کد خبر:۱۷۸۸۱۹
سلسله نشست‌های روایت عهد – اسطوره‌های صهیونیسم، بررسی نقاط ضعف اسرائیل-1

رائفی‌پور: اسرائیل؛ تنها کشوری که بر مبنای اسطوره شکل گرفته است / چه کاری معادل حمله موشكي به اسرائیل است؟

کارشناس حوزه دشمن‌شناسی با بیان اینکه اسرائیل تنها کشوری که بر مبنای اسطوره شکل گرفته است، گفت: اگر اسطوره‌های صهیونیسم زیر سوال برود، ...
به گزارش خبرنگار دین واندیشه «خبرگزاری دانشجو»، علی اکبر رائفی‌پور در پنجمین جلسه از سلسله نشست‌های روایت عهد که با عنوان «اسطوره‌های صهیونیسم» در سالن اجتماعات مسجد موسی ابن جعفر (ع) برگزار شد به بررسی نقاط ضعف اسرائیل پرداخت.

شرایطی که بتوان بدون جنگ، جرثومه فساد را از بین  برد

کارشناس مسائل دشمن‌شناسی گفت: از زماني كه فرمان مبنی بر اینکه به صورت علنی از مخالفین اسرائیل حمایت خواهیم کرد صادر شد؛ ما در این عرصه به دنبال مباحث ایدئولوژیک و پایه‌ای و بنیادی صهیونیسم هستیم که با زدن آنها  شرایطی فراهم شود که حتی بدون جنگ این جرثومه فساد را از بین ببریم و ان‌شاالله هرچه سریعتر به ظهور امام زمان و آن وعده تاریخی نزدیک شویم.

در مورد اسرائیل باید به گونه‌ای دیگر فکر کرد؛ اسرائيل مانند سایر کشورها نیست، هم به لحاظ ماهوی و هم به لحاظ شکلی كاملا متفاوت است، بنابراين با روش‌های متعارف زمين نمي‌خورد. باید از نقاط ضعفی که دارد و کم هم نیست استفاده كرد؛ نقاط ضعف اسرائيل حتي از ساير كشورها بيشتر هم هست، لكن چون مدل متفاوتي دارد از سوي استراتژيست‌ها به خوبي درك نشده است.

بدون هزینه نظامی با کار رسانهای، فعالیت فرهنگی، عملیات روانی و استفاده از نقاط قوت و بازوهایی که جمهوری اسلامی در سایر کشورها به خصوص در همین بیداری اسلامی دارد مي‌توانيم منطقه بدون اسرائیل داشته باشیم و این وعده الهی درآیات یک تا هفت سوره اسرا است.

شرط عقل این است که جلوی هزینه‌ها را تا جایی که می‌شود گرفت.

کارهای فرهنگی اسرائیل در ایران

اسرائیل، جریان بهاییت را  در کشور ما درست کرده است و هنوز هم بعد از گذشت صدوهشتاد سال درگیر اين فرقه هستی؛ اسرائیل کار نظامی نکرد، کار فرهنگی کرد، یک فتنه فرق به وجود آورده است.

هم اكنون هم اينگونه است، مثلا بی.بی.سی فارسی توسط اسرائيل اداره می‌شود، مدیریت خودکفایی دارد، به‌طوری‌که برنامه‌هایش نیز ترجمه بی.بی.سی انگلیسی نیست، مثلا همین مستند فراماسونری که ساخت و پخش كرد متعلق به خود بی.بی.سی فارسی بود.

با اسطوره می‌توان رد پای فرهنگی جامعه را آنالیز کرد
 
اسطوره با افسانه تفاوت دارد؛ اسطوره در ذهن معتقدان به آن، ریشه در واقعیتی دارد که در لا زمان و لا مکان به وقوع پیوسته است، من الازل الی الابد است، اما افسانه این طور نیست. همین ويژگي ريشه در واقعيت داشتن اين دو را از هم متمايز مي‌كند.

ما اسطوره‌ای به نام رستم داریم؛ رستم چه كسي و يا در چه تاريخي بوده است؟ در لازمان و لامکان اتفاق افتاده، اما ظاهرا براي ايرانيان واقعیتی هم داشته است.

