به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو _ علی کیمیایی، رسانهها مدتهاست که با هشدارهای پی در پی، توجه عموم را به خطرات ساختمانهای فرسوده و رهاشده در سطح شهر جلب میکنند. با این حال، به نظر میرسد که تنها وقوع یک "حادثه" میتواند برخی از مسئولین را وادار به توجه و پیگیری جدی این مسائل حیاتی کند.
حوالی ساعت ۵ عصر سه شنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۳ ساختمانی چهار طبقه در خیابان طالقانی تقاطع ایرانشهر فروریخت که متاسفانه با خسارات جانی چندین شهروند همراه بود. این ساختمان با فروریختن خود و ندایی که میگفت "دیگر توان مقاومت ندارم"، تلاش کرد اعتراضش را به گوش مالکان و مسئولان برساند. اگر در خیابانهای طالقانی و ایرانشهر قدمی بردارید و سر خود را بالا بگیرید، متوجه میشوید که ساختمانهای فرسوده و رها شده در هر چند قدم، نماد بیاعتنایی مالکان به ایمنی شهروندان هستند؛ در حالی که مسئولان نیز تا کنون ارادهای جدی برای رفع این تهدید نشان ندادهاند.
چندی پیش در گزارشی به موضوع ساختمانهای فرسوده و رها شده در سطح شهر و خطرات ناشی از آن که جان شهروندان را به خطر میاندازد پرداختیم و خواندیم که این ساختمانهای قدیمی، بهویژه آنهایی که به خوبی نگهداری نشدهاند، میتوانند خطرات جدیای را به همراه داشته باشند. به مرور زمان، مصالح ساختمانی تحت تأثیر عوامل محیطی قرار میگیرند و ساختار آنها ضعیف میشود. با گذشت زمان، بتن و فولاد که از مهمترین مصالح ساختمانی هستند، فرسوده شده و مقاومت اولیه خود را از دست میدهند. این فرسایش میتواند خطر ریزش ساختمان را به همراه داشته باشد.
اگر این موضوع برای مالکان این ساختمانها اهمیت چندانی ندارد چرا مسئولین مربوطه و دستگاه قضا به شکل جدی و محکم به این موضوع ورود نمیکنند؟
ساختمانهای فرسوده در سطح شهر، با گذشت زمان به یکی از تهدیدات جدی برای امنیت جانی و مالی شهروندان تبدیل شدهاند. این ساختمانها که به دلایل مختلف از جمله فرسایش مصالح ساختمانی و عدم نگهداری مناسب توان ایستادگی خود را از دست دادهاند، میتوانند فجایعی جبرانناپذیر به بار آورند. شهروندانی که روزانه از کنار این ساختمانها عبور میکنند یا در آنها سکونت دارند، به ناچار در سایه نگرانی دائمی زندگی میکنند. این موضوع نه تنها به احساس امنیت جامعه ضربه میزند، بلکه نشاندهنده نوعی بیتوجهی اجتماعی به مقوله مدیریت ایمنی شهری است.
از سوی دیگر، عوامل اقتصادی نیز در تداوم این وضعیت نقش بسزایی دارند. بسیاری از این ساختمانها در مناطقی واقع شدهاند که به مرور زمان ارزش اقتصادی کمتری پیدا کردهاند و مالکان آنها توانایی مالی لازم برای بازسازی یا نوسازی را ندارند. وقوع حوادث ناگواری چون فرو ریختن چنین ساختمانهایی نه تنها خسارات جانی به بار میآورد، بلکه به زیرساختهای شهری و اقتصاد محلی نیز آسیب میزند. در این میان، نقش نهادهای مسئول و دستگاههای مرتبط در شناسایی و مدیریت این موارد بسیار مهم است، اما گاهی پراکندگی وظایف و نبود یک سامانه متمرکز، منجر به عدم هماهنگی و پیگیریهای مؤثر میشود.
در حادثه تلخ ریزش ساختمان چهار طبقه در خیابان طالقانی، یکی از کسبه محلی به رسانهها گفت: "۲۰ سال پیش به مالک ساختمان هشدار دادم که این بنا در معرض خطر ریزش است و نیاز به مقاومسازی دارد." همین جمله بهتنهایی گویای بیتوجهی و جدی نگرفتن این مسئله حیاتی از سوی مسئولین و مالکین ساختمان است.
حل این معضل نیازمند همکاری جدی بین مالکان و نهادهای مسئول است. ایجاد حس مسئولیت جمعی و افزایش آگاهی عمومی میتواند جامعه را نسبت به اهمیت این موضوع حساستر سازد. همچنین، برنامهریزی دقیق و سرمایهگذاری در مناطق آسیبپذیر میتواند از بروز فجایع جلوگیری کند. تنها با همراهی همه اقشار و نهادهاست که میتوان به آیندهای امنتر امیدوار بود.
فرسودگی مصالح ساختمان بر اثر عوامل محیطی همچون رطوبت، تغییرات دما، و آلودگی هوا، سرعت بیشتری مییابد و این امر سبب میشود ساختمانها حتی زودتر از پیشبینیها به مرحله خطر برسند. بافت قدیمی شهری که معماری تاریخی آن میتوانست میراثی گرانبها باشد، اکنون در بسیاری موارد به تهدیدی برای شهروندان تبدیل شده است. علاوه بر این، حادثههایی نظیر ریزش ساختمان، به سرعت به موضوعی رسانهای تبدیل میشوند که در کنار جلب توجه عمومی، فشار بر نهادهای مسئول را نیز افزایش میدهند.
در نهایت، موضوع ساختمانهای فرسوده موضوعی نیست که بتوان آن را نادیده گرفت یا به آینده موکول کرد؛ چرا که خطرات ناشی از آن، مستقیم و ناگهانی هستند. تنها با همکاری مشترک و مسئولانه میان تمام بخشهای جامعه، میتوان از فاجعههای احتمالی جلوگیری کرد و آیندهای امنتر برای شهر فراهم آورد.