کد خبر:۱۸۱۱۴۶
سلسله جلسات تاريخ اسلام - 16؛ بخش دوم

رجبی‌دوانی: مردم ولايت پيامبر(ص) را درك نكرده بودند چه رسد به اميرالمومنين(ع)!

عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین(ع) با بیان اینکه مردم ولايت اميرالمؤمنين را درک نکرده بودند و به همين علت پاي بيعت خود نايستادند تاكيد كرد: حتي معتقدم ولايت پيامبر هم براي اين‌ها جا نيفتاده بود و...
به گزارش خبرنگار دين و انديشه «خبرگزاري دانشجو»، دکتر محمدحسين رجبي‌دواني در جلسه شانزدهم از سلسله جلسات کارگاه آموزشي - تحليلي تاريخ اسلام كه به همت موسسه «صهباي بصيرت» در فرهنگسراي ارسباران برگزار شد، به سوالات حضار پيرامون وقايعي كه از زمان رحلت پيامبر تا شهادت حضرت زهرا (س) رخ داد، پاسخ داد.

سؤال: مگر مردم در غدير با اميرالمؤمنين بيعت نکرده بودند پس آن بيعت چه شد؟

رجبي دواني: مردم در غدير با علي بيعت کرده بودند، اما چون پيامبر در قيد حيات بودند،‌ حکومت حضرت هنوز محقق نشده بود و بهانه‌اي که داشتند اين بود که درست است که ما با علي بيعت کرده‌ايم اما ايشان هنوز حکومت را در دست نگرفته‌اند و ابوبکر چون زودتر قدرت را به دست گرفته نمي‌توانيم بيعت را بشکنيم. توجيه محضي که به هيچ وجه قابل قبول نيست.

مردم ولايت پيامبر را درك نكرده بودند چه رسد به ولايت اميرالمومنين!

مردم ولايت اميرالمؤمنين را درک نکرده بودند و به همين علت پاي بيعت خود نايستادند و حضرت را ياري نکردند حتي معتقدم ولايت پيامبر هم براي اين‌ها جا نيفتاده بود. پيامبر را دوست داشتند اما ولايت ايشان را درک نکرده بودند و لذا با پيامبر هم يکي بدو مي‌کردند لازمه ولايت اطاعت محض است که متأسفانه اين‌ها نداشتند.
 
سؤال:
قصد پيامبر از فرستادن سپاه اسامه دور کردن آن افراد از مدينه بود يا مقابله با سپاه روم؟

رجبي دواني: در روزهاي آخر عمر شريف پيامبر،‌ ايشان چون مي‌دانستند که رحلتشان نزديک است براي محکم کاري در مورد خلافت اميرالمؤمنين و دور کردن مدعيان قدرت انتقام جنگ موته را بهانه کرده و فرمودند: «بايد همه کساني که قادرند سلاح به دست گيرند آماده شده و حرکت کنند» پيامبر تا آن زمان چنين حکمي نداده بودند. همه کساني که قادرند سلاح به دست بگيرند يعني فقط افراد عليل و نابالغ و زنان در مدينه مي‌مانند فقط عده‌اي از بني هاشم را استثنا کردند و لعنت هم کردند هر کسي را که تخلف کند.

پيامبر قصد داشت به بهانه انتقام موته مدعيان احتمالي خلافت را از مدينه دور كند

قصدشان اين بود که به بهانه اين عمليات مدعيان احتمالي خلافت از مدينه دور شوند و در نبود آن‌ها پس از رحلت پيامبر اميرالمؤمنين بدون دغدغه خلافت را به دست بگيرند و وقتي برگشتند با عمل انجام شده روبرو شوند، البته اين وظيفه پيامبر نبود و حضرت در غدير کارشان را تمام کرده بودند، ولي براي محکم‌کاري چنين کردند و آن‌ها هم فهميدند.

پيامبر و تاكيد بر اصل لياقت با انتخاب اسامه

البته اين‌ها همه امتحان الهي است، پيامبر سپاهي را که همه سرشناسان در آن حضور دارند تحت امر يک جوان 17-18 ساله قرار دادند، ولی صداي همه درآمد و پيامبر فرمود: «اصل بر لياقت است و نه سن و سال و شما بايد اطاعت کنيد».

آيا آدم لايق‌تري نبود؟ پيامبر به صراحت مي‌گويند: اصل به لياقت است و نه سن و سال تا فردا نگويند علي سن و سالش کم است و لايق خلافت نيست. من جاي شما را به يک جوان 17-18 ساله مي‌دهم، ديگر علي که جاي خود دارد و دو برابر اسامه سن دارد. ديگر نمي‌توانيد بهانه بياوريد و اگر اسامه سوابقي ندارد، سوابق علي را که هيچ کدامتان نداريد.

حركت پيامبر در ماجراي سپاه اسامه بسيار حساب شده بود

حرکت پیامبر خيلي حساب شده بود و موقعي که سپاه آماده حرکت بود، اگرچه پيامبر بيمار بودند اما گه‌گاهي برخاسته و به مسجد مي‌رفتند و خودشان نماز مي‌خواندند.
 
