
از پدافند تا پاکبان، روایت تهران در روزهای جنگ/ پاکبانان قهرمانان شبهای پدافندی پایتخت

به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، هنوز روزهای اول شلیک پدافند به پهپادهای مزدوران رژیم صهیونیستی در تهران بود. گوشمان عادت نداشت به فعالیت ممتد پدافندها. با هر شلیکی، ناخودآگاه به پشت پنجرهی رو به خیابان کشیده میشدم؛ بلکه کمی دلم آرام بگیرد از این حجم گنگ ترس و ابهام، از شرایطی که نمیدانستم اسمش را «جنگ» بگذارم یا یک «تنبیه» کوتاه مدت!
وسط نگاه بهتزدهام به آسمان، صدای خشخش یک جارو، توجهم را به سمت کوچه جلب کرد. در بلوای آسمان، پاکبانمان صبورانه خیابان را جارو میکشید. گویی صدای جارویش، تلاش داشت سکوت نگرانکنندهی فضا را بشکند. بیهیاهو، آرام، و پر از معنا.
تهران در روزهای پراضطراب، نه فقط با آژیرها، که با زحمت پاکبانهایی زنده بود که حتی زیر سایه تهدید، وظیفه را زمین نگذاشتند. خیابانهایی که ساعتی پیش هدف قرار گرفته بودند، حالا رد پای جاروهایی را به خود میدیدند که با هر حرکت، انگار تکهای از وحشت را کنار میزدند.
این روزها، شهر با صدای جارویی که سحرگاهها در کوچهها میپیچد، نفس میکشد؛ صدایی آشنا که در روزگار بیثباتی، شاید تنها نشانهی باقیمانده از نظم و امید باشد.
یکی از پاکبانهایی که در خیابان مشغول نظافت بود، به خبرنگار ما گفت: «ما اگر کار نکنیم، همین فردا شهر پر میشه از زباله. جنگ باشه یا نباشه، مردم که زندگیشون متوقف نمیشه. ما هم باید سر کار باشیم. خودمون هم خانواده داریم، ولی خب، این لباس یه تعهد داره.»
لباس نارنجی پاکبانها در شبهای تاریک تهران که گاهی با نورهای پدافند و حملات پرندههای متخاصم روشن میشود، لباس خدمت و رزمشان است، این مساله از چشم دیگر شهروندان هم دور نمانده است، یک کاربر شبکه ایکس در توییتی به این فعالیت شبانه روزی پاکبانان اشاره میکند و میگوید: «قربون پاکبان محله مون برم که زیر آتیش پدافند و صدای توپ داره با دقت خیابون رو جارو میکنه.
بعد از نیروی نظامی و انتظامی، مدیون عزیزانی هستیم که کارشون رو ول نکردن تا امورات کشور متوقف نشه. دم همتون گرم.
یک کاربر دیگر از اینکه خیلی از شهروندان در این روزها برای حفظ امنیت جانی از شهر خارج شده و یا از خانه هایشان خارج نمیشوند، حضور پاکبان را یک قوت قلب میداند و دیگری مینویسد: «هر کسی در جای خودش مشغوله»
پاکبانها چشم و گوش شبانه تهران هم هستند، در روزهایی که از همه مان خواسته شده که حواسمان به هر تحرک مشکوکی باشد، یک پاکبان در منطقه ۱۵ در دل شب به شناسایی و دستگیری یک جاسوس و تروریست کمک میکند.
این پاکبان هوشیار منطقه ۱۵ با دقت و مسئولیتپذیری مثالزدنی اش، به تحرکات مشکوک چند نفر مظنون شده و موضوع را فوراً به مراجع ذیربط گزارش میدهد، اقدامی که منجر به شناسایی و دستگیری جاسوسانی شد که با ریز پرندهها و دیگر ابزار جاسوسی در حال فعالیت علیه امنیت کشور بودند.
درحالیکه صدای ضدهواییها از دوردست شنیده میشد، تهران ایستاده بود؛ نه فقط با دکلهای رادار و پدافند، که با قامت راست همچون پاکبانانی که جارو به دست، دل به کوچههای خاکگرفته دادهاند.