کارشناس حوزه دشمنشناسی گفت: به عقيده يكي از خاخامهاي يهودي بهمنظور اقناع يهوديان براي عزيمت به فلسطين، بايد آنها را در سرزمينهاي محل اقامتشان دچار سختي و مشقت کرد.
به گزارش خبرنگار دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، علی اکبر رائفیپور در ادامه پنجمین جلسه از سلسله نشستهای روایت عهد که با عنوان «اسطورههای صهیونیسم» سالن اجتماعات مسجد موسی ابن جعفر (ع) برگزار شد به بررسی نقاط ضعف اسرائیل و اسطوره کتاب مقدس پرداخت.
جنبشي از يهود كه مخالف ارض موعود هستند
جنبشهايي در يهود داريم مثل شاخهاي در ارتدكس به نام نتوريكارتا كه كاملا مخالف ارض موعود هستند و ميگويند ارض موعود اينجا نيست، بلكه بهشت است. شما به سرزميني كه به شما وعده داده شده نميرويد، چون گناه كرديد و عهد را شكستهايد و تا آمدن منجي پايتان به آنجا نميرسد و رفتن به آنجا گناه كبيره است.
نامه خاخامهاي يهود به سازمان ملل در اعتراض به تشكيل اسرائيل!
«نتوريكارتا» يعني نگهبان معبد و اعتقاد دارند ما كه خودمان نگهبان معبديم اين حرف را ميزنيم. 12 درصد يهوديان دنيا اين تفكر را دارند. زماني كه اسرائيل ميخواست تاسيس شود، شصت هزار خاخام به سازمان ملل نامه نوشتند كه اين مبنا و اسطورهاي كه ميآورند غلط است. اينها همان خاخامهايي هستند كه به ايران رفت و آمد دارند از جمله خاخام فريدمن و... .
اين شاخه از ارتدكس ميگويند كه خداوند يهوديان را به جرم اعمال ناشايست از فلسطين متفرق كرد و ايشان را تنبيه نمود و تا هنگامي كه شايستگيهاي ديني به يهوديان باز نگردد آنان به هيچ وجه حق بازگشت ندارند و پس از ظهور منجي حق بازگشت خواهند داشت و قبل از آن هرگونه حضور در ارض موعود گناه كبيره است و امكان ندارد در ارض موعود روي آرامش را ببينيد، زيرا خدا قسم خورده است. ما هم در قرآن داريم كه «ضربت عليهم الذله و المسكنه».
در اسطوره بيستم به آن حضرت مسيحي كه در نظرشان است خواهيم پرداخت كه با هم چه اختلافاتي دارند، الان در كنار هم هستند، اما «قلوبهم شتي» اند.
طرحريزي استراتژيك يهوديان براي اختلاف افكني بين شيعه و سني
اين طرح استراتژيك است و بايد روي اين مسايل دست گذاشت و كار كرد. ببينيد كه چگونه آنها اختلاف نداشته بين ما را زياد ميكنند. اين همه تشابه بين شيعه و سني وجود دارد، خدا، كتاب و نبي مشترك هستند، اما اين اشتراكات را كنار ميزنند و دست روي نقاط اختلاف ميگذارند و تو را هل ميدهند تا بقيه راه را خودت بروي و حتي طرح هم بدهي. بعضي شبكههاي ماهوارهاي ايجاد شده كه فقط به طرف مقابل توهين كند.
جنبش «ستهمارها» شاخهاي از حصيديها هستند. خاخام اران كئن، يكي از اعضاي اين جنبش در مصاحبه با يونايتدپرس از نامهاي به فلسطينيان خبر ميدهد و مينويسد: شما را به خدا از مقاومت دست نكشيد، حاضرم در دادگاه جنايات جنگي بر عليه سران اسرائيل شهادت بدهم. اين خاخام ساكن بيتالمقدس ميگويد: من به چشم خود كشتارها را ديدهام و حاضرم شهادت بدهم.
ارض موعود يهوديان هفت كشور را در برميگيرد
اسرائيل شاهاك در كتاب «تاريخ و دين يهود» ميگويد: ارض موعود بر گستره هفت كشور واقع شده است، حد فاصل نيل تا فرات، چشمپوشي از آن به هيچ وجه ممكن نيست، اين يك پيمان است و تا تحقق آن تلاشها ادامه خواهد يافت.
يعني بحث را ديني كرده و از كتاب مقدس يك اسطوره بيرون كشيده است. خود كتاب مقدس يك اسطوره است و واقعا سخت است كه يك كتاب ديني به سمت اسطوره شدن پيش برود.
مناطق نفتخيز ايران در نقشه اسرائيل!
در سال 1985 اين اسطوره ارض موعود بهروز نيز شد؛ در نقشه جديدي كه رو كردند مصر، بخشهايي ازعربستان سعودي تا شرق مدينه، سوريه، عراق، كويت، مناطق نفتخيز ايران و جنوب شرقي تركيه به ارض موعود اضافه شد، در حالي كه نيل تا فرات يعني مصر تا عراق، آن هم نه همه عراق فقط تا فرات.
در همين راستا در سالهاي پيش از 1985 عزيزالله نعيم اولين رئيس تشكيلات صهيونيسم در ايران، بعد از كشتار وسيع ايرانيان(ما اين كشتار را اثبات خواهيم كرد) نامهاي به رضاخان مينويسد كه مركز اسناد اين نامه را چاپ كرده و ميگويد: به ما يهوديان اجازه دهيد در اين جا زمين بخريم تا كشاورزي كنيم. وي از رضاخان مزايايي خواسته كه دولت به ايرانيها نميداد.
آنها وقتي خون مردم را كشيدند دست روي كشت و صنعت گذاشتند. مثلا دست گذاشتند تا زمينهاي حاصلخيز جنوب قزوين را بگيرند يا طرح و پيشنهاد اتحاد سياسي عملي در قبال مرزهاي توراتي از سوي آريل شارون در كنگره در ماه مي 1993 تبيين ميشود، وي ميگويد كه بايد اسرائيل را تا مرزهاي توراتي ببريم. در راستاي اين طرح ميگويد بايد خوزستان را جدا كرد، دقيقا مناطق نفتخيز و حاصلخيز ايران را!
تكه تكه كردن كشورها راهي براي سلطه صهيونيستها
طرح او اين است كه قالب يك كشور تبديل به كشورهاي كوچك بشود، اين كشورهاي كوچك شبيه لقمههايي هستند كه به سادگي خورده ميشوند. هيچگاه يهود و صهيونيسم نميتوانست با عثماني درافتد؛ اول عثماني را تكه تكه كرد، بعد تمام تكهها را گرفت.
طرح سخت كردن زندگي براي يهوديان براي ترغيب آنها به مهاجرت به اسرائيل!
خاخام «ژزف گود آليا» در كنگره يهوديان آمريكا در ماه مي 1948 ميگويد: من معتقدم مردمان يهودي براي مهاجرت به فلسطين بايد تحت فشار قرار گيرند. اين يك برنامه جديد نيست، اين رويه در گذشته نزديك اعمال گرديده بود.
بايد يهوديان دنيا براي عزيمت و استقرار در فلسطين قانع گردند. براي عملي ساختن اين طرح بايد به جاي آسوده سازي خاطر يهوديان بدون سرزمين، آنها را در سرزمينهاي محل اقامتشان تا حد ممكن دچار سختي و مشقت نمود، مثلا اگر در عراق هستند در آنجا بمبگذاري كنيد تا بترسند.
اين مساله اكنون در حال رخ دادن است. از ابتداي بيداري اسلامي نزديك به دويست و هفتاد هزار يهودي از اسرائيل كوچ كردهاند، چون آنجا ديگر امن نيست و از ماندن ميترسند.
حمله به سفارتخانههاي اسرائيل براي جلوگيري از كوچ ساكنان اسرائيل
پس از آن ترورهايي عليه سفارتخانههاي اسرائيل انجام شد كه بگويند بيرون از اسرائيل ناامن است و فقط همين جا امنيت داريم، بيرون يهوديها را ميكشند، اگر اين مسئله تشديد شود شما شاهد خونريزي كثير يهوديان خواهيد بود.
