کد خبر:۱۷۵۵۱۹
سلسله همايشهاي «جريانشناسي تاريخ معاصر» - 2؛ بخش سوم و پاياني
فتحاللهي: مضجع امام رضا(ع) حافظ هويت ملي ايرانيان است / زبان فارسي كنوني پس از ولايتعهدي امام رضا(ع) شكل گرفت
شكلگيري هويت ملي ايرانيان با واقعه ولایتعهدی امام رضا(ع) کلید خورد و اكنون نيز چیزی که ملیت ما را حفظ میکند و ما را دور هم نگه میدارد مضجع شریف امام هشتم است.
به گزارش خبرنگار دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، جلسه اول از سلسله همايشهاي آموزشي «جريانشناسي تاريخ معاصر» با عنوان «تشیع و هویت ملی ایرانیان» به همت مؤسسه ولاي منتظر(عج) و با همكاري مؤسسه آموزشی - پژوهشی امام خمینی (ره) قم و مرکز مطالعات عالی انقلاب اسلامی، با حضور دکتر محمدعلی فتح اللهی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران برگزار شد.
شكلگيري هويتهاي ملي در غرب پس از دوره رنسانس
گفته ميشود كه در غرب پس از رنسانس، یعنی 500 سال پيش، وقتی نظام قرون وسطا به اتمام رسید هویتهای جدید ملی شکل گرفتند، اين مسئله با تعبیر ناسیونالیسم مطرح ميشود.
جوامع باید به حدي از رشد برسند تا درکی از خودشان پیدا کنند، انسان ممکن است معارف و مقررات داشته باشد، ولی آن درک و خودآگاهی لازم را كه به او ميگويد كه من این امكانات را دارم و بايد به آنها عمل کنم در او شكل نگيرد.
شما یک بچه را در نظر بگیرید، انسان ممكن است در کودکی همه چیز، اعم از ثروت، امكانات و ... را داشته باشد، ولی آگاهی لازم در او شكل نگرفته باشد.
هنگامي كه سن بلوغ آغاز میشود اين سوال براي انسان بوجود ميآيد که من چه دارم و چه ندارم و به اين ترتيب خود را با دیگران مقایسه میکند، جوامع هم همینطور هستند.
در گذشته، تاریخ اینگونه نبوده و انسان ها خودآگاهی لازم را نداشتند، اين اتفاق در طول زمان افتاده است.
تفاوت هويت ملي با حب وطن
مطلب ديگري كه بايد به آن اشاره كرد اين است كه هویت ملی غیر از حب وطن ميباشد، انسان محل تولد خود را دوست دارد، اما هویت ملی چیز دیگري است.
هويت ملي به احساس شخصیت ملی اطلاق ميشود، یعنی ما جامعهای هستیم كه مقررات خاصی در جامعه ما اعمال میشود و همچنين نظام معرفتی و عزم و اراده مخصوص خودمان را داریم.
این ويژگيها به انسان و جامعه هویت میدهد، ولی علاقه به محل تولد چيز ديگري است. پیدایش هویتهای ملی مسئله جدیدي است و در گذر زمان به تدريج شکل میگیرد و در جايي خود را نشان میدهد.
پيدايش هويت ملي در ايران در قرن هشتم
بعد از سقوط خلافت عباسی و سقوط اسماعیلیه در قلعه الموت و همچنين ظهور شخصیتهايي مثل خواجه نصیر به تدريج با پیدایش هویت ملی مواجه ميشويم كه در قرن هشتم هجری، يعني، حدود 600، 700 سال قبل با روی کار آمدن سربداران و سپس صفویه خود را نشان داد و يك حكومت ملي شكل گرفت.
مكتب تشيع سبب ايجاد عناصر اصلي هويت ملي شد
همچنين بايد گفت كه عناصر اصلی این هویت ملي يعني وجود يك نظام معرفتي، مجموعه قوانين و مقررات و عزم و اراده با مکتب تشیع شکل گرفت و مردم اين مسئله را دريافتند و جزو وجودشان شد.
مضجع امام رضا(ع) ضامن مليت ايراني است
این قصه با واقعه ولایتعهدی امام رضا(ع) کلید خورد و همین الان هم چیزی که ملیت ما را حفظ میکند و ما را دور هم نگه میدارد مضجع شریف امام هشتم است.
هر كس بخواهد از منطقهاي در ايران به منطقه ديگر برود احساس غربت میکند، اما وقتی مردم مناطق مختلف كشور در کنار اين مضجع شریف جمع ميشوند احساس وحدت میکنند، آنجا، جایی است که غربتها کنار میرود و انسان احساس وحدت پيدا ميكند.
هر منطقه ایران بهترینهای خود را به آنجا هدیه کردهاند. بهترین موزههاي ايران اعم از موزه فرش، آيينهكاري، كاشيكاري، صنايع ديگر، بهترين اشعار و بهترين قرآنهايي كه نوشته شده است را مردم در آنجا جمع كردهاند.
مردم از گوشه و كنار كشور به مشهد ميآيند و در آنجا خودشان را پیدا كرده و احساس وحدت و عبودیت میکنند. با توجه به جامعه پراكنده ما بايد گفت كه اگر اين مضجع شريف نبود که ما بتوانیم گرد آن جمع شویم و این وحدت و این به هم پیوستگی را داشته باشیم معلوم نبود كه چه اتفاقي ميافتاد.
زبان فارسي كنوني پس از ولايتعهدي امام رضا(ع) شكل گرفت
شروع قضيه با آن حادثه بزرگ بود كه در دینی بودن بنیعباس شك ايجاد شد. بعد از حادثه ولایتعهدی میبینیم كه مردم جرات کردند دوباره به اشعار و ادبیاتی که قبل از اسلام هم وجود داشت برگردند، در اين زمان فردوسی پیدا شد.
بعد از حادثه ولایتعهدی بود که زبان فارسی كنوني ما شکل گرفت؛ زيرا ما در حال حاضر زبان فارسي دوره ساساني را متوجه نميشويم. این زبان جدید بعد از واقعه ولايتعهدي از خراسان شکل گرفت.
واقعه ولايتعهدي آغازي شد برای اینکه ملت هم در وضع موجود شک کند و هم حرکتی را برای رسيدن به یک وضع ایدهآل آغاز كند.
قبل از صفویه و سربداران لفظ ایران خیلی به کار برده نمیشد، مثلا سلجوقیها میگفتند مملکت سلجوقیان، در دوره خوارزمشاهیان میگفتند مملکت خوارزمشاهیان، حتی این دو با هم نزاع میکردند.
به كار بردن لفظ ايران از زمان سربداران و صفويه
مثلا خوارزمشاهیان اصفهان را از سلجوقیان گرفتند، تاریخ مینویسد اصفهان از مملکت سلجوقیان جدا شد و جزو مملکت خوارزمشاهیان قرار گرفت، یعنی با رفتن سلسله، مملکت هم از بین میرفت و با آمدن سلسله جدید یک مملکت جدید درست میشد.
اما از صفویه و سربداران به این طرف میبینید که لفظ ایران به كار ميرود و صفویه بر ايران حکومت میکند. وقتي هم كه صفویه میرود افشاریه بر ايران حکومت میکند، یعنی یک همبستگی ملی پیدا ميشود که جدا از سلسله حاکم است و این باقي میماند.
این یعنی احساس هویت شکل گرفت و ايران خود را از همسایگانش جدا میدانست و تفاوت های خود را با همسایگانش احساس میکرد.
فراز و فرودهاي هويت ملي پس از صفويه
بعد از صفویه این احساس هویت مراحل مختلفی را طی کرده، در خیلی جاها تقویت شده و در بعضی جاها تضعیف شده، ولي هيچگاه ایستا نبوده است، چون حرکت ملی متوقف نمیشود، اگر متوقف شود دیگر هویت ملی نیست.
تضمين روسيه براي موروثي كردن حكومت ايران در خاندان عباس ميرزا
ما دورههای مختلفی داریم، دوره انحطاط سلسله قاجار را داریم که مصادف میشود با حضور استعمار. در عهدنامه ترکمانچای یکی از بندهایی که دولت روسیه امضا ميكند اين است كه حکومت ایران را در خاندان عباس میرزا تضمین میکند.
به موجب اين بند از قرارداد حکومت ایران باید پس از اين توسط فرزندان عباس میرزا اداره شود، یعنی اگر حتی یک نفر از قاجار غیر از فرزندان عباس میرزا میخواست به حکومت برسد دولت روسیه براساس این قرارداد حمله میکرد و نمیگذاشت اين اتفاق بيافتد.
رابطه استعمار با مفهوم هويت ملي
به موجب اين بند حضور استعمار در ايران تثبیت شد، در حاليكه با حضور استعمار مفهوم هویت ملی نه تنها رشد نمیکند بلکه دچار خدشه و نا بسامانی خواهد شد، ما با حضور استعمار دچار نابساماني در هويت ملي خود شديم.
نادرشاه افشار حکومت ایران را از دست افغان ها خارج کرد، البته در لشكر او افغانیهاي زيادي حضور داشتند، یعنی نادرشاه در عین حالی که با حاکمان افغانی میجنگید سربازان افغانیها در لشكرش حضور داشتند، یعنی به این معنا نبود که یک ملت با ملت ديگر بجنگد.
نادرشاه به افغانستان حمله كرد و آنجا را فتح نمود، میگویند در لشكر او انگلیسیهاي معدودي نيز به عنوان مشاور حضور داشتند.
حمله نادرشاه به هند سرآغاز استعمار هند توسط انگليس شد
پس از فتح افغانستان نادرشاه به هندوستان حمله و حکومت بزرگ هند را سرنگون کرد. پس از حمله نادر کمپانی هند شرقی از تضعیف حکومت هند استفاده كرد و وارد هندوستان شد، اين شروع استعمار هند است، هند پايگاه انگليسيها شد و بعد از آن انگليسيها استعمار خود را در ایران پیگیری کردند.
مذهب تشيع عامل وحدت بخش ملت ايران است
به هرحال، همه شاهد تاریخ اسفناک دوران استعمار در ايران بودند و تا كنون نيز از آثار آن رنج میبریم، با اين وجود مذهب تشیع بود که ملت را كنار يكديگر نگه میداشت.اين بار تشيع از صحنه حکومتها خود را به صحنه مردم آورد و رهبری آن را علما به عهده گرفتند.
در عرصههایی مثل نهضت تنباکو و مشروطیت و وقایع دیگر تاثیرات مذهب تشیع و اعتقادات امامیه را در شکلگیری انسجام ملی به خوبی میبينیم، که بعدها منجر به انقلاب عظیم اسلامی شد.
هرملیتی لاجرم باید یک نقطه اتکاء مکتبی داشته باشد تا آن مکتب به او مهارتی را القا کند و مجموعه مقررات و عزم و اراده را به جامعه تزریق کند.
هر سه اين موارد در مذهب تشيع وجود دارد و ما هنوز هم از بركات آن بهرهمندیم. تعریفی که از هویت ملی ایران و ملیت ایران میکنیم نسبت مستقیم با تاریخ تشیع دارد، لذا باید در تاریخ خودمان تحقیق و زوایای مختلف را باز کنیم تا بتواند چراغی برای حرکت مردم در آينده باشد.
پايان
لینک کپی شد
گزارش خطا
۰
ارسال نظر
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.