طرحريزي استراتژيك كلبه كرامت- شورش عليه طمع(12)-1
کد خبر:۱۹۱۸۲۵
سلسله جلسات طرحریزی استراتژیک- درامدی بر دکترین سینما(4)؛1
عباسی: علت ایجاد ترس از ابزار رسانه در فضای جامعه چيست؟/ در چه صورت دعوت به حق میشود؟/ استراتژی صحیح رسانه ای چه باید باشد؟
رئیس مرکز بررسی دکترینال با بیان اینکه ما مدام همه را از ابزار رسانه که پیام را میرساند میترسانیم و جو را مشوش میکنیم، گفت: این امر به ...
به گزارش خبرنگار دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، حسن عباسی در جلسه سیصد و بیست و پنجم از سلسله جلسات «طرحريزي استراتژيك - كلبه كرامت» با موضوع «درامدی بر دکترین سینما(4)» به بحث استراتژی رسانهای و مراحل نهگانه نظام رسانای بر اساس سیر تطور جامعه پرداخت.
هنگامی که در مباحث آیندهشناسی صحبت از نظام رسانهای و دکترینهای مربوطهاش میکنیم، شاکله اصلی را که گوینده پیام، گیرنده پیام و خود پیام است را مدنظر داریم.
پلت نظام رسانه
در حقیقت باید گوینده پیام، پیامی که از او ساطع میشود که به گیرنده پیام یا مخاطب میرسد را مدنظر داشت.
پلت مرگ مؤلف
در جلسه 323 تحولاتی که در زمینه انتقال پیام به وجود آمده را تشریح کردیم که در یک دورهای پست مدرنیسمها مدعی نظریه «مرگ مؤلف» شدند؛ در مرگ مؤلف گوینده میمیرد و حذف میشود، البته نه به صورت فیزیکی بلکه مرگ از حیث اینکه خود او دیگر مطرح نیست، پیام او میماند، فیلمی که ساخته است، مطلبی که ارائه کرده و نظریهای که داده است باقی میماند.
در این نظریه مرگ مؤلف رخ میهد و دو بخش باقی میماند؛ 1- پیامی میماند که در فضای رسانهای موجود است. 2- گیرنده پیام یعنی مخاطب، شق اول خنثی و حذف میشود و این همان «مرگ مؤلف» است.
گفتیم که این بحث منطقی و معقول نیست، یک مبحثی را در خطبه چهل و یکم نهج البلاغه به آن اشاره شده است که میفرمایند خداوند تجلی خود را در کتابش ارائه کرده و بروز داده است و قدرت خود را در آن به نمایش گذاشته است.
بر مبنای خطبه صدو چهل و هفت نهج البلاغه مرگ مؤلف نداریم
با توجه به این نظریه وحدت گوینده «خدا» مطرح میشود که نعوذ بالله خداوند را در حد یک نویسنده فروکاست میکند، در حالیکه خدا به عنوان کسی که از او پیامی صادر و ساطع شده است آن پیام قدرت خداست، تجلی خدا در قرآن صورت گرفته است؛ یعنی پیامی که آمده است گوینده پیام در آن متجلی است.
تجلی خداوند در قرآن است؛ بطلان نظریه مرگ مؤلف
بر مبنای خطبه صد و چهل و هفت نهج البلاغه مرگ مؤلف رد میشود، یعنی نمیتوانیم بیان کنیم که قرآن چیزی غیر از خداوند است؛ تجلی خدا را یعنی ذات اقدس الهی، را در کجا میتوانیم ببنیم؟ در خود قرآن، پس تجلی خداوند در قرآن است.
پیام آور، یعنی پیامبر اسلام، پیام را آورد؛ پیامی که برای خود او نیست. پیامبر یک رسانه است منتهی یک رسانه انسانی است؛ عنایت داشته باشید هنگامی که میگوییم پیامبر، رسول یعنی چه؟ یعنی کسی که رسانه است و پیام رسان است، پیغامی را از طرف خداوند برای بندگان خدا میآورد؛ پیامی را که میآورد در قرآن بروز پیدا کرده است.
در چنین شرایطی، اتحاد بین گوینده پیام با خود پیام را داریم، پیامی که پیامبر (ص) به ما میرساند، منشاء پیام یعنی خداوند در پیام تجلی دارد.
مؤلف، کسی که سرچشمه آن است و سخنان از قول اوست یعنی خداوند در تاب تجلی دارد؛ شما نمیتوانید خدا را از قرآن بگیرید. مرگ مؤلف را به عنوان نظری که در جهان مطرح است و در ایران هم پذیرفته شده است و متاسفانه به عنوان یک سخن روشنفکری، سینما گران، رسانه ای ها و مطبوعات و غیره مطرح میکنند؛ باید رد کرد.
رد نظریه مرگ مولف در عملکرد خود دشمن
نکته اول در زمینه رد این نظریه؛ هماکنون در بحث مسائل سیاست بینالملل و مباحث استراتژی رسانهای مطرح شده، در ماجرای اخیر نیز دیدید که دشمن بر روی همین موضعگیری تاکید میکند که چه کسی بوده این مطلب را گفته است؟ دشمن مرگ مؤلف را نمیگوید، دشمن میگوید چه کسی گفته است؟ منصوب به کجاست؟ و هزینه را چگونه بالا میبرد مبتنی بر اینکه چه کسی گفته است؟
نکته دوم؛ اکنون در نظام رسانهای جدید، در حوزه مالتی مدیا در تطور رسانهای، مدیا ِاوُلوشن یک ادعا مطرح شده، که ادغام پیام با مخاطب است؛ یعنی میگوید گوینده پیام، پیامی که صادر شده با مخاطب یکی میشود.