در زمان حرکت سپاه حال پيامبر وخيم شد و ام ايمن (مادر اسامه) خبر وخامت حال پيامبر را داد و خبر در سپاه پيچيد، لذا فرصت‌طلبان و مدعيان قدرت برگشتند. ام ايمن اين‌جا درست عمل نکرد البته او آدم درستي است و قصد خيانت نداشته و من تصورم اين است  كه چه بسا غاصبان خلافت روي او کار کرده بودند که اگر حال پيامبر خراب شد ما را در جريان بگذار، ‌به بهانه دلسوزي و ... و او هم فکر کرده که خدمتي مي‌کند. لشگر به هم ريخت و به مدينه آمده و در برابر پيامبر هم ايستاد.

منابع اهل سنت: پيامبر در نماز جماعت به ابوبكر اقتدا كرد!

در منابع سني و شيعه آمده که پيامبر به اعتبار اين‌که همه بزرگان و سرشناسان رفته‌اند، موقع نماز فرمودند:«بگوييد يکي از مردم نماز جماعت را اقامه کند»، عايشه بيرون آمد و با علم به اينکه پدرش از اردوگاه جفر تخلف کرده و به شهر آمده گفت:«پيغمبر مي‌فرمايد ابوبکر با مردم نماز بخواند».
 
حفصه همسر ديگر پيامبر بيرون آمد و گفت: «پيغمبر مي‌فرمايند عمر نماز بخواند» ولي به رغم دخترها، پدرها با هم هماهنگ بودند و جلو آمدند و گفتند پيامبر ما را فرستاده و ابوبکر جلو ايستاد و عمر پشت او و بقيه هم اقتدا کردند.

مدتي که گذشت پيامبر که بي‌هوش شده بودند به هوش آمده و پرسيدند:«نماز برگزار شد؟»، گفتند بله و ابوبکر نماز مي‌خواند. منابع سني مي‌گويند: پيامبر به وجد آمدند و فرمودند: «زير بغل مرا بگيريد و به مسجد ببريد» حضرت را آوردند، ایشان خيلي خوشحال شدند و خود نيز به ابوبکر اقتدا کردند!
 
پيامبر چرا نماز به امامت ابوبكر او را بر هم زد؟

اما منابع شيعه مي‌گويند: پيامبر به شدت به خشم آمده و فرمودند:«مرا به مسجد ببريد»، اميرالمؤمنين و فضل ابن عباس زير بغل پيامبر را گرفتند و ایشان را که نمي‌توانستند قدم بردارند کشان کشان به مسجد بردند. پیامبر به طرف محراب رفتند و لباس ابوبکر را کشيدند و نماز او را به هم زدند و مردم هم در اين شرايط نمازشان را شکستند، چون حضرت نمي‌توانستند بايستند نشسته در محراب قرار گرفتند و نماز را اقامه کردند و مردم به پيامبر اقتدا کردند.

در ادامه شيعه و سني مثل هم نقل کرده اند که پس از نماز، پيامبر عمر و ابوبکر را به خانه احضار کردند (اگر پيامبر اين قدر از اين قضيه خوشحال بودند ديگر احضار اين‌ها و نکاتي که نقل کرديد چه معنايي دارد؟!) و پرسيدند شما چرا اين‌جا هستيد مگر نبايد با اسامه حرکت مي‌کرديد؟ ابوبکر گفت: من مي‌خواستم يک بار ديگر با شما تجديد عهد کرده باشم و عمر هم گفت: من خواستم خودم مستقيم جوياي حال شما بشوم. پیامبر فرمودند:«ال مرا ديديد سريع برگرديد»، اما آن‌ها نرفتند.

پيامبر  (ص): خدا لعنت کند هر کس از سپاه اسامه سرپيچي کند

پيامبر فرمود: «خدا لعنت کند هر کس از سپاه اسامه سرپيچي کند»، با وجود لعن باز هم نرفتند، در اين‌جا پيامبر تدبير دومشان را به کار بردند و فرمودند کاغذ و قلمي براي من بياوريد تا چيزي براي شما بنويسم که هرگز گمراه نشويد. عبدالرحمان ابن ابي‌بکر بلند شد که دستور پیامبر را اجرا کند، ولی عمر به او گفت بنشين و جمله‌اي بر زبان آورد که سني و شيعه نقل کردند، گفت:«اين مرد دچار هذيان گويي شده است» و او را نشاند.

پيامبر دوباره بيهوش شدند و وقتي چشم گشودند ديدند اين‌ها هنوز مشغول سر و صدا هستند، يکي گفت: کاغذ و قلم بياوريم؟ فرمودند بعد از اين حرفي که زديد؟! ديگر لازم نيست همه از نزد من خارج شويد و من فقط سفارش مي‌کنم به رعايت اهل بيتم و همه را به جز زن‌ها بيرون راندند.
 
آيا برايتان جاي سؤال نيست که آيا اميرالمؤمنين و عباس حضور دارند و اين طور نافرماني پيامبر صورت مي‌گيرد يا اين‌که آن‌جا نيستند و اگر نيستند چرا در چنين موقعيت حساسي در کنار پيامبر نيستند؟!

ادامه دارد ...
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار