به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرگزاری دانشجو، القدس العربی در مطلبی به قلم سعید الشهابی آورده است: پس از گذشت بیست سال از حملات یازده سپتامبر و نابودی برجهای تجارت جهانی و کشتار سه هزار آمریکایی همچنان بحث بر سر تروریسم بی حاصل، سطحی و در معرض سواستفاده و جناح بندی سیاسی است. عواملی به شرح زیر وجود دارد که به این مسئله کمک کرده است.
نخست: شکست جهان در توافق کردن روی یک تعریف واضح و مشخص درباره این پدیده. این مسئله باعث شده غربیها احساس کنند حق دارند آن را به روش خودشان معنی کنند. طبق تعریف غرب کشتار هزاران غیرنظامی در جنگهای آنها در منطقه تروریسم نیست بلکه «تلفات جانبی» محسوب میشود. همچنین جنایتهای دولت اشغالگر در حق فلسطینیها تررویسم نیست بلکه «دفاع از خود» نام دارد.
دوم: مقابله با این پدیده به میزان زیادی به استفاده از ابزارهای نظامی محدود شده است. ابزارهایی که شکست خود را در ریشه کن کردن این پدیده ثابت کرده است. پس از گذشت بیست سال از سقوط حکومت طالبان اکنون آمریکا از افغانستان خارج شده و طالبان دوباره به قدرت بازگشته است. درست است که القاعده نابود شد اما شبح تروریسم ناپدید نشد. داعش که از القاعده جدا شده است اکنون به منبع تهدید امنیت غرب تبدیل شده است.
سوم: غرب دچار شکست سیاسی فجیعی شده است که نشانههای آن روز به روز در حال پدیدار شدن است.
القدس العربی در ادامه آورده است: این شکست در مسائل متعددی نمود پیدا میکند؛
نخست: برهم خوردن توازن راهبردی در جهان به ضرر غرب و بازگشت روسیه و چین به عرصه بین المللی.
دوم: انتقال بحران به روابط آمریکا و انگلیس به ویژه پس از تصمیم بایدن برای خروج از افغانستان بدون مشورت با متحدان. این مسئله یعنی ائتلاف تشکیل شده پس از یازده سپتامبر از هم پاشیده است علی رغم اینکه همه روی این مسئله توافق دارند که تروریسم همچنان منبع تهدید است.
سوم: طرفهای تاثیرگذار در این ائتلاف با سیاستهایشان محاصره شده اند. آمریکا به انزوا و توجه به داخل گرایش دارد. انگلیس نسبت به متحد خود آمریکا احساس ناامیدی میکند و مجبور است در افزایش حضور بین المللی خود تجدید نظر کند طرفهای تاثیرگذار در این ائتلاف با سیاستهایشان محاصره شده اند. آمریکا به انزوا و توجه به داخل گرایش دارد. انگلیس نسبت به متحد خود آمریکا احساس ناامیدی میکند و مجبور است در افزایش حضور بین المللی خود تجدید نظر کند.
چهارم: شبح تروریسم همچنان جهان را تعقیب میکند و اظهارات مسئولان غربی به ویژه انگلیسی اضطراب روانی و ذهنی آنها را نسبت به بازگشت گروههای افراطی به افغانستان تایید میکند.
پنجم: واضح است که غرب تروریسم را ریشه کن نکرد. از جمله علتهای این ناتوانی، ارزیابی نادرست این پدیده و علل آن و اصرار بر مرتبط دانستن آن با اسلام است. ازجمله علل تروریسم نبود آزادی، عدالت و سیطره استبداد بر منطقه و احساس سرخوردگی بسیاری از مردم منطقه نسبت به سیاستهای غربی و الگویهای حکومتی است که بر آنها تحمیل شده است.
ششم: مطمئناً وجود دولت اشغالگر از جمله انگیزههای مهم تندروی و خشونت است. غرب نه تنها موضعی منفی در قبال ظلم و ستم به ملتهای منطقه اتخاذ می کند بلکه موافقت همیشگی خود را با حکومتهای دیکتاتوری به وضوح اعلام میکند. نه تنها در برابر دولت اشغالگر سکوت میکند بلکه برتری نظامی و سیاسی اسرائیل بر عربها را تضمین میکند.
القدس العربی در پایان نوشت: حوادث یازدهم سپتامبر بسیار وحشتناک بود و شایسته بود که جهان پس از گذشت بیست سال واکنش خود به بزرگترین عملیات تروریستی در عصر مدرن را ارزیابی کند.