رحیم صفوی درباره وقایع منتهی به فتح خرمشهر میگوید: شما باورتان میشود که پس از اختلال مخابراتی تانکهای عراقی، توانستیم به پشت خاکریز برسیم و نیروی کمکی بفرستیم، یا ظهر که شد، غذای گرم و نوشابه خنک به نیروهای خط مقدم برسانیم؟
یادم هست در قرارگاه که خدمت آیتالله مشکینی (ره) بودیم، به ایشان گفتند که رزمندههای ما این کمپوتها را اینطوری دارند میخورند. وقتی مردم اینقدر زحمت میکشند و اینها را میفرستند، ولی رزمندهها فقط آب کمپوتها را میخورند و بقیهاش را دور میریزند، اشکالی ندارد؟
در حین فرود با چتر متوجه یک موتور سوار شدم که به سمت ما میآمد، نمیدانستم از نیروهای خودی است یا دشمن، چون حواسم به او بود هنگام فرود با چتر به شدت به زمین برخورد کردم و بعداً متوجه شدم در اثر این برخورد مهره کمرم شکسته است.