بیژن عبدالکریمی و علیرضا قائمی نیا ديشب با حضور در برنامه زاويه مباحثات خود را در خصوص «فهم فلسفی از دین در نگاه شهید مطهری» دنبال کردند.
به گزارش خبرنگار علمی «خبرگزاری دانشجو»، بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه دانشگاه آزاد و علیرضا قائمی نیا، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی شب گذشته با حضور مجدد خود در برنامه زاويه مباحثات خود را در خصوص «فهم فلسفی از دین در نگاه شهید مطهری» دنبال کردند.
این جلسه که طبق روال همیشگی زاویه با مجله خبری و بخش پرسه های زاویه وگزارش هایی ازاین دست آغاز به کار کرد دربخش جدایی قبل از مناظره با برقراری تماس تلفنی با محمد علی مهدوی راد (عضو هیئت علمی دانشگاه تهران ) مسایلی را درمورد وضعیت نسخه قدیم وجدید المیزان (تفسیرقران کریم توسط علامه طباطبایی ) پی گیر شد.
مهدوی راد گفت: ازمدت ها پیش خیلی از بزرگان مساله نیاز به بازنگری المیزان را متذکر شده بودند ومن بعدا از طریق یکی از دوستان خبردار شدم که خود حضر ت علامه در اواخر عمرشریف خود بازنگری خاصی درالمیزان کرده بودند که بنده با بررسی نسخه جدید جلد 20 متوجه اهمیت وعمق این بازنگری شدم .
وی گفت: دو سال پیش قرار بود این نسخه جدید در پژوهشکده آستانه حضرت معصومه بازنگری شود و ویرایش شود که مسولیت آن برعهده حجت الاسلام والمسلمین عابدی نهاده شد.
وی اذعان داشت طبق آخرین گزارشات 5 جلد از این نسخه بازنگری شده است اما متاسفانه از آخرین روند های طی شده خبری منسجم در دست نیست.
با شروع بخش گفت و گو صلواتی مجری برنامه سوال آغازین خود را از ميهمانان این گونه مطرح کرد كه عقلانیتی که شهید مطهری دیدگاه وتفکراتش برمبنای آن قرار دارد کدام است؟
عبدالكريمي: مطهری در درک عقلانیت مدرن از نوعی عقب ماندگی تاریخی رنج می برد
عبدالکریمی در ابتداي جلسه چهار ادعای خود را در مورد استاد مطهری بیان کرد که به گفته خود حرف آخر را اول جلسه بیان داشته باشد و سپس به ارایه استدلال های خود از آن پرداخت .
وی گفت: اولا مطهری فاقد هرگونه طرح مشخص وتازه ای براي عقلانی سازی دین است، او درهمان پارادایمی می اندیشیده که از زمان فارابی تا صدرا وجود داشته است. دوم این که مطهری به تبع سنت فلسفه اسلامی درکی از سویه های نیهیلیستی و بالذات فلسفی نداشته است. سومین ادعای بنده درمورد مطهری این است که مطهری در درک عقلانیت مدرن از نوعی عقب ماندگی تاریخی رنج می برد و چهارم این که باتوجه به شکاف میان ما و جهان معاصر در عالم سنت وعالم مدرن و همچنین شکاف میان عالم مدرن و پسامدرن، شهید مطهری با نوعی تاخر وعقب ماندگی مدرن روبه رو بوده است.
این استاد فلسفه ادامه داد: مطهری نسبت به مدرن و پاسخگویی به آن شور و شعف خاصی داشت اما محدودیت های فکری نیز داشت و این مساله برمی گردد به سنت تاریخی كه مطهري محصول آن است، مطهری محصول یک سنت تاریخی است که این سنت امکانات ومحدودیت هایی نیز داشت علاوه بر اينكه وجوه مثبتي را هم به انديشه او مي دهد.
عبدالكريمي ادامه داد: برای قضاوت، «تاریخ» وجه مهم بحث است و ما لازمان ولامکان فکر نمی کنیم واگر از فلسفه تاریخیتش را بگیریم از آن چیزی نمی ماند . در واقع تأكيد بر نگاه تاريخي اين است كه ما خدا نيستيم.
وی خاطرنشان کرد: فلسفه اسلامی یک رویداد تاریخی است، اصطلاح فلسفه خیلی متاخر است واین واژه در گذشته به کار برده نمی شد.
اين استاد دانشگاه گفت: عقل يوناني وقتي وارد اسلام شد با سنت عبري تركيب شد كه همين دست و پاي آن را بست. به همين دليل است كه شما در غرب شاهد تحرك بسيار در فلسفه و سيستم هاي فكري متعدد هستيد اما در اينجا چنين چيزي ديده نمي شود.
وي گفت: اگر عقل يوناني نبود ما چيزي به اسم فلسفه اسلامي نداشتيم. فلسفه يوناني در عالم اسلامي ظهور خاصي يافت اما يك وجه مشترك را هم با آن دارد.
وی گفت: من معتقد نیستم فیلسوفان مسلمان صرفا تحت تاثیر فلسفه یونانی بودند، چون تمدن ساز نمی شدند ،عقل یونانی وقتی وارد حوزه اسلام می شود و وقتی با سنت عبری می پیوندد ،جنبه های سکولار ونیهیلیستی اش آشكار نشد. عرفای ما جنبه نیهیلیستی فلسفه یونانی را دیدند وآن را نپذیرفتند اما فلاسفه ما این جنبه را ندیدند.
عبدالکریمی گفت:از ابن الرشد تا فارابی پارادایم حقیقت مضاعف مطرح بود ، اما از فارابی تا ملاصدرا این پارادایم مطرح نبود وشهید مطهری دراین پارادایم دوم فکر می کرد .
اين استاد فلسفه افزود: شهيد مطهري بين عقلانيت مدرن و متافيزيك آواره است.
وي ادامه داد: سنتي كه درش حرف جديد نباشد ارزشي ندارد. شهيد مطهري يك ميدا ندارد كه من آن را دنبال كنم. ما افرادي مثل بازرگان را داريم كه سعي در گسترش دين را دارند. اگر من با همين ادبيات از آنها دفاع كنم به من خواهيد گفت اين ها چيز اصلي براي دنبال كردن داشته ان يا صرفا كپي است.
اين استاد دانشگاه ادامه داد: اگر من فوكويي بحث كنم بايد بگويم ساختارهاي غيرمعرفتي است كه به شهيد مطهري اينطور نگاه مي كنند. مطهري يك متفكر وارفته نيست اما مطهري در قياس با فارابي و ملاصدرا انديشه نويي نداشته است.
وي بيان داشت: شهيد مطهري در برخورد با عقل مدرن در سنت تاريخي است كه دست و پاي او را بسته است.
اودر انتهای بحث نظر خود رااین گونه اظهار داشت: بزرگترین پرسش دانشگاهی وحوزوی جامعه ما در حال حاضر این است که سنت تاريخي ما بین حکمت ایرانی، فلسفه یونانی و سنت عبری نظام معرفت شناختی و وجود شناسی شایسته ای تعریف شود که به نظر بنده این سوال را شهید مطهری و هیچ یک از بزرگان ما پاسخ نگفته اند.
سوال اين است كه ما چطور مي خواهيم اين 3 سنت را با هم جمع كنيم. به نظر بنده عقلانيت متافيزيكي در فرهنگ ما تماميت نيافت. و چون ما در زمينه خرد و عقلانيت دچار بحرانيم، غرب همه وجود ما را فرانگرفته است.
قایمی نیا: مطهری یک متفکر آزاد اندیش است ودر عالم مدرن یک متفکر اسلامی چاره ای جز تفکر انتقادی ندارد
قایمی نیا در برابر اظهارات عبدالکریمی درابتدای امر این گونه موضع گیری کرد : درابتدای امر باید بار ارزشی را کنار بگذاریم . استفاده از واژه هایی چون عقب ماندگی تاریخی و... دارای بار ارزشی است وصحیح نیست. از سوی دیگر عقل مدرن هیج امتیازی ندارد و این که شهید مطهری منتقد عقل مدرن است در واقع ناشی از رشد بالای وی است به اين معنا كه عقل او به قدري رشد كرده است كه او منتقد عقل مدرن است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: عقل مطهري عقل يوناني نبود. اگر هم بود ابتدا و منشآ آن يوناني بود. آقاي دكتر مشخص نكردند عقلانيت يوناني چه عيبي دارد؟ اصلاً عقل چيست؟ عقل مدرن چيست؟ عقل يوناني چيست؟
وی ادامه داد: عقلی که در عالم اسلام رشد کرده است در فلسفه اسلامی ظهور کرد و رشد کرد و این عقل یونانی نیست، جریانی که از ابن سینا و فارابی ایجاد شده یک عقلانیت اسلامی است تا می رسد به فلسفه صدرا که درهمین جهت است. همه متفکران اسلامی تفکرشان یک ذاتی دارد و درگیر یک عقلانیت اسلامی هستند كه از متن دين برخواسته است.
قائمي نيا افزود: شهيد مطهري عقلانيتش فراتر از حتي به نظر عقلانيت صدرايي است. تفكر شهيد مطهري داراي ويژگي هايي است كه آنها را نام مي برم: اول اينكه تفكر شهید مطهری يك نوع عقلانيت انتقادي است. دوم اينكه عقلانيت او پخته است. سوم اينكه تفکر شهید مطهری (دردوران پختگی ایشان) یک نگاه متافیزیک محور نیست مثل انسان شناسي كه كليد بحث شهيد مطهري است و حتي ايشان از جامعه شناسي هم استفاده مي كنند. و چهارم اينكه عقلانیت چندضلعی وجود دارد و پنجم آنكه معنا یابی درآن نقش دارد، و معناي اينها در متن زندگي است و گاه حتي نگاه وجودي هم دارد.
وي گفت: البته عقل مدرن باید تعریف شود و به یک معنا می توان آن را در تفکر شهید مطهری دید، اما آن جا که منظور از عقل مدرن تفکرات نیچه و...درغرب است با عقلانیت اسلامی منافات دارد و ریشه درتفکر یونانی دارد چون مبتنی برعقل خود بنیاد است .
عالم اسلام عالم حکمت است، نه فلسفه.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان داشت: یک مساله تفاوت بین حکمت و فلسفه است ،عالم اسلام عالم حکمت است، فرق فلسفه وحکمت دراین است که در فلسفه پرسش مهم است و لزوما دنبال پاسخ نیستند. مثل نیهیلیسم که انسان ها را حیران و بدون جواب می گذارد درحالی که درحکمت پاسخ مهم است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: شهید مطهری از فلسفه صدرایی استفاده کرد و نباید هم از آن خارج می شد چرا که خروج از چهارچوب اصلی آن خروج از حیطه دینی می شد ، ما یک عده مدرنیسم داریم ویک عده هم سنت گرا داریم ،مدرنیسم ها هرچه را با مدرن در تناقض است نمی پذیرند وسنت گرا ها هم هرچه با سنت در تضاد است خارج می کنند اما شهید مطهری دارای یک تفکرانتقادی است اولا و ریشه در سنت عقلانیت اسلامی د ارد ،عقلانیتی که نص محور است نه یونانی.
وي ادامه دارد: مطهری یک متفکر آزاد اندیش است و در عالم مدرن یک متفکر اسلامی چاره ای جز تفکر انتقادی ندارد و تفکر انتقادی معنی اش این نیست که یک ایدئولوژی را نقد کند و با چشم انداز دینی نگاه کند، بلکه با ابزار فلسفی به نقد مدرن می پردازد، همه ایدئولوژی دارند اما ایدئولوژی وقتی تاثیر گذار است که آن مبنای نقد و تفکر قرار بگیرد و بر اساس آن نقد رخ بدهد.
قایمی نیا گفت: امتیاز شهید مطهری این است که جهشی می کند از مباحث سنتی به مباحث جهان معاصر و نوع پرسش های ایشان جدید و مربوط به جهان معاصر است. شهيد مطهري بر اساس آنچه به او مي رسد انديشه اش را گسترش مي دهد. در واقع او چاچوب را گسترش مي دهد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: بايد تفكيك كرد بين بزرگاني چون آيت الله جوادي آملي و حسن زاده آملي با شهيد مطهري. آنها تلاش مي كنند فلسفه اسلامي را گسترش دهند در حاليكه شهيد مطهري اين طور نيست. تفكر او يك تفكر انتقادي است و گاه در حد استعاري از فلسفه استفاده مي كند.
وي در پايان گفت: اگر خلوص را در معنا ی نزدیکی بیشتر به تفکر اسلامی در نظر بگیریم تفکر شهید مطهری نسبت به گذشتگان خود دارای اصالت خلوص است واین مولفه اصلی تفکر وی است. تفكر شهيد مطهري جنبه هايي دارد كه ما را وادار مي كند كه بگوييم انديشه او اصالت خلوص دارد ولو اينكه جنبه هاي قابل نقد هم دارد.
لازم به ذكر است اين بحث در ادامه موضوعي بود كه در هفته گذشته برنامه زاويه نيمه تمام باقي مانده بود.