بسيج دانشجويي دانشگاه علامه طباطبايي در بيانيه اي آرده است: وزرات علوم با وجود سرمایه های بسار زیاد در عرصه جامعه علمی کشور و بودجههای کلانی که در اختیار دارد، چرا و چگونه است که هیچ فکر منسجم و برنامه ریزی شده و متمرکزی پیرامون اسلامي كردن دانشگاه ها ندارد؟
به گزارش گروه فرهنگي «خبرگزاري دانشجو»، بسيج دانشجويي دانشگاه علامه طباطبايي با صدور بيانيه اي خواستار اسلامي شدن دانشگاه ها شده است كه متن كامل اين بيانيه به اين شرح است:
سه دهه از انقلاب اسلامی و اعلام انقلاب فرهنگی در این مرز و بوم می گذرد؛ انقلابی که اگر قرار بود در این دیار اتفاق بیفتد و معنای واقعی انقلاب را معنا ببخشد، باید در این عرصه واقع می شد و اکنون که در دهه چهارم انقلاب قرار داریم، حقا و حقیقتا در عرصه تولید علم دینی هوا بس ناجوانمردانه سرد است.
وزرات علوم با وجود سرمایه های بسار زیاد در عرصه جامعه علمی کشور و بودجه های کلانی که در اختیار دارد، چرا و چگونه است که هیچ فکر منسجم و برنامه ریزی شده و متمرکزی پیرامون این مسئله مهم وجود ندارد؟ چرا و چگونه است که با این همه استاد و دانشجو در مقاطع تحصیلات تکمیلی هیچ گونه برنامه ریزی هدایت کننده ای در این راستا برای سوق دادن مطالعات و تحقیقات و پایان نامه های دانشجویی در این مسیر وجود ندارد؟
البته خوب می دانیم که تولید علم، آن هم در عرصه علوم انسانی چه معنای بزرگی دارد، لکن بهتر از آن نیز می دانیم که این بی برنامگی وزارت علوم و شورای به اصطلاح انقلاب فرهنگی نیز عامل بدبینی و سطحي نگری نسبت به مقوله علم دینی شده است، البته قطعا و یقینا از استادانی که شیفته و مرید اندیشه های غربی هستند و برای تک تک جملات آنها غش می کنند امیدی نبايد داشت، استادانی که نه دین می شناسند و نه اسلام می فهمند و نه علم می دانند و اگر روزی جزوه درسی دو دهه قبل خود را فراموش کنند كه به همراه خود بياورند کلاس درس را تعطیل می کنند، چگونه می شود انتظار تولید علم داشت آن هم علم دینی! پرسش بی پاسخ ما و ابهام بس بزرگ ما این است که چرا وزارت علوم برنامه ریزی منسجمی برای تحقق این امر بزرگ ندارد؟!
محیطی که باید جايگاه دانش باشد و به جای پرورش حافظه کوتاه مدت، حافظه اندیشمند و متفکر پرورش دهد، همه چیز پرورش می دهد جز اهل فکر و اندیشه! کرسی تدریس نیز به دست کوته فکرانی است که به جای علم، تیغ زهر آغشته بر پیکره فرهنگی کشور می کشند. تاسف بار است آنچه بر این ساحت دانشگاهی می گذرد و تاسف انگیز تر آن است که هیچ دغدغه والا و برنامه ریزی جدی اي وجود ندارد، که نشان می دهد وزارت علوم در حیطه علوم انسانی دچار روزمرگی شده است و تفکر استراتژیک و کلان و سیاست گذاری های بلند مدت در این عرصه وجود ندارد.
انتشارات سمت که قرار بوده وظیفه تولید کتب آموزشی مناسب با انقلاب فرهنگی را تهیه کند، فقط به بنگاه اقتصادی با سود سرشار تبدیل شده است. تغییر چند سرفصل و گماردن اساتید انقلابی و پایبند به آرمان های اسلام و انقلاب هم خوب است و هم لازم، لکن به هیچ وجه کافی نیست؛ چرا که هنر این اساتید فی النهایه در به نقد كشيدن بعضی از این اندیشه ها منجر می شود و بر اهل اندیشه پوشیده نیست که تفاوت بسیار است بین نقد اندیشه های غیر کارآمد و وارداتی با مبانی غلط اومانیستی و تولید علم دینی.
نکته دیگر اما خطاب به خود و همه جامعه دانشگاهی علی الخصوص کسانی که پرچم مطالبه تحقق و عملیاتی شدن این مهم را در دست دارند. همه ما باید بدانیم که حرکت به سمت مطلوب در علوم انسانی باید یک جریان همگانی باشد.
جامعه دانشگاهی در کسوت و شئون مختلف هر یک وظیفه ای دارند که هم و اراده همگان می تواند این جریان بزرگ را رونق بخشد. ما در زبان و عمل عزم و اراده خویش را برای سربازی در این جبهه مقدس ثابت نموده ایم و هم اینک غایت جدی و ادای وظیفه را در مسئولان و سیاست گذاران مطالبه می کنیم./انتهاي پيام/