
چطور رسانه در ماجرای قتل الهه حسین نژاد از آن سمت بوم افتاد؟
گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، مهدی عندلیب؛ اتفاقاتی که در روزهای اخیر و بهویژه در پی ماجرای غمانگیز قتل مرحومه الهه حسیننژاد رخ داد، بار دیگر مباحث پیرامون جایگاه رسانهها، بهخصوص در شرایط بحرانی را برجسته ساخت.
روایتاول بودن، بهویژه در مورد حوادث، موضوعی است که بسیاری از رسانهها در سودای آن هستند تا با این عنوان شناخته شوند. این سودازدگی رسانهای، در کنار شرایط و بستری که فضای مجازی برای انتشار اخبار کوتاه، ناقص، مبهم و بعضاً غیرواقعی، اما با سرعت پمپاژ بالا فراهم کرده است، به عاملی تبدیل شده که بدون توجه به تأثیر یک خبر در جامعه، رسانهها را دچار رقابتی ساختگی میکند که ذهن تماشاگران را قربانی هیجانزدگی خود میسازد.
این مسئله در ماجرای دلخراش قتل الهه حسیننژاد بهشدت نمود پیدا کرده و بیش از ده روز است که افکار عمومی را درگیر و جریحهدار کرده است. دستبهدست شدن جزئیات پرونده بدون صحتسنجی و مدیریت محتوا، خبرهای ضدونقیض از احتمال تجاوز گرفته تا وجود قاتلان از اتباع خارجی و اثبات کذب بودن این اطلاعات، استفاده از پلتفرم اسنپ و تکذیب و تأییدهای آن که عمدتاً از سوی یک رسانه خاص مطرح میشد، و سپس انتشار فیلمهایی از نحوه اعترافگیری قاتل، آنهم بهصورت قسمتبهقسمت، بهشدت ذهن مردم جامعه را مخدوش کرده و علاوه بر آن، فشار روحی زیادی را به خانواده الهه وارد ساخته است. گویی پلیس هیچ کنترلی بر انتشار فیلمهای جزئی از فرایند این پرونده و اعترافگیری از قاتل، که گاه با روشهای تخصصی و عملیات روانی صورت میگیرد، ندارد و انگار فراموش شده است که برخی از جزئیات در رابطه با رسیدگی به یک پرونده، ممکن است از درک عمومی جامعه خارج باشد.
همه این موارد زمانی تشدید شد که ویدئویی با ادعای لحظات اولیه از پیدا شدن جسد مرحومه الهه حسیننژاد منتشر شد و این وضعیت آشفته را چند برابر وخیمتر کرد. این ویدئو که با ادعای لحظات نخست پیدا شدن جسد و شاید بر پایه همان حس رقابت در «اول منتشر کردن» و «مرجع پنداری» به اشتراک گذاشته شده بود، بدون هیچگونه سانسوری در فضای مجازی پخش شد؛ در حالی که جراحات کاملاً مشهود بود و عدهای نیز در حال فیلمبرداری از این وضعیت بودند.
گرچه مشخص نیست این ویدئو نخستینبار توسط چه کسی منتشر شد، اما این وضعیت رهاشده و آشفته در انتشار محتوا، بهویژه در ماههای اخیر و درباره پروندههای جنایی و خشن، زنگ خطر جدیای را به صدا درآورده است که رسانهها و حتی پلیس، در موضوع روایتگری رسانهای، ممکن است از آنسوی بام سقوط کنند و بدون توجه به ملاحظات اجتماعی و انسانی، هر محتوایی را به هر شکل ممکن عمومی سازند، بیآنکه پیوست فرهنگی، اجتماعی و انسانی در این زمینه وجود داشته باشد.