
فوتبال ایران گروگان قراردادهای بیارزش!

به گزارش گروه ورزشی خبرگزاری دانشجو، سالهاست که بازار نقل و انتقالات فوتبال ایران به جای آنکه محلی برای تقویت فنی تیمها باشد، به صحنهای برای بازارگرمی بازیکنان تبدیل شده است؛ بازیکنانی که حتی با وجود داشتن قرارداد معتبر، با رفتارهای غیرحرفهای و تهدیدآمیز، به دنبال امتیازگیری دوباره از باشگاهها هستند.
رفتاری که در سالهای اخیر، استقلال و پرسپولیس به عنوان دو باشگاه پرهوادار کشور، بیشترین آسیب را از آن دیدهاند. بازیکنانی که قرارداد دارند، ناگهان به فکر افزایش رقم قرارداد یا جدایی میافتند و تهدید میکنند به تیم رقیب میپیوندند. این تهدیدها نه در اتاقهای مذاکره، بلکه در صفحات مجازی و استوریهای اینستاگرامی صورت میگیرد؛ درست جایی که هوادار را هدف قرار میدهند.
باشگاهها نیز در چنین شرایطی یا باج میدهند یا مورد هجمه هواداران قرار میگیرند. بازیکن هم بدون هیچ تعهدی، با بازی روانی، به اهداف خود میرسد. این چرخه معیوب، سالهاست تکرار میشود و کسی هم پاسخگو نیست.
سؤال جدی اینجاست: چرا با وجود تکرار این اتفاقات، دستگاههای نظارتی هیچ برخورد جدی با این پدیده ندارند؟ چرا قراردادهای فوتبالی در ایران تا این حد بیاعتبار و قابل نقضاند؟ آیا وقت آن نرسیده کمیته حقوقی فدراسیون فوتبال یا سازمان لیگ، پیش از شروع فصل، آموزشهای دقیق و تخصصی برای قراردادنویسی در اختیار باشگاهها بگذارند؟
در فوتبال حرفهای، قرارداد سندی معتبر و غیرقابل نقض است و بازیکن با قبول شرایط آن، حق هیچ مطالبه اضافهای را ندارد. اما در فوتبال ایران، قراردادها ظاهری هستند؛ کافیست بازیکن کمی معروف شود یا چند گل بزند، آن وقت بازارگرمی آغاز میشود.
هوادار، که درگیر فشارهای اقتصادی و مشکلات معیشتی است، تماشاگر این زورگوییهاست. بازیکنی که رقم قراردادش به ۵۰ میلیارد در سال میرسد، با چند استوری، ذهن هواداری را مشوش میکند که خودش برای ۸ ساعت کار روزانه، نهایتاً ۲۰ میلیون تومان در ماه دریافت میکند.
بازیکنانی که اغلب محصول تبلیغات و حضور در تیمهای پایتخت هستند، حالا خود را فراتر از باشگاه میدانند. در حالی که اگر سازوکار نظارتی درستی در فوتبال ایران وجود داشت، شاید این بازیکنان تنها یکی از صدها استعداد گمنامی بودند که در سکوت حذف شدند.
رانت، فساد و لابی، درهای فوتبال را تنها به روی عدهای خاص باز گذاشته؛ جوانانی از استانها و شهرستانهای کشور که استعداد درخشانتری داشتند، هرگز به لیگ برتر نرسیدند؛ چون نه پارتی داشتند، نه رفیق رسانهای و نه مدیر پشتپرده.
فوتبالی که باید در خدمت رشد، پیشرفت و عدالت باشد، امروز به صحنهای برای امتیازگیری شخصی بازیکنان و مدیران بدل شده است. نهادهای نظارتی نیز صرفاً نظارهگرند و شاید در انتظار رسانهای شدن یک پرونده خاص، تا به سراغ آن بروند.
اگر قراردادها ضمانت اجرایی نداشته باشند، اگر بازیکن بداند که میتواند با فشار هوادار، تهدید رسانهای و ابزار شبکههای اجتماعی، قرارداد را بیاعتبار کند، دیگر نمیتوان از فوتبال ایران انتظار حرفهای شدن داشت.
نکته نگرانکننده آن است که این پدیده نهتنها اصلاح نشده، بلکه به بازیکنان جوانتر نیز منتقل شده است. بازیکنانی که هنوز افتخار بزرگی در کارنامه ندارند، اما با ادبیاتی طلبکارانه، به باشگاههایی فشار میآورند که میلیونها هوادار چشمانتظار آرامش و موفقیت آنها هستند.
آیا وقت آن نرسیده فوتبال ایران از این دور باطل رهایی یابد؟ آیا دستگاههای نظارتی، سازمان لیگ و فدراسیون فوتبال، اینبار به جای بیانیه و توصیه، به اجرای قانون و نظارت جدی روی بیاورند؟
انتهای پیام/