کد خبر:۱۸۱۱۲۲
سلسله جلسات تاريخ اسلام - 16؛ بخش اول

رجبی دوانی بررسی كرد: شیوه مهار مخالفان توسط ابوبكر

عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین(ع) با بیان اینکه سه طيف با خلافت ابوبكر به مخالفت پرداختند، به بررسي شيوه ابوبكر در مواجهه با مخالفان پرداخت.
به گزارش خبرنگار دين و انديشه «خبرگزاري دانشجو»، دکتر محمدحسين رجبي‌دواني در جلسه شانزدهم از سلسله جلسات کارگاه آموزشي - تحليلي تاريخ اسلام كه به همت موسسه «صهباي بصيرت» در فرهنگسراي ارسباران برگزار شد، به بررسي کاري که غاصبان خلافت بعد از پيامبر با انصار کردند، پرداخت.

سه طيف در مقابل خلافت ابوبكر و شيوه ابوبكر در مبارزه با ايشان

نبايد تصور شود که وقتي خبر بيعت با ابوبکر در مدينه پيچيد،‌ همه آن را پذيرفتند، بلكه سه طيف مقابل ابوبکر مي ايستند:

1. گروه‌هايي از مهاجرين که عمدتاً‌ از بني اميه و بني زهره بودند؛ بزرگان بني اميه در خانه عثمان به عنوان قديمي‌ترين مسلمان خود اجتماع کردند و عثمان هم از کساني بود که قائل به خلافت ابوبکر نبود. بزرگان بني زهره نيز در اعتراض به خلافت ابوبکر در خانه عبدالرحمن ابن عوف اجتماع کردند.

2. سعد ابن عباده و طيفي از انصار که پيروان او بودند.

3. گروهي که از آنان به عنوان اصحاب برگزيده نام مي‌بريم و قائل به خلافت حضرت‌علي‌(ع)‌ بودند و جز ايشان را به رسميت نمي‌شناختند، به اضافه بني هاشم قبيله پيامبر.

ابوبکر، عمر ابن خطاب را با اختيار تام به مذاکره‌اي خصوصي با عثمان فرستاد

در تاريخ داريم ابوبکر عمر ابن خطاب را با اختيار تام به سراغ عثمان و عبدالرحمن ابن عوف که بني اميه و بني زهره به تبعيت از آن‌ها بيعت نکردند،‌ فرستاد. او مذاکره‌اي خصوصي با عثمان داشت که از مفاد آن خبري نداريم، اما نتيجه‌اش اين شد که او راضي به بيعت با ابوبکر شد و بني اميه را نيز به بيعت واداشت و همين قضيه در رابطه با عبدالرحمن هم اتفاق افتاد، لذا طيف اول با اين مذاکره مجاب شد.

امتيازات خليفه اول به خليفه سوم براي جلب رضايت!

اگر چه تاريخ اين مذاکره را ثبت نکرده است، ولي طبيعي است که امتيازاتي داده شده که ايشان را براي همراهي مجاب کرده است. بعدها مي‌بينيم وقتي ابوبکر در بستر مرگ افتاده و مي‌خواهد جانشين خود را تحميل کند همين دو نفر را فرا مي‌خواند و تصميم خود را مبني بر خلافت عمر با اين‌ها در‌ميان مي‌گذارد و وقتي نظر آن‌ها را جلب مي‌کند خيالش راحت مي‌شود. معلوم مي‌شود که به اين‌ها تعهدي داده بود و جلب رضايت آن‌ها براي معرفي عمر لازم بوده است.

ترس ابوبكر از انصار

اما نحوه برخورد با دسته دوم مدارا با مخالفان انصاري و از اهميت و اعتبار انداختن رهبر آنان بود. سعد ابن عباده به هيچ وجه زير بار خلافت ابوبکر نمي‌رفت. ابوبكر ديد اين‌ها باج نمي‌پذيرند، تهديد هم جواب نمي‌دهد، مدينه شهر اين گروه است و ممکن است اگر به آن‌ها سخت بگيرند خويشان و قوم و قبيله اين گروه بر اساس تعصبات قومي به حمايت از آن‌ها بپردازند، لذا ابوبکر کاری با آن‌ها نداشت، آن‌ها بيعت نکردند تا ابوبکر مُرد.

سعدبن عباده، رهبر انصار، خليفه اول و دوم را به رسميت نشناخت

اين گروه حتي در نمازهاي جماعت و جهادها شرکت نکردند سعدبن‌عباده خليفه دوم را نيز به رسميت نشناخت و با او بيعت نکرد تا مدتي گذشت و فتوحات فراواني در ايران و روم پديد آمد و عمر احساس اقتدار مي‌کرد. سعد از عمر بيش از ابوبکر نفرت داشت روزي به طور اتفاقي در کوچه‌اي به هم برخورد کردند عمر طعنه‌اي به او زد سعد هم بسيار ناراحت شد و گفت: من ديگر در شهري که تو در آن رهبر باشي نمي‌مانم و مهاجرت کرد و اتفاقاً‌ اشتباه کرد و اين چيزي بود که عمر مي‌خواست چنين مخالفي از محدوده او بيرون برود.

سعد‌بن‌عباده به شام رفت و مقيم آن‌جا شد چيزي از حضور او در شام نگذشته بود که خبر از شام آمد، که روزي از کنار باغي عبور مي‌کرد، گروهي از جنيان بر سر او ريختند و او را کشتند و جسد او را درون چاهي در آن حوالي انداختند و معلوم است که اين نقل جعلي است.

ترور سعدبن عباده توسط خليفه دوم

برخي از محققين بر اين باورند که خود خليفه گروهي را براي ترور سعد فرستاد اينان كه در مدينه نمي‌توانستند او را بکشند، در شام او را به قتل رساندند. خبر مرگ سعد که رسيد گروه وفادا او منفعل شدند و به مرور با خليفه بيعت کردند و طيف دوم به اين ترتيب مضمحل شدند.

اما درباره علي و حاميان او. ابوبكر به خوبي مي‌دانست که حق مولي متقيان را غصب کرده‌است و حضرت آنان را غاصب مي‌داند، وجود مقدسش نه قابل خريدن است، نه فريب دادن و نه به هر صورت مي‌توان آن حضرت را راضي کرد و لذا گفتند بهترين راه اين است که حاميانش را از او بگيريم و عمدتاً ‌هم بني هاشم به عباس عموي پيامبر طمع کردند.

خليفه اول و شكست در جلب نظر عباس و بني‌هاشم

خليفه اول، عمر ابن خطاب،‌ مغيره ابن شعبه و خالد ابن وليد به خانه عباس آمدند و از او تعريف و تمجيد کردند و به او گفتند که اگر با ما همراه و همگام شوي براي خودت و اولادت از خلافت سهمي قائل خواهيم شد، البته عباس پاسخ محکم و قشنگي داده است، اما نه بر ولايت اميرالمؤمنين بلکه مي‌گويد: «اگر اين سهم مال خدا بوده که به شما داده لازم نيست و نمي‌توانيد به کسي ببخشيد و اگر مال خودمان بوده که شما از ما گرفته‌ايد ما همه آن را مي‌خواهيم و نه بخشي از آن را».
 
البته عمر گفت: «فکر نکن ما به سراغ تو آمده‌ايم چون به تو نيازي داشتيم، بلکه ما مي‌خواستيم براي بزرگان سهمي قائل شويم». عباس هم به او گفت: «ما در اين موقعيت از شجره نبوت هستيم و شما سايه‌نشين هستيد و اين امر متعلق به ماست و نه شما». لذا جلب نظر عباس و به تبع او بني هاشم با شکست روبرو شد.

نگاهي به سوابق تاريك عباس و فرزندان او

عباس و خاندان او متأسفانه سابقه خوبي ندارند. اگرچه او در شعب ابي طالب حضور داشت و بسيار حمايت کرد، اما در طول سيزده سال حضور پيامبر در مکه به ايشان ايمان نياورد در جنگ بدر همراه مشرکين به جنگ پيامبر آمد و اسير شد و پيامبر همان‌طور که از ساير مشرکين براي آزادي فديه گرفتند از او هم گرفتند و او را آزاد کردند.

اما چون تاريخ در زمان نوادگان او نوشته شده است گفته‌اند او همان ‌جا اسلام آورد و پيامبر او را به مکه فرستاد و به او فرمان داد ايمانش را مخفي بدارد و اخبار مکه را به ايشان برساند.

عبدالله بن عباس، فرماندار بصره كه به علي(ع) خيانت كرد

اما فرزندان عباس..
 
عبدالله فرزند او شاگرد اميرالمؤمنين بود دانشمندي که از حضرت تعليم گرفته بود از سوي حضرت فرماندار بصره شد، ولي به اميرالمؤمنين خيانت کرد. اواخر حکومت حضرت که اوضاع به هم ريخته شده بود وقتي احساس کرد امروز و فرداست که حکومت حضرت ساقط شود، بيت المال بصره را برداشت و به طرف حجاز رفت و بيت المال را حيف و ميل نمود و دل حضرت را بسيار به درد آورد که وقتي او که از خود ماست چنین خيانت مي‌کند از ديگران چه انتظاري هست؟

عبيدالله بن عباس، فرمانرواي يمن كه به امام علي (ع) و امام حسن (ع) خيانت كرد

ديگر فرزند عباس؛ عبيدالله از طرف اميرالمؤمنين فرمانرواي يمن بود وقتي عوامل معاويه به يمن حمله کردند به جاي مقاومت گريخت حتي زن و فرزندشانش را آن‌جا گذاشت سربازان معاويه هم دو فرزند او را جلوي مادرشان کشتند و زن نيز از اين ماجرا ديوانه شد.

عبيدالله که اتفاقاً‌ براي مقابله با معاويه انگيزه شخصي هم داشت از طرف امام حسن فرمانده پيش قراولان سپاه براي مقابله با معاويه شد، اما همين که نيم ميليون درهم رشوه معاويه را ديد، امام را رها کرد و به معاويه پيوست.

قسم بن عباس، فرمانرواي مكه در زمان علي (ع) كه به حضرت خيانت كرد
 
فرزند ديگر عباس يعني «قسم ابن عباس» از طرف اميرالمؤمنين فرمانرواي مکه بود عوامل معاويه به آن‌جا حمله کرد، او هم بدون اينكه مقاومت کند اجازه داد شهر اشغال شود.

اولاد عبدالله ابن عباس هم منصور و هارون و مأمون و متوکل اين جنايت‌کاران تاريخ که امامان ما را به شهادت رساندند و روي بني اميه را سفيد کردند.
 
ادامه دارد... 
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار