن یزید به این شکل نشانه آن بود که جامعه اسلامی بهکلی درک و احساس خود را از دست داده است و از چنین پیشآمد تأثربرانگیزی ابداً احساس ناراحتی و درد نمیکند و ادامه چنین وضعی قطعاً به مرگ اسلام و معنویت در جامعه منجر میگردید، امام حسین علیه السلام در این باره میفرماید: "باید با اسلام خداحافظی کرد هنگامی که امت به فرمانروایی مثل یزید مبتلا گردد."3
بنابراین اگر گفته شود علت قیام امام حسین علیه السلام دعوت مردم کوفه از ایشان بوده است، تصوّر غلطی است. ایشان در جایی دیگر علت قیام خود را این گونه بیان فرمود: "بهدرستی که من از روی سرمستی و سرکشی و فسادانگیزی و ستمگری، قیام نکردهام؛ بلکه برای تحقق رستگاری و صلاح در امّت جدّم محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و پدرم علیبن ابیطالب علیه السلام، رفتار کنم...، آن که مرا به حقانیت پذیرفت، {بداند که} خداوند، سرچشمه حق است و اگر کسی در این دعوت، دست رد بر سینه من زند، شکیبایی میورزم تا خداوند، میان من و این گروه، بر پایه حقیقت، داوری کند و به حقیقت، حکم دهد، که او بهترین داوریکنندگان است."4
سیدالشهداء علیه السلام بخش اعظم پیامرسانی نهضت خویش را بهعهده زنان و اهلبیت خویش نهاد، تا از این طریق ندای نهضت خود را به گوش جهانیان برساند. آن حضرت به برادرش محمد حنفیه علیه السلام ـ هنگام حرکت بهسوی کربلا ـ فرمود: "رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم دیشب در عالم رؤیا به من فرمود: «ای حسین، خارج شو! زیرا خداوند میخواهد تو را کشته ببیند»"، و هنگامی که در مورد انگیزه همراه بردن زنان و اطفال پرسید، امام فرمود: "خداوند میخواهد آنان را اسیر ببیند".5 اما آنچه مسلم است اینطور نبود که وقتی از ایشان میپرسیدند "چرا زنها را میبرید؟"، بفرماید "اصلاً من در این قضیه بیاختیارم و عجیب هم بیاختیارم"، بلکه به این صورت میشنیدند که "با الهامی که از عالم معنا به من شده است، من چنین تشخیص دادهام که مصلحت در این است و این کاری است که من از روی اختیار انجام میدهم ولی بر اساس آن چیزی که آن را مصلحت تشخیص میدهم."6
اباعبدالله علیه السلام زن و بچهاش را برد، نه بهاعتبار اینکه "خودم میروم پس زن و بچهام را هم ببرم" بلکه آنها را به این جهت برد که رسالتی در این سفر انجام بدهند.7
حال سؤال است؛ این چه رسالت مهمی است که امام بهخاطر آن اهلبیت خود را بههمراه میبرد؟ گفته شده است امام حسین علیه السلام میدانست که پس از شهادتش امویان زنان و کودکان را اسیر خواهند کرد و آنان را بین راه کوفه و دمشق حرکت میدهند و از این طریق کاروان اسرای خاندان بلافصل پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم پیام حسین علیه السلام را تبلیغ میکنند و قلوب مسلمانان را به تفکر و اندیشه درباره این تراژدی وامیدارند و این موضوع آنها را به تفکر در کل امر وامیدارد و وجدان آنان را بیدار میسازد این دقیقاً همان چیزی بود که اتفاق افتاد، بدین ترتیب امام حسین علیه السلام در هدف خود موفق شد.8
در ادامه به تحلیل و بررسی حضور زنان در قیام عاشورا میپردازیم.
حماسه بزرگ عاشورا بهعنوان یک واقعه عظیم تأثیرگذار و احیاکننده دین مبین اسلام صرفاً نتیجه نقشآفرینی و رشادتهای مردان نبوده است و بهطور قطع زنان نیز در این نهضت بهصورت مستقیم و غیرمستقیم تأثیرگذار بودهاند و بهطرق گوناگون امام حسین علیه السلام را یاری نمودند. این زنان حماسهآفرین با آگاهی از وظیفه دینی خود هریک بر اساس موقعیت و امکانی که برایشان فراهم بود اقداماتی را انجام دادند. هر کدام از ایشان متعلق به شهر یا قبیلهای خاص بودند، برخی هاشمی و برخی غیرهاشمی. عدهای در مسیر یاری امام بهصورت مستقیم ایفای وظیفه نموده نقش عمیق و اساسی در به ثمر نشاندن قیام داشتند و عدهای دیگر بهصورت غیرمستقیم و با تأثیری کمتر سهمی برای خود در این مسیر حاصل نمودند از این رو میتوان زنان مؤثر در قیام و نقش ایشان را در ابعاد مختلف بررسی نمود.
یک پیام زمانی در عمق جان و روح انسان نفوذ میکند که پیامرسان موفقی داشته باشد کسی که تمام اسلوب آن را رعایت کند برای مثال افکار مخاطب خود را بشناسد و با توجه به آن عکسالعمل مناسبی از خود نشان بدهد، مستند و مستحکم سخن بگوید و در انتخاب واژگانش دقت لازم را داشته باشد، رعایت فصاحت و بلاغت کلام خود را بنماید، صبور باشد، در جایی که لازم است سکوت کند و در جای دیگر با شجاعت رفتار کند بنابراین با بررسی خطبههای ایرادشده توسط بانوان خاندان امام حسین علیه السلام و بهویژه حضرت زینب سلام الله علیها هر انسان منصفی تصدیق خواهد نمود که ایشان مصداق بارز یک پیامرسان موفق میباشند.
در واقع تأثیرگذاری نهضت عاشورا مدیون خون پاک سیدالشهدا علیه السلام و یارانشان و پیامرسانی اهلبیت ایشان در دوران اسارات است. کلام شهید مطهری مصداق همین است که فرمود: "دشمن بهخیال خودش اسیر حمل میکند اما در حقیقت مبلّغ میفرستد." 9
یکی از ویژگیهای مهم زنان عاشورایی، روحیه ولایتمداری آنان است، بهطوری که این ویژگی آنان باعث شده است نقش بسزایی در نهضت عاشورا ایفا کنند. اطاعت بیچونوچرا از امام زمان خود، آن هم در شرایط و موقعیت سخت آن دوران، نشان از ایمان متعالی به پروردگار است. اهلبیت امام حسین علیه السلام، کوچک و بزرگ، مطیع فرمان ایشان بودند. سید الشهدا علیه السلام روز عاشورا در لحظات قبل از شهادت، ایشان را دعوت به صبر و آرامش میکنند و آنان در پیروی از این امر با توجه به شرایطی که هر انسانی را از پا در میآورد نیکوترین رفتار را از خود نشان دادند که فقط برازنده خاندان پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم است. در جایی دیگر میبینیم که حضرت زینب سلام اللّه علیها در لحظه شهادت برادر و برادرزادگانش طاقت نمیآورند و از خیمه بیرون میآیند اما با اشاره امام به داخل خیمه برمیگردند، همچنین پس از شهادت امام حسین علیه السلام زمانی که دشمن به خیمه هجوم میآورد حضرت زینب سلام الله علیها نزد حضرت امام سجاد علیه السلام رفته و کسب تکلیف نموده عرض کرد: تکلیف ما زنها چیست؟ حضرت فرمود: علیکنّ بالفرار.10
بهبیانی دیگر علیرغم این که زمان زیادی از شهادت امام حسین علیه السلام نمیگذشت حضرت زینب سلام الله علیها در هیچ زمینهای بدون کسب تکلیف از امام زمان خود تصمیمگیری نمیکنند. این ویژگی مهم یعنی ولایتپذیری نهتنها در حضرت زینب سلام الله علیها وجود داشت بلکه در سایر زنان حاضر در قیام نیز کاملاً مشهود و آشکار بود برای نمونه امعمرو مادری است که در روز عاشورا آرزو دارد جان خود را مانند همسر و پسر برای امامش فدا کند برای همین نیزه بهدست میگیرد و وارد میدان میشود اما با فرمان امام مجدداً به خیمه برمیگردد.
با مطالعه تاریخ کربلا به سرگذشت زنان باایمان و فداکاری برمیخوریم که با تشویق و ترغیب شوهر یا فرزندان خود در همراهی با امام حسین علیه السلام سبب گردیدند آنان به مقام والای شهادت نائل گردند. این زنان علیرغم اینکه میدانستند همراهی مردانشان با قیام منتهی به مرگ است و موقعیت زندگیشان به خطر میافتد اما با اصرار خود، آنان را به حضور در این مسیر ترغیب میکنند؛ بانوانی همچون همسر زهیر، اموهب و... که در فصلهای بعد به نقشآفرینی آنان پرداخته میشود.
