کد خبر:۱۸۱۲۰۴
ابتدای درس خارج، آقا چه می گویند؟ – 11
چه موقعي جيب مان براى همديگر رايگان مي شود؟
مقام معظم رهبری در ابتدای درس خارج فقه خود به بیان نکات اخلاقی برجستهای میپردازند که ذکر گوشهای از این نکات حکمتآموز برای رهروان انقلابی بسیار کارگشاست.
به گزارش خبرنگار دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، مقام معظم رهبری شخصیتی نادر و برجسته است که بهرهمندی از دانش و حکمت ایشان برای رهروان انقلابی بسیار کارگشاست.
کلاسهای درس خارج فقه ایشان بهطور مرتب ساعت هفت صبح برگزار میشود و ایشان قبل از درس چند دقیقهای بحث اخلاقی دارند که در این سلسله نوشتارها به بیان این نکات میپردازیم.
از امتیازات درس مقام معظم رهبری آن است که اجازه میدهند شاگردان بدون هیچ ترس و یا احساس ابهتی به راحتی سوالاتشان را بپرسند و ایشان نیز با صبوری پاسخ میدهند و همچنین در این کلاس حضور و غیاب جدی وجود دارد.
شروط اصلی پذیرش طلاب در درس خارج رهبر انقلاب، صلاحیت علمی و اخلاقی است.
مقام معظم رهبری در این جلسه به شرح حدیثی از امام محمد باقر (ع) پرداختند.
قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع أَ يَجِيءُ أَحَدُكُمْ إِلَى أَخِيهِ فَيُدْخِلُ يَدَهُ فِی كِيسِهِ فَيَأْخُذُ حَاجَتَهُ فَلَا يَدْفَعُهُ فَقُلْتُ مَا أَعْرِفُ ذَلِكَ فِينَا فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع فَلَا شَيْءَ إِذاً قُلْتُ فَالْهَلَاكُ إِذاً فَقَالَ إِنَّ الْقَوْمَ لَمْ يُعْطَوْا أَحْلَامَهُمْ بَعْد؛ (1)
مومنین در چه صورت به ظرفیت و بردباری لازم در روابط اجتماعی میرسند؟
فى الكافى، عن الباقر (عليهالسّلام)؛ «أ يجىء احدكم الى اخيه فيدخل يده فى كيسه فيأخذ حاجته فلا يدفعه». حضرت امام محمد باقر (عليهالسّلام) از يكى از اصحابشان سؤال ميكنند - كه اين مقدمه ديگر ذكر نشده كه آن صحابى كه بود و چه سؤال كرده بود و از كجا آمده بود؛ اينها ديگر توى اين روايت نيست - كه آيا در آنجائى كه شما هستيد، وضعيت اينجورى است كه يكى از شماها بيايد دستش را توى جيب برادر دينىاش بكند و هر چه كه لازم دارد، از توى جيب او بردارد، او هم ناراحت نشود؟ به اين حد رسيدهايد كه جيبتان براى همديگر رايگان باشد؟
مرحوم حرزالدين نقل ميكند كه شيخ خضر در زمان مرحوم كاشفالغطاء از علماى بزرگ بود و خيلى مورد توجه مردم قرار داشت. ميگويد در روز عيد، مردم نجف و عشاير و اينها كه به شيخ خضر علاقه داشتند، منزل او آمدند و هدايا آوردند - پول آوردند، طلا آوردند - و همين طور جلوى ايشان ميگذاشتند و ايشان هم آن پولها و طلاها را جلوى دستش گذاشته بود و همان طور روى هم كوت شده بود. بعد شيخ جعفر كاشفالغطاء آمد. معلوم ميشود آن وقتها هنوز شيخ جعفر به مقام رياست نرسيده بود. ايشان آمد و نشست و چشمش به اين پولها و طلاها افتاد. بعد يواشيواش نزديك ظهر شد و مردم رفتند. شيخ جعفر بلند شد گوشه عبايش را پهن كرد و اين طلاها و پولها را گوشه عبايش ريخت و گفت خداحافظ شما، و رفت! شيخ خضر هم نگاهى كرد و چيزى نگفت؛ كأن لم يكن شيئاً مذكورا!