اسرائیل؛ تنها کشوری که در کره زمین بر مبنای اسطوره شکل گرفته است

اسطوره نشان‌دهنده بنیان‌ها و اساس فکری و فرهنگی یک تمدن است، برمبنای اسطوره می‌توان رد پای فرهنگی جامعه را آنالیز کرد. درباره اسرائیل این مسئله مشهود است؛ تنها کشوری که در کره زمین بر مبنای اسطوره شکل گرفته اسرائیل است كه تعداد این اسطوره‌ها یکی و دوتا هم نیست، بسیار زیاد است.

اگر اسطوره‌های صهیونیسم زیر سوال برود، مانند اين است كه به آن حمله موشكي شده باشد

اگر دستی به این اسطوره‌ها زده شود مبنا، ماهیت، علت شکل‌گیری و وجود اسرائيل زیر سوال می‌رود.

امروز اگر بر مبنای تاریخی وجود رستم را از ما بگیرند ضرری به ما نمی‌رسد، اما اگر اسطوره‌های صهیونیسم زیر سوال ببريم دقیقا مانند اين است كه به آنها حمله موشكي كرده باشيم.

این جلسات باید زیر نویس شود تا سایر کشورها هم بتوانند از اين مباحث استفاده کنند.

اسطوره‌هاي اسرائيل مرزهاي اعتقادي آن هستند. اسطوره‌هایش را بگیری دلیل وجودش از بین می‌رود و باید كه فروبپاشد؛ کشوری که بر مبنای اسطوره تشکیل شود، یعنی ریشه در حقیقت و واقعیت ندارد و به زور می‌خواهد ريشه بتراشد.

هشتاد و پنج درصد ساکنین اسرائیل لائیک و سکولار شده‌اند و یهودی کافر داریم

اگر دولت‌هایی که در دنیا شکل گرفته‌اند را آنالیز کنید؛ برخی نگاه نژادی داشته‌اند مثل ژرمن‌ها، برخي هم مانند الگويي كه در كانادا شكل گرفت از نژادهای مختلف یک دولت را به وجود آورده‌اند، اما درباره اسرائیل نمی‌توانید نظر دهید و آنالیزاش کنید، نه به معناي اينكه نقطه قوت باشد، بلكه نقطه ضعف بزرگي است.

اگر گفته شود مبناي شكل‌گيري اسرائيل دين است، امروزه آمار نشان مي‌دهد هشتاد و پنج درصد ساکنین اسرائیل لائیک و سکولار شده‌اند و ما یهودی کافر داریم، يك پارادوکسیکال مضحك است. اگر هم ادعا شود مبناي آن نژاد است بايد گفت «هرتزل» در اسرائیل اعلام كرد در بین اسرائیلی‌ها آنقدر اختلاف و تفاوت نژادی زیاد است که نمی‌توان گفت از اسباط دوازده گانه یهودند. ما امروز یهودی افریقایی و سیاه پوست داریم یهودی اروپایی چشم آبی هم داریم.

راهکار و ابزارهای بیچاره کردن اسرائیل

درباره نحوه شکل‌گیری اسرائیل مبنا مشخص نیست که دینی است یا نژادی. دقیقا سیستم شترمرغی حاکم است و این نقطه ضعف اسرائیل است، اما اسرائیل چون رسانه قوي دارد، جا خالی داده است؛ یعنی جایي که مبنای اسطوره‌هایش دینی می‌شود، روی دین مانور مي‌دهد و جایی که به دين نیاز نیست می‌رود روی نژاد و قوم برگزيده می‌شود.

فقط کافی است در این زمین بازي اسرائيل برعکس بازی کنی تا بیچاره شود؛ یعنی زمانی که بحث دینی مطرح می‌کند بحث نژادی کنی و زمانی که بحث نژادی می‌کند دینی بحث کنی.

ما ابزارش را هم داریم؛ بهترين وسيله توجیه کردن جوانان کشورهای منطقه است، منتهی باید به آنها مبنای ایدئولوژیک بدهی.

کارکردهای مختلف اسطوره‌های صهیونیسم

برخی اسطوره‌ها را برای جمع کردن یهود ساختند تا به بهانه آن یهودیان را یک جا جمع کنند و این ذهنیت را برای آنها شکل دهند که باید یک جا جمع شوند. کاربرد این اسطوره فقط همین است، کارکرد بیشتری هم ندارد.
 
اسطوره‌هایی هم دارند تا کسانی را که يك جا جمع کرده‌اند را به یک نقطه خاص ببرند. این نوع اسطوره، اسطورهاي میانی و رابط است تا يهوديان را از نقطه‌هاي الف و ب و جيم و... به نقطه دال کوچ بدهد.

ابتدا با اسطوره اولي یهودیان را کوچ می‌دهند و کلونی می‌سازند. یک عده را به آمریکا، عده‌ای به آرژانتین و عده‌ای را هم به  لوکزامبورگ می‌برند. وقتي آنها را برمبناي اسطوره‌هایی به این نقاط کوچاندند؛ طرح بعد اجرا می‌شود و اسطوره دیگری را نشان مي‌دهند تا همگي را به يك نقطه خاص كه همان اسرائيل است ببرند.

برخی اسطوره‌ها برای استقرار حکومت در اسرائيل است اينكه چگونه حکومت خود را مستقر و پایه‌های آنرا محکم کنند، برخی اسطوره‌ها هم شبیه به سوپاپ اطمینان هستند؛ یعنی بسته به مشکلی که به آن برخورد می‌کنند استفاده می‌شود تا مشکل را رفع کنند، مثلا براي حل اختلاف نظر بین یهودیان ارتدکس و لائیک اسطوره دارند.

صهیونیست‌ها خیلی خوب فکر و برنامه‌ریزی و اجرا میکنند؛ هرچند در کل «ان کید شیطان کان ضعیفا»

دو تفکر در دنیا بیشتر وجود ندارد: صهیونیسم و تشیع

اگر ما آن نظمی که آنها داشتند را داشتیم ده ساله کل دنیا را میگرفتیم؛ ما با همه این بی نظمی‌هایمان امروزه در برابر کل دنیا ایستاده‌ایم و این نشان می‌دهد كه برحقیم.

در کشور خودمان اعتقاد بر اين است كه دو تفکر در دنیا بیشتر وجود ندارد صهیونیسم و تشیع؛ صهیونیسم بیرون کشیده شده از یهودیت و مسیحیت است و تشیع از دل اسلام و همان اسلام حقیقی؛ نمود يكي جمهوری اسلامی و نمود ديگري اسرائیل است.

جمهوری اسلامی با از بين رفتن آرش کمانگیر و رستم مشکل حادی پيدا نمي‌كند. برای ما جایی مشكل به وجود می‌آید که اسلام زده شود، بنابراین خطر شبکه‌های ماهوارهای که اسلام ستیزی می‌کنند بیشتر از شبکه‌های سیاسی آن است. فارسی وان خطرناک‌تر از بی.بی.سی است. وقتی دین ضربه بخورد، چگونه می‌توان در باره ولایت فقیه حرف زد؟ به همين خاطر نقاط دینی ما را می‌زنند.

شور حسینی را از مردم و انقلاب ما بگیری، مردم کاهلي می‌شویم

تشیع تنها تفکر روی کره زمین است که اعتقادات عقلانیاش آنقدر عقلانی و بزرگ است که برای برخی تبدیل به اسطوره شده است، مثلا حکومت عدل علوی برای برخی اسطوره است.

اگر کسی بخواهد جمهوری اسلامی را بزند بايد عاشورایش را بزند. هدف انقلاب ما انقلاب حضرت مهدی(عج) بود است؛ اگر آن را از انقلاب بگیری ما مردم بی‌هدفی هستیم. شور حسینی را بگیری مردم کاهلي میشویم.

آینده هدف می‌دهد و گذشته هویت؛ امروز مشکل جوانان ما بی‌هویتی است. دشمن ببیند بخواهی به جوانان هویت بدهی، مي‌زند؛ فیلم سیصد می‌سازد، کاریکاتور پیامبرت را می‌کشد.

جامعه بدون هدف و هویت سردرگم می‌شود.
 
ادامه دارد...
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار