دههٔ سی و قبل از آن در بخشهایی از کشور ما گردنکلفتهایی زندگی میکردند بهنام ارباب که در تمام امور مردم دخالت میکردند. ورود این آدمهای بیشرم در امور مردم بهجایی رسیده بود که در مراسم ازدواج رعیت، در مقابل چشم جناب داماد، عروس نازنیناش را بهحجلهگاه اربابی میبردند و عروس غارت شده از یک شب تا چند شبانه روز در اختیار ارباب و یا پسرانش بود و بعد او را راهی خانهٔ داماد بخت برگشته میکردند.