کد خبر:۱۶۷۷۳۷
آيت اللهي خبرداد:
قول شوراي عالي انقلاب براي اجرايي شدن بيانيه كنگره علوم انساني
رئيس پژوهشگاه علومانساني گفت: در كنار شوراي تحول علوم انساني و پژوهشگاه، شوراي عالي انقلاب فرهنگي نيز قول مساعد براي اجرايي شدن بيانيه كنگره علوم انساني داده است.
به گزارش خبرنگار علمي خبرگزاري دانشجو، دومين كنگره ملي علوم انساني كه بعد از پنج سال از گذشت برگزاري كنگره اول در روزهاي 14و 15 دي ماه از سوي پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي و با همكاري دانشگاه شهيد بهشتي برگزار شد، در خاتمه برگزاري خود با بيانيه اي همراه بود كه سئوالات بسياري در خصوص نحوه اجرايي شدن آن مطرح است كه براين اساس گفت و گويي با رئيس دومين كنگره علوم انساني، دكتر حميدرضا آيت اللهي در خصوص نحوه اجرايي شدن اين بيانيه انجام شد كه وي در اين خصوص گفت: بيانيه كنگره علوم انساني در حال تدوين است كه براي اجرا و عملياتي شدن آن، به تمامي دست اندركاران حوزه علوم انساني فرستاده خواهد شد.
وي افزود: ارسال بيانيه كنگره علوم انساني به دست اندركاران فعال در اين حوزه بدين معني است كه فعالان حوزه علوم انساني در جريان ديدگاه هاي مختلف اين حوزه قرار گيرند و مشخص شود كدام يك از ديدگاه هاي مطرح شده قابليت اجرايي شدن دارد.
رئيس پژوهشگاه علوم انساني اضافه كرد: بيانيه پاياني كنگره علوم انساني در سايت پژوهشگاه علوم انساني منتشر، و بيانيه به تمامي دست اندركاران حوزه علوم انساني ارسال شده است.
آيت اللهي تصريح كرد: پژوهشگاه علوم انساني براي اجرايي شدن بيانيه كنگره علوم انساني با شوراي عالي انقلاب فرهنگي صحبت هايي كرده و اين شورا قول هاي مساعدي در روند اجرايي كردن اين بيانيه به پژوهشگاه داده است.
وي گفت: همچنين با شوراي تحول علوم انساني صحبت هايي صورت گرفته و بيانيه پاياني كنگره علوم انساني به اين شورا نيز ارسال شده؛ بر اين اساس از شوراي تحول علوم انساني براي اجرايي شدن اين بيانيه در كشور درخواست همكاري شده است.
رئيس پژوهشگاه علوم انساني خاطرنشان كرد: مواردي از بيانيه كه قابليت اجرايي شدن در پژوهشگاه علوم انساني را دارد نيز در اين پژوهشگاه پيگيري خواهد شد.
آيت اللهي با اشاره به همزماني برگزاري كنگره علوم انساني با زمان برگزاري امتحانات دانشجويان گفت: اين گلايه به برنامه ريزي در روند برگزاري كنگره علوم انساني وارد است.
لازم به ذكر است، دومین کنگره ملی علوم انسانی 14 و 15 دي ماه در دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد، كه بیانیه پاياني این کنگره برآیند مجموعه مقالات و ایده های مطرح شده در این کنگره دو روزه بود.
متن کامل این بیانیه بدین شرح است:
بسمه تعالي
بيانيه دومين كنگره علوم انساني در بستر فرهنگ و ارزش هاي اسلامي
مقدمه
بي شك توسعه پايدار و پيشرفت متوازن و ارزش مدار بدون محوريت علم و دانائي و معنويت ممكن نيست و در اين ميان، رشته هاي گوناگون علوم انساني از جايگاه ويژهاي برخوردارند. این علوم انسانی است که پايه گذار مفاهيم و آموزه هاي راهبري و ادارة جامعه در عرصه های گوناگون تربیتی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و غيره است.
از آنجا كه علوم انساني پايه شکلدهی به تمدن، مبناي پيشرفت، هويت ساز و تاثير گذار در ارزش هاي معنوي جامعه و تغذيه كننده ابزارهاي انتقال فرهنگ و تكميل كننده نواقص علوم فني است، مي توان آن را علومي بنيادي و راهبردي ناميد.
حال براي بالندگي علوم انساني در كشور در بستر رشد فرهنگ ايراني اسلامي چه مشكلاتي پيش روست و چه آسيب هايي متوجه واقعيت هاي موجود در اين بخش عظيم از علوم در كشور وجود دارد و چه راهكارهايي براي بالندگي بايد پيش نهاد، مسائلي است كه در پاسخ به آن بايد تمام ظرفيت علمي و فكري كشور را بكار آورد تا با مشاركت همه جانبه دلسوزان، به رشد و ارزش مداري آن شتاب بخشيد. هدف اصلي از برگزاري كنگره علوم انساني نيز چنين بوده است. اكنون مايه مسرت است كه ظرفيت بالايي از انديشه ورزي جامعه با ارائه تيز بيني هايشان در مقالات كنگره، به هم افزايي تلاش دست اندركاران علمي كشور انجاميده است. لذا بيانيه پاياني اين كنگره، ارائه مجموعه ديدگاههاي بديع ارائه شده در مقالات است. اميد است اين مجموعه بتواند در تحقق خود در برنامه هاي اجرايي كشور قدم بزرگي براي رشد و تعالي اين بخش عظيم و مبنايي علمي از پيشرفت كشور را فراهم آورد.
1. علوم انساني بر مبناي نوع نگاه به حقيقت انسان و موقعيت وي در واقعيت و حقيقت ، توصيف، تبيين و تحليل و حتي نقد صورت مي پذيرد. اين امر، با تلاش گروهي از محققان، در گذر زمان تحقق مي يابد و در اين زمينه، ماهیت تاریخی، خطاپذیر و تغییرپذیر بودن دانش بشری و پيوند آن با زمان و مكان را در حوزه علوم انساني به عنوان يك اصل بايد در نظر گرفت.
2. موضوع اصلی رشته های علوم انسانی، انسان و اجتماع انسانی است و این رشته ها در تعامل با نیازهای جامعه انسانی هستند. تنوع نیازها و عوامل مختلف تأثیر گذار بر مسائل و امور جامعه انسانی باعث پيچيدگي بررسي علمي آن شده است بنابراين بر مبنای این رویکرد، برای اين امور پیچیده، راه حل قطعی و واحدی وجود ندارد و راه حل آنها را نمی توان صرفا در قالب "پارادایم" یک رشته علمی خاص جستجو کرد، بلکه باید به ابعاد مسائل از زوایای "پارادایم" های رشته های مختلف توجه كرد.
3. علوم انسانی در شمار "علوم" قرار می گیرد چونكه جهانشمول است و در شمول "انسانی" قرار می گیرد ، چونكه انسان، محلی و وابسته به محیط است و انسان ناوابسته به محیط فرهنگی،اجتماعی، تاریخی مد نظر آن نيست.
4. " اشتغال به علوم انسانی" به معنای درگیر شدن یا مواجه شدن مستقیم با مسائل علوم انسانی به عنواني هدفي مهم براي اصحاب علوم انساني زمانی تحقق مطلوب مي پذيرد که 1. به فلسفه علوم انسانی توجه بنیادی شود، 2. به فلسفه یا ماهیت آموزش به نحوی مداوم ارجاع داده شود و 3. روشی از آموزش علوم انسانی به کار گرفته شود که شرایط امکان اشتغال به آن و یا درگیر شدن با موضوعات آن را فراهم سازد و در اين ميان مسئله "اشتغال در علوم انساني" (ارتزاق از طریق علوم انساني) را به عنوان يكي از مشكلات علوم انساني، بدون ارجاع به مسئله "اشتغال به علوم انسانی" نمي توان حل كرد.
5. توسعه ي جوامع و علوم بدون راهبري علوم انساني ميسر و ممكن نيست. منظور از «راهبري» نقشي است كه علوم انساني براي فرايند رشد و توسعه ايفا مي نمايد كه مي توان به دو نقش ويژه آن يعني تحول فلسفه علم و قرار دادن آن در چارچوب گفتمان هاي رايج و مشخص كردن چشم انداز ساير علوم وجامعه انساني اشاره نمود.
6. علوم انساني اگرچه داراي ارزش بنيادي و راهبردي است اما امكان رشد و توسعه آن بدون توجه به مسئله تربيت و آموزش مقدور و ممكن نيست لذا در اين زمينه اقداماتي چون آموزش ضمن خدمت اساتيد اشاعه فرهنگ محقق محوری در دانشگاه ها و مراکز پژوهشی تربيت نيروي فكري و علمي مبتني بر فرهنگ توحيدي در حوزه علوم انساني تربيت محققان متعدد در حوزه علوم انساني-انجام كار گروهي و فرايندي از استلزامات آن است.
7. علوم انسانی در هر جامعه ای در عین اینکه از میراث های مشترک علوم انسانی سایر جوامع استفاده می کند باید به خاص و ویژه بودن مسایل و مشکلات و ویژگی های آن جامعه توجه داشته باشد و برای تولید علم، مسایل خاص آن جامعه را به عنوان موضوع تولید علم مد نظر خود قرار دهد.
8. بومي سازي علوم انساني در حقيقت بيان نسبتي خاص بين علم و فرهنگ است كه چگونگي اين نسبت و ميزان تأثيرگذاري هريك از اين دو مقوله در ديگري اهميت دارد. بومي سازي علم در برابر جريان جهاني بودن مفاهيم علوم اجتماعي قرار دارد و معتقد است كه فرهنگ غرب در حوزه هاي مختلف از جمله در انتخاب مسأله، انتخاب روش هاي تحقيق، ارائه راه حل ها و سياست ها، ارائه فرضيات و مباني معرفت شناسي علوم انساني موجود اثرو ظهور دارد. لذا بومي سازي علوم انساني نگرشي است كه مبتني بر دستگاه معرفتي توليد انديشه در زمان و مكان است. بنابراين دانش بومی، دانشی است که با فرهنگ و نیازهای جامعه سازگار باشد.
9. علوم انساني بومي مبتني بر مباني است كه از جمله آنها توصيف و تحليل انساني است كه داراي دين خاص، گذشته ي تاريخي خاص، مكان و جغرافياي خاص و عناصر فرهنگي و اجتماعي خاص است لذا طراحي مباني نظري آن بر اساس4 پارامتر: 1-پيش فرضهاي معرفتي بومي در مقابل پيش فرضهاي معرفتي جهان شمول2-پيش فرضهاي هستي شناختي منحصر به فرد در مقابل پيش فرضهاي هستي شناختي همگاني 3-انتخاب موضوع مبتني بر پارامترهاي بومي در مقابل انتخاب موضوع مبتني بر پارامترهاي جهاني4- روش تفهمي در مقابل روش تبييني، صورت مي پذيرد.
10. تریبون فرهنگ اسلامی در ارتباط با علوم انساني به لحاظ وجههی جهانی و بینالمللی آن، تبیین علمی و کارشناسانه را میطلبد. بر این اساس، برای معرفی فرهنگ اسلامی از طريق علوم انساني باید در کسوت علم حركت نمود در اين رابطه ضرورت وجود دانشگاه اسلامی، ضرورتی ملّی و جهانی است. لذا نهادینه نمودن فرهنگ و برخورد سیستمی با فرهنگ مقابل، نیاز به نگاه جمعی نخبگان با دید جهانی نسبت به مسأله دارد.
11. برخی از چالش های پیش رو برای راهبری مديريت هاي پژوهش در علوم انساني عبارت است از: بي توجهی به سرعت عمل در تمهید مقدمات فرادستی برای فعالیت مدیران پژوهش، تاکید بر حمایت های اولیه برای طرح ها بجای حمایت از محصولهای طرح، ارزیابی های صفرو یک از مدیریت های پژوهش بجای گماردن مشاوره های تصحیح کننده و رشد دهنده به مدیریت، ضعف سامانه های شبکه ای عرضی بین مدیران پژوهش و انواع پژوهش، فقدان سامانه هایی برای ایجاد شبکه طولی مدیریتی بین پژوهش و محصول های نهایی، همسان انگاری پژوهش های علوم انسانی و علوم فنی و پزشکی (معیارها، ارزیابی ها، کمی گرایی، توقع محصول های ملموس و کوتاه مدت، ضعف شبکه ارتباطی بین علوم انسانی و سایر علوم، ساده انگاری علوم انسانی، جزئی نگری).
12. مبانی پیشرفت و ارتقاء هر کشوری در نظام آموزشی آن نهفته است و به اعتقاد فعالان عرصه علم و فرهنگ، علوم انسانی در شكل دهي به اين نظام نقش محوری دارد. بنابراين تقویت این علوم و ارتقا جایگاه آن مي تواند نقش بسیار اساسی در رشد و نمو نظام آموزشی داشته باشد و رسیدن به این هدف غایی مستلزم آن است که در درجه اول مسئولان ارشد آموزش (مدرسه و دانشگاه) وجهه همت خود را در افزایش سواد عمیق از این رویکرد و شناخت بنیادهای فلسفی و روان شناختی، پایه های نظری و تجارب عملی و همچنین بسترهای فرهنگی مورد نیاز آن قرار دهند و بر مبنای این آگاهی همه جانبه، اقدام به تصمیم گیری و عمل فکورانه کنند و با دخالت دادن برنامه ریزان، مولفان، مدیران و سایر افراد دخیل در فرایند آموزش در این تصمیم گیری به ایجاد مسئولیتی مشترک جهت عملیاتی کردن این تصمیمات بپردازند.
13. توسعه و تکامل جوامع بدون شک مرتبط با نهادينه شدن نظام آموزش و ميزان درک و پذيرش متقابل نظام سیاسی و اجتماعي از آن با بازنگري رسالت، اهداف و راهکارها درنظام آموزشي از سويي و از سوي ديگر نهادينه کردن ارزش آموزش و جايگاه نظام آموزش است.
14. روش سنتي حافظه پروری وفقدان روحیه پرسشگری و پژوهش در دانشجویان كه به راهبرد های یاددهی و یادگیری مربوط مي شود اهميت و ضرورت يادگيري مناسب، یادگیری مسئله محور و پژوهش گرا برای پرورش روحیه تحقیق و تتبع در دانشجویان، مستلزم توجه به حل مساله، تفکر، کارهای گروهی، ارتباطات، فراگیری اطلاعات و سهیم شدن با دیگران در اطلاعات را ايجاب مي كند.
15. با توجه به اهميت و ضرورت بازنگري و باز انديشي در برنامههای درسی، اين باز اندیشی بايد در عناصر چهارگانه (اهداف و سرفصل، محتواها، روشهای تدریس و ارزشیابی) صورت بگيرد. در بعد اهداف توجه به هدفهای عقلانی و شناختی و غیر قالبی، در بعد محتوا عدم به کار گیری محتواهای سنگین و از پیش تعیین شده، در بعد تدریس، به کار گیری روشهای فعال و در نهایت در بعد ارزشیابی، روشهای باز پاسخ و خود ارزشیابی، قابل تأمل است.
16. با توجه به ضرورت فعاليت مثبت و فعالانه ذهني افراد در علوم انساني، كشاندن افراد تيز هوش به اين عرصه از مقطع دبيرستان، ايجاد فضاي بحث و گفتگو، انتقاد، روحيه پرسش گري و تحقيق مي تواند از جمله كارها باشد.
17. استفاده از روش هاي مكمل در آموزش و پژوهش در كنار روش هاي سنتي مثل بهره گيري از تصوير و صدا در آموزش و استفاده از روش هاي كيفي و كمي در كنار هم در پژوهش براي رسيدن به واقعيت و حقيقت موضوع مهم است.
18. با توجه به اهميت الگوي پيشرفت ايراني – اسلامي و نقش مهم و مؤثر علوم انساني در پايه ريزي و طراحي آن تبيين اين الگو بايد بر اساس دانش اجتماعي بومي و ترسيم مسير آن با ملاحظه ساخت و شرايط سياسي و اجتماعي ايران، نوع دين و كيفيت ظهور و حاكميت آن، سابقه فكري و تاريخي ايران ، تأثيرات "مدرنيته" بر انديشه و عمل نخبگان ايراني و مسلمان و خصوصيات انسان ايراني و فرهنگ شيعي صورت پذيرد.
19. با توجه به چند عاملي بودن پديده هاي علوم انساني و اجتماعي و تنوع نيازهاي انسان به عنوان مركز و كانون تحليل ها و توصيف هاي علوم انساني، انجام مطالعات ميان رشته اي در رشته هاي متفاوت در حوزه آموزش و پژوهش براي افزایش ظرفیت های علمی اين رشته ها امري ضروري است و در اين زمينه انجام برنامه هاي مشترك مثل جلسات گفتگو و نقد از جمله اين برنامه¬هاست.
20. يكي از كارها و قدامات مهم براي ارتقاء ديد و بينش اصحاب علوم انساني انجام مطالعات و برنامه هاي جهاني است كه براي اين منظور مي توان به اقداماتي چون زمینه سازی در ایجاد تعاملات علمی بین پژوهشگران در سطح داخلی و خارجی از طریق برگزاری نشست ها و ارائه فرصت های مطالعاتی، عضویت در انجمن های علمی، ارائه تسهیلات لازم برای انجام همکاری های علمی و تحقیقاتی مشترک بین مراکز تحقیقاتی کشور با مؤسسات تحقیقاتی بین المللی و غيره اشاره كرد.
21. حمايت مالي در قالب افزايش اعتبارات و صندوق حمايت از تحقيقات و پژوهشگران و طراحي برنامه نظام مند در حوزه پژوهش هاي علوم انساني و پيگيري شيوه هاي اجرايي و عملياتي شدن بودجه هاي پژوهشي در دستگاه ها امري ضروري است.
22. ايجاد روحيه و فرهنگ محقق پروري در جامعه و دانشگاه در حوزه علوم انساني مستلزم تعامل بيشتر اصحاب علوم انساني در كاربردي و اجرايي كردن يافته ها و تحقيقات اين حوزه از يك طرف و ايجاد احساس نياز دستگاه ها به تحيقيقات علوم انساني از طرف ديگر است.به عبارت ديگر رويكرد ملي نسبت به علوم انساني بايد عوض شود.
23. توليد علم و توسعه فعالیتهای پژوهشی و طرح و تکوین نظريه هاي علمی بوم در حوزه علوم انساني مستلزم وجود بستر هاي مناسب مثل رفع موانع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی براي نظریه پردازی است.
24. با توجه به تجربهگرایی و عینیگرا بودن اغلب رویکرد کتابهای درسی علوم انسانی، لازم است به روشهای دروننگر هم توجه شود.
25. با توجه به اهميت و جايگاه عمومي اخلاق در جامعه و از جمله در علوم انساني لازم است مبنایی اخلاقی برای علوم انسانی با هدف دستيابي به ظرفيت والاتري از اين شاخه معرفت بشري پایه ریزی شود.
