غلامحسين تبريزي از بازاريهاي خوشخطي بود كه در يكي از حجرات مدرسه جعفريه به طلاب خوشنويسي آموزش ميداد تحت تأثير محيط مدرسه، كتاب مير را كه سايرين در يك سال ميخواندند ظرف كمتر از دو ماه تمام كرد؛ در فاصله هفت – هشت سال به درجه اجتهاد نائل شد.
گروه انديشه «خبرگزاري دانشجو»، عليرضا نوروزي؛ اول شعبان سالروز رحلت مرحوم آيتالله حاج شيخ غلامحسين عبدخدايي «تبريزي» معروف به «شيخ غلامحسين ترك» است. وي در سال 1260 شمسي برابر با سال 1303 قمري در يكي از روستاهاي شبستر، در خانوادهاي مذهبي، چشم به جهاد گشود.
وي پس از گذراندن دوره كودكي وارد مدرسه طالبيه تبريز شد و به تحصيل مقدمات حوزوي پرداخت. وي در اين مدت با شهيد بزرگوار شيخ محمد خياباني هم حجره و با مرحوم سيد احمد كسروي نيز هم دوره بود.
شيخ غلامحسين با استعداد فراواني كه داشت، دروس سطح را نزد دانشوران تبريز به پايان رساند و براي ادامه تحصيل، به حوزه علميه نجف اشرف هجرت كرد و از محضر بزرگاني چون آيات عظام آخوند خراساني، حاج سيد محمد كاظم يزدي، محمد حسين غروي اصفهاني و شريعت اصفهاني كسب فيض نمود.
بازاري خوش نويسي كه هوش و ذكاوت فراوان داشت
حاج مهدي سراج انصاري در مقاله «هفتاد و دو روز در قم» خاطرهاي از شيخ غلامحسين آورده است كه: «سي سال پيش كه در تبريز، در مدرسه طالبيه مشغول تحصيل و تدريس بودم، يكي از بازاريها كه داراي خط خوبي بود، در يكي از حجرات مدرسه جعفريه (متصل به مدرسه طالبيه) به طلاب خوشنويسي آموزش ميداد؛ وي داراي ذكاوت و فهم فوقالعادهاي بود. چند ماهي از اين جريان گذشت، محيط مدرسه در نهاد وي تاثير نمود، ناگهان ديدم كه وي از كتاب صرف مير (اولين كتاب تحصيلي حوزه، در قديم) شروع كرده و با نهايت كوشش مشغول تحصيل است.
شايد در كمتر از دو ماه بود كه ديدم اين شخص از من تقاضاي تدريس حاشيه ملاعبدالله را نمود. من خيلي تعجب نمودم؛ زيرا از صرف مير تا حاشيه عبدالله يك سال درسي فاصله است و نامبرده هنوز دو ماه نبود كه خواندن صرف مير را آغاز كرده بود. با اين كه اشتغالات زيادي داشتم، براي اين كه او را آزمايش كنم، به تقاضاي وي جواب مثبت دادم.
چند روزي پيش من كتاب حاشيه را خواند، ديدم خوب ميفهمد. از او پرسيدم كه از چند كتاب درس ميخواني؟ گفت: از يازده كتاب! خلاصه كلام اين كه سه سال از مدت تحصيل او نگذشته بود كه مدرس اسفار ملاصدرا گرديد. وي به همين منوال ترقي نمود و در فاصله هفت – هشت سال به درجه اجتهاد نائل شد. كمتر كسي است كه درحوزه هاي علميه نجف، كربلا و قم او را نشناسد»
تأسيس «جمعيت ديانت اسلامي» براي مقابله با تبليغات سوء روشنفكران غربزده
وي پس از اتمام تحصيلات و رسيدن به درجه اجتهاد، به تبريز بازگشت و به توصيه پدر، با علويهاي كه همشيره مرحوم آيتالله سيد علي علمالهدي بود ازدواج كرد. او به فعاليت هاي مذهبي روي آورد و «جمعيت ديانت اسلامي» را در سال 1343 قمري تاسيس كرد تا مردم تبريز را در مقابل تبليغات سوء عوامل بيگانه و روشنفكران غرب زده، قدرتمند سازد.
حاج شيخ، عصرهاي جمعه در كوچه مجتهد تبريز، جلسات معارف و عقايد اسلامي را براي اعضاي جمعيت ديانتي و ديگر اقشار مردم برگزار ميكرد و معارف اسلامي را به سبكي نو در ميان جمعيت تدريس مينمود. گفتار ايشان در نشريهاي به نام «تذكرات ديانتي» هر پانزده روز يك بار منتشر ميشد. پس از چندي علماي بزرگ قم و مشهد كارهاي ايشان را ستودند.
آيت الله تبريزي به گفت و گو با صاحبان اديان ديگر اهميت ميداد و در مناظرهها شركت ميجست و از مبازرات سياسي نيز غافل نبود.
مبارزه عليه اتحاد مظالم رضاخان
در جريان كلاه پهلوي در سال 1311 شمسي حاج شيخ به مبارزه عليه اتحاد شكل و مظالم رضاخان پرداخت، ولي حركت او سركوب شد و خود او پس از مدتي زندگي مخفي به استانداري آذربايجان احضار شد. و ايشان پس از ديدار با علي منصور پدر حسنعلي منصور و قاضي عسگر وقتي متوجه شد قرار است رضاخان به تبريز سفر كند، لذا به نجف مشرف شد و مدتي را در آنجا اقامت كرد و پس از آرام شدن اوضاع به تبريز بازگشت.
در يكي از روزها نامهاي از علي اكبر داور به دست حاج شيخ رسيد، مضمون نامه دعوت از وي جهت همكاري قضايي با نظام عدليه بود. او متوجه اين نكته شد كه شرايط براي فعاليتهاي ديني و سياسي آزاد، از ميان رفته است، اين بود كه به تنهايي عازم مشهد مقدس شد و همسر و فرزندان خردسالش پس از مدتي به او پيوستند.
حضور در نهضت گوهرشاد براي مقابله با انديشههاي سيد احمد كسروي
بعد از شهادت نواب، مسئوليت يكي از شاخههاي فدائيان اسلام را بر عهده گرفت، آيت الله تبريزي در نهضت گوهرشاد مشاركت داشت و پس از شهريور 1320 به منظور مقابله با انديشههاي سيد احمد كسروي كه از تبريز با او آشنا بود به انتشار «تذكرات ديني» در مشهد دست زد و مدتي هم نشريه «راحت» و «نداي حق» را در جواب شيخ مردوخ كردستاني نشر داد.
بعد از ترور نافرجام كسروي، شهيد نواب صفوي به مشهد آمد و با كمك حاج شيخ مدتي در يكي از روستاهاي اطراف مشهد مخفي شد. در جريان شهادت نواب، مرحوم تبريزي براي او چهلم گرفت و مسئوليت يكي از شاخههاي فدائيان اسلام را كه به نام مبارزان اسلام خوانده ميشد، خود به عهده گرفت.
حاج شيخ در مبارزات 15 خرداد سال 42 نيز فعال بود و فعاليتهاي سياسي خود عليه نظام شاهنشاهي را تا سال 1357 ادامه داد.
امام جمعه مشهد تا سال 59
پس از پيروزي انقلاب اسلامي، نماز جمعه تا سال 1359 به امامت ايشان در مسجد گوهرشاد اقامه ميشد و تا زماني كه ايشان زنده بود، امام براي كسي حكم امامت جمعه را در مشهد صادر نكرد.
او در حوزههاي علميه تبريز و مشهد به تدريس در حوزه اشتغال داشت و علاوه بر تدريس سطوح و دروس خارج، جلسات تفسير قرآن را جهت عموم مردم دائر نمود.
آيت الله ميلاني به وي لقب «شيخ العلما» داد
مرحوم حاج شيخ غلامحسين تبريزي براي عالمان احترام خاصي قائل بود و با حضرات آيات ميرزا جواد آقا تهراني، ميرزا حسنعلي مرواريد، حاج شيخ مجتبي قزويني، حاج سيد جواد خامنهاي، حاج سيد محمد هادي ميلاني، آقا سيد علي علم الهدي، حاج سيد يونس اردبيلي و حاج آقا حسين قمي رابطهاي نزديك داشت و مورد احترام همه آنان بود، آيت الله ميلاني به حاج شيخ لقب «شيخ العلما» داده بود.
وي از سهم امام استفاده نميكرد و ميگفت: عالمي كه نياز به وجوهات دارد، بايد مجيبالتجار باشد.
آيت الله شيخ غلامحسين تبريزي سرانجام در 24 خرداد سال 1359 شمسي برابر با اول شعبان سال 1400 قمري در سن 97 سالگي بر اثر سكته در مشهد مقدس دار فاني را وداع گفت و در حرم ملكوتي حضرت امام رضا(ع) در رواق دار السلام به خاك سپرده شد.
تأسيس مدرسه دارالتعليم ديني در مشهد
ايشان به كمك مرحوم آيت الله سيد جواد خامنهاي پدر مقام معظم رهبري، در مشهد مدرسه دارالتعليم ديني را تاسيس كرد تا مردم ديندار فرزندان خودشان را براي تحصيل به اين مدرسه بفرستند. او همچنين مدرسه جعفريه را نيز براي طلاب ساخت و 25 سال بيمه پزشكي و بهداشت طلاب مشهد را برعهده گرفت.
آثار علمي زيادي از آيت الله تبريزي بر جاي مانده است راهنمايي حقيقت، اصول مهذبه، الدروس الدينيه در 9 جلد، گوهرهاي درخشان، نداي راستي، انوار لامعه، الدرر الثمينه، ترجمه اعتقادات مفيد و ترجمه وجوه اعجاز قرآن علامه بلاغي در شمار آثار قلمي وي ميباشد./انتهاي پيام/