کد خبر:۱۷۶۲۹۹
مناظره دانشجویی شهید بهشتی - بخش دوم

پاسخ به شائبه انحصارطلبي در انتخاب مسئولان + فایل صوتی

شهید بهشتی در مورد شیوه درست مناظره که آن را مباحثه نامیدند، توضیح داده و در پاسخ به موضوع انحصارطلبی در انتخاب مسئولین ...
گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»؛ در قسمت قبل شهید بهشتی در مورد شیوه درست مناظره – که آن را مباحثه نامیدند- توضیح داده و در پاسخ به موضوع انحصار طلبی مطالبی را بیان کردند. از جمله رهبری امام خمینی (ره) را از آن جهت که مورد قبول اکثریت قاطع جامعه بود، مبنای انتخاب شورای انقلاب دانستند. در ادامه مناظره، این موضع تبیین می‌شود.

آیت‌الله بهشتی: انقلاب اسلامی توانست در سال 57 شکل عمومی‌تر و همگانی‌تر به خودش بگیرد. در این قیام و به پا خاستن عمومی و همگانی، مساله مهم مساله رهبری بود که مورد قبول اکثریت قاطع این ملت قرار گرفت.
 
در همان مواقعی که این قیام و به پا خاستن شتاب می‌گرفت و به مرحله‌ای رسیده بود که یا پیروز می‌شد و یا با یک سرکوب بسیار شدید مواجه می‌شد، این رهبر درصدد برآمد که برای مدیریت و اداره این قیام کسانی را انتخاب و تعیین کند و از آنها مسئولیت بخواهد و طبیعی است که ایشان در درجه اول در انجام این مهم و در تامین این نیاز سراغ کسانی می‌رفتند که از آنها شناخت بیشتر و کامل‌تری داشتند و می‌تواسنتند به آنها اعتماد کنند که در همان مسیر و در همان خط و با همان معیارها کار بکنند.

نحوه سازماندهی نیروهای انقلاب توسط امام (ره)

ایشان با افراد و اشخاص مختلفی که آشنایی داشتند، همان وقتی که پاریس بودند، ملاقات داشتند و در هر یک از آن ملاقات‌ها از آنها می‌خواستند که هم خودشان و هم افراد دیگر را معرفی کنند که تا چه حد آماده قبول مسئولیت هستند و پس از آنکه از افراد مختلف اطلاعات جدیدی را کسب کردند، به اضافه شناخت و اطلاعات قبلی که خودشان داشتند به دنبال این جمع‌بندی از آنجا به تهران اطلاع دادند.

[امام] اول بار یک گروه پنج نفری از شاگردان قبلی‌شان شکل دادند که خیلی وقت بود آنها را می شناختند؛ از روحانیون که کم و بیش در مبارزه هم بودند، ولی به هر حال ایشان با خط تفکر اسلامی و اجتماعی شان آشنایی داشتند و با [توجه به] حضور کم و بیش شان در مبارزات و با [لحاظ کردن] سوابقی که از بعضی از اینها از سال ۴۲ از نظر حضور در خطوط این مقطع مبارزه داشتند و [در نظر گرفتن] مسئولیت‌هایی که آن موقع به برخی از اینها واگذار کرده بودند، ۵ نفر را انتخاب کردند که اینها نقطه شروع ترکیب گروه‌های مسئولیت پذیر در ادامه کار باشند.

از همین جا بود که بارهای مسئولیت بر دوش این چند نفر افتاد؛ به انتخاب امام و به دلیل سابقه آشنایی و شناخت ایشان و به دلیل اعتماد ایشان. بعد اینها بودند که افراد و گروه‌هایی را به امام معرفی می‌کردند و امام بر حسب مطالعات و تحقیقاتی که از راههای دیگر هم داشتند بقیه را با رای نهایی شان تکمیل می‌کردند، البته منظورم از گروه‌ها گروه‌های سیاسی بزرگ نیست، بلکه گروه‍‌های دو - سه نفری معرفی می‌کردند و این تکمیل ادامه یافت تا هسته ده - یازده نفری اول به وجود آمد و بعد دولت و شورای انقلاب؛ تا حدود بیست - سی نفری که مسئولیت‌های بیشتری بر دوششان افتاد.

انتخاب مسئولیت‌ها تعبیر به انحصار طلبی شد

این مساله که این گروه پنج نفری و یا آن گروه بیست - سی نفری مسئولیت‌ها را عهده دار شدند، و این صرفا به اعتبار این بود که امام انتخاب می‌کردند و امام هم نه به عنوان کسی که می‌خواهد عقیده خودش را تحمیل کند، بلکه به عنوان کسی که ملت و امت حق انتخاب و اختیار و رهبری را از آن او شناخته بود، و او هم طبعا می‌توانست در حدودی که اطمینان و اعتماد و شناخت دارد، مسئول انتخاب کند و مسئولیت بدهد.

مسئولیت‌ها به این شکل بر عهده این افراد آمد و این در بیرون فورا تفسیر شد به انحصار طلبی.

مسئله از جانب ما و دوستانمان طلب هم نبوده چه برسد به انحصارطلبی!!!

واقعیت برای شماها از زبان ماها و از زبان امام می‌تواند روشن بشود. می‌بینید که مسئله از جانب ما و دوستانمان طلب هم نبوده چه برسد به انحصارطلبی. فقط یک راه داشت و آن اینکه به امام بگوییم چون ممکن است متهم بشویم به قدرت دوستی و مقام پرستی و انحصارطلبی معذور دارید ما را، مسئولین دیگری را پیدا کنید. فقط این راه وجود داشت و البته در آن موقع هم فورا گفته می‌شد که بله، اینها حاضر نیستند مسئولیت‌ها را به عهده بگیرند یا اینکه توانایی اش را ندارند. واقعیت این است!

بد نیست آخرین جریانی که به نشان دادن این مطلب کمک می‌کند برایتان نقل کنم. آخرین جریان مربوط به دوره اخیر است. حدود یکشنبه ۱۸ روز قبل، ما پنج نفر – همانطور که باز هم من در مجامع عرض کرده‌ام، مرحوم استاد مطهری بودند، آقای هاشمی رفسنجانی، آقای دکتر باهنر، آقای موسوی اردبیلی و بنده – دعوت شدیم و رفتیم به آنجا.

ایشان فرمودند بسته به قانون اساسی من باید مسئولینی را معین کنم و از شما می‌خواهم که نظر مشورتی‌تان را در این باره بدهید؛ اعضای شورای نگهبان، دو نفر عضو مشاور در شورای عالی دفاع، رئیس ستاد، رئیس دیوان عالی کشور، دادستان کل کشور و اضافه کردند که از نظر فرماندهی کل قوا چون من نمی‌توانم الان حضور داشته باشم، به نظرم رسیده است که یک شورای سه نفری تا پنج نفری پیشنهاد کنید تا این سمت را به آنها واگذار کنیم.

این گروه انحصارطلب است؟ یا اینکه چه در مقطع قبلی و چه در این مقطع سعی کرده است دیگران مسئولیت‌ها را به عهده بگیرند

در مورد شورای عالی دفاع، به مناسبت سابقه کاری این دو برادر گفتند که در این مورد آقای هاشمی و آقای خامنه‌ای عضو باشند و بعد خودتان اگر افراد مناسب دیگری را می‌شناسید یک نفر تا سه نفر پیشنهاد کنید تا اقدام بشود؛ در مورد قوه قضائیه فرمودند که من از تو می‌خواهم که با این آقای موسوی مسئولیت این کار را قبول کنید.

پاسخی که بنده راجع به قوه قضائیه دادم این بود که گفتم از ۷-۸ ماه قبل به دلیل احساس ضرورت ساخت فکری و اجتماعی و تشکیلاتی جامعه بر اساس خط اسلام و بر اساس آن بینشی که ما داریم، فکر می‌کردم که چه بهتر از این به بعد همه نیرو و امکان من در این میدان باشد. بدون اینکه سمتی را عهده دار باشم، اجازه بدهید که بدون سمت خدمت کنیم به انقلاب و به جامعه. ایشان فرمودند: نه. در این مورد بپذیر این مسئولیت را؛ اگر قرار است من اطمینان خاطر پیدا کنم، بپذیر این مسئولیت را.

به ایشان عرض کردم که اگر این واجب عینی نباشد و بتوانیم دیگری را معرفی کنیم که جناب‌عالی به ایشان اطمینان پیدا کنید، بین هر دو جمع کرده‌ایم. ایشان فرمودند: نه، واجب عینی است. بنده هم قبول کردم.

از آنجا آمدیم بیرون. گفتیم باز در موارد دیگر شور می‌کنیم، شور نهایی را خدمتتان می‌گوییم. آمدیم بیرون و مشورت کردیم. درباره فرماندهی کل قوا، همین جمع ما مشورت کردیم به این نتیجه رسیدیم در شرایط کنونی جامعه مصلحت انقلاب و جامعه انقلابی ما در این است که جانشین و نماینده فرمانده کل قوا برادرمان آقای بنی صدر – رئیس جمهور – باشد. این پیشنهاد را خدمت ایشان اطلاع دادیم و مورد قبول هم قرار گرفت.

اینکه افرادی در راه پیش رفت جامعه در خطی که برای انقلاب می‌شناسند، شانه از زیر بار مسئولیت خالی نکنند، یک وظیفه‌شناسی و وظیفه‌گزاری است

شما از این برخوردی که در همین مقطع زمانی روی داده آیا استنباط می‌کنید که این گروه انحصارطلب است؟ و مقام طلب است و سمت طلب است؟ یا اینکه چه در مقطع قبلی و چه در این مقطع سعی کرده است تا آنجا که می‌شود، دیگران مسئولیت‌ها را به عهده بگیرند و واقعا خواست اصلی ما در تمام این مدت این بوده است که در مسیر انقلاب مثل قدیم خدمت‌گذار باشیم، بنابراین انحصارطلبی از نظر ما در شکل اینکه افراد و اشخاص و قشر و گروهی بخواهد قدرت را به خود انحصار دهد و سمت‌ها و منصب‌ها را به خود انحصار دهد، مردود بوده و هست و خواهد بود.

ولی به این عنوان که گروهی، افرادی در راه پیش رفت جامعه در خطی که برای انقلاب و پیشرفت می‌شناسند، همواره کوشا باشند و اگر مسئولیتی بر عهده آنها گذاشته شد شانه از زیر بار مسئولیت خالی نکنند، از این نظر یک صفت مثبت و یک وظیفه‌شناسی و وظیفه‌گزاری است. این توضیحی است که فعلا در این زمینه می‌توانم عرض بکنم و بعد منتظر بیان برادران خواهیم بود که ببینیم آنها در این زمینه چه دارند.

به منظور دانلود فایل صوتی این بخش از مناظره اینجا را کلیک نمائید
 
ادامه دارد ...
 
 
منبع:
سایت مرجع جامع کرسی های آزادفکری  
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار