کد خبر:۱۶۸۳۵۱
همايش راهبردهاي قرآني تعليم و تربيت اسلامي - 2

رحیم‌پور ازغدی: تشتتی نگاه كردن به علوم مانند مثله كردن ماهيت انسان است / تقواي مدنظر قرآن، تقواي يوسف است نه تقواي غار

عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي با بیان اینکه تعليم و تربيت جامع همه رشته‌ها است گفت: يكي از اشتباهات جامعه دانشگاهي اين است كه اقتصاد، جامعه‌شناسي، علوم سياسي به صورت جداگانه تدريس مي‌شود و تشتتي نگاه كردن به علوم مانند مثله كردن ماهيت انسان است.
به گزارش خبرنگار دين و انديشه «خبرگزاري دانشجو»، حسن رحيم‌پور ازغدي، عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي در پنجمين همايش به سوي راهبردهاي قرآني تعليم و تربيت اسلامي كه صبح امروز در دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران برگزار شد به بحث ملزومات تعليم و تربيت اسلامي پرداخت.
 
که مشروح صحبت‌های وی به شرح زیر است:
 
مشكل اصلي در بحث تعليم و تربيت و روانشناسي در اين است كه به دو سطح متوقف شده‌ايم. 1. ترجمه محوري؛ اینكه دانشگاه‌هاي ما دارالترجمه هستند و توان عبور از خط قرمزهاي ترجمه را ندارند، نه اينكه نخواهند، بلكه نمي‌توانند؛ چرا كه ضعيف هستند و بايد تقويت شوند. 2. بازخواني آثار حكما و عرفا با تمامي چندگونگي‌ها و تكثر در عرصه تعليم و تربيت آنها؛ كه البته خود يك گام به جلو مي‌باشد به شرط اينكه از خط قرمز عبور نكنند.
 
در آثار قدما در بعضي جاها آميختگي با تفكر يوناني، عرفان‌هاي كاذب ديده مي‌شود كه در مسير رفت و برگشتي كه با علم غربي صورت گرفته ايجاد شده است.
 
يك سري متون و اسناد وجود دارند كه علما با آنها آشنا نيستند و اينها در كتابخانه‌ها غبار گرفته، درحاليكه اينها حتما قابل بازيابي و بازتوليد هستند و مسائل مهمي در آنها يافت مي‌شود.

كار مهم ديگري كه بايد صورت بگيرد اين است كه به قرآن و سنت از اين منظر نگاه شود كه انسان امروز چطور مي‍‌تواند در پروژه تعليم و تربيت هدايت گردد و از نگاه به قرآن تنها به عنوان چیزی كه بايد در ماه مبارك ختم شود خارج شويم و مانند نور به آن نگاه كنيم، البته نه با نگاه اخباري‌گری، بلكه با نگاه عقلاني و نگاه به واقعيت؛ يعني به قصد نظريه‌يابي از قرآن و سنت و با محور قراردادن همه استعدادهاي انساني بايد به مسئله قرآن نگريست.
 
امروز روزي است كه دنيا براي شنيدن حقايق تشنگي دارد، لذا اگر مطلبي توليد شود به سرعت در جهان و دنياي اسلام پخش مي‌شود.

اساتيد دانشگاه‌هاي جهان اسلام چنين مطرح مي‌كردند كه ما منتظريم از ايران و از دانشگاه‌هاي ايران آثاري در حوزه تعليم و تربيت، روانشناسي و جامعه‌شناسي براي ما ارسال شود كه به محض رسيدن اين آثار ما تمام كتاب‌هاي ترجمه‌اي غربي را كنار مي‌گذاريم و اينها را تدريس مي‌كنيم.

نبايد به صورت تشريفاتي و مقطعي به توليد تعليم و تربيت اسلامي پرداخته شود؛ چراکه اين كار بحث مهمي در تمدن‌سازي ايفا مي‌كند و يك كار تاريخ‌ساز است، البته بايد هزينه‌ آن را نيز پرداخت يعني به قدر كافي منطقي بود و به قدر كافي نیز ساختارشكن بود.

نكته اول اين است كه همان قدر كه منطقي هستيد بايد ساختارشكن و شجاع باشيد و همان قدر كه اميدوار هستيد بايد نگران هم باشيد؛ چون كار آسان نيست. همان قدر كه كار را ساده مي‌گيريد، ممتنع و سخت بگيريد و همان طور كه با آرامش و طمأنينه و احتياط كار مي‌كنيد، همان قدر بايد بي‌صبر باشيد چون در عين حال فرصت زيادي هم نيست؛ چرا كه غرب در طي 200 و 300 سال اخير گفتمان جهان را تغيير داده و همه دنيا را مجبور كرده است كه در اين گفتمان قرار گيرد.

تعليم و تربيت جامع همه رشته‌ها است

تعليم و تربيت به معني همه علوم است و تنها رشته‌اي است كه جامع همه رشته‌ها است و ساير رشته‌ها ذيل اين رشته تعريف می‌شوند يكي از اشتباهات جامعه دانشگاهي اين است كه اقتصاد، جامعه‌شناسي، علوم سياسي به صورت جداگانه تدريس مي‌شود و از طرفي هم علوم و حديث ارائه مي‌شود كه معلوم نيست اصلا براي چه تدريس مي‌شود؟

البته نگاه تخصصي كردن به علوم يك بحث است ولي تشتتي نگاه كردن به علوم بحث ديگري است که مانند مثله كردن ماهيت انسان است و مثله كردن روح بشر بسیار بدتر از مثله كردن جسم اوست.

اين مدل انسان‌شناسي دقيقا مانند كالبد شكافي جسد اوست، در حالي كه ابعاد وجودي انسان قابل تفكيك نيست و در عالم واقعي، انسان در هر لحظه همه اين كارها را با هم انجام مي‌دهد؛ يعني هر عملي كه در روز انجام مي‌شود چند بعدي است و شامل بعد سياسي، اقتصادي و تعليم و تربيتي است.

تفكيك روح از جسم، تفكيك علم از ايمان و نگاه معنوي (كه به تفكيك عالم ماده از روح بر مي‌گردد)، تفكيك انسان از خدا خطرناك‌ترين تفكيك در حوزه انسان شناسي است؛ چراکه انسان منقطع از خدا اصلا قابل شناخت نيست.

نكته بعدي اين كه حجيت عقل و تجربه از نظر ما به چه معناست؟

يك پاي تعليم و تربيت در معرفت‌شناسي كه نقطه شروع اختلاف‌ها همين جاست اينكه چه چيزي شناخته شده است؟ چقدر مي‌توان گفت يك چيز را شناخته‌‌ايم؟

شكاكيت در واقع همان جهل است

فلسفه غرب امروز به اين نقطه رسيده است كه مبنا را بر اساس معرفت گذاشته است و از وجود و فلسفه دور شده است و این زمانی رخ داد که كانت گفت در مقوله‌هاي فراحسي چيزي را نمي‌توان شناخت، البته اسم آن را تواضع گذاشتند، در حالي كه نوعي جهل است.
 

وقتي كه راجع به حجيت و عقل و تجربه صحبت مي‌كنيم، وقتي گفته مي‌شود نگاه انتقادي به جهت‌گيري‌ها داريم اين نيست كه همه علم غرب را دور بريزيم، بلكه بايد در دو نقطه تكليف خود را روشن كنيم 1. مبدا علوم (مبدا تصوري و تصديقي) 2. غايت و هدف علوم.

ابتدا بايد ديد خيلي از نظريه‌پردازان علوم انساني غايت و هدف علم را چطور تعريف كرده‌اند مثلا هدف علوم سیاسی چيست؟ عده‌اي معتقدند «كسب قدرت» مي‌باشد، جمعي ديگر معتقدند سياست به معني تربيت است آن هم بخشي از تربيت كه تربيت اجتماعي را در بر مي‌گيرد.

بنيان‌گذاران سرمايه‌داري معتقد به بي‌خدايي نيستند بلكه دئيست هستند يعني خدا را قبول دارند ولي معتقد به رب بودن خدا نيستند.
 
تعريف انسان چيست؟
 
جمعي معتقدند انسان موجودي خودخواه و قدرت‌طلب است، تعريف ديگر از انسان او را داراي ظرفيتي مي‌داند كه مي‌تواند به خدا نزديك شود، اختلاف در تعريف انسان به اختلاف در معرفت‌شناسي و هستي‌شناسي او بر مي‌گردد.

نقاط مشترك با غرب داریم، اما نيازمند ويراستاري هستیم

يك تعريف تعليم و تربيت در غرب ساختن انسان دموكراتيك براي جامعه صنعتي است. ابتدا بايد پرسيد آيا اين هدف درست است يا خير؟!

اگر هدف تغيير كند روش هم تغيير مي‌كند، این به اين معنا نيست كه ما خيلي با غرب تفاوت داريم بلكه نقاط مشترك هم وجود دارد، اما نيازمند ويراستاري است. تاكنون برخورد پايان‌نامه‌اي با اين مسائل صورت نگرفته است اينكه سوال‌ها و موضوعات مشخص شود و بر اساس آن پروژه‌هايي تعريف شود.

چيزي به اسم تعليم و تربيت غربي و علوم انساني غربي وجود ندارد

اصلا چيزي به اسم تعليم و تربيت غربي و علوم انساني غربي وجود ندارد و شامل ده‌ها مكتب مختلف است كه حتي همديگر را هم قبول ندارند، البته بعضي از اين مكاتب به نگاه اسلام نزديك‌تر است، اما همان‌هايي هم كه نزديك هستند گاهی از نگاه اسلام خيلي فاصله دارند؛ چون از گذاره‌هاي معنوي و وحياني محروم‌اند.

تعريفي كه از انسان ارائه مي‌شود به عنوان «حيوان ناطق» تعريف درستي نيست. آيا در قرآن جنس انسان با حيوان‌هاي ديگر مشترك است؟

با اینکه گاهي انسان مي‌تواند از حيوان نيز بدتر شود و در قرآن مرگ بر انسان هم به كار برده شده است، اما از طرفي انسان در پروژه عظيم الهي قرار دارد «يا ايها‌الانسان انك كادح الي ربك كدحا فملاقيه» اي انسان به تو يك حركت رنج‌آور و شتابان داديم كه به وسيله‌آن خداوند را ملاقات مي‌كني.
 
تعريف صحیح از انسان
 
برخي حكما معتقدند به جاي اينكه انسان را حيوان ناطق بناميم «حي متأله» مي‌گوییم؛ چرا كه حيوان با مرگ طبيعي از بين مي‌رود، اما روح انسان مي‌ماند. فصل مميز انسان و حيوان در اين است كه او از فرشته بالاتر مي‌رود و حتي ملائكه به او سجده مي‌كند و چون اين دو ظرفيت در او وجود دارد تعليم و تربيت در او معنا پيدا مي‌كند.

شرطی‌سازی با تعلیم و تربیت متفاوت است
 
حيوان تربيت‌پذير نيست، بلكه حيوان از طريق علوفه‌اي كه به او داده مي‌شود، شرطي مي‌شود مثلا فيل شرطي مي‌شود و مي‌تواند روي دو پاي خود بايستد كه اين شرطي‌سازي بر اساس غريزه است و به اين معنا بشر هم شرطي مي‌شود مي‌تواند پشت چراغ بايستد، البته اين شرطی شدن همیشه بد نیست و خوبي‌هايي دارد كه از هرج و مرج جامعه جلوگيري مي‌كند، ولي كم است.