26. تحقق "علم نافع" ،"علوم انساني بومي" و "الگوي ايراني- اسلامي پيشرفت" از لحاظ محتوايي مستلزم بهره مندي از ارزشهای قرآني مثل دانش مداری، معنویت، شخصیت آزاد و مستقل، کرامت و شرافت ذاتی، وجدان اخلاقی، نیاز به راز و نیاز، رفاه، و اطاعت و بندگی مربوط به انسان و استفاده از فرهنگ ايثار و شهادت و تعاون كه در عمل اثبات شده و توجه به موضوعات جهاني مثل1ـ آموزش توسعه 2ـ آموزش محیطی 3ـ آموزش چند فرهنگی 4ـ آموزش شهروندی 5ـ آموزش سلامت در متون علوم انساني و تربيت اساتيد و محققاني متناسب از جمله تربيت نيروي فكري و علمي مبتني بر فرهنگ توحيدي است.
چالش ها و آسيب هاي علوم انساني
اعضاي شركت كننده در اين كنگره به مشكلات و آسيبهاي چندي در علوم انساني فعلي اشاره كده اند كه به شرح ذيل است:
1. فقدان پارادايم مشترك در علوم انساني در ايران
2. تفاوت معرفت شناسي بومي اسلامي ايراني با غرب
3. فقدان آموزش اساتيد در ضمن خدمت
4. فقدان نگاه علی و جامع در بررسی وقایع و اتفاقات تاريخي و تاريخ نگاري
5. تحلیل وقایع تاريخي معاصر ايران بر اساس پیش فرض های ذهنی مولفان كه منجر به داوری های یک سویه وغیر منصفانه مي شود
6. نگاه تک بعدی ومنفی حاکم بر تاریخنگاری کتب درسی تاریخ معاصر
7. نگارش تاریخ به شیوه ی مقاله های ژورنالیستی وتبلیغاتی
8. غلبه نگاه ایدئولوژیکی وسیاسی برمحتوای کتاب های درسی تاریخ
9. استواري غالب نظريه هاي حوزه علوم انساني و بويژه دانش اجتماعي، بر تجربه تاريخي خاص آن در غرب و تعميم و تسري آن به جوامع ديگر
10. مشكل در زبان علمي علوم انساني كه زبان انتقال و فهم و دادوستد علمي و فرهنگي انديشه ها و ديدگاه ها در ميان دانشجویان، طلبه ها، استادان و پژوهشگران است.
11. محدود شدن مفهوم توسعه در نگاه تصميم گيران كشور، صرفاَ به بعد اقتصادي، به ویژه جنبه هاي تكنيكي آن
12. تجربهگرایی بروننگر (عینیگرا)بودن اغلب رویکرد کتابهای درسی علوم انسانی دورۀ دبیرستان؛ رويكردي كه حتی در خود علوم انسانی غربی نیز مورد نقد جدی قرار گرفته است.
13. غير كاربردي بودن علوم انساني بخاطر1-سوء مديريت علمي وبرنامه ريزي ها2- پايين بودن توانايی های حرفه ای3- محدود بودن بودن شبکه های اطلاع رسانی4- نهادينه نشدن فرهنگ پژوهشگری5- مقررات مالي دست و پا گير و كمبود منابع6- وجود شكاف گسترده و تناقض محتوايي ميان نظر و عمل
14. حالت نقلی صرف بودن(ترجمه) علوم انسانی
15. در حوزه آموزش، سرفصل ها قديمي، فارغ التحصیلان برای رفع نیازهای بازار کار ناکارامد ، سرفصل های تعیین شده با نیازهای بومی و دینی نا همخوان
16. بناي علوم انساني متفاوت از مباني عقيدتي اسلام چرا كه بخش عمده اي از محتوا و غايات كتابهاي علوم انساني متأثر از فرهنگ اباحه گري، سكولار، انسان محوري، اصالت انسان، اصالت دنيا و مانند آن در فرهنگ غرب است
17. روش غالب در دانشگاههای ایران بر خواندن های بی هدف و تکرار این خوانده شده ها است ، و تا زمانیکه چنین است ، نمی توان از " اشتغال به علوم انسانی" سخن گفت .
18. تناقض علم جهاني و علم بومي
19. مشخص نبودن اهداف نظام آموزشي از تربيت انديشمند در حوزه علوم انساني در تدوین محتواي درسي علوم انساني در ايران
20. عدم اتخاذ رويكرد انتقادي نسبت به مسئله تحقيق و متون در علوم انساني
21. تعميمِ بخشي از واقعيت به كل فضا
22. نبودِ سازماني(سامانه اي) ملي جهت نظام دادن به اولويت های پژوهشی
23. احاطه نگاه و روش كميت گرا بر تحقيقات علوم انساني
24. شكل گيري فضاي منفي نسبت به علوم انساني در جامعه ايران
25. فراموش شدن نسبت آموزش در علوم انساني با زندگي روزمره و عملي
26. فقدان يك چشم انداز روشن از علوم انساني بومي
27. وجود سردرگمي و روزمرگی بر سیاستگذاری معطوف به نوع تعامل، فرم و محتوي ارتباطات، ارتباط دانشگاه ها با ساير نهاد ها، حلقه هاي ارتباط قبلي و بعدي، دولتي ها و غير دولتي ها، عوامل بهره دهنده و بهره گيرنده در دانشگاه و لذا روشن نشدن معنايي ملموس رسالت، اهداف و کارکرد دانشگاه در بين طبقات مختلف اجتماعي کشور
28. عدم درخشش دانشگاهها و علم ما در عرصه های تولید علم و معنویّت جهانی
29. مواجهه جوامع بشری با مسائل ناهمگون و فزاینده زندگی پیچیده امروزی که راهحل از پیشتعیین شدهای ندارد و سبقتجویی کشورهاي ديگر در نوآوری و ابداع در اين حوزه
30. روش سنتي حافظه پروری وفقدان روحیه پرسشگری و پژوهش در دانشجویان
31. افت عملکرد سازمان ها و عدم کارائی در تمام يك سازمان بخاطر مديريت و راهبري و ناتواني در ایفای نقش خود در حوزه علوم انساني
32. رغبت كم دانشجويان به شركت در كلاسهاي علوم انساني و بهويژه تدريس دروس عمومي
33. در مورد زبان فارسي منسجم نبودن مسألۀ خط و املا - نبود برابرنهادهای مناسب اصطلاحات زبان علم و فناوری و روند کند واژهسازی علمی- ورود دستور زبان خارجي از طريق ترجمه به زبان فارسي ؛- عدم کفایت برنامهریزیهای موجود برای ارتقاء شأن مناسب بین المللی برای زبان فارسی در میان زبانهای زندۀ دنیا؛- کیفیت پایین آموزش زبان فارسی در مدارس و کم اهمیت انگاشتن این درس
34. غفلت از فرهنگ ايثار و شهادت در محتوای دروس دانشگاهی علوم انسانی به عنوان یک سرمایه اسلامی و ملی
راهكارهايي براي رشد و بالندگي علوم انساني
شركت كنندگان همچنين راهكارهايي براي رشد علوم انساني به شرح ذيل ارائه داده اند:
1. كشاندن افراد تيز هوش به عرصه علوم انساني از مقطع دبيرستان
2. آموزش درس تاريخ تحولات در رويكرد سياسي و نه صرفا گاهشمارگونه
3. بهره گيري از روشهاي جديد مثل فيلم مستند در آموزش تاريخ
4. آموزش اساتيد ضمن خدمت
5. در امور آموزشي و پژوهشي علوم انسانی ، مطالعه تطبيقی با استفاده از روش تلفيقي ضروري است
6. مشارکت اعضای هیأت علمی در امور آموزشي در برنامه ریزی درسی دانشگاهی
7. در حوزه آموزش تأسیس رشتۀ جغرافیای تاریخی به عنوان پیوندگاه تاریخ و جغرافیا
8. انجام مطالعات ميان رشته اي در تاريخ در حوزه آموزش و پژوهش براي افزایش ظرفیت های علمی رشته ی تاریخ ورفع برخی عوامل آسیب زای آن با عطف توجه به آثاري مثل ابن خلدون، مسعودی، بیهقی ومورخاني ديگر
9. تبيين الگوي پيشرفت جامعه بر اساس دانش اجتماعي بومي و ترسيم مسير آن با ملاحظه ساخت و شرايط اجتماعي ايران، نوع دين و سابقه تاريخي آن، حاكميت ديني، تاثيرات مدرنيته بر انديشه و عمل نخبگان و خصوصيات انسان
10. طراحي نوعي از نظام دانشگاهي كه بر انسان و عرفان و جهان بيني توحيدي تأكيد ميكند.
11. استفاده از مدل هايي كه بيانگر مسير و نشانه هاي مأخوذ از شرايط خاص است به جاي تئوري هاي كلان و پيشگويي هاي قاطع بخاطر محتمل بودن تغيير در ارزش ها و هنجارهاي اجتماعي
12. لزوم پيگيري و رواج دانشي كه اعتقاد دارد واقعيت و رفتار را ساخته و شكل مي بخشد در كنار دانشي كه تنها به بازنمايي، توصيف و تبيين واقعيت مي پردازد.
13. زمینه سازی در ایجاد تعاملات علمی بین پژوهشگران در سطح داخلی و خارجی از طریق برگزاری نشست ها و ارائه فرصت های مطالعاتی و عضویت در انجمن های علمی.
14. ایجاد تسهیلات لازم برای انجام همکاریهای علمی و تحقیقاتی مشترک بین مراکز تحقیقاتی کشور با موسسات تحقیقاتی بین المللی.
15. ایجاد صندوق حمایت از تحقیقات به منظور کمک و ارائه ی تسهیلات مالی به محققان و مدیران طرح های پژوهشی.
16. اشاعه فرهنگ محقق محوری در دانشگاه ها و مراکز پژوهشی.
17. افزایش کمی محققان تمام وقت با تاکید بر بهبود کیفیت و توسعه منابع انسانی پژوهشی.
18. افزایش سهم اعتبارات تحقیقاتی از تولید ناخالص داخلی، این افزایش باید قابل دستیابی و پلکانی و باشد تا با گذشت زمان اهداف مورد نظر در برنامه های توسعه اجرایی گردد.
19. اصلاح رویکرد ملی نسبت به علوم انسانی به عنوان یک استراتژی بلند مدت
20. رفع موانع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی در حوزه نظریه پردازی در علوم انسانی زمینه ساز توسعه فعالیتهای پژوهشی و طرح و تکوین تئوریهای علمی بومی در حوزه خواهد بود. علوم انسانی
21. توجه جدی به روشهای دروننگر در مطالعات علوم انسانی و كتاب هاي درسي
22. استفاده از دستاوردهای علوم انسانی در جوامع دیگر با عطف توجه به لزوم خارج كردن علوم انسانی از حالت نقلی صرف(ترجمه) و ضرورت كاربردي كردن آن(آموزش و پژوهش)
23. سیاستگذاری اصولی براي طراحي الگوي پيشرفت دارای مراحلی 1- شناخت مشکل از جامعه 2- مرحله ارئه راه حل ها 3- مرحله تصمیم گیری 4- مرحله اجرا و 5- مرحله ارزیابی(الگو سياستگذاري)
24. غیر خطی بودن برنامه درسی و انعطاف برنامه و در نتیجه انتخاب دروس در چارچوب ماژول¬ها توسط دانشجو(برنامه ريزي درسي)
25. توجه بر بین رشته ای شدن با انتخاب واحدهای اختیاری و نیز تمایز مدرک تک رشته ای با دو رشته ای(برنامه ريزي درسي و آموزش)
26. قرار گرفتن ماژول ها بجای هر درس در برنامه درسی (برنامه ريزي درسي و آموزش)
27. راه اندازی ستادی برای بازنگری در محتواي دروس به صورت مستمر با اعضای حقيقي از استادان، نمایندگان صاحبان حرف، دانشجویان و متخصصین برنامه درسی
28. لزوم پایه ریزی مبنایی اخلاقی برای علوم انسانی با هدف دستيابي به ظرفيت والاتري از اين شاخه معرفت بشري
29. لزوم نياز شناسي، آينده نگري و برنامه ريزي در علوم انساني با هدف كارآمد سازي و مفيدكردن
30. لزوم حاکميت ارزشهای قرآني دانش مداری، معنویت، شخصیت آزاد و مستقل، کرامت و شرافت ذاتی، وجدان اخلاقی، نیاز به راز و نیاز، رفاه، و اطاعت و بندگی بر انسان شناسی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت
31. تربيت نيروي فكري و علمي مبتني بر فرهنگ توحيدي در حوزه علوم انساني
32. تنقيح و تطهير مباني علوم انساني موجود مبتني بر فرهنگ اصيل اسلامي براي پي ريزي و پيگيري چشم انداز و سياستگذاري اسلامي
33. توجه به فرایند برنامه ریزی درسی و قرار دادن روشهای چون یادگیری بر اساس حل مساله، مباحثه، پرسش و پاسخ...دربرنامه ریزی های آموزشی و درسی
34. لزوم تمركز بر تفکر انتقادی و خلاّق و تدریس تفکر براي يادگيري بعنوان برونداد اصلی تعلیم و تربیت نوین (آموزش و برنامه ريزي درسي)
35. پرداخت بيشتر به مؤلّفه هایی مثل آموزش صلح، آموزش محیطی و آموزش چند فرهنگی در هر شش کتاب پايه چهارم ابتدايي
36. بازنگری و روزآمد کردن محتوای کتب درسی بر اساس موضوعات جهانی مثل : 1ـ آموزش توسعه 2ـ آموزش محیطی 3ـ آموزش چند فرهنگی 4ـ آموزش شهروندی 5ـ آموزش سلامت
37. باز اندیشی در برنامههای درسی و عناصر چهارگانه (اهداف و سرفصل، محتواها، روشهای تدریس و ارزشیابی) در علوم انسانی: در بعد اهداف توجه به هدفهای عقلانی و شناختی و غیر قالبی، در بعد محتوا عدم به کار گیری محتواهای سنگین و از پیش تعیین شده، در بعد تدریس، به کار گیری روشهای فعال و در نهایت در بعد ارزشیابی، روشهای باز پاسخ و خود ارزشیابی، قابل تأمل میباشد.
38. لزوم وجود دید نقادانه(تفكر انتقادي) در بين دانش آموختگان رشتههاي علوم انساني ، براي رسيدن به هر گونه تحول و بازنگری در اين حوزه
39. شرط امکان اشتغال به علوم انسانی، نهادینه شدن مفاهیمی از " فلسفه " ، " آموزش " و " روش آموزش " ( به عنوان شرایط ذهنی ) از یک سو و فراهم آمدن امکاناات اشتغال در علوم انسانی ( به عنوان شرط عینی ) از سوی دیگر است
40. اشتغال به علوم انسانی جزء از طریق بکارگیری هدفمند چهار روش همزمان و در هم تنیده خواندن ، گفتگو کردن ، اندیشیدن و نوشتن حاصل نمی شود
41. لزوم مشخص ساختن اهداف و اولویتهای یادگیرندگان از دوره ابتديي تا دانشگاه و مشخص نمودن موضع و هدف آموزشی به لحاظ نظري در تدوین محتواي دروس علوم انساني
42. بومی سازي علوم انساني و مدیریت دانش آن از طريق تخصص گرايي
43. توجه به سرفصل هاي دروس علوم انساني در كشورهاي موفق دنيا و انطباق آن با فرهنگ بومي
44. تعريف مناسب از انسان، جهان و زندگي برگرفته از ديدگاه اسلامي در جامعه و محتواي دروس كه باعث توسعه علوم انساني در ايران و از بين رفتن شكاف معرفت شناختي و تناقض ميان نظر و عمل مي شود
45. شکل گیری هسته های علمی و کار گروهی
46. فراهم نمودن فضای تفکر انتقادی
47. پیوند علوم انسانی با مقتضیات فرهنگی و هویت جامعه از منظر روش¬شناسی و کاربردشناسی در بازنگري ها و باز انديشي ها و باز آفريني هاي مربوط به علوم انساني
48. استفاده از رهيافت ميان رشته اي در بوميسازي علوم انساني با هدف طراحي چشماندازهاي تازه در معرفت شناسي و روش شناسی
49. لزوم تبيين اصول علمي روانشناسي اسلامي و جامعه شناسي اسلامي از منظر قرآن توسط پژوهشگران حوزه تعليم و تربيت بخاطر تئوريزدگي اين رشته ها
50. طراحي مباني نظري علم بومي بر اساس4 پارامتر: 1-پيش فرضهاي معرفتي بومي در مقابل پيش فرضهاي معرفتي جهان شمول2 پيش فرض هاي هستي شناختي منحصر به فرد در مقابل پيش فرض هاي هستي شناختي همگاني 3-انتخاب موضوع مبتني بر پارامترهاي بومي در مقابل انتخاب موضوع مبتني بر پارامترهاي جهاني4- روش تفهمي در مقابل روش تبييني
51. ضرورت استفاده روش تفهمي در مطالعه علوم انساني اسلامي با هدف افزايش كارايي اين علوم؛ چرا كه عالِم علوم انساني براي شناخت واقعيت نميتواند به عنوان يك مشاهده كننده محض در خارج از ظرف دريافت و بيرون از ذهنيت كنشگران به مطالعه بپردازد.
52. علوم انساني بومي مبتني بر مباني است كه از جمله در آن درگير انساني است كه داراي دين خاص، گذشته ي تاريخي خاص، مكان جغرافيايي خاص و عناصر فرهنگي و اجتماعي خاص است.
53. لزوم تقويت علم مدیریّت اسلامی و معنويت اسلامي
54. لزوم حركت علمي با شاخص هايي چون1. تبیین عقلانی با نگاه جهاني2. نقد فرهنگ وارداتی
55. لزوم آموزش تفکرانتقادی، مهارتهای جستجوگری، تفکر خلاق
56. لزوم یادگیری پژوهش محور كه مستلزم ايجاد نظام آموزشی مهارت ها، اصول و نگرش پژوهندگی برای آموختن، اندیشیدن و چگونه یادگرفتن است. يادگيري پژوهش محور از کندکاو، کاوش، جستجو، پرسش، پژوهش، پی گیری و مطالعه حمایت می کند.
57. تحول در علوم انسانی با استفاده از الگوي اجتماع پژوهشی به صورت ايجاد زمينهاي اجتماعي و آموزشي كه به پژوهشگر، استدلال، ارتباط برقرار كردن، تفكر عميق، به چالش كشيدن و به چالش كشيده شدن و ارتقاء تكنيكهاي حل مسأله ياد مي دهد.
58. لزوم توجه به فرهنگ ایثار و شهادت در محتوای رشته ها و دروس علوم انسانی به عنوان یک سرمایه اسلامی و ملی
59. لزوم تحقق علم نافع؛ علمي كه در مسیر عبودیت الهی و احیای دین و در جهت صلاح و مصالح دینی ودنیایی است.
60. لزوم برنامه های درسی میان رشتهای، برای حصول به اهداف تولید و بومی کردن علم
61. لزوم انجام تلاش گروهي براي توليد دانش انساني
2. آموزش درس تاريخ تحولات در رويكرد سياسي و نه صرفا گاهشمارگونه
3. بهره گيري از روشهاي جديد مثل فيلم مستند در آموزش تاريخ
4. آموزش اساتيد ضمن خدمت
5. در امور آموزشي و پژوهشي علوم انسانی ، مطالعه تطبيقی با استفاده از روش تلفيقي ضروري است
6. مشارکت اعضای هیأت علمی در امور آموزشي در برنامه ریزی درسی دانشگاهی
7. در حوزه آموزش تأسیس رشتۀ جغرافیای تاریخی به عنوان پیوندگاه تاریخ و جغرافیا
8. انجام مطالعات ميان رشته اي در تاريخ در حوزه آموزش و پژوهش براي افزایش ظرفیت های علمی رشته ی تاریخ ورفع برخی عوامل آسیب زای آن با عطف توجه به آثاري مثل ابن خلدون، مسعودی، بیهقی ومورخاني ديگر
9. تبيين الگوي پيشرفت جامعه بر اساس دانش اجتماعي بومي و ترسيم مسير آن با ملاحظه ساخت و شرايط اجتماعي ايران، نوع دين و سابقه تاريخي آن، حاكميت ديني، تاثيرات مدرنيته بر انديشه و عمل نخبگان و خصوصيات انسان
10. طراحي نوعي از نظام دانشگاهي كه بر انسان و عرفان و جهان بيني توحيدي تأكيد ميكند.
11. استفاده از مدل هايي كه بيانگر مسير و نشانه هاي مأخوذ از شرايط خاص است به جاي تئوري هاي كلان و پيشگويي هاي قاطع بخاطر محتمل بودن تغيير در ارزش ها و هنجارهاي اجتماعي
12. لزوم پيگيري و رواج دانشي كه اعتقاد دارد واقعيت و رفتار را ساخته و شكل مي بخشد در كنار دانشي كه تنها به بازنمايي، توصيف و تبيين واقعيت مي پردازد.
13. زمینه سازی در ایجاد تعاملات علمی بین پژوهشگران در سطح داخلی و خارجی از طریق برگزاری نشست ها و ارائه فرصت های مطالعاتی و عضویت در انجمن های علمی.
14. ایجاد تسهیلات لازم برای انجام همکاریهای علمی و تحقیقاتی مشترک بین مراکز تحقیقاتی کشور با موسسات تحقیقاتی بین المللی.
15. ایجاد صندوق حمایت از تحقیقات به منظور کمک و ارائه ی تسهیلات مالی به محققان و مدیران طرح های پژوهشی.
16. اشاعه فرهنگ محقق محوری در دانشگاه ها و مراکز پژوهشی.
17. افزایش کمی محققان تمام وقت با تاکید بر بهبود کیفیت و توسعه منابع انسانی پژوهشی.
18. افزایش سهم اعتبارات تحقیقاتی از تولید ناخالص داخلی، این افزایش باید قابل دستیابی و پلکانی و باشد تا با گذشت زمان اهداف مورد نظر در برنامه های توسعه اجرایی گردد.
19. اصلاح رویکرد ملی نسبت به علوم انسانی به عنوان یک استراتژی بلند مدت
20. رفع موانع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی در حوزه نظریه پردازی در علوم انسانی زمینه ساز توسعه فعالیتهای پژوهشی و طرح و تکوین تئوریهای علمی بومی در حوزه خواهد بود. علوم انسانی
21. توجه جدی به روشهای دروننگر در مطالعات علوم انسانی و كتاب هاي درسي
22. استفاده از دستاوردهای علوم انسانی در جوامع دیگر با عطف توجه به لزوم خارج كردن علوم انسانی از حالت نقلی صرف(ترجمه) و ضرورت كاربردي كردن آن(آموزش و پژوهش)
23. سیاستگذاری اصولی براي طراحي الگوي پيشرفت دارای مراحلی 1- شناخت مشکل از جامعه 2- مرحله ارئه راه حل ها 3- مرحله تصمیم گیری 4- مرحله اجرا و 5- مرحله ارزیابی(الگو سياستگذاري)
24. غیر خطی بودن برنامه درسی و انعطاف برنامه و در نتیجه انتخاب دروس در چارچوب ماژول¬ها توسط دانشجو(برنامه ريزي درسي)
25. توجه بر بین رشته ای شدن با انتخاب واحدهای اختیاری و نیز تمایز مدرک تک رشته ای با دو رشته ای(برنامه ريزي درسي و آموزش)
26. قرار گرفتن ماژول ها بجای هر درس در برنامه درسی (برنامه ريزي درسي و آموزش)
27. راه اندازی ستادی برای بازنگری در محتواي دروس به صورت مستمر با اعضای حقيقي از استادان، نمایندگان صاحبان حرف، دانشجویان و متخصصین برنامه درسی
28. لزوم پایه ریزی مبنایی اخلاقی برای علوم انسانی با هدف دستيابي به ظرفيت والاتري از اين شاخه معرفت بشري
29. لزوم نياز شناسي، آينده نگري و برنامه ريزي در علوم انساني با هدف كارآمد سازي و مفيدكردن
30. لزوم حاکميت ارزشهای قرآني دانش مداری، معنویت، شخصیت آزاد و مستقل، کرامت و شرافت ذاتی، وجدان اخلاقی، نیاز به راز و نیاز، رفاه، و اطاعت و بندگی بر انسان شناسی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت
31. تربيت نيروي فكري و علمي مبتني بر فرهنگ توحيدي در حوزه علوم انساني
32. تنقيح و تطهير مباني علوم انساني موجود مبتني بر فرهنگ اصيل اسلامي براي پي ريزي و پيگيري چشم انداز و سياستگذاري اسلامي
33. توجه به فرایند برنامه ریزی درسی و قرار دادن روشهای چون یادگیری بر اساس حل مساله، مباحثه، پرسش و پاسخ...دربرنامه ریزی های آموزشی و درسی
34. لزوم تمركز بر تفکر انتقادی و خلاّق و تدریس تفکر براي يادگيري بعنوان برونداد اصلی تعلیم و تربیت نوین (آموزش و برنامه ريزي درسي)
35. پرداخت بيشتر به مؤلّفه هایی مثل آموزش صلح، آموزش محیطی و آموزش چند فرهنگی در هر شش کتاب پايه چهارم ابتدايي
36. بازنگری و روزآمد کردن محتوای کتب درسی بر اساس موضوعات جهانی مثل : 1ـ آموزش توسعه 2ـ آموزش محیطی 3ـ آموزش چند فرهنگی 4ـ آموزش شهروندی 5ـ آموزش سلامت
37. باز اندیشی در برنامههای درسی و عناصر چهارگانه (اهداف و سرفصل، محتواها، روشهای تدریس و ارزشیابی) در علوم انسانی: در بعد اهداف توجه به هدفهای عقلانی و شناختی و غیر قالبی، در بعد محتوا عدم به کار گیری محتواهای سنگین و از پیش تعیین شده، در بعد تدریس، به کار گیری روشهای فعال و در نهایت در بعد ارزشیابی، روشهای باز پاسخ و خود ارزشیابی، قابل تأمل میباشد.
38. لزوم وجود دید نقادانه(تفكر انتقادي) در بين دانش آموختگان رشتههاي علوم انساني ، براي رسيدن به هر گونه تحول و بازنگری در اين حوزه
39. شرط امکان اشتغال به علوم انسانی، نهادینه شدن مفاهیمی از " فلسفه " ، " آموزش " و " روش آموزش " ( به عنوان شرایط ذهنی ) از یک سو و فراهم آمدن امکاناات اشتغال در علوم انسانی ( به عنوان شرط عینی ) از سوی دیگر است
40. اشتغال به علوم انسانی جزء از طریق بکارگیری هدفمند چهار روش همزمان و در هم تنیده خواندن ، گفتگو کردن ، اندیشیدن و نوشتن حاصل نمی شود
41. لزوم مشخص ساختن اهداف و اولویتهای یادگیرندگان از دوره ابتديي تا دانشگاه و مشخص نمودن موضع و هدف آموزشی به لحاظ نظري در تدوین محتواي دروس علوم انساني
42. بومی سازي علوم انساني و مدیریت دانش آن از طريق تخصص گرايي
43. توجه به سرفصل هاي دروس علوم انساني در كشورهاي موفق دنيا و انطباق آن با فرهنگ بومي
44. تعريف مناسب از انسان، جهان و زندگي برگرفته از ديدگاه اسلامي در جامعه و محتواي دروس كه باعث توسعه علوم انساني در ايران و از بين رفتن شكاف معرفت شناختي و تناقض ميان نظر و عمل مي شود
45. شکل گیری هسته های علمی و کار گروهی
46. فراهم نمودن فضای تفکر انتقادی
47. پیوند علوم انسانی با مقتضیات فرهنگی و هویت جامعه از منظر روش¬شناسی و کاربردشناسی در بازنگري ها و باز انديشي ها و باز آفريني هاي مربوط به علوم انساني
48. استفاده از رهيافت ميان رشته اي در بوميسازي علوم انساني با هدف طراحي چشماندازهاي تازه در معرفت شناسي و روش شناسی
49. لزوم تبيين اصول علمي روانشناسي اسلامي و جامعه شناسي اسلامي از منظر قرآن توسط پژوهشگران حوزه تعليم و تربيت بخاطر تئوريزدگي اين رشته ها
50. طراحي مباني نظري علم بومي بر اساس4 پارامتر: 1-پيش فرضهاي معرفتي بومي در مقابل پيش فرضهاي معرفتي جهان شمول2 پيش فرض هاي هستي شناختي منحصر به فرد در مقابل پيش فرض هاي هستي شناختي همگاني 3-انتخاب موضوع مبتني بر پارامترهاي بومي در مقابل انتخاب موضوع مبتني بر پارامترهاي جهاني4- روش تفهمي در مقابل روش تبييني
51. ضرورت استفاده روش تفهمي در مطالعه علوم انساني اسلامي با هدف افزايش كارايي اين علوم؛ چرا كه عالِم علوم انساني براي شناخت واقعيت نميتواند به عنوان يك مشاهده كننده محض در خارج از ظرف دريافت و بيرون از ذهنيت كنشگران به مطالعه بپردازد.
52. علوم انساني بومي مبتني بر مباني است كه از جمله در آن درگير انساني است كه داراي دين خاص، گذشته ي تاريخي خاص، مكان جغرافيايي خاص و عناصر فرهنگي و اجتماعي خاص است.
53. لزوم تقويت علم مدیریّت اسلامی و معنويت اسلامي
54. لزوم حركت علمي با شاخص هايي چون1. تبیین عقلانی با نگاه جهاني2. نقد فرهنگ وارداتی
55. لزوم آموزش تفکرانتقادی، مهارتهای جستجوگری، تفکر خلاق
56. لزوم یادگیری پژوهش محور كه مستلزم ايجاد نظام آموزشی مهارت ها، اصول و نگرش پژوهندگی برای آموختن، اندیشیدن و چگونه یادگرفتن است. يادگيري پژوهش محور از کندکاو، کاوش، جستجو، پرسش، پژوهش، پی گیری و مطالعه حمایت می کند.
57. تحول در علوم انسانی با استفاده از الگوي اجتماع پژوهشی به صورت ايجاد زمينهاي اجتماعي و آموزشي كه به پژوهشگر، استدلال، ارتباط برقرار كردن، تفكر عميق، به چالش كشيدن و به چالش كشيده شدن و ارتقاء تكنيكهاي حل مسأله ياد مي دهد.
58. لزوم توجه به فرهنگ ایثار و شهادت در محتوای رشته ها و دروس علوم انسانی به عنوان یک سرمایه اسلامی و ملی
59. لزوم تحقق علم نافع؛ علمي كه در مسیر عبودیت الهی و احیای دین و در جهت صلاح و مصالح دینی ودنیایی است.
60. لزوم برنامه های درسی میان رشتهای، برای حصول به اهداف تولید و بومی کردن علم
61. لزوم انجام تلاش گروهي براي توليد دانش انساني
لزوم استفاده از روش هاي تركيبي و مكمل براي تحقق اهداف و نتايج مورد انتظار در علوم انساني.
لینک کپی شد
گزارش خطا
۰
ارسال نظر
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.