موسيقي از علمهايي است كه بايد تعريف آن واضح شود و به جايگاه حقيقي آن در بين انسانها پرداخت؛ چرا كه به هر صوتي موسيقي گفته نميشود.
گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، فاطمه قائلی؛ به منظور پرداختن به بحث موسیقی لازم است در ابتدا تعریفی از آن ارائه دهیم. برای هنر موسیقی تعاریف گستردهای نقل کرده شده است، اما هنوز به تعریف مشترکی دست نیافتهاند. در این نوشتار به تعریف کوتاهی از موسیقی و ضرورت و جایگاه آن بین انسانها خواهیم پرداخت.
واژه موسیقی از کلمه یونانی «موسیقا» گرفته شده است که به معنای فن آواز خواندن و نواختن ساز است. (1)
معنای اصطلاحی آن نغمهای است که شنیدن آن باعث تحریک عواطف و ایجاد غم یا شادی در انسان میشود؛ به بیان دیگر آهنگساز به وسیله اصوات به بیان احساسات خود میپردازد.
این نکته را باید مدنظر داشت که تحریک احساس مخاطب فقط در صورتی قابل قبول است که به دنبال آن مفهوم حیاتی به او منتقل شود.
بسیاری از بزرگان و فیلسوفان غرب و شرق مانند ارسطو و ابن سینا موسیقی را از شاخههای علم ریاضی دانستهاند.
باید اضافه کرد که نه تنها ریاضی بلکه علم فیزیک هم یکی از پایههای مهم هنر موسیقی است، در نتیجه بر خلاف تصور توده مردم هنر موسیقی دارای زیرساخت و پایه علمی است و یک هنرجو ابتدا باید علم این رشته را بیاموزد.
آیا هر صوتی موسیقی است؟
تمامی اصواتی که روزانه با آنها سرو کار داریم صداهای موسیقایی نیستند، بلکه اصوات به دو دسته موسیقایی و غیر موسیقایی تقسیم میشوند. صداهای موسیقایی دارای ویژگیهای زیر هستند:
1- زیر و بمی
2- کشش زمانی
3- قوت یا ضعف که همان شدت نامیده میشود.
4- رنگ یا کیفیت تمایزدهنده اصوات موسیقایی از هم؛ به طور مثال رنگ صدای انسان با رنگ صدای سازی مانند فلوت متفاوت است و هر شنوندهای این تفاوت را درک میکند.
صداهای غیر موسیقایی صداهایی هستند که دارای زیر و بمی معین نباشند و بسامد آنها را نتوان تشخیص داد. (2)
صداهای موسیقایی را میتوان به چهار دسته تقسیم نمود:
1- اصوات زیبا و موزونی که از انسان خواننده آگاه و دارای احساسات به وجود میآید.
2- اصوات موزون و جذابی که به وسیله ابزار مخصوص و با فکر و دست بشر ساخته شده است، بروز میکند.
3- اصوات موزون و زیبا از جانداران مانند پرندگان خوشآواز نظیر بلبل، فاخته و ...
4- اصوات موزونی که از حرکات اصطکاکی اجزای طبیعت شنیده میشود مانند چشمهسارها، باران، رعد و برق، حرکت برگها هنگام وزیدن باد و ... (3)
شاید تعجبآور باشد، اما برخی از آهنگسازان معروف دنیا سعی در تقلید یا به نت درآوردن صداهای طبیعت داشتهاند؛ مانند بتهون که در بعضی از آثار خود چنین کاری را کرده است. کسی که به هنر موسیقی آگاهی داشته باشد، میتواند موسیقی طبیعت را نیز بشنود، در حالی که شاید بسیاری از ما به راحتی از کنار این اصوات عبور میکنیم.
ضرورت پرداختن به موسیقی
اینکه چرا بین تمامی اقسام هنر به موسیقی میپردازیم، شاید به دلیل اقبال گسترده مردم دنیا به این هنر باشد و چون موسیقی، هنر مرموزتری نسبت به دیگر شاخههای هنر است، میخواهیم در حد توان شناختی درست از آن را ارائه کنیم.
واقعا انگیزه اکثر انسانها از گوش دادن به موسیقی در زمان کنونی چیست؟ آیا بنابر تعریفی که از هنر موسیقی داشتیم، میتوانیم آثار ساخته شده موسیقی را در زمان فعلی در تمام دنیا وارد این تعریف کنیم؟ یعنی میتوانیم به همه آنها موسیقی بگوییم؟
اقبال گسترده افراد به هنر موسیقی، بیشتر برای چه چیزی است؟
در مطلب گذشته گفتیم که وجه تمایز انسان با حیوان در حیات معقول است و یکی از معانی حیات معقول، این است که انسان برای انجام هر کاری دلیلی عاقلانه داشته باشد و هرکاری که میکند در راستای پیشرفت و تعالی شخصیتش باشد. هنر در حیات معقول باید برای ما بیان کننده حقیقتی عالی باشد، اما آیا آثار هنری امروزی دارای این ویژگی هستند؟ یعنی آیا علاوه بر برانگیختن احساسات مخاطب، محتوای مفیدی برای او دارند؟
آیا اقبال گسترده به هنر موسیقی، بیشتر برای فراموشی موقت یا فرار از مشکلات روزمره نیست؟
به راستی انگیزه واقعی افراد از شنیدن موسیقی چیست؟ بنا داریم در نوشتار آینده به تعریف کاملتری از هنر موسیقی بپردازیم.
پینوشت:
1- حسن عمید، فرهنگ فارسی عمید، انتشارات امیرکبیر
2- خلاقیت موسیقی، کیوان جعفری نژاد- رضا کبیری زاد، انتشارات راه اندیشه
3- موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی، محمدتقی جعفری، انتشارات اسلامی