کد خبر:۱۷۰۷۲۳
برنامههاي روباه پيري كه دست از طعمه خود نميكشد - 4
اشاعه داستانهای حیرتانگیز درباره گنجینههای مسلمانان و نوشتن سفرنامه
کشورهای اروپایی در راستای اهداف استعماری خود اقدام به اشاعه داستانهای حیرتانگیز درباره گنجینههای بیپایان و سهل الوصول مسلمانان و نوشتن سفرنامهها کردند تا ...
گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، طه حکیمی؛ در نوشتههای گذشته تقسیمبندی در باب استعمار انجام گرفت و به سه قسم کهن، نو و فرانو تقسیم شد؛ همچنین ذکر شد که استعمار نوع اول از جنس سلطه مستقیم و حکومت کردن بود، سلطه نوع دوم از طریق افراد گماشته آنها در داخل انجام میگرفت که افرادی را با کودتا میآوردند و میگماشتند و ملتها را خفه میکردند؛ در استعار نوع سوم که به تعبیر مقام معظم رهبری استعمار فرانو نام داشت، کسانی را به میان ملتها میفرستند و با خرج کردن پول و ایادی تبلیغاتی خودشان سعی میکنند که چهره آنها را موجه نشان دهند.
این روند نشان میدهد که سلطه فرهنگی نسبت به سلطه نظامی در اولویت کار قرار گرفته است؛ لذا به نظر میرسد باید این سلطه فرهنگی را در طی عملکرد استعمار بررسی کرد و نقش آن را در موارد گوناگون ارزیابی و شناسایی کرد.
تب طلا و افسوس شرق
سیل طلايی که از مشرق زمین به سوی اسپانیا و پرتغال به عنوان اولین استعمارگران روانه میشد، عطشی سیری ناپذیر در تمام کانونهای سیاسی و اقتصادی اروپا از «خاندانهای سلطنتی و اشراف محلی تا کانونهای تجاری اروپایی» برانگیخت؛ کانونهای مالی معینی که از دیرباز در مشرق زمین بوده و اینک سهیم در اکتشافات دریایی، به اشکال مختلف به این موج دامن میزدند و آتش حرص آنان را برانگیختهتر میکردند.
یکی از موثرترین روشها، اشاعه داستانهای حیرتانگیز درباره گنجینههای بیپایان و سهل الوصول مسلمانان و مشرق زمین بود. بسیاری از افسانههای موجود در شعر و ادب اروپای سده 16 از همین قبیل است؛ افسانه «گنجهای الحمراء» که واشنگتن ایرونیگ (1) نویسنده آمریکایی، شماری از آن را در کتاب خود به نام «الحمراء» گرد آورده است همراه با داستانهای جذاب و شگفتانگیز هزار و یک شب، ماجراهای مارکوپولو و ... بر عطش اکتشافگران و استعمارگران بیش از پیش دامن زد.
قطعا تصادفی نیست که در این دوران نام «هرمز» بندر بزرگ تجاری آن عصر چنان آوازهای جهانگیر یافت که شاعران بزرگ اروپا در منظومههای خویش آن را به عنوان نماد ثروت بکار میبرند، برای مثال جان میلتون که در کنار شکسپیر یکی از برجستهترین چهرههای ادبی تاریخی انگلستان است در منظومه «بهشت گمشده» چنین میسراید: «برفراز تختی نشسته بود که در قدر و بها بر ثروت هرمز هند و جواهر و مروارید بیحساب که دست سخاوتمند شرق به پای پادشاهان خود میریزد برتری داشت. (2)
صنعت چاپ که در حوالی نیمه سده پانزدهم در اروپا رواج یافت کمکی شده بود تا سفرنامههای شرقی و نقشههای اکتشافی تا این موج اشاعه پیدا کند. نمونهای از متونی که در این دوران پخش شد و مشوق حکمرانان حریص و ماجراجویان اروپایی شد.
سفرنامه «نئارک»؛ سفرنامهای منسوب به نئارکس (سردار اسکند مقدونی، فرمانده ناوگان دریایی در خلیج فارس در حمله اسکندر به شرق) میباشد؛ تاثیر این قبیل سفرنامهها در حدی است که محمد حسن خان اعتماد السلطنه «1259-1313 ق» مینویسد: از روی سفرنامه او بود که پرتغالیها به خلیج فارس آمدند، بلکه میتوان گفت که به هدایت سفرنامه نئارک انگلیسیها به خیال تصرف هندوستان افتادند. (3)
سفرنامه مارکوپولو؛ ابزاری برای دامن زدن به عطش دستیابی به گنجهای مشرق زمین
یکی از متونی که در ایجاد و گسترش این تب ماجراجویی موثر بود سفرنامه مارکوپولو است که در تمامی این دورانها سفرنامه وی مهمترین سند از آشنایی اولیه و جدی اروپاییان با چین به طور اخص و مشرق زمین به طور اعم تلقی میگردید. در این سفرنامه ادعا میشود که گویا مارکوپولو مورد علاقه امپراطور چین قرار گرفت و از سوی او به ماموریتهای مهم داخلی و خارجی از جمله به ایران و برای همراهی دربار ارغون رفت و سرانجام در سال 1295 از راه ایران و ارمنستان به ونیز بازگشت.
آنچه اینجا از استعمار فرهنگی غربیان مدنظر مي باشد این نکته است که خانم «وود» سرپرست بخش چین در کتابخانه بریتانیا در پژوهش مستند خود ادعاهای سفرنامه پولو را مردود میشمارد و مینویسد که وی هرگز از خاک سرزمین عثمانی قدمی فراتر نگذاشته است. ادعاهای وی افسانههایی است که وی از تجار ایرانی و عرب در قسطنطنیه شنیده و شاخ و برگهایی بر آن افزوده است.
با شناخت فضای فرهنگی سده شانزدهم این فرضیه به ذهن متبادر میشود که آیا سفرنامه مارکوپولو در این فضا و برای دامن زدن به عطش دستیابی به گنجهای مشرق زمین جعل نشده است؟
با شناخت این عرصه و مرور بر فضای اروپا و سیر تاریخی آنان این نکته استفاده میشود که استعمار فرهنگی پایه و اساس حتی استعمار کهن در گذشته بوده است و آنچه در حال حاضر به عنوان استعمار فرانو مطرح شده چرخش اروپاییان و غربیان به سمت استعمار فرهنگی به صورت بسیار گستردهتر و به اشکال مختلف است.
پینوشت:
1- Washington Irving (1785-1859)
2- اقتداری، کشته خویش، ص 51
3- محمد حسین خان اعتماد السلطنه؛ مرآت البلدان، ج 1، ص 499
لینک کپی شد
گزارش خطا
۰
ارسال نظر
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.