حالا اين قصهاى كه نقل كردم، دنباله هم دارد، كه دنبالههايش باز از اين جالبتر هم هست. به هر حال حضرت سؤال ميكنند كه در اموال شخصى، شما اينجور هستيد كه مثلاً قبايتان را آنجا آويزان كردهايد، رفيقتان مىآيد دست ميكند توى جيب قباى شما و يك مقدار پولى كه لازم دارد، برميدارد و بقيهاش را آنجا ميگذارد و بعد راه مىافتد ميرود، به شما هم اصلاً برنخورد و ناراحت نشويد؟ چنين وضعى بين شما هست؟ «فقيل ما اعرف ذلك فينا». آن راوى گفت كه در بين خودمان اينجور وضعى نيست.، «فقال فلا شىء اذاً»؛ فرمود: پس هنوز خبرى نيست، هنوز چيزى نيست.
کانونهای تشيع در سرتاسر دنياى اسلام باید چگونه تشكيل شود؟
من اينجا اين حاشيه را اضافه كنم كه اين مالِ زمان امام باقر (عليه الصّلاة و السّلام) است. در آن زمان، شيعه تدريجاً داشت شكل ميگرفت. بعد از حادثه عاشورا، در ظرف اين 33 سال، 34 سالى كه دوران امام سجاد (عليه الصّلاة و السّلام) بود، تدريجاً و يواشيواش مردم جمع ميشدند؛ چون بعد از حادثه عاشورا، آن شدت عملى كه به خرج داده شده بود، شيعه را متفرق كرد؛ بعضىها برگشتند، بعضىها منصرف شدند، بعضىها از ولايت اهل بيت پشيمان شدند؛ هر كسى به يك طرفى رفت. در اين 34 سال، يواشيواش مردم جمع شدند. در زمان امام باقر (عليه الصّلاة و السّلام) مردم بيشتر جمع شدند. مردم تدريجاً در شهرها، در نقاط مختلف، نزديك و دور، جمع ميشدند.
اين مال آن وقت است كه حضرت ميخواهند بگويند اين كانونهاى تشيع را بايد در سرتاسر دنياى اسلام اينجورى تشكيل دهيد، اينجور با هم باصفا باشيد.
حضرت وقتى فرمودند «فلا شىء» - هنوز هيچ خبرى نيست؛ آنى كه بايد بشود، نشده است - آن طرف ترسيد؛ «قيل فالهلاك اذاً؟». «هلاك» در اينجا و در خيلى جاهاى ديگر به معناى مردن نيست؛ به معناى بدبخت شدن است: يعنى پس ديگر بدبخت شديم آقا؟ ديگر هيچى نيست؟ «فقال انّ القوم لميعطوا احلامهم بعد»؛ «احلام» در اينجا جمع «حلم» است. ماده «حَلُمَ يَحلُمُ» به معناى حلم ورزيدن است؛ با «حَلَمَ يَحلُمُ» كه به معناى رؤيا و اضغاث احلامى كه در قرآن هست، تفاوت دارد؛ آن از باب نَصَرَ يَنصُرُ است، حَلَمَ يَحلُمُ است؛ اين از باب شَرُفَ يَشرُفُ است؛ حَلُمَ يَحلُمُ. اينجا احلام جمع حلم است. پس هنوز به آن بردبارى و آن ظرفيت لازم نرسيدهايد. بنابراين به معناى هلاك نيست كه بگوئيم نابود شديد، عذاب خدا گريبان شما را گرفت؛ نه، به معناى اين است كه هنوز آن ظرفيت لازم را پيدا نكردهايد.
پینوشت:
1- امام باقر (ع) فرمود: کسی از شما (شیعیان) نزد برادرش میآید و دست در کیسه او برده و به اندازه نیاز از آن برگیرد و او جلویش را نگیرد؟ گفتم: من چنین چیزی در میان خودمان خبر ندارم. آن حضرت فرمود: در این صورت چیزی در میان نیست. گفتم: در این صورت دچار هلاکند؟ فرمود: هنوز خرد کاملی به آنها داده نشده است. اصول كافى، ج 2، ص 174
لینک کپی شد
گزارش خطا
۰
ارسال نظر
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.