امیرالمؤمنین در نامهای که برای امام حسن (ع) نوشتند، سفارش میکنند که خزانهدار غیر نباشید؛ یعنی اینگونه نباشد که صرفاً عادت داشته باشید...
گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو» - فائزه بنایی؛ یکی از نگاههای تربیتی کتاب انسان ساز نهج البلاغه، نامه 31 آن است که حضرت مولیالموحدین (ع) توصیههای زندگیسازی به فرزندشان امام حسن (ع) کردند؛ این خطبه حاوی برنامه کاملاً جامعی برای شکلدادن به یک زندگی است.
درست است که در ظاهر امر، شخص مورد خطاب؛ انسان معصومي است که پس از حضرت اميرالمؤمنين (ع) بايد امام مسلمين باشد، ولي حضرت در اين نامه از اين نظر به امام حسن(ع) نگاه نکردند، بلکه امام حسن(ع) در این نامه به عنوان جواني از جوانان عالم بشري مورد خطاب اند، تا هر جواني احساس کند او هم مورد خطاب اين نامه است.
براي خود باش!
«فَاسْعَ فِي كَدْحِكَ وَ لَا تَكُنْ خَازِناً لِغَيْرِكَ»
پس تلاشي سخت را پيشه كن و آخرين تلاش خودت را در راستاي تعالي خود بنما و خزانهدار ديگران مباش.
تلاش کن تا به خود واقعیات برسی
«كَدْح»؛ به معناي كثرتِ سعي است. حضرت ميفرمايند تلاش خود را به صحنه بياور تا خودت براي خودت باشي، در اين حالت خودخواهيها همچون گردي به هوا ميرود. تلاش كن خودت براي خود زحمت بكشي، به بقيه دستور نده، کار خود را از بقيه نخواه، بزرگي روح را در تلاشها جستجو كن.
در فضايي كه انسان تلاش خود را به صحنه آورد و به اينکه بقيه در خدمت او باشند علاقه نشان نداد، از خودپسندي آزاد ميشود، و به واقع نهتنها تلاشهايش به ثمر ميرسد، بلکه احساس طفيليگري نيز نميکند تا بخواهد با وَهميات خود را بزرگ نگهدارد.
وقتي تلاشهاي خود را گسترش دادي، تازه با خود واقعيات روبهرو ميشوي، اين همان است که خودمان به اصطلاح ميگوييم؛ از عرق جبين و كدّ يمين چيزي به دست آور، يعني برای خودت باش.
از غير نخواه؛ خزينهدار غير هم نباش
«لَا تَكُنْ خَازِناً لِغَيْرِكَ»؛ اگر من از نتيجة تلاشهاي خودم بهره لازم را نبرم، تلاشکنندهاي سرگردان خواهم بود که نميدانم براي چه تلاش ميکنم؟!
«به شهرها برو و ببین که گذشتگان چقدر انرژی صرف کردند تا بچههایشان در خوشی به سر ببرند و به همین علت تمام زندگیشان را برای آینده فرزندانشان خرج کردند و از خودشان غافل شدند». (1)، چيزي که امروزه نیز از بسياري از مردم ميبينیم.
اگر من صرفاً عادت داشته باشم کار کنم تا حاصل آن را بگذارم و بروم، عملاً عمر خود را فديه و خرج بقيه کردهام و نه خرج خود؛ پس مخزندار غير نباش، عمرت را خرج بقيه نكن. عمرت را طوري مصرف نكن كه بقيه از آن استفاده كنند و براي تو چيزي نماند؛ و به جاي آنکه در بين ملکوتيان آبرومند شوي، در بين بقيه مهم باشي.
چگونه عجب را در خود از بین ببریم؟
اولاً تلاش كن تا آنچه نياز داري خودت به دست بياوري. ثانياً؛ اين تلاش را براي تعالي و سعادت خودت بخواه که تو به کمال برسي و کار تو بستر تعالي تو باشد. همين دو نكته عُجب را در انسان ميكشد.
دو چيز است كه نميگذارد شما خودتان را از عُجب آزاد كنيد؛ يكي اينكه بقيه را در خدمت خود ميخواهيد، ديگر اينكه ميخواهيد بقيه به شما توجه كنند. يكي اينكه رفاه خودتان را از بقيه ميخواهيد، ديگر اينکه تلاش ميکنيد با ثروت خود نظر بقيه را به خود جلب کنيد و با انواع تجملات، براي بقيه زندگي کنيد و با اين کار عملاً خود را خزينهدار بقيه ميكنيد و به جاي آنکه سعادت خودتان برايتان مهم باشد، نظر بقيه برايتان مهم ميشود.
پس يکي از راههاي ادبکردن خود و وسعتدادن روحمان و آزادشدن از ظلمات عُجب، تلاشکردن است، آنهم تلاشي همراه با سعي فراوان؛ چون ميفرمايد: «فَاسْعَ فِي كَدْحِكَ» تلاش کن آن هم تلاشي ممتد.
براي خودت يك كاري بكن!
يك جنبهاش، جنبه مالي است که عمر خود را تمام کني، براي بقيه مال جمع کني و با قلب خالي از معنويت از اين دنيا بروي، اما سياق جمله سياق مالي نيست، چون بعد از اين، آن را ذکر ميکنند.
چه زمان خزانهدار دیگران میشویم؟
به نظر ميرسد اينجا بيشتر جنبه روحي و رواني موضوع مطرح است که آفت و هلاکت بزرگتري است و آن اينکه بسياري از وقتها ميرويم درس ميخوانيم، مدرك ميگيرم براي مردم، كه مردم بگويند فلاني مدرك دارد، اين يک نمونه از خزانهدار ديگري بودن است.
آري يك وقت من در مسير تعالي و تكامل اجتماعي بايد مدرك هم بگيرم، که بحثِ آن جداست و لذا سخن به خود موضوع برنميگردد، بلكه به جهت موضوع برميگردد؛ عموم مسائل اخلاقي همينطور است.
مواظب باشيد جهت فعاليتهايتان به سوي ناكجاآباد نباشد!!
دين اصلاً نظر ندارد به اينكه شخص ثروتمند است و يا فقير، بلکه نظر دين در اين جهت است که شخص با اين ثروت و يا با اين فقر چه جهتي دارد. در مورد ثروتمندبودن افراد ما بايد نگران اين نکته باشيم كه مبادا سرمايه طوري باشد كه جامعه نتواند از اين سرمايه استفاده كند و اين موضوع خطرناكی است.
ضروری است به همان اندازه که در مورد مسائل ديني حساس هستيم، روي اين مسئله هم حساس باشيم، ولي ما چه كار داریم كه شخصي ثروت بيشتري دارد يا كمتر. اسلام به انسانها - ثروتمند و فقير- توصيه ميفرمايد؛ مواظب باشيد جهت فعاليتهايتان به سوي ناكجاآباد نباشد!!!
لیس للانسان الا ما سعی (2)
از جمله اين تلاشها؛ تلاش در سلوک است. بايد بنا را بر اين گذشت که اگر ميخواهيم به جايي برسيم بايد سخت تلاش کرد. ابتدا تلاش براي يافتن حق و نجات پيداکردن از باطل، به عبارت ديگر ابتدا بايد در پيداکردن عقايد صحيح تلاش کرد تا به عقايد غير واقعي و وَهمي و سطحي گرفتار نباشيم و آنچه واقعاً حق است را بشناسيم.
تلاش دوم در اخلاق صحيح است و اينکه سعي کنيم رذايل اخلاقي را از خود دور کنيم. تلاش سوم تلاش در حضور قلب است و اينکه سخت قلب را در کنترل عقايد حقه قرار دهيم و نگذاريم در محضر حق به چيزهاي وَهمي نظر کند. مطمئن باشيد نور هدايت الهي جلوهگر خواهد شد و در واقع احساس به مقصدرسيدن در تلاشها ظاهر ميگردد.
پی نوشت:
1. سر فی دیارهم و آثارهم فانظر فیما فعلوا و عما انتقلو و این حلوا و نزلوا فانک تجدهم قدانتقلوا عن الحبه و حلوا دیار الغربه و کانک عن قلیل قد صرت کاحدهم.
2. سوره مبارکه نجم آیه 39
منابع:
1. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید
2. فرزندم اينچنين بايد بود (شرح نامه 31)، اصغر طاهرزاده