کد خبر:۱۷۴۰۱۳
سلسله «همايش‌هاي جريان‌شناسي تاريخ معاصر» - 1؛ بخش چهارم و پاياني

ابوطالبي: چرچيل با پوشيدن لباس روحانيت در مهاجرت كبري فتنه‌انگيزي مي‌كرد

دبیر علمی سلسله همایش‌های جریان‌شناسی تاریخ معاصر با اشاره به نقش غربي‌ها در انحراف مشروطه گفت: چرچیل، کاردار سفارت انگلیس در مهاجرت کبری با لباس روحانی...
به گزارش خبرنگار دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، در ادامه جلسه اول از سلسله همايش‌هاي آموزشي «جريان‌شناسي تاريخ معاصر» كه تحت عنوان «جريان‌شناسي عصر مشروطه» به همت مؤسسه ولاء منتظر(عج) و با همكاري مؤسسه آموزشی - پژوهشی امام خمینی(ره) قم و مرکز مطالعات عالی انقلاب اسلامی در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران برگزار شد، حجت‌الاسلام دكتر ابوطالبي به بيان اتفاقات و ويژگي‌هاي دوران مشروطه پرداخت.

اختلاف آخوند خراساني و شيخ فضل‌الله نوري در کجاست؟
 
آنجایی است که شیخ می‌‌گوید این مجلس، آن مجلسی که ما می‌‌خواستیم نیست، ولي آخوند خراسانی اين مجلس را قبول داشت. فرق در این است که شیخ در تهران است و آخوند در نجف و این بعد مسافت معضلی در این مسئله محسوب مي‌شود.

یکی از ریشه‌های این نوع اختلاف موضع این بود که شیخ فضل‌الله آدم‌ها را خیلی دقیق می‌‌شناخت، او تقی زاده را با تمام افکارش می‌‌شناخت و مي‌دانست که چه تیپ آدمی است، اما آخوند خراسانی این شناخت را نداشت.

شاهد این حرف آن است که چند سال بعد از اعدام شیخ، همین آخوند خراسانی و ملااحمد مازندرانی که سرلیست مشروطه‌خواهان بودند، به فساد مسلک سیاسی سید حسن تقی‌زاده حکم دادند و گفتند که او را از مجلس اخراج کنید، ولي 2، 3 سال بعد از شیخ این مسئله را فهمیدند.

شیخ مقالات مجلات اروپایی درباره اسلام را رصد می‌کرد / تعبير علما در مورد مشروطه: سركه انداختيم، شراب شد

شیخ در سال 27 یعنی 3 سال بعد از مشروطه گفت كه این مجلس، آن مجلسی که ما می‌خواهیم نیست، ما مجلس دینی می‌‌خواستیم اما این مجلس سکولار است، اما چند سال بعد، از اکثر علمای مشروطه‌خواه این تعبیر نقل شده که: «سرکه انداختیم، شراب شد»

این جملات را در کتاب «آخرین آواز قو» آقای ابوالحسنی از قول علماي متعددي آورده‌اند، آن چیزی را که شیخ چند سال قبل فهمید، اینها تازه فهمیدند و این حاکی از بصیرت و تیزبینی شیخ فضل‌الله بود.

برخلاف تبلیغاتی که مي‌شد و شیخ را به عنوان یک آخوند مرتجع که نگاه به فضاهای جدید ندارد معرفي مي‌كردند، ايشان مقالات مجلات اروپایی درباره اسلام را رصد می‌کرد.

علامه قزوینی مقالاتی را كه در خارج از کشور، به ویژه در مجلات اروپایی درباره اسلام نوشته بود براي شیخ ترجمه می‌کرد و شیخ آنها را می‌خواند، لذا در بیانات شیخ می‌‌بینیم که او کاملا «ایسم»‌های غربی را می‌‌شناسد و ناآگاه نیست، اما این اختلاف موضع به دلیل این نوع تفاوت شناخت، وجود داشت، ولي چندسال بعد از اعدام شیخ فضل‌الله، آقایان، همان موضع ايشان را اتخاذ كردند.

مشروطه‌خواهي و مشروعه‌خواهي دو نوع طرز تفكر نيست!

بنابراین، مشروطه‌خواهی و مشروعه‌خواهی، دو نوع طرز تفکر نیست. میان علمای مشروطه‌خواه و مشروعه‌خواه بنیان‌ها و نظرها درباره اصول مشروطیت و مساوات و آزادی و رای اکثریت شورا یکی است.

همه می‌‌گویند رای اکثریت زمانی اعتبار دارد که با شرع سنجیده شود، اما مصداقا نسبت به این‌که این مجلس همان مجلس مورد نظر است با هم اختلاف دارند، البته بسياري از این فضاهای اختلافی را همان خط دوم و عناصر بیگانه ایجاد کردند.

پیش از این، از پیش‌بینی میرزای شیرازی برای کار کردن انگلیسی‌ها روی موضوع مرجعیت بحث کردیم. اسنادی از نفوذ انگلیسی‌ها در بیت آخوند خراسانی وجود دارد.

فتنه‌انگيزي چرچيل در لباس روحانيت

چرچیل، کاردار سفارت انگلیس در مهاجرت کبری با لباس روحانی، به عنوان یک روحانی اهل طالقان در تجمع حاضر مي‌شود و در آنجا فضاسازی می‌کند.

این فضاسازی و فاصله بین دوگروه مشروطه‌خواه و مشروعه‌خواه که این اواخر بیشتر هم شده بود، زمینه‌ساز شد تا جریان غرب‌گرا غالب شود. در اين ميان بازار شایعات هم بسیار داغ بود و تعابیر تند و تیزی از شیخ فضل‌الله علیه آخوند و بالعکس مطرح مي‌شد که قطعا دروغ بود.

مطبوعات نيز به این جریان بسیار دامن زدند، 100 سال پیش حدود 100 روزنامه چاپ می‌شد و فضای مطبوعات بسیار داغ بود و تقریبا اکثر آنها برعلیه جریان شیخ فضل‌الله كار مي‌كردند.

اعلامیه‌هایی که شیخ می‌دهد و در آن‌ها فریاد مي‌زند که من هم آزادی و مساوات و قانون اساسی و مشروطه را می‌‌خواهم، اما اسلامی، اسلامی، اسلامی در ميان اين روزنامه‌ها گم است.

جايگاه برجسته روحانيت در دوران قاجار

حتی شیخ تصریح می‌‌کند كه والله حرف ما همان حرفي است که آخوند خراسانی و ساير علما می‌گویند، ولی آنچه البته به جايي نرسد فریاد است، یعنی در آن فضاي غوغاسالاری این نکته خیلی مهم است که جایگاه علما و روحانیت در فضای عمومی کشور خیلی بالا بود، این مختص دوره قاجار است و در دوره پهلوی دیگر این‌گونه نیست.

اين مقايسه جالب مربوط به فاصله 20 تا 25 ساله است. در زمان مشروطه، علمای تهران خارج از تهران در قم و علیه حکومت متحصن می‌شوند. حرف آنها اين است که آقای شاه اختیارات زیادی دارد و غلط زیادی می‌کند.

شاه باید قبول کند که ما مجلسی تشكيل دهيم و قانون‌گذاری كنيم، آن هم قانون شرعی، شرع را چه کسی تعیین می‌کند؟ علما تعیین می‌کنند. اختیارات شاه باید محدود شود، آن هم براساس چیزی که ما به عنوان گوینده شرع می‌گوییم.

درخواست شاه قاجار از علما براي بازگشت به تهران

شاه و نمایندگان او از تهران به قم می‌‌آیند و به آقایان علما التماس می‌‌کنند که صلاح نیست شما بیش از این آنجا بمانید، تقاضا می‌کنیم به تهران بياييد و ما آنچه را شما مي‌خواهيد اجرا می‌کنیم.

کار دربار و التماس به آقایان به خاطر فشاری است که از ناحیه مردم به دربار وارد می‌شود که بروید علما را بیاورید، قاعده عادی اين است که شاه بگوید آنقدر آنجا بنشینید تا زیر پایشان علف سبز شود، اتفاقا از مرکز حکومت هم دور شده‌اید، پس در حرم حضرت معصومه آنقدر بنشینید تا خسته شوید.

ولی فشار اجتماعی آنها را مجبور مي‌كند كه بروند و بپرسند درخواست شما چیست و تقاضا ‌‌کنند كه برگردید، ولی دو سه دهه بعد رضاخان با همسر بی‌حجابش وارد همان حرم حضرت معصومه می‌شود.

ضرب و شتم آيت‌الله باقي توسط رضاخان در حرم حضرت معصومه(س)

آیت‌الله باقی به رضاخان می‌گوید مناسب نیست که خانم‌ها در حرم بی‌حجاب آمده‌اند؛ یعنی نه به سیلی رضاخان، نه به چکمه و نه به قدرت او اعتراض نمی‌‌کند، فقط یك تذکر خیلی ساده دینی مي‌دهد.

با وجودي كه آیت‌الله باقی عالم بزرگی است، رضاخان یقه او را می‌گیرد و او را کف صحن می‌خواباند و چكمه‌اش را روي سينه او مي‌گذارد و می‌‌گوید تو غلط کردی به من رضاخان حرف زدی! این را مقایسه کنید با آن شاه قاجاری.

استاد ابوالحسنی می‌‌گفت که واقعا بین قاجار و رضاخان پهلوی از نظر نوع عملکرد زمین تا آسمان تفاوت است، نه اين‌که قاجار انسان‌هاي خوبی باشند، ولی خیلی با پهلوي فرق می‌‌کنند.

حالا شما ببينيد با آن جایگاهی که علما در مشروطیت بین مردم داشتند چگونه شیخ فضل‌الله بزرگترین عالم تهران را در میدان توپخانه اعدام کردند.

ترور شخصيتي شيخ فضل‌الله قبل از ترور جسماني

دو اتفاق افتاد: 1. قبل از اینکه شیخ را ترور جسمانی کنند ترور شخصیتی کردند، یعنی با فضاسازی مطبوعات جا انداختند که این آدم طرفدار استبداد است و با مشروطه هم مخالفت می‌‌کند و مانع حرکت مردم است.

مي‌گفتند شيخ فضل‌الله از شاه پول گرفته و دستش در دست دربار است و شایعاتی مبنی بر تکفیر شیخ توسط آخوند و تعبیرات تندی از آخوند علیه شیخ را مطرح مي‌نمودند.

2. از سوي ديگر شیخ را که گرفتند بلافاصله محاکمه و اعدام کردند، اصلا نگذاشتند خبر به جایی برسد و حتی در شهر پخش شود، این اتفاق خیلی سریع افتاد.

این یک نمای کلی از خواسته مردم در دوران مشروطیت و جریان های کلان و ریزجریان هایی بود که داخل جریان کلان وجود داشتند.  
 
پایان 
 
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار