...به درستی که حضرت ابالفضل(ع)، دین و حقیقت آن را به تمامی شناخته اند و تبلور آن را در دفاع از فرزندان فاطمه می دانسته اند. شناخت حقیقت دین باعث شد، هر حرکت ابالفضل العباس(ع) گامی در راه کمال و بالا رفتن رتبه ايشان باشد.
گروه دين و انديشه «خبرگزاري دانشجو»- زينب صارم؛ حضرت عباس (ع) سقاء و پرچمدار امام حسين و بزرگترين پسر در ميان برادران مادری خود بود. وقتى عباس (ع) به دستور امام حسین (ع) به سمت شریعه فرات رفت تا آب تهیه کند لشكر دشمن به آن بزرگوار حمله كردند و او نيز به آن گروه حملهور شد و اين رجز را خواند:
لا ارهب الموت اذا الموت رقا
حتى اوارى في المصاليت لقى
نفسى لنفس المصطفى الطهر وقا
انى انا العباس اغدو بالسقا
و لا اخاف الشر يوم الملتقى
هنگامى كه مرگ با من روبرو شود باكى از آن ندارم تا اينكه در ميان دلاوران داخل شوم.
جان من به فداى جان مصطفى طيب و طاهر باد. من همان عباس هستم كه آب براى فرزندان امام حسين ميبرم و در روز جنگ از شرّ دشمن خوفى ندارم.
تبلور دین مداری عباس (ع) در دفاع از فرزندان فاطمه(ع)
در شجاعت و جنگ آوری حضرت عباس همین بس که یک تنه خود را به شریعه فرات رسانید و در سیل دشمن توانست مشک ها را از آب پر کند و به حقیقت در رجز خویش درست ادعایی کرده که از مرگ هیچ باکی ندارد و در روز جنگ از دشمن هیچ هراسی ندارد. حضرت عباس آن لشكر را پراكنده نمود. زيد بن ورقا در پشت درخت خرمائى كمين نمود و حكيم بن طفيل سنبسى او را امداد كرد تا دست راست آن حضرت را جدا كرد. آن بزرگوار شمشير را به دست چپ گرفت و پس از اينكه به دشمن حمله نمود اين رجز را خواند:
و اللَّه ان قطعتموا يمينى
انى احامى ابدا عن دينى
و عن امام صادق اليقين
نجل النبى الطاهر الامين
به خدا قسم اگر دست راستم را قطع كنيد من دائما از دين خويشتن حمايت مي نمايم.
و از امامى كه صدق او يقين است و نسل پيامبر پاك و امين مي باشد دفاع مي كنم.
به درستی که حضرت ابالفضل، دین وحقیقت آن را به تمامی شناخته اند و تبلور آن را در دفاع از فرزندان فاطمه می دانسته اند. شناخت واقعیت وحقیقت دین باعث شد، که هر حرکت حضرت ابالفضل العباس گامی در راه کمال وبالا رفتن رتبه ايشان باشد.
چنان چه شاهد هستیم در روز عاشورا 30 هزار مرد جنگی که خود را مسلمان می دانستند کمر به قتل پسر رسول خدا بستند و این کار را برای تقرب به خدا انجام می دادند و این عمل نتیجه بصیرت نداشتن آنان در دین است.
دلگرمی حضرت عباس در لحظات سخت
سپس آن بزرگمرد وفادار بقدرى كار زار كرد كه ناتوان شد. حكيم ابن طفيل در پشت نخلهاى كمين نمود و دست چپ آن حضرت را قطع كرد و آن شير بيشه شجاعت اين رجز را خواند:
يا نفس لا تخشى من الكفار
و ابشرى برحمة الجبار
مع النبى السيد المختار
قد قطعوا ببغيهم يسارى
فاصلهم يا رب حر النار
اى جان من از كفار ترسان مباش! بشارت باد تو را برحمت خدا
تو با آن پيغمبرى هستى كه بزرگ و برگزيده است. دشمنان بظلم دست چپ مرا قطع كردند.
پروردگارا! حرارت آتش دوزخ را به آنان برسان!
حضرت عباس در شرایطی که دو دست خویش را از دست داده است ودر میان کفار محاصره شده است به نفس خود نهیب می زند و می گوید نترس و نه تنها خود را به بهشت بشارت می دهد بلکه به خویشتن یاد آوری میکند که بر دین حق است و همین موضوع باعث دلگرم تر شدن حضرت عباس در آن لحظات نفس گیر می شود.
امام حسین (ع) :جانم به فدات عباس
امام زین العابدین (ع) بعد از واقعه عاشورا روزی فرزند حضرت عباس (عبيد اللَّه بن عباس بن على) را خطاب قرار دادند و در حالی که اشك چشمانشان را گرفته بود، فرمودند : «روزى به رسول خدا سختتر از روز احد نگذشت كه عمويش حمزه در آن كشته شد و بعد از آن موته است كه عموزادهاش جعفر بن ابى طالب كشته شد» سپس فرمود: «روزى چون روز تو نباشد اى حسين سى هزار مرد كه گمان ميكردند از اين امتند دور او را گرفتند و هر كدام به كشتن او به خدا تقرب مي جست و او خدا را به آنها يادآور مي شد و پند نمي گرفتند تا او را بستم و ظلم و عدوان كشتند.»
سپس فرمود: «خدا عمويم عباس را رحمت كند كه جانبازى كرد و خود را فداى برادر كرد تا دو دستش قطع شد و خدا در عوض به او دو بال داد كه بدانها با فرشتگان در بهشت مي پرد چنانچه به جعفر بن ابى طالب عطا كرد و براى عباس نزد خداى تبارك و تعالى مقامى است كه در قيامت همه شهداء و اولين و آخرين بدان رشك برند .»
در جایگاه والای حضرت عباس در نزد ائمه همین بس که امام حسین(ع) هنگام مخاطب قرار دادن ایشان می فرمایند:«بنفسی انت»؛ جانم به فدایت عباس و با توجه به این که در روز عاشورا امام حسین (ع) داغ فرزند جوان و دوستان و اهل بیت خویش را دیده بود در هیچ کدام از این موارد نفرمودند :«الان انکسر ظهری و قلت حیلتی»؛ کمرم شکست و ناتوان شدم، بلکه تنها در شهادت ایشان امام به شدت احساس شکست و فقدان کرد.