گفتگو با پدر شهید فاطمیون؛ عباس حیدری/ قسمت هشتم و پایانی
همسرم هم تقریبا یکی دو هفته میشود که شناسنامهاش آمده. الان برای شناسنامه دختر و پسر کوچکم که مدرسه میرود، هر بار که میروم ثبت احوال، میگویند آقا ما نیرو نداریم!
کد خبر: ۱۰۴۵۱۰۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۰۵
گفتگو با پدر شهید فاطمیون؛ عباس حیدری/ قسمت هفتم
من اینقدر با این چاقوها زدم در شکمم، اصلا نه چاقو میرفت داخل، جر واجر کردم شکمم را، آخر سر دیدم نه نمیشود، این چاقو را گذاشتم روی شاهرگم!
کد خبر: ۱۰۴۴۳۹۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۰۱
گفتگو با پدر شهید فاطمیون؛ عباس حیدری/ قسمت ششم
همین که فیسبوک را باز کردم دیدم عکسهای عباس ردیف همین طور پشت سر هم ۱۰ - ۱۵ تا آمد. چون یک مقدار هیکلش خوب بود بچهها بهش میگفتند «عباس گوشتی».
کد خبر: ۱۰۴۴۱۳۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۳۰
گفتگو با پدر شهید فاطمیون؛ عباس حیدری/ قسمت پنجم
نمیدانم خمپاره یا چه چیز دیگری میآید همین طور که افتاده بوده، کنار او میافتد و منفجر میشود. عباس را بلند میکند از سر تپه و پرت میکند پایین تپه.
کد خبر: ۱۰۴۳۹۱۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۲۹
گفتگو با پدر شهید فاطمیون؛ عباس حیدری/ قسمت چهارم
آن زمان چهار میلیون تومان هزینه قاچاقبری اینها شد. دو میلیون از خودش و دو میلیون از خانومش گرفتند؛ و گفت بچهشان را هم رایگان میبریم.
کد خبر: ۱۰۴۳۶۸۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۲۸
گفتگو با پدر شهید فاطمیون؛ عباس حیدری/ قسمت سوم
پرونده اش را کلا جمع کردند و گفتند فراری شده و فعلا تا بیاید کاری بهش نداریم. البته به عباس تهمت زده بودند که چند میل اسلحه دزدیده و چند نفر را هم کشته است!
کد خبر: ۱۰۴۳۲۹۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۲۵
گفتگو با پدر شهید فاطمیون؛ عباس حیدری/ قسمت دوم
حقوقشان را ماه به ماه پرداخت میکنند. از نظر خورد و خوراک هم که اصلا ارتش افغانستان حرف ندارد. خیلی خرج میکنند برای اینها. میوه هم هست، تخمه پوستکنده هم هست...
کد خبر: ۱۰۴۳۱۲۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۲۴
گفتگو با پدر شهید فاطمیون؛ عباس حیدری/ قسمت اول
کلا در افغانستان یک نیرو داریم به نام «اردوی ملی». اینها وقتی که به شهادت میرسند دولت از آنها هم به عنوان شهید اسم میبرد، بعد به آن بندگان خدا یک درصد خیلی کم کمک میکنند.
کد خبر: ۱۰۴۲۸۵۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۲۳
گفتگو با همسر شهیدان سیدمحمد و سیدناصر سجادی / قسمت دوم
شهید دیگری را آوردند به نام سید ناصر که البته فامیلیاش فرق میکرد، اما به ما گفتند که پیکر شهیدمان پیدا شده! برنامهریزی هم کردند که مراسم تشییع برگزار بشود، اما...
کد خبر: ۱۰۳۹۲۲۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۴
گفتگو با همسر شهید فاطمیون، سیدمحمد سجادی / قسمت اول
اوایل که ما به ایران آمده بودیم، چون خانواده شهدا کم بودند، رسیدگی بهتری داشتند، اما در طول زمان که شهدای فاطمیون بیشتر شدند و اوضاع اقتصادی ایران هم با سختیهایی روبرو شد، رسیدگیها هم کمتر شد.
کد خبر: ۱۰۳۹۰۱۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۸/۰۳
گفتگو با خواهر شهید سیدمهدی سلمانی/ قسمت اول
خواهر بزرگترم (راضیه) هم خیلی به مهدی وابسته بودند، مثلا شبهایی که هیئت میرفتند راضیه بیدار میماند تا ساعتهای دوازده یک شب تا مهدی بیاید و غذایش را گرم کند و بگذارد. از لحاظ دلسوزی مثل مادر بود.
کد خبر: ۱۰۳۵۷۲۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۷/۱۶
گفتگو با رزمنده فاطمیون، دانیال فاطمی/ قسمت چهارم و پایانی
ابوحامد آمد بیمارستان. آنقدر ازش شرمنده بودم که نگو و نپرس. ما کلا دو ماشین در حلب داشتیم؛ یکی این لندکروز و دیگری یک چیپ که عقبش چهار نفر مینشستند.
کد خبر: ۱۰۲۷۲۵۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۲۶
گفتگو با رزمنده فاطمیون، دانیال فاطمی/ قسمت دوم
میگفت: کاش قلم پایم میشکست و نمیآمدم. کاش پسرم را ثبت نام میکردی!... همه بهتزده نگاه میکردیم. نه به آن هفته و نه به این هفته. وقتی کمی آرام شد پرسیدیم چه شده؟ گفت:...
کد خبر: ۱۰۲۶۸۲۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۲۴
گفتگو با رزمنده فاطمیون، دانیال فاطمی/ قسمت اول
یکی از دوستانم در بین رزمندگان مدافعان حرم، «ساشا ذوالفقاری» است. جوانی که متولد سال ۷۳ است و در یک حادثه جنگی، کنارش یک تله انفجاری منفجر شد و دو پایش قطع شد؛ یکی از بالای زانو و دیگری از زیر زانو!
کد خبر: ۱۰۲۶۶۰۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۲۳
گفتگو با همسر شهید فاطمیون، خادمحسین جعفری/ قسمت چهارم و پایانی
وقتی داعشی ازش میپرسید که اگر رهایت کنیم، باز هم به سوریه میآیی؟ آقاعنایت هم میگفت: بله، دوباره میآیم!... خون از گلویش میچکید و عکس این حالت را در اینترنت گذاشته بودند.
کد خبر: ۱۰۲۶۴۱۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۲۲
گفتگو با همسر شهید فاطمیون، خادمحسین جعفری/ قسمت دوم
خیلی ناراحت شدم. وقتی پرسیدم چه کسی خبر داشته که آقا خادم امروز پرواز دارد؟ همه انکار کردند، اما به نظرم همهشان میدانستند. چون خانوادهاش راضی شده بودند، به آنها خبر میداد که میخواهد برود.
کد خبر: ۱۰۲۵۷۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۱۸
گفتگو با همسر شهید فاطمیون، خادمحسین جعفری/ قسمت اول
رفت وگوشیاش خاموش شد. هر چه زنگ میزدم، میگفت در دسترس نیست! دو روز از رفتنش میگذشت. با خودم میگفتم شمال که خیلی دور نیست. گهگاهی باید آنتن بدهد!
کد خبر: ۱۰۲۴۹۷۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۱۲
گفتگو با پدر و مادر شهید حاجیحسین معصومی/ قسمت پنجم و پایانی
چندین بار هم گفتم بین این همه عکسهای شهدا که در بنر میزنید یک دانه عکس شهدای مدافع حرم فاطمیون هم بزنید؛ فقط به خاطر دل یک خواهرش، مادرش، وقتی ببینند خوشحال میشوند.
کد خبر: ۱۰۲۳۲۱۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۰۳
گفتگو با پدر و مادر شهید حاجیحسین معصومی/ قسمت چهارم
خیلی التماس کردم به سپاه که یک لحظه ثانیهای فیلم بگیرید در خاک گذاشتید فقط چهره اش را ببینیم. بعضی گفتند فیلم را نمیدهیم، بعضی گفت نمیدانیم دست کیست...
کد خبر: ۱۰۲۲۹۷۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۰۲
گفتگو با پدر و مادر شهید حاجیحسین معصومی/ قسمت سوم
۱۵ روز پیش از شهادت؛ خیلی گپ میزد؛ یعنی از صبح این گپ میزد تا ظهر، تا دو سه، با هر کداممان دانه دانه صحبت میکرد، تصویری صحبت داشتیم؛ یک قیافه دیگر شده بود.
کد خبر: ۱۰۲۲۷۱۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۰۱