کد خبر:۹۷۵۲۴
كرسي آزاد انديشي فرصت است نه تهديد
... اسلام، آزادي را طريقي براي اجراي عدالت ميداند و آزادي براي انسان مسلمان (كسي كه سر تسليم در برابر خداوند به زير افكنده) هدف نيست، اما آزادي در غرب ترجمهاي ديگر دارد.
گروه انديشه «شبكه خبر دانشجو»؛ حميد حشمدار- علي اكبر جناب زاده
مقدمه:
آزادي فرصت است؟ آزادي تهديد است؟ آزادي ....
براستي آزادي در تمام شاخههاي خود چگونه است؟
آزادي انديشه و بيان كه اساس آزادي است در شرق و غرب چگونه تئوريزه و اجرا ميشود؟ در اين سياهه سعي ما بر اين است تا گوشهاي از تفكرات غرب و اسلام را با بياني متفاوت در محضر شما بزرگواران مشق كنيم، تا باشد كه ديدگاه صحيح و قابل اجرايي، از اين مقوله چالشبرانگيز بشر در افق ديد عزيزان قرار گيرد.
آزادي فرصت است؟ آزادي تهديد است؟ آزادي ....
براستي آزادي در تمام شاخههاي خود چگونه است؟
آزادي انديشه و بيان كه اساس آزادي است در شرق و غرب چگونه تئوريزه و اجرا ميشود؟ در اين سياهه سعي ما بر اين است تا گوشهاي از تفكرات غرب و اسلام را با بياني متفاوت در محضر شما بزرگواران مشق كنيم، تا باشد كه ديدگاه صحيح و قابل اجرايي، از اين مقوله چالشبرانگيز بشر در افق ديد عزيزان قرار گيرد.
آزادانديشي و غرب:
در ديدگاه فلسفي غرب آزادانديشي يا انديشه آزاد، انديشهاي است كه در طرز فكر ديني محدود نميشود و تحت تأثير مرجعيت، سنتها، احساسات و دگما قرار نميگيرد و صرفاً پديدهها را بدون تحليل عقل محض نميپذيرد.
با گذري بر تعاريف چند تن از دانشمندان غربي موضوع را به نقد و بررسي بيشتري ميگذاريم.ويليام كليفورد ، رياضيدان و فيلسوف بريتانيايي ميگويد: «هيچگاه درست نيست- براي همه و در هر كجا- كه هر چيزي را بدون مدارك كافي باور كنند»
اشارة كليفورد به مدارك كافي براي باور كردن ريشه در افكار اُمانيستي دارد و همانند هم مسلكان خود آزادانديشي را در فضاي نفي دين و ديانت ومنبع الهي وحي ميداند.
در پارهاي اوراق سال 1600 را آغاز انديشه آزاد مدرن ميشناسند زيرا در اين سال اتفاقاتي همچون اعدام جوردانو برونو در ايتاليا به خاطر مخالفت با كليسا و تفتيش عقايد رخ داده است.
در انگلستان واژه (Freethinker) را نخست آنتوني كالينز (1729-1678) رواج داد. او از دوستان صميمي جان لاك فيلسوف بود. او اين واژه را براي اطلاق به كساني به كار ميبرد كه مخالف هر گونه دين سازمان يافتهاي بودند. وي در مهمترين كتابش با عنوان «گفتاري در آزادانديشي» در سال 1713 به شرح دلايل خود براي اتخاذ اين رويكرد پرداخت.
اما در فرانسه اين مفهوم براي نخستين بار در سال 1756 در مقالهاي از دنيس ديدرو ، ژان لروند دالامبر و ولتر به نام آزادانديشي منتشر شد. (اين مقاله به شدت بياعتنا به خداوند بود.)
نماد آزادانديشي در اروپا:
بنفشه نماد انديشه آزاد است (بنفشه فرنگي) دليل اين موضوع نام اين گل است «pansy» از ريشه «pensee» در فرانسوي به معني انديشه، همچنين ظاهر اين گل شبيه صورت انسان ميباشد و ماه اوت سر خم ميكند، به طوري كه انگار مشغول انديشه عميق است.
آزاد انديشي در اسلام:
اسلام در تاريخ و در حقيقت خود كه همانا تمدن اسلام در قرن گذشته و پيشرفتهاي دانش بنيان و ركن ركين وحي و كلام خداوند متعال و ائمه معصومين(ع) تأكيد بسزايي به آزادي انديشه دارد بطوري كه در آيات و روايات بسياري بدان اشاره شده است. مانند: سوره مائده/ آيه 104، سوره اعراف/ آيه 28، سوره شعرا/ آيه 74، سوره زخرف/ آيه 22 و 23، سوره رعد/ آيه 11، سوره انفال/ آيه 53.
مضمون آيات پيرامون آزادي انديشه و عدم اسارت در افكار نادرست پيشينيان و دگرانديشيدن به معناي درست و صحيح كلمه و با رويكرد الهي است.
در جايي مرحوم علامه محمدتقي جعفري در تبيين مفهوم آزادي از سه واژه رهايي، آزادي و اختيار بهره ميبرد و اينگونه بيان ميكند، رهايي را «باز شدن قيد از مسير جريان اراده به طور نسبي» يعني شخصي كه در زندان است پس از بيرون آمدن از زندان رها ميشود ولي قيد و بندهاي ديگري او را فرا ميگيرد مثلاً آزاديهاي ياسي از او سلب ميشود. آزادي منفي را بايد در زبان فارسي «رهايي» يا «آزادي از» ترجمه كرد.
ايشان سپس در تعريف آزادي آن را به دو درجه آزادي طبيعي، محض و آزادي تصعيد شده تقسيم ميكند. آزادي طبيعي و محض را توانايي انتخاب يك هدف از ميان اشيايي كه ممكن است به عنوان هدف منظور شود ميدانند و آزادي تصعيد شده را نظارت و سلطه شخص به دو قطب مثبت و منفي ميپندارد. دراين ميان درجه آخر از بحث آزادي مدنظر ماست ( نظارت و سلطه شخص به دو قطب مثبت و منفي) كه شخص بتواند به اندازه آنچه نظارت و سلطه دارد قدرت تصميم و اراده براي انتخاب داشته باشد، و به اندازه آن آزادي دارد.
امام علي(ع) در جاي جاي سخنان گوهربارشان به مفهوم عميق آزادي اشاره داشتهاند و اصل آزادي از منظر ايشان مورد قبول است، ايشان ميفرمايند: «بنده ديگري نباش در حاليكه خداوند تو را آزاد آفريده است.» مفهوم آزادي از نگاه فرهنگ علوي معناي همه جانبه دارد و در وجوه مختلف اجتماعي و فردي مؤثر است. در مكتب علوي آزادي عين انسانيت و انسانيت عين آزادي است و اين معنا، اقيانوسي عميق و قابل تأمل است.
بايد اين نكته بسيار با اهميت را در مورد نگاه اسلام به آزادي در نظر بگيريم، اسلام خواستار انديشيدن است به طوري كه امام علي(ع) ميفرمايد: «خدا پيامبران را فرستاد تاگنجينههاي عقول را آشكار سازند.» بنابراين اسلام عقل و وحي را نفي نميكند و تمام مباحث مطلوب و سرشاخههاي نيك را براي انسان ميطلبد، اما آزادي از ديدگاه غرب و انسان محور وحي را نفي نموده و تنها به عقل انساني محض توجه دارد و اين چنين با نفي خود، انسان غربي را از اين موهبت الهي محروم ميسازد.
كرسيهاي آزادانديشي:
آيا كرسيهاي آزادانديشي نام كاملي براي بيان اين حركت عظيم علمي و فرهنگي است؟
به نظر ميرسد بايد نكاتي را در اين باب متذكر شد، آزادي انديشه و آزادي بيان دو مقوله متفاوت با يكديگرند كه توأمان در پي هم به كار گرفته ميشود. در ادامه به ذكر تفاوتهاي اين دو مبحث ميپردازيم.
آزادي انديشه بسيار فراتر از آزادي بيان است.
آزادي انديشه امري شخصي است، اما آزادي بيان امري جمعي است.