از نگاه قرآن فرق حي يا حيوان در اين است كه حيوان به زندگي بيولوژيك مادي اشاره دارد كه با مرگ نابود مي‌شود، اما حي اشاره به زندگي معنوي بشر دارد كه نابود شدني نيست. پزشكان فقط علائم جسماني حيات را مي‌فهمند و از درك روح عاجزند؛ چراکه حقيقت حيات و روح را تنها كسي مي تواند بفهمد كه متأله باشد يعني هر چه به خدا نزديك‌تر شود بيشتر انسان را درك مي‌كند.

انسان موجودي است ابدي؛ بدنش حقيقت اوست و چون بدن دارد فرشته نيست.

حيوان بد و خوب ندارد، بلكه بد و خوب از منظر فايده‌گرايي و خودخواهي انسان است مثلا اينكه وقتي گفته مي شود زهر مار بد است زهر مار براي انسان مضراست ولي براي خود مار مفيد است.

حوزه و دانشگاه در در بحث تعلیم و تربیت اسلامی چه كار مي‌كنند؟

در هر كدام از آيه‌ها صدها استنتاج مي‌توان مربوط به تعليم و تربيت كرد كه اين نشان مي‌دهد اين بحث اقيانوس بي‌كران است، معدن عظيمي از طلا و نقره در قرآن موجود است و كسي نيست كه اينها را استخراج كند.
مسئله مهم اين است كه حوزه و دانشگاه در اين زمينه چه كار مي‌كنند؟ دلشان فقط به اين خوش است كه به آنها عالم يا دانشمند بگويند و كاري به معارف قرآن ندارند.

فصل مميز انسان «تأله» يعني خداخواهي اوست «فطرت‌الله‌التي فطرالناس» انسان جوري خلق شده است كه فطرتا هيچ گاه از خدا مايوس نمي‌شود و شيفته و واله خداوند است.

انسان حي و شيفته است، چه بداند و چه نداند؛ فطرت انسان رو به سوي خدا دارد، اراده و آگاهي انسان به خداست و رو به حقيقت بي‌نهايت دارد.

غير از خدا هيچ كس به انسان آرامش نمي‌دهد و اين همان چيزي است كه در روانشناسي مغفول مانده است. «الابذكر الله تطمئن القلوب» انسان فقط وقتي به مبدا و غايت اصلي توجه مي‌كند به همان اندازه آرامش دارد.

در آيه «ان احسنتم احسنتم فلانفسكم». لام، لام انتفاع نيست كه در مقابل عليها باشدو به معنی آن است که هر عملي كه انجام مي‌گيرد مختص انسان است؛ حتی اگر انسان عملش را فراموش كند، اما عملش او را رها نمي‌كند؛ يعني حسنات و سئيات در درجه اول به خود انسان بر مي‌گردد و بعد تبعات آن به بقيه نيز مي‌رسد.

اگر به قرآن ذره‌بين بيندازيم ميلياردها صفحه نوشته مي‌شود كه بشر بايد به آن توجه كند.

خداوند از طريق خليفةالله به كل عالم نظر مي‌كند

وقتي در تربيت گفته مي‌شود كه ظرفيتي در انسان است تا «انسان كامل» شود؛ يعني خداوند تمام صفحات خود را در آيينه انسان ببيند و تنها موجودي كه مي‌تواند مظهر كامل خداوند شود انسان است اين ديدگاه مي‌تواند مسير علوم انساني را تغيير دهد.

اصل وجود عالم به خاطر خليفةالله است كه خداوند از طريق او به كل عالم نظر مي‌كند و تا انسان كامل در اين عالم است عالم پايدار خواهد ماند. اين نگاه جهت، غايت و سرعت علوم انساني را تغيير مي‌دهد.

«انا عرضنا الامانته» امانت به چه معناست؟ مگر به موجود بي‌شعور مي‌توان امانت را عرضه كرد؟ از اين آيه مشخص مي‌شود كه نگاه كردن به زمين و آسمان به عنوان جماد غلط است.

انسان كامل واسطه فيض الهي در عالم است

«و حمله‌ الانسان» انسان چه چيزي را حمل كرد؟ حمل امانت الهي بايد به صورت گزاره‌ پايه‌اي در روانشناسي، جامعه‌شناسي اسلامي در نظر گرفته شود.

انسان كامل واسطه فيض الهي در عالم است که خداوند در آيينه دل او تجلي مي‌كند و نظام هستي به واسطه اين فيض حفظ مي‌شود.

امام علي (ع) مي‌فرمايد افراد همه در عين اينكه گوهرهاي مشتركي دارد، اما هيچ كس مانند ديگري نيست و خداوند همه اينها را متفاوت آفريده است؛ يعني طين و گل انسان‌ها با يكديگر متفاوت است.

در روايت داريم اينكه عده‌اي با يكديگر به راحتي دوست مي‌شوند و ولي عده‌اي كه سالها با يكديگر هستند هر دفعه كه يكديگر را مي‌بينند، انگار تازه براي اولين بار است، به علت نزديك بودن يا دور بودن زمين آنها و گلي كه از آن زمين برداشته شده است مي‌باشد.

هدف تربیت انسان واقعی است نه فرضی

در تعليم و تربيت واقعي قرار است انسان واقعي در عالم تربيت شود نه انسان فرضي، لذا تربيت انسان بايد در جامعه صورت گيرد و نمي‌توان او را ايزوله كرد.

اسلام معنويت و تربيت را در يك جا جمع مي‌كند؛ يعني مردي كه دنبال كار مي‌رود مجاهد است و زني هم كه به بچه‌اش مي‌رسد نيز مجاهد است.

زمينه گناه در نفس خود انسان است

كمال انسان در ضعف انسان نيست، رشد معنوي انسان در ضعف او نمي باشد و انسان معنوي، فردي نيست كه دستش از جامعه كوتاه باشد. ما در هيچ روايتي نداريم كه انسان را در جايي منزوي كنيد و تربيت كنيد، البته خلوت داريم ولي خلوتي است كه در جلوت معني پيدا مي‌كند.

شهيد مطهري به شعر سعدي ايراد مي‌گيرد كه در آن چنين مطرح مي‌كند كه به دليل اينكه در جامعه زن و اسباب گناه وجود دارد به جايي مي‌رود كه زمينه گناه نباشد؛ يعني چنين تصور مي‌كند كه زمينه گناه در جامعه وجود دارد، در حالي كه زمينه گناه در نفس خود انسان است.

تقواي مدنظر قرآن، تقواي يوسف است نه تقواي غار

عده‌اي چنين تصور مي كنند كه براي اينكه گناه نكنند از جامعه دور شوند، در حالي كه قرآن در «احسن القصص» آورده كه به جاي اينكه يوسف به دنبال زنان رود، زنان به دنبال او مي‌آيند يعني تقوايي كه مدنظر قرآن است تقواي يوسف است نه تقواي غار يعني اينكه وسط جامعه در موقعيت گناه باشي و بگويي خدايا زندان را ترجيح مي‌دهم.

بابا طاهر در شعر «ز دست ديده و دل هر دو فرياد        كه هر چه ديده بيند دل كند ياد» به دنبال خنجري مي‌گردد كه بر ديده و دل خود فرو آورد، اما اين تعليم و تربيت اسلامي اینگونه نيست كه انسان خود را با كارد تکه تکه كند؛ چرا كه در اين صورت اين انسان، انسان كاملي نيست و حتي نقض عضو هم دارد يعني انساني است كه با جسمش نمي‌تواند گناه كند ولي گناه‌كار اصلي قلب اوست.

اينها دستورات ضعيف‌پرور است و چيزي نيست كه پيامبران به ما گفتند.

انسان شناسي اسلام، روانشناسي و تعليم و تربيتش با همه نظريه‌ها متفاوت است. ساير مكاتب هر كدام يك بعد از وجود انسان را گرفته‌اند و بر اساس آن انسان را تعريف كرده‌اند فقط پيامبران هستند كه همه انسان را مي‌شناسند و سايرين در مقابل آنها كودكان نابالغ‌اند.

 
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار