گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو_نرگس نیک بین؛ زمانی پارکها محل تفریح و حضور کودکان و جوانان بود، اما حالا پاتوق پدربزرگ و مادربزرگ بچههایی است که قرار بود سروصدای آنها از پارک به گوشمان بخورد. این اتفاق را از دو جنبه میتوان بررسی کرد؛ وجه مثبت ماجرا، امید به زندگی، شادابی بزرگسالان و تداوم حیات آنها را نشان میدهد، اما وجه منفی آن، پیر شدن چهره شهر را به ما یادآوری میکند که ناشی از کاهش جمعیت نسل جوان و افزایش جمعیت بزرگسال است؛ به عبارت دیگر، کاهش نیروی کار و افزایش بازنشستگان.
این روزها مسئله فرزند و فرزندآوری به طور جدی مطرح است. هر کشوری برای ارتقا در تمامی بخشهای حکومتش از جمله بخش اقتصادی، به نیروی جوان نیاز دارد. برای مثال وضعیت صندوقهای بازنشستگی به شدت متاثر از جمعیت نیروی جوان است.
تضمین صندوقها برای پرداخت مستمری، نیازمند درآمد ثابت
بحث کمبود نیروی جوان زمانی بطور کامل درک میشود که بدانیم منبع درآمد صندوقهای بازنشستگی وابسته به افراد شاغل کشور است. پس به درآمد ثابت و پایدار نیاز داریم تا بتوانیم مستمری افراد بازنشسته را بدون کم و کاستی پرداخت کنیم. صندوقهای بازنشستگی به افرادی که در آن حضور دارند برای دریافت مستمری ثابت، ضمانت داده است. مبنای این تضمین بر اساس حقِ بیمهای است که از حقوق افراد شاغل گرفته میشود. حتی زمانی که اوضاع صندوقها و سرمایهگذاریها خراب باشد، فرد مستمری خود را دریافت میکند. در این مدل حساب کسی جدا نیست و توزیع ریسک و سود، جمعی اتفاق میافتد. اصطلاحاً به این صندوقها، صندوق بین نسلی گفته میشود که نسبت به تغییرات جمعیتی حساس است.
مستمری یک نفر وابسته به پنج نفر بیمهپرداز!
از ۳۰ درصد حق بیمهای که از افراد گرفته میشود، ۲۰ درصد آن به مستمری بازنشستهها اختصاص پیدا میکند. بهطور طبیعی باید از ۵ نفر حق بیمه دریافت شود تا مستمری یک بازنشسته پرداخت شود؛ به این حالت نسبت پشتیبانی میگویند. هرچه تعداد بیمه پرداز کم شود، صندوق دچار ناترازی میشود و در پرداخت مستمری دچار اختلال و کمبود میشود. از طرف دیگر وقتی صندوق منبع درآمد نداشته باشد، دولت باید مستمریها را بپردازد و بخش جدی از بودجه خود را به این کار اختصاص دهد.
کاهش تعداد بیمهپردازان، کاهش نسبت پشتیبانی صندوقها
در حال حاضر نسبت پشتیبانی صندوق تأمین اجتماعی ۴ است، اما وضعیت صندوقهای دیگر امیدبخش نیست. نسبت پشتیبانی صندوق بازنشستگی لشگری، ۰.۵۹ درصد است، یعنی به ازای یک نفر بازنشسته، نیم نفر بیمهپرداز داریم. این نسبت در صندوق کشوری ۰.۸۵ درصد است، یعنی عملاً فردِ شاغلی برای پرداخت حق بیمه نداریم. نسبت پشتیبانی در صندوق عشایر ۱۲ است. از آنجایی که این صندوق تازه تاسیس و جوان است وضعیت خوبی دارد. البته اکثر افرادی که بیمه میدهند سنشان بالا رفته و به زودی بازنشسته میشوند.
صندوق تأمین اجتماعی نباید گول نسبت پشتیبانیاش را بخورد، زیرا میتوان گفت دهه شصتیهایی که الان در تأمین اجتماعی هستند؛ بین دهه ۸۰ تا ۹۰ وارد بازار کار شده اند، این افراد حدود ۱۴۲۰ تا ۱۴۳۰ بازنشسته میشوند؛ یعنی حدودا از سال ۱۴۱۵ تا ۱۴۲۰ افراد بیمهپرداز به سمت دریافت مستمری مهاجرت میکنند. کسی که تا دیروز x مقدار به صندوق حق بیمه میپرداخت، از فردا x۵ از صندوق حق بیمه میگیرد. با یک روند خیلی سریع درآمدها کم و هزینه زیاد میشود!
کاهش نیروی جوان، ناتوانی پوشش مستمری بازنشستگان
حال به آمار صعود و سقوط جمعیت پیر و جوان نگاهی بیندازیم؛ طبق سرشماری نفوس و مسکن از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۹۵ جمعیت زیر ۱۴ سال به شدت کاهش پیدا کرده است. در سال ۱۳۴۵ جمعیت کودک و نوجوان شامل ۴۶ درصد جامعه بوده است. امروزه جمعیت ۶۵ سال به بالا به ۶.۱ درصد و نوجوانان به ۲۴ درصد رسیده است. رشد جمعیت سالمندان بالایِ ۶۵ سال، ۵ برابر شده است. نرخ باروری کشور هم از سال ۱۳۳۱ تا ۱۴۰۱ از ۷ درصد به ۱.۶ درصد رسیده است.
اگر سالمندان با همین سرعت جمعیتشان رشد کند و میزان بازنشستگان زیاد شود، از آن طرف جمعیت جوانان کاهش یابد و تعداد نیروی بیمهپرداز از بازنشسته کمتر شود؛ صندوقهای بازنشستگی توانایی پوشش مستمری و حقوق بازنشستگان را نخواهد داشت.