در مقدمات هم تفاوتي عميق وجود دارد انسان در ساحت آزادي انديشه ميخواهد در گوشهاي دنج بنشيند و تفكركند اما در آزادي بيان قصهاي ديگر رقم ميخورد.
در آزادي انديشه انسان تا منتهي عليه قدرت تفكرش ميانديشد اما در آزادي بيان فهم مخاطب در درجه اول اهميت قرار دارد.
به نظر ميرسد بايد نكاتي را در اين باب متذكر شد، آزادي انديشه و آزادي بيان دو مقوله متفاوت با يكديگرند كه توأمان در پي هم به كار گرفته ميشود. در ادامه به ذكر تفاوتهاي اين دو مبحث ميپردازيم.
آزادي انديشه بسيار فراتر از آزادي بيان است.
آزادي انديشه امري شخصي است، اما آزادي بيان امري جمعي است.
در مقدمات هم تفاوتي عميق وجود دارد انسان در ساحت آزادي انديشه ميخواهد در گوشهاي دنج بنشيند و تفكركند اما در آزادي بيان قصهاي ديگر رقم ميخورد.
در آزادي انديشه انسان تا منتهي عليه قدرت تفكرش ميانديشد اما در آزادي بيان فهم مخاطب در درجه اول اهميت قرار دارد.
در آزادي انديشه ضوابط بسيار كمتري وجود دارد ولي در بحث آزادي بيان ضوابط و شرايط تعيين كنندهاند.
در آزادي انديشه مرزهاي تخيّل و تدبّر باز است و مسائل مادي كمتر آن را محبوس ميكند اما در آزادي بيان، كلام اولين حبسكننده تفكرات و احساسات دروني انديشمند است.
در آزادي انديشه مرزهاي تخيّل و تدبّر باز است و مسائل مادي كمتر آن را محبوس ميكند اما در آزادي بيان، كلام اولين حبسكننده تفكرات و احساسات دروني انديشمند است.
در كلام رهبر عظيمالشأن انقلاب نيز اين معنا خودنمايي ميكند. ايشان در جايي ميفرمايند: «شما كرسي آزاد فكريِ سياسي را، كرسي آزاد فكريِ معرفتي را تو همين دانشگاه تهران، تو همين دانشگاه شريف، تو همين دانشگاه اميركبير بوجود بياوريد چند نفر دانشجو بروند، آنجا حرفشان را بزنند، حرف همديگر را نقد كنند، با همديگر مجادله كنند. حق، آنجا خودش را نمايان خواهد كرد.» (عين آزادي و اعتماد به حق)
در جاي ديگر نيز با اشراف به تفاوت آزادي انديشه و بيان ميفرمايند:ما ادب استفاده از آزادي را هم بايد ياد بگيريم و ياد بدهيم.
حكومت بايد به صورت آشكار از برخورد افكار به صورت سالم حمايت كند، يكي از وظايف نظام جمهوري اسلامي حمايت صريح از برخورد افكار به شكل سالم است، اين كار، ظرف و مجرا لازم دارد و اين مجرات بايستي به وسيله خود دوستان دانشگاهي و حوزوي در بخشهاي مختلف تنظيم شود.
ايشان بلافاصله پس از تبيين اين حق مسلم (آزادي انديشه و بيان) متذكر تفاوت آن دو ميشوند و از افراط و تفريط تمام اقشاررا بر حذر ميدارند.معظم له در سالهاي اخير مكرر بر آزادي انديشه تأكيد كردهاندكه نمودار آماري آن به شرح ذيل مي باشد:
آزادي انديشه وعدالت:
اسلام آزادي را طريقي براي اجراي عدالت ميداند و آزادي براي انسان مسلمان (كسي كه سر تسليم در برابر خداوند به زير افكنده) هدف نيست، اما آزادي در غرب ترجمهاي ديگر دارد.
در اسلام تأكيد فراوان بر عدالت شده است (سوره حديد/ آيه 25) خداوند پيامبران را فرستاد تا مردم قيام به قسط و عدل كنند و در جايي ديگر امام علي(ع) ميفرمايد: «خداي سبحان، عدالت را مايه برپايي انسانها و ستون زندگي آنان و سبب پاكي از گناهان و روشني چراغ اسلام قرار داده است، هيچ چيز همچون عدالت سرزمينها را آباد نميسازد. عدالت مردمان را اصلاح ميكند.»
دراين رهگذر فكر وانديشه پيشنهاد ما كرسي هاي آزادي انديشه وبيان است.
و نقشه راه ما اين چنين ....
و نقشه راه ما اين چنين ....
و كلام آخر:
من به جوانان و طرفداران اسلام هشدار ميدهم كه خيال نكنند راه حفظ معتقدات اسلامي جلوگيري از ابراز عقيده ديگران است. از اسلام فقط با يك نيرو ميشود پاسداري كرد و آن علم است و آزادي دادن به افكار مختلف و مواجهه صريح و روشن با آنها. (شهيد مطهري)
----------------------------------------------------------------
. dogma
. William Clifford
. ريشه واژه اومانيسم (Humanism) كلمه Human به معني انسان است در فرهنگ لغت انگليسي ـ فارسي واژههاي: انسانگروي، انسانگرايي، انسانباوري و اصالت انسان استفاده شده است (فرهنگ علوم انساني، آشوري)
در فرهنگ انگليسي آكسفورد آمده است:
A system of beliefs that concentrates on common human needs and seeks ways of solving human problems basing on reason rather than on faith in God
يك سيستم از اعتقادات كه بر روي نيازهاي عمومي انسان تمركز ميكند و به دنبال راهي براي حل مشكلات انسان بر پايه منطق استنه بر پايه ايمان به خدا.
. dogma
. William Clifford
. ريشه واژه اومانيسم (Humanism) كلمه Human به معني انسان است در فرهنگ لغت انگليسي ـ فارسي واژههاي: انسانگروي، انسانگرايي، انسانباوري و اصالت انسان استفاده شده است (فرهنگ علوم انساني، آشوري)
در فرهنگ انگليسي آكسفورد آمده است:
A system of beliefs that concentrates on common human needs and seeks ways of solving human problems basing on reason rather than on faith in God
يك سيستم از اعتقادات كه بر روي نيازهاي عمومي انسان تمركز ميكند و به دنبال راهي براي حل مشكلات انسان بر پايه منطق استنه بر پايه ايمان به خدا.
دوران رنسانس (Renaissance) را آغاز ظهور اومانيسم جديد در فرهنگ غرب ميدانند. اصولاً، رنسانس خود پديدهاي اومانيستي است كه در قرنهاي چهاردهم، پانزدهم و شانزدهم به وقوع پيوسته است. (فرهنگ انگليسي آكسفورد)
با قرن هفدهم دوران پسارنسانس و عصر مدرنيته آغاز ميشود تا حدود نيمه قرن بيستم كه دوران پسامدرن فرا ميرسد ادامه مييابد، در اين خصوص عقلگرايي ـ راسيوناليسم ـ دكارت و لايب نيتز با تجربهگرايي ـ امپريسم ـ بيكن و لاك يكان است، چرا كه هر دو بر خود بنيادي بشر تأكيد ميورزند و بشر را از معرفتهاي متافيزيكي بينياز ميانگارند. (مهدي گلشني، از علم سكولار تا علم ديني، ص 17)
با قرن هفدهم دوران پسارنسانس و عصر مدرنيته آغاز ميشود تا حدود نيمه قرن بيستم كه دوران پسامدرن فرا ميرسد ادامه مييابد، در اين خصوص عقلگرايي ـ راسيوناليسم ـ دكارت و لايب نيتز با تجربهگرايي ـ امپريسم ـ بيكن و لاك يكان است، چرا كه هر دو بر خود بنيادي بشر تأكيد ميورزند و بشر را از معرفتهاي متافيزيكي بينياز ميانگارند. (مهدي گلشني، از علم سكولار تا علم ديني، ص 17)
. Giordano Bruno
. Antoni Collins
. John Lock
. A Discourse of free thinking
. Denis Deidre
. Libra penseur
/انتهاي پيام/
. Antoni Collins
. John Lock
. A Discourse of free thinking
. Denis Deidre
. Libra penseur
/انتهاي پيام/
لینک کپی شد
گزارش خطا
۰
ارسال نظر
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.