آخرین اخبار:
کد خبر:۱۲۹۰۲۴۰

نوآوری اجتماعی در دل بحران؛ چرا جامعه ایران باید ضدشکننده شود؟

در میانه چالش‌ها و بحران‌های امروز ایران، نوآوری اجتماعی به عنوان راهکاری نوین و ضروری برای تقویت تاب‌آوری و ارتقای عدالت مطرح شده است. نشستی تخصصی با حضور دانشگاهیان و فعالان اجتماعی نشان داد که مشارکت واقعی مردم، بازتعریف حکمرانی و تمرکز بر مشکلات ملموس جامعه، کلید عبور از بحران‌ها و ساختن آینده‌ای پایدار است.
نوآوری اجتماعی در دل بحران؛ چرا جامعه ایران باید ضدشکننده شود؟

به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، در شرایط پیچیده و پرچالش امروز ایران، بحران‌ها نه تنها تهدیدی برای جامعه محسوب می‌شوند، بلکه فرصتی برای تولد نوآوری‌های اجتماعی و بازتعریف تاب‌آوری ملی به شمار می‌روند. نشست هم‌اندیشی «نوآوری اجتماعی در دوران پسا جنگ، بازسازی تاب‌آوری و توسعه پایدار» در صندوق نوآوری اجتماعی، بستری فراهم کرد تا متخصصان، فعالان اجتماعی و دانشگاهیان گرد هم آیند و از ظرفیت‌های درونی جامعه ایران در مواجهه با مشکلات عمیق سخن بگویند. آنچه از این گفت‌و‌گو‌ها به‌روشنی برآمد، ضرورت حرکت از مقاومت صرف به سمت جامعه‌ای ضدشکننده بود؛ جامعه‌ای که با هر ضربه، قوی‌تر و همدل‌تر می‌شود.

 

فضای نشست، برخلاف جلسات رسمی و فرساینده اداری، آزاد و بی‌تکلف بود؛ شبیه همان فضا‌هایی که تاریخ نشان داده اغلب ایده‌های بزرگ در آن شکل می‌گیرند. نه در وزارتخانه‌ها، بلکه در پیاده‌روها، کافه‌ها، یا جلسات دوستانه.

 

علی‌اصغر سعدآبادی عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی و دبیر علمی جایزه ملی نوآوری اجتماعی به عنوان سخنران جلسه، تاکید کرد: سکوت اجتماعی، همیشه نشانه رضایت نیست. گاه نشانه فرسودگی است، همانند مصدومی که در اورژانس، بی‌صدا رنج می‌برد و دقیقاً به همین دلیل، اولویت بالاتری پیدا می‌کند. جامعه‌ای که سکوت کرده، شاید زنگ خطر را به صدا درآورده است.

نوآوری اجتماعی در دل بحران؛ چرا جامعه ایران باید ضدشکننده شود؟

اما آیا در دل این بحران‌ها، روزنه‌هایی از نوآوری و امید وجود دارد؟ پاسخ من، قاطعانه «بله» است. شواهدی داریم که جامعه ایران، حتی در سخت‌ترین شرایط، توان خلق معجزه‌های اجتماعی را دارد؛ اگر فرصت بروز پیدا کند.

 

در بحران اخیر، آماری منتشر شد که شاید عجیب به نظر برسد: بیش از ۳۶ هزار ازدواج ثبت شد. این اتفاق، از منظر روانی و اجتماعی، حامل پیام مهمی است: مردم هنوز می‌خواهند به آینده گره بخورند، حتی اگر امروز تیره باشد.

 

در همان بحران، پزشک جوانی، خودروی شخصی‌اش را به اتاق عمل سیار تبدیل کرد و جان چندین نفر را نجات داد. در مناطق محروم، روستاییان، خانه و غذای خود را بی‌چشمداشت در اختیار آوارگان گذاشتند. اینها فقط اقدامات فردی نبود؛ نشانه‌هایی از نوآوری اجتماعی‌اند.

 

این پدیده مختص ایران نیست. در سوریه جنگ‌زده، جوانی کتابخانه سیاری بر پشت سه‌چرخه‌اش راه انداخت تا کودکان طعم دانایی را بچشند. در اوکراین، دانشجویانی با پرینتر‌های سه‌بعدی، اعضای مصنوعی و وسایل کمکی برای کودکان زخمی ساختند.

 

در جریان کرونا، سه محله در تهران، بدون کمک دولت، بانک زمان راه انداختند؛ سالمندان تنها را با همیاری جوانان تحت پوشش قرار دادند. جوانان، زمانی که برای دیگران صرف می‌کردند، در حسابی مجازی ذخیره می‌کردند تا در آینده یا برای عزیزان‌شان از آن استفاده کنند. این، همان تعریف دقیق نوآوری اجتماعی است.

 

در تحلیل سعدآبادی، ما باید از مفهوم «مقاومت» عبور کنیم و به سوی «ضدشکنندگی» حرکت کنیم؛ اصطلاحی که نسیم طالب مطرح کرده است. جامعه ضدشکننده، تنها دوام نمی‌آورد؛ بلکه با هر ضربه، قوی‌تر می‌شود. جامعه ایران امروز، بیش از هر زمان، به این ویژگی نیاز دارد.

نوآوری اجتماعی در دل بحران؛ چرا جامعه ایران باید ضدشکننده شود؟

وی در این رابطه مثال عینی زد و گفت: در یکی از روستا‌های کاشان، ۴۱ زن روستایی با فروش طلا و دارایی‌های شخصی‌شان، نیروگاه خورشیدی راه‌اندازی کردند. این پروژه نه‌تنها برق پایدار تولید می‌کند، بلکه حالا منبع درآمدی برای زنان روستاست. آنها به خودباوری رسیدند، برند خود را ایجاد کردند، و حالا خود را «خانم‌های روسری آبی» می‌نامند. این، دقیقاً همان ضدشکنندگی است.

 

اما برای رسیدن به این مرحله، یک پیش‌نیاز کلیدی وجود دارد: تغییر نگاه حکمرانی. اگر مردم صرفاً گیرنده خدمات در نظر گرفته شوند، این ظرفیت‌ها شکوفا نمی‌شود. مردم باید به عنوان بخشی از راه‌حل دیده شوند، نه مسئله.

 

در پروژه‌ای مشترک با وزارت نیرو، ما نشان دادیم که اگر مردم به مسئله‌ای احساسی، انسانی و مشارکتی وصل شوند، داوطلبانه وارد عمل می‌شوند. در ساعات پیک برق، به جای اخطار یا تهدید، تصویری از نوزادانی را نشان دادیم که در بیمارستان بدون برق ممکن بود جان بدهند. مردم، داوطلبانه مصرف را کاهش دادند. نتیجه: ۲۸ درصد صرفه‌جویی در مصرف برق در ۳۵ ایستگاه اصلی.

 

پیام این تجربه روشن است: جامعه ایران، مستعد ضدشکننده شدن است، اگر حکمرانی به آن فرصت دهد، سرمایه اجتماعی را ببیند، و بذر اعتماد بکارد. در غیر این صورت، خاموشی بعدی شاید نه در شبکه برق، بلکه در تار و پود همبستگی اجتماعی باشد.

 

از کلاس تا جامعه؛ دانشگاه‌ها چگونه می‌توانند به حل مسائل اجتماعی کمک کنند؟

 

در ادامه نشست تخصصی فرنوش اعلمی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، با اشاره به ضرورت بازاندیشی در آموزش دانشگاهی، از «یادگیری مبتنی بر خدمت» به‌عنوان یکی از ابزار‌های اصلی نوآوری اجتماعی نام برد. به گفته وی، این مدل آموزشی که با الهام از تجربه‌های تاریخی در نهاد‌های مذهبی و دانشگاهی غربی شکل گرفته، در واقع راهی برای پیوند بین دانش تخصصی دانشگاهی و نیاز‌های واقعی جامعه است.

نوآوری اجتماعی در دل بحران؛ چرا جامعه ایران باید ضدشکننده شود؟

اعلمی با ارائه نمونه‌هایی از پروژه‌های اجتماعی در ایران و جهان، از اردو‌های جهادی و مدارس مشارکتی در کشور تا تجربه مدارس طراحی در ایالات متحده، به نقش مؤثر دانشجویان در حل مسائل اجتماعی تأکید کرد. او خاطرنشان ساخت که آنچه در این میان اهمیت دارد، مستندسازی تجربیات، ارائه بازخورد به ذی‌نفعان، و پرورش حس ارزشمندی و تعلق در بین دانشجویان و دانش‌آموزان است. به باور او، این تجربه‌ها وقتی مؤثر واقع می‌شوند که در میدان واقعی، همراه با همدلی، اقدام، و گزارش‌دهی باشند.

 

عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی همچنین از شکاف میان نظریه و عمل در آموزش عالی انتقاد کرد و خواستار استفاده از مدل‌های یادگیری بین‌رشته‌ای شد. وی پیشنهاد کرد که دانشگاه‌ها با راه‌اندازی کمپ‌های یادگیری و استفاده از ظرفیت‌های دیجیتال، امکان پیوند میان طراحان، مددکاران اجتماعی، و دانشجویان را فراهم آورند تا بتوانند با همفکری و تعامل، راهکار‌هایی خلاقانه و پایدار برای مسائل اجتماعی ارائه دهند.

نوآوری اجتماعی در دل بحران؛ چرا جامعه ایران باید ضدشکننده شود؟

 

اعلمی در پایان با اشاره به تجربه‌های تلخ، اما سازنده پس از بحران‌هایی، چون زلزله کرمانشاه یا جنگ، یادآور شد که چنین لحظاتی فرصتی برای بازتعریف همبستگی و انسانیت هستند. وی تأکید کرد که اگر مشارکت مردم و به‌ویژه جوانان دیده شود و نظام‌مند گردد، می‌تواند به گفتمان جدیدی در سیاست‌گذاری اجتماعی بدل شود. «اگر یاد بگیریم با هم بسازیم، نه صرفاً برای هم»، جمله‌ای کلیدی بود که او برای جمع‌بندی تأکید کرد.

 

نوآوری اجتماعی، ضرورت تاریخی نه یک استراتژی؛ مشارکت مردم، حلقه گمشده توسعه

 

فریدون صادقی، مدیر صندوق پژوهش و فناوری دانشگاه شهید بهشتی نیز در این نشست با بیان اینکه تاب‌آوری دیگر یک انتخاب یا استراتژی نیست، آن را به ضرورتی اجتناب‌ناپذیر در شرایط امروز جامعه تبدیل‌شده دانست. وی تأکید کرد که نوآوری اجتماعی بدون مشارکت فعال مردم محقق نمی‌شود و از سه الگوی توسعه— «برای مردم»، «با مردم» و «به‌وسیله مردم» —مدل «به‌وسیله مردم» را مؤثرترین و پایدارترین شکل مشارکت معرفی کرد. به گفته صادقی، مشارکت واقعی تنها زمانی رخ می‌دهد که مردم خود در فرآیند توسعه نقش‌آفرین باشند، نه صرفاً دریافت‌کننده خدمات.

نوآوری اجتماعی در دل بحران؛ چرا جامعه ایران باید ضدشکننده شود؟

او در ادامه نقش دانشگاه‌ها را در تحقق این نوع مشارکت بنیادین توصیف کرد و گفت که دانشگاه‌ها باید رسالت خود را از تولید صرف دانش به حل مسائل واقعی جامعه تغییر دهند. صادقی یکی از موانع جدی این تحول را «ذائقه سنتی» اعضای هیئت علمی دانست و پیشنهاد کرد که با طراحی پروژه‌های کاربردی و برگزاری رویداد‌های مسئله‌محور، اساتید را به مشارکت در نوآوری اجتماعی ترغیب کرد. وی با اشاره به تجربه موفق دانشگاه صنعتی شریف در پروژه تغییر نگرش اساتید، خواستار تعمیم این الگو به دیگر دانشگاه‌ها شد.

 

مدیر صندوق پژوهش و فناوری دانشگاه شهید بهشتی همچنین با انتقاد از پایین بودن مشارکت هیئت علمی در پروژه‌های فناورانه و نوآورانه—که به گفته او کمتر از یک درصد است—افزود: «تا زمانی که استادان دانشگاه تغییر نگرش ندهند، نمی‌توان انتظار داشت دانشجویان جهت‌گیری درستی در حوزه نوآوری اجتماعی داشته باشند.» او خواستار تخصیص وقت، انرژی و منابع بیشتر برای تقویت این مسیر تحول‌آفرین شد.

 

در بخش پایانی نشست، یکی از حاضران با تجربه میدانی در ارزیابی پروژه‌های نوآوری اجتماعی، با لحنی تأثیرگذار بر لزوم بازشناسی مفهوم مشارکت و همبستگی اجتماعی تأکید کرد. وی با استناد به نظریه آرپیسرا درباره توسعه، خاطرنشان کرد که «توسعه به‌وسیله مردم» حلقه گمشده حکمرانی در ایران است. او با اشاره به ناکارآمدی برخی سیاست‌ها در ایجاد همبستگی ملی، گفت: «مردم ایران نجیب، بافرهنگ و دارای سرمایه اجتماعی بالایی هستند، اما این ظرفیت به‌درستی فعال نشده است.» وی در پایان، نوآوری اجتماعی را نه یک گزینه، بلکه یک ضرورت تاریخی دانست و با ذکر ابیاتی از مولانا، بر اهمیت بیداری، پیگیری و هم‌افزایی در مسیر توسعه اجتماعی تأکید کرد.

 

«بحران به‌مثابه فرصت»: ضرورت توسعه نوآوری اجتماعی در سایه همبستگی ملی

 

دکتر حمیدیان عضو هیئت علمی دانشگاه در ادامه این نشست با تمرکز بر موضوع «نوآوری اجتماعی در شرایط بحرانی»، به نقش فرصت‌آفرین جنگ‌ها و بحران‌ها در شکل‌گیری رویکرد‌های تازه در حل مسائل اجتماعی پرداخت. وی با اشاره به تجربه جنگ ۸ ساله ایران، تأکید کرد که گرچه جنگ ذاتاً پدیده‌ای منفی است، اما در دل آن می‌توان بذر‌هایی از همبستگی، مسئولیت‌پذیری مردمی، و بازتعریف رابطه مردم و حاکمیت را یافت. به گفته او، بحران اخیر نیز زمینه‌ای فراهم کرده تا بخشی از کنشگران اجتماعی، با وجود انتقاد به ساختار‌های موجود، برای حمایت از مردم پیش‌قدم شوند و این خود نقطه آغاز یک مسیر جدید است.

نوآوری اجتماعی در دل بحران؛ چرا جامعه ایران باید ضدشکننده شود؟

این سخنران با تأکید بر تغییر رویکرد در مواجهه با مسائل شهری و روستایی، اشاره کرد که شرایط پس از بحران موجب شده برخی از شهرنشینان به سکونت یا مشارکت بیشتر در جوامع کوچک‌تر رو بیاورند. وی معتقد است این روند می‌تواند به انتقال تجربیات و دانش شهری به روستا‌ها کمک کرده و توسعه روستایی را تسریع بخشد. از سوی دیگر، او «روایت‌سازی» را یکی از نیاز‌های جدی پس از بحران دانست و تصریح کرد که مستندسازی، تحلیل، و بازتولید روایت‌های مثبت کنش اجتماعی، نقش مهمی در تثبیت و گسترش نوآوری‌های اجتماعی دارد.

 

در ادامه، وی فرصت فعلی را زمانی مناسب برای توسعه نوآوری اجتماعی دانست. به گفته او، اکنون نه‌تنها حاکمیت به اشتباهات خود پی برده و آمادگی بیشتری برای اصلاح دارد، بلکه جامعه نیز متوجه ضرورت مشارکت فعالانه شده است. وی پیشنهاد داد با تربیت و جذب کنشگران بیشتر در حوزه نوآوری اجتماعی، و همچنین بهره‌گیری از ابزار‌های نوین آموزشی، می‌توان گفتمانی جدید در سیاست‌گذاری اجتماعی کشور پایه‌گذاری کرد.

 

از بانک زمان تا ایستگاه حقیقت: نسخه‌ای نو برای مدیریت بحران و بازسازی اجتماعی

 

در ادامه این نشست، پژوهشگر سازمان انرژی اتمی و مسئول حوزه سیاست‌گذاری علم و فناوری، موضوع نوآوری اجتماعی و راهکار‌های عملی برای بهبود وضعیت کشور در شرایط بحران و پس از جنگ مورد بررسی قرار گرفت.

نوآوری اجتماعی در دل بحران؛ چرا جامعه ایران باید ضدشکننده شود؟

یکی از محور‌های مهم مطرح‌شده در این جلسه، اهمیت ایجاد سازوکار‌هایی مانند «بانک زمان» بود؛ سیستمی که در آن خدمات بدون انتقال پول نقد بین افراد تبادل می‌شود. به‌عنوان مثال، در ژاپن سالمندان از طریق این سامانه مورد مراقبت قرار می‌گیرند و در مقابل جوانان می‌توانند از خدمات مختلف بهره‌مند شوند. این ایده می‌تواند در مناطق محروم تهران و دیگر نقاط کشور به شکل گسترده‌تری پیاده‌سازی شود تا همبستگی اجتماعی تقویت گردد.

 

همچنین تأکید ویژه‌ای بر مدیریت شایعات و اخبار جعلی در فضای مجازی و رسانه‌های مردمی شد؛ مسأله‌ای که بحران‌ها را عمیق‌تر می‌کند و اعتماد اجتماعی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. تجارب کشور‌های آفریقایی در زمینه «ایستگاه‌های حقیقت‌یاب» می‌تواند به عنوان الگو برای ایران مورد استفاده قرار گیرد تا با مشارکت مردمی اطلاعات موثق در اختیار عموم قرار گیرد و از فروپاشی بافت اجتماعی جلوگیری شود.

 

از دیگر موضوعات مهم، توسعه اقتصاد اشتراکی اضطراری بود. این مدل در بحران‌های مختلف به‌ویژه در حمایت از آوارگان با اجاره منازل رایگان و تأمین سایر امکانات، نقش مؤثری ایفا کرده است. ایجاد پلتفرم‌هایی مشابه برای استفاده در ایران می‌تواند به تسهیل این نوع کمک‌ها کمک شایانی کند.

نوآوری اجتماعی در دل بحران؛ چرا جامعه ایران باید ضدشکننده شود؟

موضوع آموزش نیز مورد توجه ویژه قرار گرفت؛ آموزش که در بحران‌ها همواره آسیب‌پذیر است، باید با راه‌اندازی مدارس سیار، آموزش دیجیتال و استفاده از فناوری‌های ساده همچون گوشی‌های همراه، ادامه یابد. تجربه موفق افغانستان در این زمینه نشان‌دهنده اهمیت حفظ جریان آموزشی در شرایط دشوار است.

 

لزوم تمرکز نوآوری اجتماعی بر عدالت فناوری و حل مشکلات واقعی مردم

 

در بخش دیگری از جلسه، نقدی جدی به اکوسیستم نوآوری کشور مطرح شد. مسئول حوزه سیاست‌گذاری علم و فناوری اظهار داشت: این اکوسیستم به دلیل تمرکز بر مقالات علمی، پتنت‌ها و شاخص‌های جهانی، کمتر به مسائل واقعی مردم و رفع مشکلات آنان توجه دارد. به گفته یکی از حاضرین، نوآوری باید به حل درد‌های واقعی مردم، به‌خصوص در مناطق محروم و غیرشهری، بپردازد و عدالت فناوری و اعتماد اجتماعی را محور قرار دهد.

نوآوری اجتماعی در دل بحران؛ چرا جامعه ایران باید ضدشکننده شود؟

آسا به نمونه‌ای موفق از نوآوری اجتماعی در ایران، بنیاد توسعه کارآفرینی زنان و جوانان در سیستان و بلوچستان اشاره کرد. این بنیاد با ایجاد «خانه‌های هدا» و با احترام به فرهنگ بومی، زنان و کودکان این مناطق را توانمند کرده و مشارکت اجتماعی را گسترش داده است؛ نمونه‌ای از تلاش‌های مردمی و اثرگذار در زمینه کاهش فقر و ارتقای عدالت اجتماعی.

 

یکی از نکات کلیدی مطرح‌شده در این نشست، اهمیت نقش فعال مردم در فرآیند نوآوری اجتماعی و توسعه پایدار بود. تجربه‌های میدانی و علمی نشان می‌دهد که مشارکت «به‌وسیله مردم» نه تنها مؤثرترین مدل توسعه است، بلکه کلید بازگرداندن اعتماد اجتماعی و تحقق عدالت فناوری به شمار می‌رود. دانشگاه‌ها و نهاد‌های آموزشی نیز با اصلاح رویکرد‌های آموزشی خود و تلفیق دانش با نیاز‌های واقعی جامعه، می‌توانند نقش حیاتی در این مسیر ایفا کنند و فاصله بین نظریه و عمل را کاهش دهند.

همچنین نقدی جدی به اکوسیستم نوآوری کشور وارد شد که به دلیل تمرکز بیش از حد بر شاخص‌های جهانی و علمی، کمتر به مشکلات ملموس مردم توجه دارد. نمونه‌هایی مانند بنیاد توسعه کارآفرینی زنان و جوانان در سیستان و بلوچستان، به‌خوبی نشان می‌دهد که نوآوری اجتماعی زمانی اثرگذار است که در خدمت رفع درد‌های واقعی و ارتقای عدالت در جامعه، به‌ویژه در مناطق محروم، قرار گیرد. کارشناسان هشدار دادند که اگر روند فعلی ادامه یابد، ممکن است با فروپاشی اجتماعی روبه‌رو شویم و تنها راه عبور از این بحران، بازگشت به اصول عدالت، اعتماد و مشارکت مردمی است.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار