کد خبر:۱۸۱۳۸۶
یادواره علمی استاد مرحوم منذر – 1

دشتی تشریح کرد: علت پرداختن حجت‌الاسلام منذر به فردوسی

استاد دانشگاه علامه طباطبائي در خصوص این مسئله كه يك شخصيت روحاني چه كاري با فردوسي دارد، گفت: براي فهميدن اين مطلب و رسيدن به پاسخ اين سوال مي‌بايست نگاهي به ...
به گزارش خبرنگار دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، مهدی دشتي، استاد دانشكده ادبيات دانشگاه علامه طباطبائي در آیین یادبود علمي مرحوم استاد منذر، درباره جهاد منذر با اسلام سخن گفت.

دشتي پس از بياناتي درباره معرفي خانواده و نصب به بیان خلاصه شناخت خود از استاد منذر پرداخت و گفت: «آشنايي ز نگاهش چه توقع داريد   نور اسلام نيايد ز فرنگ آمده را»

وي در ادامه از كارهاي ارزشمندي كه استاد منذر انجام داده یاد کرد و گفت: پرداختن به هجمه‌هایی در زمینه تعليم و تربيت اسلامي در تاريخ معاصر از کارهای برجسته وی بود.
 
استاد دانشگاه علامه طباطبائي در خصوص این مسئله كه يك شخصيت روحاني چه كاري با فردوسي دارد، گفت: براي فهميدن اين مطلب و رسيدن به پاسخ اين سوال مي‌بايست نگاهي به هجمه دولت‌هاي غربي به ممالك اسلامي در تاريخ معاصر بپردازيم.
 
وی در ادامه گفت: دويست سال است كه عالم غرب براي جهاني كردن تفكر مدرن خود (سكولاريسم، ليبراليسم، و اومانيسم ) تلاش هاي بسياري عليه ممالك اسلامي انجام داده است تا فرهنگ اسلامي ايشان را مضمحل و فرهنگ مدرن خود را جايگزين كند.
 
دشتی با بیان اینکه در جريان مدرنيزاسيون غربي (سكولاريزاسيون و ....) علي رغم تسليم شدن بسياري از مكاتب و استحاله شدن آنها، سدي محكم و مكتبي متقن يعني اسلام در برابر اين جريان به پا خواست و تسليم آن نشد، گفت: مهم‌ترين بيرق‌داران ايستادگي در مقابل مدرنيزاسيون غربي عبارتند از: خلافت (امپراطوري) عثماني، حوزه علميه الازهر مصر، ايران و حوزه علمیه نجف اشرف

بررسی نقش امپراطوري عثماني

وي به تحلیل سرگذشت مبارزان و ايستادگان در برابر مدنيراسيون فكري پرداخت و سپس به محل اصلي بحث يعني ايران و هجوم فرهنگ غرب پرداخت و گفت: امپراطوري عثماني در خلال حوادث جنگ جهاني اول بسيار تضعيف شد و اين مظهر همبستگي مسلمين اهل سنت (علي‌رغم انحرافات آن) به مرز نابودي رسيد.

این استاد ادبیات ادامه داد: سرانجام بعد از فروپاشي خلافت عثماني اين امپراطوري همانند بخش‌های كيكي شد كه هر قسمت آن مورد هجوم اقسام مختلف تفكر غرب قرار گرفت و خلاصه اين قدرت اسلامي در برابر غرب و تفكر غرب سر فرود‌ آورد.

حوزه علميه الازهر

استاد دانشگاه علامه طباطبائي به بررسی نقش حوزه علمیه الازهر پرداخت و گفت: اين مركز علوم اسلامي و حوزه فعال اهل تسنن نيز در مواجهه با فرهنگ غرب دگرگون شد و نهايت به دانشگاهي با مدل غربي تبديل شد.

وی در بررسی نقش حوزه علمیه نجف گفت: در عراق هم با روي كار آمدن احزابي همچون بعث و به شهادت رساندن علماي عالي مقام به دست اين گروه‌هاي دست نشانده فرهنگ غرب، محيط را براي توسعه مناسب يافت و اقسام مختلف را مورد هجوم قرار داد.
 
و اما نقش ايران

دشتی به بیان نقش ايران پرداخت و گفت: قاجار با تمام خطاها و اعمال سوء خود، دين ستيز نبود و جامعه روحانيت را محترم مي‌شمرد و سعي در كنترل مغرضانه آنها نداشت؛ چه رسد به حذف فيزيكي ايشان.
 
قاجار مي‌بايست كنار مي‌رفت

این استاد ادبیات گفت: قاجار توان و پتانسيل غربي‌سازي را نداشت، لذا اقدامات لازم از جانب غربيون و هواخواهان آنها براي از بين بردن اين حكومت به انحای مختلف صورت گرفت كه مي‌توان بر اقدامات روشنفكران در مشروطه در اين زمينه از جمله حذف قاجار و فراهم كردن بستر غربي شدن اشاره كرد.
 
وی افزود: سرانجام با دست به دست هم دادن عوامل خارجي و داخلي، كودتاي 1292 رخ داد و سرانجام رژيم منحوس پهلوي روي كار آمد كه هدف آن از بين بردن اسلام در ايران به عنوان استوارترين و جدي‌ترين كشور شيعي بود.
 
استاد دانشگاه علامه طباطبائي با بیان اینکه سرانجام ايران هم از هجمه‌هاي فرهنگي غرب امان نيافت، گفت: پهلوي از هيچ تلاشي در غربي‌سازي و اسلام‌زدايي دريغ نكرد و نتيجه آن را امروز مي‌توان به وضوح ديد، طوریکه امروز جوانان با اسلام غريبه‌اند و معرفت‌ شايسته را نسبت به اسلام ندارند.

مرحوم منذر از التقاط موجود در تفكر و جهان‌بيني دانشگاهيان و اهل علم رنج مي‌برد
 
وی گفت: دغدغه‌های استاد منذر عبارت بود از اینکه به راستي چرا از توحيد اسلامي هيچ نمي‌دانيم؟ ما از معاني قرآن مهجور مانده‌ايم؟ امام بر حق كيست؟ او چه حقي بر ما دارد و ما چه تكليفي نسبت به او داریم؟
 
دشتی تأکید کرد: مرحوم منذر از التقاط موجود در تفكر و جهان‌بيني دانشگاهيان و اهل علم رنج مي‌برد و می‌گفت بسياري از دانشگاهيان معتقدند انسان خليفه‌الله است، ما افضل و اشرف مخلوقات هستیم که در كنار اين عقايد صواب، عقايدي دارند مبني بر اينكه انسان می‌تواند با اتكاي تعقل صرف و فارغ از سيره و سنت افرادي مثل حضرت رسول(ص) و ائمه(ع) تفسير قرآن را به دست آورد و اين عقايد ضاله را در قالب عرفان و ... توجيه مي‌كنند؛ في الواقع دچار التقاط و خلط مي‌شوند و متاسفانه مباني اين نوع انديشه‌ها نيز مورد توجه و حتي تدريس قرار مي‌گيرد، در حالي كه همه مراجع ما حكم بر بطلان و ضاله بودن عقايد مزبور داده‌اند، اما چه كسی مي‌داند و چه كسی عمل مي‌كند!

وی با بیان اینکه مرحوم منذر از اينكه چرا مراجع را در حوزه‌ها حبس نموده‌ايم گله داشت و معتقد بود: دستورات، فتاواي مراجع در زندگي امروز ما جاري نيست و از آن بدتر ما حتي از نظرات و فتاواي آنها اصلاً خبر نداريم چه رسد نخواهيم بر آنها عمل كنيم!

استاد دانشگاه علامه طباطبائي ادامه داد: منذر مي‌گفت زماني بود كه فتواي ميرزاي شيرازي پيرو جريان تنباكو حتي حرم سراي دربار قاجار هم مي‌رسيد و نه تنها به آگاهي از فتاوي مراجع اهميت مي‌دادند، بلكه به آنها عمل مي‌كردند، چنانكه وقتي ناصرالدين شاه از همسر خود پيرو همان جريان تنباكو پرسيد چه كسي قليان را بر ما حرام كرده، همسر او با جرئت و استواري تمام به او گوشزد مي‌كرد همان كسی که مرا به تو حلال كرده است؛ يعني حكم مراجع فصل الخطاب و به مثابه دستورات لازم الاتباع شرع بود، اما اكنون چه؟ متاسفانه امروز رسانه‌ها نيز تساهل و كم‌كاري مي‌كنند؛ یعنی ادبيات كلاسيك ممزوج شده با فرهنگ اسلامي را مورد هجمه قرار دادند.

 
نفوذ غرب‌زدگی در میان نخبگان ادبی: نیما تمام ادبيات كلاسيك را افسانه مي‌داند
 
دشتی اظهار داشت: استاد منذر يكي از آثار سوء غرب‌زدگي را سعي در كمرنگ كردن فرهنگ اسلامي در ادبيات كهن و يا در درجه شديدتر حذف فرهنگ اسلامي از ادبيات كهن مي‌دانست و عده‌اي كاملاً نفي ادبيات كهن و ستيزه با آن پرداختند؛ عده‌ای عنوان كردند ادبيات قديم براي قديم است و جنبه سنت‌يافته و تجدد در آن معنايی ندارد و حتي در نهايت بي‌شرمي به سخره و تحقير شعرا، ادبا و .... كهن پرداختند.
از نيما انتظار نمي‌رفت؟

وی خاطرنشان کرد: مرحوم منذر در باب عمق نفوذ غرب‌زدگي به مسئله‌اي بس تعجب آور اشاره می‌كند تا بگويد حتي نخبگان هم از آفت غرب زدگي مصون نبودند و نيما را مثال زد كه از سرآمدها در ادب معاصر است، درحالیکه تمام ادبيات كلاسيك را افسانه مي‌داند و در اشعارش بزرگاني چون حافظ و سعدي را دزد مي‌داند و مورد توهين قرار مي‌دهد، البته استاد افزودند كه بعدها نيما متنبه شد و فهميد اگر ادبي هم باشد همان ادب كلاسيك اسلامي است.

این استاد اخلاق در ادامه افزود: عده‌ای در توهين بر ادب كهن اسلامي ايران گوي سبقت را از همگان ربودند و عده‌اي چون شاملو با دون مايگي تمام با ديدن زرق و برق غرب و سفر به آمريكا شروع به توهين به فرودسي‌ها و حافظ‌هاي ادب فارسي كردند و هر چند مقاومت‌هايي در اين باره صورت گرفت، اما هنوز هم در دانشگاه‌هاي ما ادبيات فارسي سنتي تحقير و كوچك شمرده مي‌شود.

عده‌اي در اقداماتي مغرضانه نظريات زبان‌شناسان غرب را در لباس ادبيات فارسي بيان مي‌كنند

دشتي گفت: غرب‌زدگي چنان چشم و گوش عده‌ای را بسته كه متوجه تناقضات، كژتابی‌ها و ابهامات نظريات غربي كه خود غربيان هم به آن معترفند هم نمي‌شوند و در اين ميان عده‌اي در اقداماتي مغرضانه نظريات زبان‌شناسان غرب را در قالب نظريات علمي در لباس ادبيات فارسي بيان مي‌كنند يا متون فارسي را در قالب دستور زبان غربي تفسير و بررسي مي‌كنند و در نتيجه به قول مقام معظم رهبري موجب علم زدايي و دين زدايي مي‌گردند.
 
تحريف در خصوص و متون ادبي

وی در باب تحريف شاهنامه فردوسي به تحريف در ديباچه شاهنامه كه في‌الواقع شناسنامه اعتقادي فردوسي بود اشاره کرد و گفت: حكيم ابوالقاسم فردوسي در اين ديباچه خود را مسلماي شيعي و پيرو مكتب اهل بيت(ع) مي‌داند و دو مولفه خرد و داد (انديشه و عدالت) را سرلوحه اعمال خود و ديدگاه خود قرار مي‌دهد، چنانكه مي‌گويد: «منم بنده اهل بيت نبي، ستاينده‌اي خاك پاي وصي»

امروزه فردوسي چطور معرفی می‌شود؟

استاد دانشگاه علامه طباطبائي با تاسف بسيار عنوان كرد امروزه چنان آثار فردوسي را تحريف كرده‌اند كه نه تنها او را شيعه‌اي آگاه و مبتني بر داد و خرد معرفي نمي‌كند، بلكه او را فردي ملي‌گرا، ايراني باز و نيز ملتزم بر اسلام معرفي مي‌كنند.

دشتي و انتقاد از برخي همكاران

دشتي در سخنان خود از حذف فرهنگ اسلامي در عقايد برخي از همكاران خود گفت: يكي از چهره‌هايي كه استاد منذر مطرح نمودند و از وي انتقاد نمودند، مديرگروه ادبيات دانشگاه تهران بود كه صراحتاً اعلام مي‌كند از منابع اسلامي استفاده نمي‌كنم، طوریکه در كتاب خود ابتدا همه ابواب اساطير را ذكر مي‌كند، سپس ادبيات تقطيع شده‌اي را از فردوسي و ... در ذيل آنها مي‌آورد و ادعا مي‌كند اين اشعار و در واقع عقايد فردوسي ناشي از عقايد اساطيري است نه فرهنگ اسلامي كه البته اين روش ناصواب و غيراخلاقي مغالطه كارانه است.
 
 
وی با بیان اینکه از ديگر افراد مورد نقد مرحوم منذر، مهرداد بهار نويسنده كتاب «از اسطوره تا تاريخ» مي‌باشد، گفت: با استناد به نصوص قرآني، اسم اين كتاب هم مشکل دارد و عكس آن یعنی از تاريخ به اسطوره باید استفاده شود؛ چراکه از ابتدا آدم عليه السلام موحد و يكتاپرست بوده ولي اين گذر زمان و انحراف مردم بود كه چند الهي بودن را ايجاد كرد، اما بعداز ظهور مجدد وحدانيت خدايان قبلي در قالب اساطير درآمد، یعنی ابتدا تاريخ حقيقي بوده كه به علل مختلف مثل آنچه ذكر شد اساطير از دل آن بيرون آمدند.
 
فردوسي معتقد به فرهنگ اسلامي بود نه ايران بازي

این استاد ادبیات اظهار داشت: اصولاً فردوسي براي آتش و خاك قداستی قائل نبود و مخالف ايراني بازي و ... بود اما اكنون فردوسي را نماد اهورامزادا دوستي، هخامنشي بازي و .... مي دانند حال آنكه اين گونه نيست.

وی گفت: به نظر مرحوم فردوسي بر دو عنصر خرد و داد متكي بوده است، كه بي‌خردي را عامل انحطاط انسان و به استناد به قرآن بدترين آدم‌ها را آن مي‌دانست كه از عقل خود بهره نبرد و در باب داد هم حكيم مجدداً بر قرآن استناد و علت فرستادن پيامبران را دعوت مردم به عدل مي‌دادند، اما عده‌آي چشم را بر تمام اين آميختگي ايراني اسلامي بسته و خواسته يا ناخواسته كمر به زودودن فرهنگ اسلامي بستند.

دشتي در آخر چنين گفت: حجت الاسلام منذر خطر را درك كرد، حال بر ما واجب است عليه انحرافات قيام كنيم و تفكر منحط را از بين ببريم ما نبايد آب به آسياي دشمن بريزيم. ما بايد امام مفترض الطاعه خود را بشناسيم، راه او كه همانا صراط مستقيم است بشناسيم. امروز بايد با قلم و جان مقابل دشمنان بايستيم، تربيت و تعليم اسلامي كه برپايه قرآن و عترت هستند را بسط دهيم تا شايد مانند منذرها توشه‌اي براي آ‌خرت بياندوزيم.
 
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار