به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، «امیرعباس» اولین فرزند مرکز رویش است و حالا ١٠ سال دارد. قدیمیترهای مرکز ناباروری رویش والدین او را به خاطر دارند که اولین پرونده درمان ناباروری را در مرکز دارویی درمانی هلال ایران تشکیل دادند و کمتر از یک سال بعد از راهاندازی مرکز، شاهد به دنیا آمدن اولین فرزند شدند. گرچه تعداد فرزندانی که به کمک این مرکز به دنیا آمدهاند، از دستشان در رفته، اما طبق اعلام مدیر این مرکز به «شهروند»، رویش این روزها بیش از دوهزار کودک در سراسر ایران دارد.
در و دیوار مرکز با عکس بچههای کوچکی پر شده که روزگاری در همین سالهای گذشته، مدیر و تیم پزشکی مرکز رویش برای به دنیا آمدنشان تلاش کرده و چشمانتظاری کشیدهاند. عکسها اغلب مربوط به نوزادی یا یکسالگی بچههاست که پدر و مادرشان با ذوق و شوق، آن را به مرکز هدیه دادهاند تا شادی خودشان را با تیم پزشکی مرکز ناباروری تقسیم کرده باشند.
زوجهایی که تازه راهشان به مرکز دارویی درمانی هلال در شرق تهران افتاده، عکسها را نگاه میکنند و خستگی سالها درمان ناموفق برای فرزندآوری، جای خود را به امید میدهد. مراجعان شرایط و وضعیت متنوع و مختلفی دارند؛ از زوجهایی که سالهاست به این در و آن در میزنند تا صاحب فرزند شوند گرفته تا افرادی که تازه پا در این راه پرپیچوخم و پراضطراب گذاشتهاند. دیدن واکنش زوجهایی که با شنیدن خبر خوش از شادی سجده شکر میکنند، هرگز برای تیم پزشکی و درمانی مرکز ناباروری رویش کهنه نمیشود. همیشه چندنفری هم از مراجعان یا کادر مرکز هستند که از دیدن این خوشحالیها، اشک شوق گوشه چشمشان بنشیند.
دکتر «مژگان سادات هاشمی»، مدیر مرکز ناباروری رویش است و از نخستین روز راهاندازی این مرکز، در اینجا مشغول به کار بوده. او به «شهروند» میگوید: «مرکز رویش معمولا اول خطی که زوجها به آن مراجعه کرده باشند، نیست. یعنی اغلب آنها درمان ناباروری را مدتی قبل در مراکز دیگر پشتسر گذاشتهاند و خیلی از آنها در این راه خسته و فرسوده شدهاند. بیمارانی داشتیم که با سابقه ٢٠ سال ناباروری به اینجا آمدهاند و برخی مراجعان هم بعد از یک سال ناباروری، خیلی زود به نتیجه رسیده و صاحب فرزند شدهاند.»
وجود هتلی داخل مجتمع دارویی درمانی هلال ایران و در چند قدیمی ساختمان ناباروری رویش، غنیمت مهمیبرای مراجعانی است که از شهرستانهای دیگر خودشان را به پایتخت میرسانند تا از امکانات درمانی تهران برای داشتن فرزند استفاده کنند، برای همین هم در میان پروندههای مراجعان رویش، پروندههایی از شهرهای مختلف از جمله کرمان، کردستان، سیستانوبلوچستان، خوزستان و بوشهر نیز به چشم میخورد. مدیر مرکز رویش میگوید: «علاوه بر اینکه هزینههای خدمات ناباروری و جنینشناسی در این مرکز از سایر مراکز غیردولتی کمتر است، وجود هتل هم شرایط خوبی برای مراجعان شهرستانها فراهم کرده و مراجعان مرکز درمانی رویش میتوانند از امکانات این هتل با تخفیف استفاده کنند.»
چهرههایی که میخندند
جعبه شیرینی روی میز پذیرش، حاوی خبرهای خوشی برای تیم درمان و مراجعان مرکز رویش است؛ جمعی که بسیاریشان خود را عضوی از یک خانواده بزرگ میدانند. پرستارها و پزشکان وقتی صحبت از فرزندان به دنیا آمده به کمک این مرکز میشود، از لفظ «بچههای رویش» یا «بچههای ما» استفاده میکنند. ١٤هزار پرونده تاکنون در این مرکز تشکیل شده و بیش از ٢هزار کودک به کمک متخصصان مرکز رویش به دنیا آمدهاند.
دکتر هاشمیبه «شهروند» میگوید: «میزان موفقیت در انواع پروندههای مرکز رویش، با متوسط آمار جهانی همخوانی دارد؛ ٢٥درصد از کیسهای آی.یو.آی در اینجا شانس موفقیت دارند، ٥٠درصد در آی.وی.اف و تعیین سلامت جنین و تعیین جنسیت جنین با ٣٥درصد موفقیت در هر دوره درمان همراه است.»