این خصیصه مهم که یکی از ویژگیهای انسانهای پارسا و باایمان و در قرآن کریم بارها برآن تأکید شده است در رابطه با زنان حاضر در قیام عاشورا به اوج جلوهگری خود میرسد زنانی که همسران خود را از دست میدهند مادرانی که شهادت و مثله شدن فرزندان خود را بهچشم میبینند، حتی شیون و زاری نمیکنند و یا بر بالین عزیزان خود حاضر نمیشوند تا مبادا ذرهای بر غمهای امامشان بیفزایند؛ در طبیعت و روح لطیف زنانه، ایشان را ترغیب به این امور میکردند. صبر و استقامتی که برگرفته از ایمان عمیق ایشان به امامشان بود؛ مانع از ابراز احساسات آنها میشد. این صبر و پایداری به شهادت عزیزانشان ختم نمیشد و در دوران اسارت نیز نمونههای برجستهای از آن وجود دارد مانند: تحمل جسارت به اجساد پاک شهدا، آزار، شکنجه، گرسنگی و... .11
زمانی که دشمن آب بهروی امام حسین علیه السلام و یارانش میبندد،12 بانوان کاروان با اینکه داغدار عزیزانشان بودند و خود نیازمند تسلی بودند وظیفه آرام کردن این کودکان تشنه و گرسنه را ـ که تاب و تحمل خود را از دست داده بودند ـ نیز بهعهده داشتند همچنین بعد از هجوم دشمن به خیمهها و کشیدن گوشواره از گوشهای دختربچهها رعب و وحشت عظیمی در دل این کودکان معصوم به وجود آمد بهطوری که هر کدام به گوشهای پناه میبردند.13 پیدا کردن این کودکان و دست نوازش کشیدن بر سر آنان بهعهده بانوان کاروان بود بهویژه حضرت زینب سلام الله علیها که در تمام دوران اسارت پشت و پناه همه اسرای کاروان از بزرگ و کوچک بودند و سهم غذای خود را میان کودکان تقسیم میکردند.14
با مطالعه واقعه روز عاشورا و حوادث پیرامون آن به شیرزنانی برخورد میکنیم که خود وارد عرصه میدان نبرد شدند و حتی به دشمن آسیب وارد کردند و یا به شهادت رسیدند اموهب نمونه بارز آن است،15 که در روز عاشورا به شهادت رسید. دختر عبداللهبن عفیف ازدی نیز پدر نابینایش را بههنگام مبارزه با مأموران ابنزیاد راهنمایی میکرد تا از ضربات شمشیر دشمن در امان بماند بنابراین بهصورت غیرمستقیم در نبرد علیه دشمنان قیام مشارکت نمود.16
رسیدگی به بیماران و مداوای مجروحان از دیگر نقشههای زنان در جبههها، از جمله در حماسه عاشوراست. نقش پرستاری و مراقبت حضرت زینب سلام الله علیها از امام سجاد علیه السلام یکی از این نمونهها است.
زنان نقش بسزایی در انتقال رویدادهای واقعه عاشورا به مردم و نسلهای آینده ایفا کردند، تا این نهضت از تحریف دشمنان در امان باشد و جرم و جنایت بنیامیه با خاندان پیامبر کمرنگ نشود.
علاوه بر زنان هاشمی که در روز عاشورا در کربلا حضور داشتند و شاهد عینی وقایع آن روز و دوران اسارت بودند زنان دیگری نیز روایتکننده کرامات ویژه این واقعه عظیم هستند برای نمونه علیبن مسهر نقل میکند: مادربزرگم، امحکیم، برایم گفت؛ "حسینبن علی علیه السلام هنگامی که شهید شد من دختری خردسال بودم. آسمان، چندین روز مانند لخته خون شده بود."17
و یا شخصی بهنام خلاد نقل کرده است: مادرم برایم گفت؛ "ما هنگام شهادت حسین علیه السلام، مدتی را سپری کردیم که خورشید، سرخ سرخ بر دیوارها و بامها طلوع و غروب میکرد و مردم سنگی را برنمیداشتند، جز آن که زیرش، خون مییافتند."18 همچنین در مورد نوحهخوانی جنّیان روایتهای بیشماری وجود دارد که تعدادی از این روایتکنندهها از زنان میباشند.19 امسلمه در این زمینه نقل کرده است: "صدای جنیّان را شنیدم که بر حسین علیه السلام میگریند."20
یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار در زنده نگهداشتن یاد و اثر قیام عاشورا، سوگواری و مرثیهسرایی بوده است که نسل به نسل و سینه به سینه به آیندگان منتقل شده است و زنان جزو اولین کسانی بودند که به عزاداری برای شهدای قیام پرداختند.
در پایان آنچه مهم بهنظر میرسد آن است که حضور بانوان در واقعه عاشورا به ماندگاری این حادثه عظیم در تاریخ کمک بسزایی کرده است و این طور نبوده است که امام علیه السلام بدون تدبیر زن و فرزند را بههمراه برده باشند.
پینوشت:
1.یزدانپناه قرهتیه، زنان عاشورایی، ص19.
16.کوفی، الفتوح، 5/123، بهنقل از ریشهری، دانشنامه امام حسین علیه السلام، 8/148.