به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو _ فاطمه قدیری، در دهه اخیر، فضای مجازی به ابزاری حیاتی برای ارتباطات، آموزش و تفریح تبدیل شده است. اما با فیلترینگ گسترده پیامرسانها و شبکههای اجتماعی در ایران، جامعه شاهد پدیدهای متناقض است؛ بهرغم محدودیتهای رسمی، استفاده از فیلترشکنها به روشی رایج برای دسترسی به محتواهای فیلتر شده تبدیل شده است. در این میان، کودکان و نوجوانان به دلیل کنجکاوی طبیعی و عدم آگاهی از خطرات، بیش از سایر گروههای سنی آسیبپذیر هستند.
این دسترسی بدون نظارت و محدودیت، کودکان را به دنیایی سوق داده که برای سن و درک آنان مناسب نیست. از محتواهای خشونتآمیز و غیراخلاقی گرفته تا تعاملات خطرناک با افراد ناشناس، فضای مجازی برای کودکان به میدانی از تهدیدهای نامرئی تبدیل شده است.
کودکان که هنوز توانایی تجزیهوتحلیل و تشخیص صحیح از غلط را در فضای پیچیده آنلاین ندارند، با انواع محتواهایی روبرو میشوند که برای سن و شرایط رشدشان مناسب نیست. از محتوای خشونتآمیز و جنسی گرفته تا تبلیغات فریبنده و گمراهکننده، فضای مجازی به میدانی از تهدیدات تبدیل شده که در سکوت و بیخبری، سلامت روانی و اجتماعی آنان را هدف قرار داده است.
دوران نوجوانی، دوران شکلگیری شخصیت و هویت فردی است. در این دوره، نوجوانان برای یافتن جایگاه خود در جامعه به دنبال الگوهای رفتاری و ارزشهای جدید میگردند. اما وقتی فضای مجازی جایگزین منابع آموزشی و فرهنگی واقعی شود، این الگوها از زندگیهای نمایشی و غیرواقعی در شبکههای اجتماعی استخراج میشوند.
نوجوانان با دیدن زندگیهایی که به ظاهر بینقص و مملو از موفقیتهای سریع و جذابیتهای سطحی هستند، به مقایسه ناعادلانه خود با دیگران میپردازند. نتیجه این مقایسه، احساس ناکافی بودن، کاهش اعتماد به نفس و گاهی حتی افسردگی است.
از سوی دیگر، محتوای ناسالم میتواند موجب تغییر در ارزشهای اخلاقی و اجتماعی نوجوانان شود. تبلیغ خشونت، رفتارهای غیراخلاقی و مصرفگرایی افراطی در فضای آنلاین، الگوهایی ناسالم برای تقلید ایجاد میکند که میتواند بر روابط خانوادگی، اجتماعی و آینده شغلی آنان تأثیر بگذارد.
یکی از اثرات غیرمستقیم، اما عمیق استفاده بیرویه از فضای مجازی، کاهش تعاملات واقعی است. کودکان و نوجوانانی که زمان زیادی را در فضای آنلاین سپری میکنند، به تدریج از خانواده و دوستان خود فاصله میگیرند.
این انزوا، که در ابتدا ممکن است به عنوان تفریح یا سرگرمی به نظر برسد، در طول زمان به کاهش مهارتهای اجتماعی، افزایش بیگانگی و حتی مشکلاتی نظیر اضطراب اجتماعی منجر میشود. در نتیجه، کودکانی که باید مهارتهای ارتباطی و همدلی را در تعاملات واقعی بیاموزند، این مهارتها را از دست داده و به افرادی منزوی و ناتوان در برقراری روابط معنادار تبدیل میشوند.
یکی دیگر از خطرات فضای مجازی برای کودکان و نوجوانان، ارتباط با افراد ناشناس است. پلتفرمهایی که امکان چت و تعامل را فراهم میکنند، به راحتی میتوانند به بستری برای سوءاستفاده و کلاهبرداری تبدیل شوند.
بسیاری از کودکان به دلیل ناآگاهی و کنجکاوی، اطلاعات شخصی خود را در اختیار افراد ناشناس قرار میدهند یا در فعالیتهایی شرکت میکنند که پیامدهای خطرناکی به همراه دارد. این تعاملات میتواند به سوءاستفاده عاطفی، روانی و حتی جنسی منجر شود که اثرات طولانیمدت و گاه جبرانناپذیری بر سلامت روانی و اجتماعی آنان خواهد داشت.
سوال مهم این است که چرا فیلترشکنها، که به ظاهر برای دسترسی به محتوای سانسورشده طراحی شدهاند، به راحتی در اختیار کودکان و نوجوانان قرار دارند؟ دسترسی به این ابزارها نه تنها محدودیتهای اعمالشده را بیاثر کرده، بلکه به نوعی زمینهساز گسترش استفاده از محتوای نامناسب شده است.
یکی از دلایل این پدیده، غفلت مسئولان از توسعه راهکارهای هوشمندانه و جایگزینهای مناسب است. در حالی که در بسیاری از کشورها از سیاستهایی مانند آموزش سواد رسانهای و ارائه محتوای سالم برای کنترل فضای مجازی استفاده میشود، در ایران تمرکز بر فیلترینگ بدون نظارت و فرهنگسازی، به معضلی دوچندان تبدیل شده است.
در این میان، نقش والدین بسیار حیاتی است. بسیاری از والدین یا از فعالیتهای آنلاین فرزندان خود بیاطلاعاند، یا به دلیل عدم آشنایی با تکنولوژی، قادر به نظارت موثر نیستند. این شکاف دانشی، کودکان را در برابر خطرات فضای مجازی بیدفاع میگذارد.
والدین باید به جای استفاده از روشهای کنترل سختگیرانه یا بیتفاوتی کامل، راهی میانه را انتخاب کنند. آموزش و آگاهیبخشی به کودکان درباره خطرات فضای مجازی، ایجاد محیطی امن برای گفتگو درباره تجربیات آنلاین و استفاده از ابزارهای نظارتی مناسب میتواند نقش موثری در کاهش آسیبها داشته باشد.
برای مقابله با این بحران، باید اقدامات هماهنگی در سطح خانواده، مدارس و دولت صورت گیرد.
آموزش سواد رسانهای: مدارس باید برنامههای آموزشی را در زمینه استفاده ایمن و مسئولانه از فضای مجازی ارائه دهند.
توسعه پلتفرمهای بومی: ایجاد پلتفرمهای جذاب و امن که نیازهای ارتباطی و تفریحی کودکان را برآورده کند.
استفاده از ابزارهای نظارتی: والدین میتوانند از نرمافزارهایی که فعالیتهای آنلاین کودکان را کنترل میکنند استفاده کنند، البته با حفظ اعتماد و احترام به حریم شخصی آنان.
فرهنگسازی: رسانهها و نهادهای اجتماعی باید در زمینه آگاهیبخشی درباره خطرات فضای مجازی و فواید استفاده مسئولانه فعالیت کنند.
در نهایت، مسئله دسترسی آزاد کودکان و نوجوانان به فضای مجازی و پیامدهای آن، بازتابی از تعامل نادرست ما با دنیای دیجیتال است. این بحران، زنگ خطری است که اگر امروز به آن توجه نکنیم، فردا هزینههای سنگینی برای جامعه در پی خواهد داشت. آینده نسل جوان ما در گرو تصمیمها و اقدامهای امروز ماست؛ آیا آمادهایم که مسئولیت خود را بپذیریم و آیندهای امنتر برای آنان بسازیم؟