دیدن چهرههایی که میخندند، بعد از طیکردن مراحل سخت و پرتنش درمان ناباروری، از بهترین منظرههایی است که برای تیم تخصصی ناباروری و جنینشناسی مرکز رویش هرگز تکراری نمیشود. مدیر این مرکز میگوید: «ما در این مرکز شاهد عمیقترین شادیهای مراجعان و البته غم برخی از آنها بودهایم. یکی از مراجعان بعد از تست مثبت بارداری، به مرکز آمده بود و میگفت میخواهد امروز همه را در شادی خود شریک کند.
هزار شاخه گل خریده بود و در کل محوطه مرکز درمانی، به مراجعان و پزشکان و هر فردی که سر راه میدید، گل میداد.» پروندههای زیادی از مراجعان این مرکز، برای به دنیا آوردن فرزند دوم و سوم هم دوباره باز شدهاند و رویش امروز خانوادههایی را دارد که هر سه فرزند خود را با کمک متخصصان این مرکز به دنیا آوردهاند.
باورم نمیشد
«منصوره رازقی» یکی از سنگینترین پروندههای ناباروری را در مرکز رویش هلال دارد. ١٣ سال در انتظار داشتن بچه، پزشکان و مراکز درمانی زیادی را دیده بود. چهار سال به طور مداوم در مرکز رویش تحت درمان بود تا اینکه بالاخره نتیجه تست بارداری مثبت شد. حالا در حالی که پسر چهار سالهاش را در آغوش گرفته و برایش لالایی میخواند، به «شهروند» میگوید: «دیگر از آزمایش و درمان خسته شده بودم.
به مرکز رویش که آمدم، با خودم گفتم این آخرین باری است که شانس خودمان را امتحان میکنیم. رفتار خوب و همدلی تیم درمانی مرکز رویش باعث شد چهار سال در این مرکز دوام بیاورم و درمان را ادامه دهم. روزی که نتیجه بارداری مثبت اعلام شد، شوکه شدم. تا چند وقت بعد که صدای قلب جنین را با گوش خودم نشنیده بودم، باورم نمیشد. بهترین اتفاقی بود که میتوانست در زندگی من بیفتد و از ته قلبم احساس شادی میکردم.»
او یکی از مادرانی است که بعد از به دنیا آمدن پسرش، همچنان ارتباط خود را با مرکز رویش حفظ کرده و چندباری فرزندش را هم با خود به این مرکز برده است تا با پزشکانی که مثل عضوی از خانواده او هستند، آشنا شود.
راه رفتن لبه تیغ امید و ناامیدی
«آروین» هنوز سه سالش نشده و از اضطراب و سالها دوندگی پدر و مادرش برای اینکه بتوانند او را داشته باشند، بیخبر است. «آرش عامری» تعریف مرکز رویش هلالاحمر را از دوست و آشنا شنیده بود، اما روزی که برای تشکیل پرونده به این مرکز آمدند، ناامید از پنج سال درمان، فکر نمیکرد به این زودیها بچهای او را «پدر» خطاب کند. او به «شهروند» میگوید: «سالها دارو و درمان برای بچهدارشدن علاوهبر خستگیهای روحی و جسمی، هزینههای زیادی هم روی دست ما گذاشته بود. اواخر حتی از عوارض داروهای متعددی که میخوردیم هم نگران بودیم. مرکز رویش هزینههای کمتری نسبت به سایر مراکز خصوصی داشت، از طرفی برنامه درمانی هم سبکتر بود و خدا را شکر میکنم که به نتیجه رسیدیم.»
همسرش «زینب هراسانیان» میگوید با دیدن هر زنی که در مرکز خبر باردار شدنش را میشنیدند، هم حس خوشحالی و امید و هم حسرت در دلشان زنده میشد: «یعنی میشود یک روز هم ما خبر بچهدار شدنمان را به پزشکان و مراجعان مرکز بدهیم؟» اتفاقی که خیلی زود رخ داد و آنها را در اوج ناامیدی، به آرزوی قدیمیشان رساند.این روزها اگر گذرتان به مرکز ناباروری رویش بیفتد، والدینی را میبینید که به تازهواردها امیدواری میدهند و میخواهند که صبور باشند.
زوجهایی را که تازه در این مرکز تشکیل پرونده دارند، میبینید که روی لبه امید و ناامیدی در حرکت هستند و علاوه بر هزینههای سنگین درمان ناباروری، فشار درمان و سختی راه کلافهشان کرده، اما با دیدن عکس بچهها روی در و دیوار مرکز، بارقههای امید در دلشان روشن میشود.