به گزارش گروه ورزشی خبرگزاری دانشجو، ۱۸ مرداد ۱۴۰۳ روزی که در ورزش ما خصوصا ورزش بانوان ماندگار شد، راهیابی اولین زن ورزشکار ایران به فینال و کسب مدال نقره، آن هم با سرمربی و مربی زن ایرانی بود.
کیانی که ۳ سال پیش در توکیو و در دوره قبل مقابل علیزاده شکست خورده بود، پس از ۴ سال توانست انتقام شکست را از او بگیرد. ناهید کیانی دختر تکواندوکاری که بر قله المپیک ایستاد، در کنار قهرمانی و کسب مدال حواشی دیدار اول او با کیمیا علیزاده نماینده بلغارستان سر و صدای بسیاری به پا کرد.
از آن جهت که روزی علیزاده هم مدال برنز برای ایران کسب کرد اما پس از توجهات بسیار او به وطن خود پشت کرد، بعد از سفر به هلند اعلام کرد که میخواهد زیر پرچم این کشور ورزش حرفهای را ادامه دهد اما در بازیهای المپیک توکیو به عنوان عضوی از تیم پناهندگان شرکت کرد و سرانجام تابعیت کشوری چون بلغارستان را گرفت و در این المپیک که مغلوب حریف ایرانیاش شد، زیر پرچم همین کشور به رقابت پرداخت که به نظر میرسد با اجبار به حضور و اخذ تابعیت در یک کشور نه چندان سطح بالای غربی تن داده است.
به علیزاده در بالاترین سطوح در این کشور توجه شد که شاید تا امروز برای هیچ ورزشکاری چنین امکاناتی فراهم نشده باشد، ماجرای رفتن علیزاده با دیگر ورزشکارانی که مهاجرت کردند بسیار فرق دارد،سال ها اگر ورزشکاری مهاجرت میکرد دلیلش را نبود امکانات و عدم توجه کافی به او عنوان می کرد، او جدای از توجه مادی مورد توجه رهبری و رئیس جمهور و حتی برخی وزرا هم قرار گرفت،پس عامل مهاجرت او مشکلات داخلی نبود.
پس از باخت علیزاده عده ای در صفحات مجازی بجای آن که بیشتر برای کیانی خوشحال باشند و همگی دلسوز علیزاده شدند و به نحوی سخن می گویند گویی او هیچ اشتباهی انجام نداده است و بر عکس ناکامی ها او را پای کشورش نوشتند، خواستار بازگشت او شدند، پس برد کیانی خیلی ها نوشتند نمی دانیم خوشحال باشیم یا ناراحت چون هر دو دختران ایران هستند، همین جماعت که همیشه اهل خودکشی سیاسی هستند، قبل از المپیک توکیو که اولین حضور ناهید کیانی در المپیک بود همه کاری برای باخت او کردند و این رفتارها تا جایی پیش رفت که کیانی علنا در مصاحبه ای گفت که آرزو میکرده به ایران نرسد، این جماعت همیشه علیه ایران و ایرانی بودند، حمایت امروز آن ها از علیزاده هم همین است که او روبروی ایران است
موضوع بازگشت علیزاده چند بعد دارد، نخست آن که رفتن او به خواست خودش و به دلایل سیاسی انجام شده است، او پس از رفتن در اولین موضع گیری خود نوشت که من یکی از میلیون ها زن سرکوب شده ایران هستم، او چندین بار هم علنی علیه کشور موضع گرفت و گفته بود این چه حکومتی است که عده بسیاری در جهان برای او آرزوی مرگش می کند.
او در جریان حوادث پاییز ۱۴۰۱ در استوری های خود علنا به قهرمان یک ملت سردار سلیمانی توهین کرد و بعد هم در کارزای از پسر دیکتاتور سابق ایران حمایت کرد، این ها بخش کوچکی از مواضع او علیه ایران است.
دوم اینکه آیا خود او تمایل دارد برگردد که برخی اینگونه برای آمدنش تلاش دارند، شواهد و قرائن می گوید او از رفتن و موضع گیری ها علیه کشور ذره ای پشیمان نیست و هیچ درخواستی هم نکرده که حالا با درخواست او موافقت شود.
سوم اینکه راه بازگشت او به شرط توبه و جبران خوب است، اما این نمی شود هر کسی دوست داشت هر لحظه برود و هر چه خواست علیه ایران بگوید و بعد هم با سلام و صلوات به استقبالش بروند، برگشت او به کشور یک موضوع است و بازگردادن به او به تیم ملی یک موضوع دیگر، اما نکته ای که شاید کمتر به آن توجه شده است، کسی اطلاعی ندارد او در همکاری با ضد انقلاب چه کارهایی علیه کشور انجام داده و در چه کمپین های تحریمی شرکت داشته است، وقتی امثال شیرین عبادی و مسیح علینژاد از او تمام قد حمایت کردند و او هم به پهلوی وکالت داده، پس رابطه آن ها بیش از هوادارای و حمایت از او به دلیل کینه از جمهوری اسلامی بوده است قبل از هر دخواستی برای بازگشت باید این مسائل روشن شود.
اما در کنار حواشی این موضوعات ما به ناهید کیانی قهرمان المپیک افتخار می کنیم و برای او بهترین ها را می خواهیم، او مزد زحماتش را گرفت و باید در همه حال در کنار قهرمان خود باشیم.
انتهای پیام/