همان جلسه اول که آمد، گفت که ما اینجا هیچ چیز را قبول نداریم و میخواهیم برای پذیرش هر چیز برهان عقلی داشته باشیم. برای بدیهیترین چیزها هم استدلال میآورد.
پیرمرد نمیتوانست بفهمد رابطهی نامشروع استاد و دانشجو یعنی چه، نمیفهمید نمره و مدرک پولی یعنی چه، نمیفهمید اختلاس در دانشگاه یعنی چه. دیگر نیامد و گفت به دانشجوها بگویید که فلانی بدجوری، جای همهی همنسلهاش، شرمندهی شماست و کاری هم از دستش ساخته نیست.