
ورود رسمی هوش مصنوعی به امتحانات دکتری؛ دانشگاه آزاد در مسیر تحول یا تجربهای پرریسک؟
به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، امتحانات پایانترم، سالهاست با روشهای سنتی برگزار میشوند؛ شیوههایی که بیشتر بر حافظهمحوری و حفظ جزئیات متکیاند تا توان تحلیل یا حل مسئله. اما حالا جهان آموزش در آستانه یک دگرگونی جدیست و نظامهای دانشگاهی بهدنبال بازتعریف نقش ابزارهای فناورانه در فرآیندهای یادگیری و ارزیابیاند. در همین راستا، دانشگاه آزاد اسلامی با اقدامی جسورانه و کمسابقه، اعلام کرده است که دانشجویان مقطع دکتری در دروس نظری خود میتوانند با رعایت قوانین مشخص، از ابزارهای هوش مصنوعی در امتحانات پایانترم استفاده کنند.
این تصمیم نخستین حرکت رسمی و ساختارمند برای ورود هوش مصنوعی به عرصه ارزیابی آکادمیک در ایران بهشمار میرود. پیشتر، برخی دانشجویان تجربههایی مانند آزمونهای کتابباز (Open Book) را داشتهاند که بیشتر جنبه کمکی در فرآیند آزمون داشتند، اما اکنون استفاده از هوش مصنوعی استانداردهای تازهای را به فضای آموزش عالی معرفی میکند؛ استانداردهایی که از سویی فرصت توسعه مهارتهای ترکیبی را فراهم میآورند و از سوی دیگر، چالشهایی همچون تقلب یا کاهش تفکر مستقل را در دل خود دارند.
ابعاد این تصمیم
در پی تأکیدات اخیر دکتر محمدمهدی طهرانچی مبنی بر لزوم بهرهگیری از فناوریهای نوین در آموزش عالی، دانشگاه آزاد اسلامی با صدور بخشنامهای جدید، استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی در امتحانات دروس نظری مقطع دکتری را مجاز اعلام کرد. این بخشنامه، که از سوی معاونت علوم، مهندسی و کشاورزی منتشر شده، نخستین تصمیم رسمی در فضای دانشگاهی کشور برای ادغام فناوریهای پیشرفته در فرآیندهای ارزشیابی به شمار میرود؛ اقدامی که در راستای تبدیل دانشگاه به یک «سازمان یادگیرنده» تفسیر میشود.
بر اساس این دستورالعمل، امتحانات به صورت حضوری و تشریحی برگزار میشوند و بخشی از نمره نهایی نیز به فعالیتهای تحلیلی و کلاسی اختصاص دارد. استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی، لپتاپ و تلفن همراه در جلسه امتحان ممنوع نیست، اما سؤالات باید طوری طراحی شوند که تنها پاسخ تحلیلی و نتیجه تفکر دانشجو پذیرفتنی باشد. همپوشانی پاسخها و استفاده از ابزارهای ارتباطی در حین امتحان، تخلف محسوب میشود.
اما آیا واقعاً چنین است؟ ورود هوش مصنوعی به امتحانات چه پیامدهایی در پی خواهد داشت؟
فرصتها و مزایا
تغییر نقش امتحان از حافظهمحور به تحلیلمحور
تا همین چند سال پیش، امتحانات پایانترم در دانشگاهها ـ بهویژه در مقاطع کارشناسی و حتی دکتری ـ عمدتاً بر اساس حفظ مطالب درسی و بازگو کردن آنها طراحی میشدند. سؤالاتی مانند «فلان تعریف را بنویسید»، «مراحل این فرایند را شرح دهید»، یا «مبانی نظری این نظریه چیست؟» نمونههایی از این نوع ارزیابیها هستند.
در این مدل، اگر دانشجو حافظه قوی داشت و به خوبی جزوه و منابع را حفظ میکرد، نمره خوبی میگرفت، بدون اینکه الزاماً درک عمیقی از محتوا یا توانایی کاربرد آن در دنیای واقعی داشته باشد.
اما ورود ابزارهای هوش مصنوعی به فضای آموزش، بهخصوص در امتحانات، این مدل را بیاثر میکند. چون:
- ابزارهایی مثل ChatGPT، در چند ثانیه میتوانند تعاریف، خلاصهها، نظریهها و حتی پاسخهای طولانی را ارائه دهند.
- دانشجو دیگر نیازی ندارد اطلاعات را «حفظ» کند، بلکه باید بتواند سؤال را تحلیل کند، پرسش درست از ابزار بپرسد و نتیجه را ارزیابی یا ترکیب کند.
ترویج مهارت استفاده هوشمند از ابزارهای فناوری
یکی از مهمترین ابعاد تصمیم اخیر دانشگاه آزاد در مجاز دانستن استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی در امتحانات دکتری، فراهم شدن بستری برای ترویج «مهارت استفاده هوشمند از فناوری» در میان دانشجویان است. این تصمیم نهتنها صرفاً مجوزی برای بهکارگیری ابزارهای دیجیتال نیست، بلکه گامی در جهت توانمندسازی دانشجویان برای بهرهبرداری هدفمند، انتقادی و تحلیلی از این ابزارهاست. مهارتی که امروز در فضای دانشگاهی، پژوهشی و حتی بازار کار جهانی یک ضرورت غیرقابل انکار بهشمار میرود.
در این رویکرد جدید، دانشجو میآموزد چگونه از فناوری نه بهعنوان جایگزین ذهن، بلکه بهعنوان مکملی برای ارتقای دقت، سرعت و عمق تحلیل بهره بگیرد. مهارتهایی، چون پرسشگری دقیق از ابزارها، ارزیابی انتقادی خروجیها، ترکیب دادههای ماشینی با دانش نظری و استفاده اخلاقی از فناوری، از جمله توانمندیهایی است که در بستر چنین تجربههایی شکل میگیرد. تصمیم دانشگاه آزاد، اگر با آموزش صحیح و طراحی مناسب امتحانات همراه باشد، میتواند نقطه عطفی در عبور آموزش عالی ایران از الگوی سنتی به سمت آموزش مبتنی بر فناوری و مهارتهای قرن بیستویکم باشد.
کاهش استرسهای سنتی امتحان و نزدیک شدن به فضای واقعی پژوهش و تصمیمسازی
این تغییر میتواند به کاهش قابلتوجه استرسهای کلاسیک امتحانات منجر شود؛ استرسهایی که بسیاری از دانشجویان دکتری را از تمرکز بر تحلیل، خلاقیت و توانمندیهای پژوهشی بازمیداشت. اکنون دانشجو بهجای نگرانی درباره یادسپاری جزئیات، میتواند تمرکز خود را بر توانایی استفاده از منابع، تحلیل موضوعات پیچیده و تولید پاسخهای خلاقانه و مستند بگذارد.
از سوی دیگر، این شیوه ارزشیابی جدید، دانشجویان را هرچه بیشتر به فضای واقعی پژوهش، تصمیمسازی و حل مسئله نزدیک میکند؛ فضایی که در آن توانایی یافتن منابع، استفاده ترکیبی از دانش انسانی و فناورانه، و اتخاذ تصمیمهای دقیق بر اساس دادهها از اهمیت بالایی برخوردار است. چنین مدلی از امتحان، نوعی شبیهسازی محیط آکادمیک و حرفهای آینده است که در آن مهارتهای کاربردی و تحلیلمحور بر حافظهمحوری ارجحیت دارند. در نتیجه، ارزشیابیهای پایانترم نهتنها به ابزار سنجش، بلکه به فرصت یادگیری و تمرین در فضای واقعی تبدیل میشوند.
چالشها و مخاطرات
خطر تقلب سیستماتیک یا برونسپاری پاسخها
هرچند استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی در امتحانات میتواند گامی مثبت در جهت ارتقای کیفیت آموزش باشد، اما این رویکرد خالی از چالش نیست. یکی از مهمترین نگرانیها، خطر تقلب سیستماتیک یا برونسپاری پاسخها به فرد یا عامل بیرونی است. در چنین شرایطی، بهویژه در آزمونهای غیرحضوری یا بدون نظارت سختگیرانه، امکان دارد برخی دانشجویان به جای استفاده مسئولانه از ابزارهای هوشمند، بهطور کامل پاسخدهی را به هوش مصنوعی یا افراد دیگر واگذار کنند. این مسأله نهتنها عدالت آموزشی را تهدید میکند، بلکه باعث افت کیفی واقعی در خروجیهای نظام آموزش عالی خواهد شد.
برای مقابله با این خطر، دانشگاهها ناچارند چارچوبهای شفاف و هوشمندانهای برای استفاده از هوش مصنوعی تعریف کنند. طراحی سؤالات تحلیلی، اختصاصی و مبتنی بر تجربیات شخصی یا پژوهشهای دانشجو، میتواند احتمال تقلب را به حداقل برساند. همچنین، آموزش نحوه استفاده اخلاقی و خلاقانه از فناوری باید بخشی از برنامه رسمی دروس شود تا دانشجویان بهجای تقلب، یاد بگیرند چگونه از این ابزارها بهدرستی برای تولید علم و حل مسئله بهره ببرند. بدون چنین اقدامات پیشگیرانه، این فرصت نوآورانه میتواند به تهدیدی برای کیفیت و اعتبار مدرک دکتری تبدیل شود.
کاهش قدرت تفکر مستقل اگر آموزش تغییر نکند
تصمیم به استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی در امتحانات دکتری، در صورتی که بدون بازنگری در شیوههای آموزش و ارزیابی همراه باشد، میتواند به تضعیف تدریجی قدرت تفکر مستقل دانشجویان منجر شود. اگر دانشجو یاد نگیرد چگونه بهدرستی با ابزار تعامل کند، پرسش مناسب طرح کند، و خروجیها را تحلیل و بازآفرینی کند، بهمرور به مصرفکننده صرف پاسخهای تولیدشده توسط ماشین تبدیل میشود. در این صورت، اتکای بیش از حد به هوش مصنوعی، بهجای ارتقای توان فکری، باعث وابستگی ذهنی و کمرنگ شدن مهارتهای استدلال، خلاقیت و داوری شخصی خواهد شد.
برای جلوگیری از چنین پیامدی، تغییر در شیوه آموزش و طراحی دروس کاملاً ضروری است. استادان باید به جای تمرکز بر انتقال اطلاعات، آموزش مهارتهای تحلیل، نقد، پرسشگری و تولید دانش را در اولویت قرار دهند. تنها در چنین ساختاری است که استفاده از فناوری به ابزاری برای تقویت یادگیری فعال و تفکر عمیق تبدیل میشود، نه عاملی برای تضعیف استقلال فکری. در غیر این صورت، هوش مصنوعی بهجای مکمل آموزش، بهتدریج جایگزین ذهن دانشجو خواهد شد.
اگر سیستم آموزشی همچنان به سبک سنتی باقی بماند، استفاده از هوش مصنوعی در امتحان ممکن است به وابستگی شدید دانشجویان به ابزارها و افت در عمق یادگیری منجر شود.
عدم آمادگی استادان و طراحان سؤال برای تحول محتوایی
یکی از چالشهای جدی در مسیر ورود ابزارهای هوش مصنوعی به فرآیندهای آموزشی، عدم آمادگی بخش قابلتوجهی از استادان و طراحان سؤال برای تحول محتوایی در ارزشیابیها است. بسیاری از آزمونهایی که امروزه در مقاطع تحصیلات تکمیلی برگزار میشوند، همچنان مبتنی بر الگوهای سنتی، تکراری و حافظهمحور هستند؛ الگویی که با ورود ابزارهایی مانند ChatGPT عملاً ناکارآمد شده است. اگر محتوای سؤال بهگونهای طراحی نشود که مستلزم تحلیل، استنتاج، تلفیق دانش و تفکر انتقادی باشد، دانشجو میتواند بدون هیچ تلاشی، صرفاً با ورود اطلاعات به یک ابزار هوش مصنوعی، پاسخی ظاهراً کامل و قابلقبول ارائه دهد.
برای مقابله با این مسأله، لازم است بدنه هیئت علمی با تحولهای فناورانه همگام شود و مهارت طراحی سؤالات تفکرمحور، مسألهمحور و شخصیسازیشده را فرا گیرد. این آمادگی نهفقط در طراحی سؤال، بلکه در ارزیابی پاسخها، تشخیص استفاده غیراصولی از ابزارها، و هدایت دانشجو بهسوی استفاده مسئولانه از فناوری نیز باید وجود داشته باشد. در غیر این صورت، هوش مصنوعی به جای تسهیل یادگیری، به ابزاری برای عبور آسان از امتحانات بدون کسب شایستگی واقعی تبدیل خواهد شد.
پرسش اصلی که اکنون در سطح نظام آموزشی کشور مطرح میشود این است که: آیا تصمیم دانشگاه آزاد اسلامی مبنی بر مجاز دانستن استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی در امتحانات دکتری، قابلیت تعمیم به سایر دانشگاهها و مقاطع تحصیلی را دارد؟
پاسخ به این پرسش، ساده یا یکبعدی نیست. در ظاهر، این تصمیم میتواند الگویی پیشرو برای سایر دانشگاهها باشد؛ بهویژه در عصر هوش مصنوعی که نظامهای آموزش عالی در سراسر جهان در حال بازتعریف نقش دانشگاه، استاد و دانشجو هستند. اما برای تعمیم این تصمیم، باید زیرساختهایی همچون آموزش معلمان و استادان، تدوین شیوهنامههای دقیق استفاده از ابزارها، بازطراحی ارزشیابیها و تضمین عدالت آموزشی فراهم شود. همچنین، سطوح پایینتر تحصیلی مانند کارشناسی یا حتی دبیرستان، هنوز به میزان کافی از بلوغ فکری، اخلاقی و تحلیلی برای استفاده صحیح از این فناوری برخوردار نیستند.
بنابراین، تعمیم این تصمیم نهتنها ممکن، بلکه در بلندمدت ضروری است؛ اما باید بهصورت تدریجی، هدفمند، با آموزش همراه و در چارچوبهای مشخص انجام شود. در غیر این صورت، خطر ایجاد شکاف کیفی، تقلب ساختاری یا تضعیف مهارتهای پایه وجود خواهد داشت.
حرکت دانشگاه آزاد اسلامی در پذیرش استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی در امتحانات دکتری، تصمیمی جسورانه و آیندهنگرانه است که میتواند جایگاه این دانشگاه را در صف مقدم تحول آموزشی تثبیت کند. این اقدام نشان از درک درست از تحولات جهانی و لزوم انطباق نظام آموزش عالی با فناوریهای نوین دارد. اما موفقیت واقعی این تصمیم، صرفاً به صدور مجوز استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی محدود نمیشود، بلکه به چند عامل کلیدی و زیرساختی وابسته است.
نخست، آموزش استادان و طراحان سؤال برای طراحی ارزشیابیهای تحلیلمحور، خلاقانه و متناسب با استفاده مسئولانه از هوش مصنوعی ضروری است. دوم، تبیین دقیق چارچوبهای اخلاقی و قانونی استفاده از این ابزارها برای دانشجویان، تا از سوءاستفاده و تقلب سیستماتیک جلوگیری شود. سوم، بازنگری در محتوای دروس و شیوه آموزش باید همراستا با این تحول صورت گیرد تا استفاده از فناوری به تعمیق یادگیری منجر شود، نه صرفاً تسهیل پاسخدهی. اگر این مؤلفهها بهدرستی در کنار تصمیم جسورانه دانشگاه قرار بگیرند، میتوان انتظار داشت این سیاست نهتنها موفق، بلکه الگوآفرین برای دیگر نهادهای آموزشی کشور باشد.
تصمیم دانشگاه آزاد اسلامی برای مجاز اعلام کردن استفاده از هوش مصنوعی در امتحانات نظری دکتری، نشان میدهد که آموزش عالی ایران نیز در حال همگام شدن با موج جهانی تحول دیجیتال است.
این تصمیم، در صورت اجرای درست، میتواند الگوی نوینی در سنجش و یادگیری در مقطع دکتری باشد؛ الگویی که بهجای حفظیات، خلاقیت، تحلیل و مهارت استفاده از ابزارهای فناورانه را ارزیابی میکند.
اما اگر این تصمیم بدون زیرساختهای لازم و بدون تحول در شیوه طراحی و ارزیابی امتحانات اجرا شود، ممکن است به ضعف جدی در عمق یادگیری و بیعدالتی آموزشی بینجامد.
اکنون توپ در زمین دانشگاهها و استادان است؛ آینده این تجربه آموزشی، میتواند سرآغاز انقلاب آرامی در آموزش عالی ایران باشد – یا یک شکست پرهزینه در اعتماد به فناوری.