بيرون از اسرائيل خودشان را خواهند كشت و خودشان هم به خونخواهي بلند ميشوند، مثل معاويه كه در كشته شدن خليفه سوم نقش داشت، اما خود او، پيراهن عثمان را علم كرد تا حكومت امام علي(ع) را زمين بزند.
آنها خودزني ميكنند، مثل يازده سپتامبر كه خودزني بود، البته جالب است كه درباره يهوديان خودزني هم نبوده، زيرا از دو روز قبل يهوديان سركار نرفتند.
خاخام ژزف ادامه ميدهد: در فرآيند اين امر بايد سازماني كه بتواند يهوديان را دچار نگراني كند بوجود بيايد و رفاه و راحتي به وجود آمده براي يهوديان كاهش يابد. آنها درباره اينكه سرنوشت مردم بيرون اسرائيل چه ميشود نبايد سوال كنند و چيزي كه به آنها گفته شود اين است كه آنها مردمي بيمار هستند.
موفقيت حاصل از بازگشت يهوديان به سرزمينهاي مقدس تشكيل دولت اسرائيل است.
يكي از جانفرساترين مراحل طرح مسيح - اسطوره منجي كه ما در اسطورهها از آن نام نبرديم؛ چرا كه معتقديم مسيح بازخواهد گشت- پروژه بازگشت يهوديان به سرزمين مقدس است.
ما شاهد عملي شدن اين پروژه با حمايت مسيحيان صهيونيست و بازي با كارتهايي همچون نازيها بوديم. موفقيت حاصل از بازگشت يهوديان به سرزمينهاي مقدس را بايد تشكيل دولت اسرائيل تلقي كرد.
تشكيل دولت اسرائيل در چارچوب طرح مسيحي
همانند پيشگوييهاي هرزل در سال 1896 ميلادي درباره اينكه طي پنجاه سال آينده دولت يهودي تشكيل خواهد شد، تشكيل دولت اسرائيل در چهارچوب طرح مسيح پيشرفت بزرگي محسوب ميشود.
طراحان بحث طرح مسيح، يهوديان كابالائيسم بودند. هرزل لائيك و سكولار بود و اصلا دين را قبول نداشت، اما اتحادي بين لائيكها و كابالائيستها شكل گرفت.
كابالائيستها ميگفتند اين اتفاق بايد بيافتد تا منجي بيايد و به عنوان طراح اصلي طرح مسيح، تشكيل دولت يهود را به عنوان نشانه بزرگي در جهت طرح، تبليغ نموده و تشكيل دولت كوچكي را به مثابه آغاز آمدن مسيح پذيرا شده بودند.
استقرار يهوديان در فلسطين شرط آمدن مسيح است
«كاليشر» يكي از نظريهپردازان بازگشت يهوديان به اسرائيل اعلام كرده بود كه استقرار تعداد زيادي از يهوديان در سرزمين فلسطين شرط آمدن مسيح است.
از طرف ديگر شاخهاي از مسيحيان به نام اونجيليسم وجود دارد كه كاملا با اين دسته همخواني دارند و با هم مرتبط هستند، اگر اسرائيليها بخواهند بر خلاف اونجيليستهاي آمريكايي كار كنند كمكهاي مالي قطع ميشود.
جريان كابالائيسم براي اينكه بتواند به سرزمين مقدس برود مخالف بزرگي به اسم مسيحيت داشت و براي اينكه اين مشكل را حل كند در مسيحيت شاخهاي به نام اونجيليسم به وجود آورد تا از دل خود مسيحيت بگويند براي آمدن مسيح اينها بايد بازگردند، ولي از دل اين كار اختلاف بسيار بزرگي بيرون آمد كه در بحث تبين اختلافها يعني اسطوره بيستم و دولت دوم گفته خواهد شد.
اسطوره پاك سازي نژادي يهوديت
يك اسطوره با عنوان پاكسازي نژادي وجود دارد و به اين معناست كه وقتي وارد سرزميني شديد بر مبناي قوم برگزيده تنها نژاد پاك شما هستيد، پس بقيه بايد نابود شوند.
تفاوت بين سيره پيامبر(ص) و يهوديان
درباره «يوشع بن نون» در سفر اعداد باب بيست و يك آيات بيست و يك تا بيست و پنج ميگويد: «آنگاه قوم صدا زدند و چون قوم شنيدند با صداي بلند گفتند حصار شهر به زمين افتاد و قوم، يعني هركس از پيش روي خود به شهر برآمد و شهر را گرفتند و هر آنچه در شهر بود از مرد و زن و جوان و پير و حتي گاو و گوسفند و الاغ را به دم شمشير هلاك كردند.»
پيامبر(ص) وقتي مكه را فتح كردند گفتند: «هر كه شمشير در دست ندارد در امان است.» ما در روايات داريم كه شكرانه پيروزي در جنگ آزاد كردن اسيران است. در زمان جنگ خيبر پيامبر(ص) وقتي ديد كه اسرا را از بين كشتههايشان عبور ميدهند به شدت برخورد كرد. حال اين دو رويه را با هم مقايسه كنيد.
توصيه سازمان ملل به شارون در صبرا و شتيلا
شارون وقتي در صبرا و شتيلا وارد شد همين كار را كرد و حتي گربهها را هم كشت. سازمان ملل به شارون گفت حداقل قبل از حمله اعلام كن كه ميخواهي كشتار كني تا مردم فرار كنند و ما بهانه داشته باشيم تا كساني را كه ماندهاند بكشيم.
پرويز شيخ طادي فيلم «شكارچي شنبه» را بر همين مبنا ساخته است. شارون بلندگو در دست ميگيرد و ميگويد سه دقيقه فرصت داريد تا روستا را خالي كنيد.
داستان يهوديان درباره يوشع بن نون
در ادامه آيات يوشع ميآيد: «و يوشع به آن دو مرد كه به جاسوسي زمين رفته بودند گفت به خانه زن فاحشه برويد و زن را با هر آنچه دارد بيرون آوريد، چنانكه براي وي قسم خورديد.
پس آن دو جوان داخل شدند و راهاب و پدر و مادرش را با هرچه داشت بيرون آوردند، بعد تمام خويشان او را آوردند و بيرون لشكرگاه جا دادند و شهر را با آنچه در آن بود در آتش سوزاندند، ليكن طلا و نقره و ظروف مسي را در خزانه بگذاردند.»
هلوكاست همين است، در اسطوره هلوكاست اصحاب اخدود را مطرح خواهيم كرد. زبانم لال ميگويد اين زن فاحشه همسر يوشع ميشود. يوشع بن نون، نبي بعد از حضرت موسي است و به احتمال زياد همان فردي است كه موسي به همرا ه او دنبال خضر ميرود.
چيزهايي كه گفته شد فقط در عهد عتيق بود. مسيحياني آمدهاند و در زمين اينها بر مبناي كتاب مقدس بازي ميكنند، در عهد جديد هم چيزي داريم.
در مكاشفات يوحنا باب شانزده آيه شانزده آمده است: «و ايشان را به موزهاي كه آن را در عبراني «حورمجد» ميخواندند فراهم آوردند.»
ميگويد از نشانههاي ظهور مسيح اين است كه بايد بنياسرائيل را در منطقه حورمجد -آرماگدون- جمع كنند. يوحنا اصلا پيامبر نبوده، بلكه فردي بوده كه مكاشفه داشته و چيزهايي ديده، اما سند نيست.
اونجيليستها گفتند ما در عهد عتيق، مثلا در كتاب زكريا باب سيزده آيه هشت و نه داريم كه خداوند ميگويد: «در تمامي زمين دو قسمت منقطع ميشود، قسمت سوم در آن باقي خواهند ماند و ايشان را از ميان آتش و آب خواهم گذراند و ايشان را مانند مصفا ساختن طلا مصفا خواهم ساخت و اسم مرا خواهند خواند و من ايشان را اجابت نموده و خواهم گفت ايشان قوم من هستند و ايشان هم خواهند گفت كه يهوه خداي ما ميباشد.»