به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، سیدمحمد خاتمى در جمع مشاوران خود به مناسبت گرامیداشت روز دانشجو (۱۶ آذر) گفت: این که چند ماه بعد از کودتاى آمریکایى- انگلیسى علیه دولت ملى مصدق، ریچارد نیکسون معاون رئیسجمهور آمریکا به ایران آمد، در سطح جامعه و در واقع نزد افکار عمومى آن زمان چنین تلقى شده که این سفر براى دستمریزاد گفتن به عوامل کودتا و اعلام پیروزى آمریکا است. وجدان ملتى که به تازگى با دخالت آمریکا، دولت ملى خود را از دست داده و به جاى آن یک دیکتاتورى وابسته به بیگانه شکل گرفته بود، معترض بود.
وی افزود: این وجدان بیدار جامعه، در دانشگاه تجلى پیدا کرد و دانشجویان در روز ١٦ آذر ٣٢ اعتراض کردند و بابت این اعتراض خود هزینه زیادى هم دادند. به هر حال ١٦ آذر در یک پیچ مهم تاریخى جامعه ما اتفاق افتاد که در فرآیند مبارزات تاریخی ملت در نهایت به انقلاب اسلامى منجر شد.
وى با بیان این که ماهیت ضداستبدادی و ضداستعمارى انقلاب اسلامى انکارناپذیر است، گفت: در این انقلاب قرار بود به جاى استبداد وابسته به بیگانه، یک نظام مردمى به نام جمهورى اسلامى مستقر شود؛ لذا این خواست در جامعه دینى و حتى بخش قابلتوجهى از روشنفکران ما امید ایجاد کرد و البته دستاوردهایى هم داشت. اما آنچه که تحقق پیدا کرد، غیر از آن چیزى بود که مردم انتظار داشتند و با کمال تأسف در نظام جمهورى اسلامى انحراف ایجاد شد و بهجای جمهوریت، مسئلهای به نام ناجمهوریت شکل گرفت.
خاتمى مدعی شد: امروز حکومت، هویت خود را فقط در ستیز با آمریکا و غرب تعریف کرده است. حکمرانى ما امروز ویژگی ضداستکبارى و ضداستعمارى بودن را در رویارویى با آمریکا و غرب مىبیند و در همین جهت اقداماتى هم کرده و همین بهانه به دست کسانى داده که مىگویند جمهورى اسلامى در منطقه چالش ایجاد مىکند.
وى با بیان این که مىتوان ضداستکبار و ضداستعمار بود، اما هویت خود را در ستیز با غرب تعریف نکرد، افزود: اگر در آن دوره تاریخى که ١٦ آذر رخ داد، مردم ما با آمریکا مخالف بودند و منشأ استبداد داخلى را آمریکا مىدانستند، اما امروز در موقعیتى قرار گرفتهایم که اگر نگوییم اکثریت مردم خواستار تنشزدایی در روابط با آمریکا هستند، لااقل مىتوان گفت که از سیاستهاى خارجى موجود و غربستیزى هزینهزای حکومت ناراضى هستند، همچنان که از سیاستهاى داخلى نیز ناراضى هستند».
اظهارات خاتمی در حالی است که اولا بنابر نظرسنجی چند ماه قبل مؤسسه آمریکایی گالوپ (با برخی همکاران ایرانی از طیف مدعیان اصلاحطلبی)، بیاعتمادی ملت ایران در میان کشورهای مسلمان، بسیار بالاست و ۸۱درصد مردم ایران به آمریکا اعتماد ندارند. پس از ایران، کشورهای تونس، ترکیه، فلسطین و عراق با ۷۸ تا ۷۵درصد در ردههای بعدی بیاعتمادترین کشورهای مسلمان به آمریکا قرار دارند. اگر خاتمی اصرار دارد بیزاری و بیاعتمادی نسبت به آمریکا و غرب را صرفا به سیاست حاکمیت نسبت دهد، چرا نفرت در دیگر کشورهای منطقه همچنان بالاست؟ و اگر واقعیت، نفرت و انزجار و بیاعتمادی نسبت به آمریکاست، چرا خاتمی سعی میکند تصویری جعلی و خوشبینانه از ملت ایران، نسبت به آمریکا بتراشد؟
ثانیا چرا باید رژیم مستکبری که نهتنها با انقلاب و جمهوری اسلامی برآمده از اراده ملت ایران، بلکه حتی با دولت سکولار و ملیگرای مصدق کنار نیامد و به کودتا و جنایت و توطئه پیاپی دست زد، غربگرایان مدعی اصلاحطلبی را همواره مورد حمایت سیاسی و تبلیغاتی و مالی قرار داده است؟!
ثالثا چرا غربگرایان مدعی اصلاحطلبی در دو دهه اخیر، پای ثابت بسیاری از توطئههای آمریکا و غرب علیه ملت ایران بودهاند؟! خاتمی که در پستو بارها اعتراف کرده ادعای تقلب در انتخابات ۱۳۸۸ واقعیت نداشت، چگونه به ننگ ۸ ماه نقشآفرینی در نقشه آمریکا و اسرائیل و انگلیس برای آشوبافکنی به بهانه تقلب در انتخابات تن داد و پذیرفت که به جای امثال سرلشکر زاهدیها و شعبان بیمخها، اینبار او و برخی همراهانش، مُهره کودتای آمریکا در ایران باشند و البته از ملت هوشیار ایران تودهنی بخورند؟! خاتمی آن روز در کنار یکی دیگر از سران خودفروخته فتنه (موسوی) در حالی که آشوب اشرافیت علیه رای اکثریت ۲۴/۵ میلیون نفری را مدیریت میدانی میکرد، در خدمت جمهوریت بود یا ناجمهوریت؟! انقلاب و جمهوری اسلامی منحرف شد که تن به زیادهخواهی اشرافیت غربگرا نداد، یا منافقینی که ننگ سواری دادن به همه گروهکهای ورشکسته را به جان خریدند و مانند بردهها دنبال آنها رفتند؟!
خاتمی آنقدر بیاراده و شخصیت است که درست در دوره فوران انزجار ملتها نسبت به سیاست آمریکا در منطقه غرب آسیا، مردم ایران را ناراضی از «سیاستهاى خارجى موجود و غربستیزى هزینهزا» وانمود میکند و حال آن که، اگر صداقت داشت، باید به جای مصادره نام ملت ایران، میگفت: این غرب و طیف متبوع آن هستند که از سیاست خارجی مستقل و مقتدر و حکیمانه جمهوری اسلامی ناراضی هستند.