فضای سایبر؛ استخری که درون اطلاعات آن شیرجه میزنند
یعنی شما هنگامی فضای سایبر را یک دریا، رودخانه و یک استخر ببنید؛ شما یک بار در سینما جلوی پرده سینما فیلم را میدیدید و یک بار در اتاق رو به روی صفحه تلویزیون و مطالب را میگرفتید، اکنون فضای سایبر شبیه یک استخری است که در آن شیرجه میزنید، حتی تصویری هم که خودشان کشیدهاند به اصطلاح یک نظام جامپینگ را در نظر گرفته مانند کسی که بر روی یک داو ایستاده است و به داخل استخر شیرجه میزند.
پلت پرش به درون سایبر
این تلقی شیرجه زدن در پیام به این جهت است که تمام فضای سایبر پیام و اطلاعات است، شما وقتی به عنوان گیرنده آن پیام به عنوان مخاطب داخل حوزه پیام استخر شیرجه میزنید سراسر وجودتان خیس میشود، پس در واقع ادغام پیام با مخاطب نظریه جدیدی است که در تطور رسانهای مطرح کردند که به اجزای آن اشاره کردیم که ریز جزئیات با اجزای فنی آن را ارائه میکنیم.
پلت ادغام پیام و مخاطب
یک مبحث دیگری را از منظر امام صادق (ع) در بحث تبلیغ به آن اشاره کردیم و آن اتحاد مؤلف و پیام بود؛ آنجایی که حضرت فرمودند «کونوا دعاة الناس به غیر السنتکم»؛ قرآن دو مؤلفه اصلی برای این کار دارد، مؤلفه اول مورد نظر قرآن دعوت است و مؤلفه دوم تبلیغ است؛ بلاغ مبین، کاری که قرآن انجام میدهد.
تبلیغ در اسلام به جای پروپاگاندا
1-پس دو مؤلفه اصلی داریم که در رسانه و اساس حکمت رسانه است و این دو مؤلفه را غربی ها ندارند، غربیها به جای تبلیغات «پروپاگاندا» دارند که اساسا پروپاگاندا مدنظر ما نیست و تبلیغ مطرح است و آن هم قیدی که قرآن درباره خود دارد یعنی بلاغ مبین.
2- مسئله دیگر این است که قرآن از کلمه دعوت استفاده میکند، شما در هر انتقال پیام دعوت میکنید، البته باید مراقب بود چون یک بار در تبلیغ دعوت به خود صورت میگیرد و یک بار دعوت به خدا و حق و حقیقت میکند.
نکته اینکه در «کونو دعاة الناس به غیر اسنتکم» میخواهد بگوید اینگونه باشید که مردم را به غیر السنتکم به غیر لسانتان به غیر زبانتان دعوت کنید.
در چه صورت دعوت به حق میشود؟
اگر قرار شد من مبلغ، سینماگر، مجری تلویزیون، خبرنگار، معلم، مدرس، نقاش یعنی هرکسی که تبلیغ میکنم؛ آنچه را که تبلیغ میکنم حق باشد پس دعوت به حق میکنم نه دعوت به خودم، اگر قرار شد این کار را انجام دهم بهتر است که به غیر لسانم انجام دهم به جای آنکه آن را بیان کنم عمل می کنم؛ پس در واقع اتحاد گوینده پیام و مبلغ و مؤلف با مواد پیام و تبلیغ.
دراینصورت به جای آنکه دیگران از من سخنی بشنوند، آنچه که قرار است از من درس بگیرند در رفتار من میبینند، اینکه فرد چقدر عامل به سخنی که میگوید است.
اگر ما به مرّ روایتی که از امام صادق (ع) صاحب مذهب جعفری آمده است، اتحاد مؤلف و پیام یعنی عالم عامل را داریم؛ عالمی که به آنچه که میداند عمل میکند، حکیم است و کار بیهوده نمیکند، و مانند پزشک و جراح ریه ای نیست که میداند ولی خودش سیگار میکشد.
به طور کلی میتوان مباحث را در قالب زیر جمعبندی کرد
1- مرگ مؤلف و رد آن در خطبه 147 نهج البلاغه: امام علی (ع) می فرمایند که خداوند تجلی خود را در قرآن به آنها نشان داده است؛ قدرت و ابهت خود را نشان داد و خوف ایجاد کرد یعنی هنگامی که به قرآن خدا میرسند اولا تجلی خدا و قدرت خدا را میبینند و بعد هم خوف از خدا پیدا میکنند.
پس نمیتوانیم بگوییم که خدا به عنوان گوینده پیام از پیام جدا شده است؛ زیرا آنجایی که ما خدا را نمیبینیم، در پیام خدا قدرت خدا را میبینم. از نظم عظیمی که در قرآن است، از منطق دقیق و عمیقی که در آن است، از حکمتهای پولادین که در قرآن است و به قول عوام مو لای درز مباحثی که در قرآن آمده است نمیرود، پیام آنقدر مستحکم و مستدل است که تجلی قدرت خدا و زمینه خوف خدا از آن است.
2- نظام رسانهای امروز یک جامپینگی (jumping) ایجاد کرده است که ما در پیام شیرجه میزنیم و با پیام یکی میشویم، من گیرنده پیام به شیرجه زدن در اینترنت دعوت میشوم، به شیرجه زدن در فضای سایبر و فضای شبکههای ماهوارهای دعوت میشوم؛ یعنی انبوه اطلاعات به مثابه دریا و استخری است که مخاطب فراخوانده میشود.
3- شق دوم که با نگاه امام صادق (ع) «کونو دعاة الناس به غیر السنتکم» طراحی شد ناظر بر این بود که اینگونه باشید به غیر لسانتان دعوت کنید، چه کسی را؟ مردم را.
در تبلیغات باید خود عامل به معروف و ناهی از منکر بود
نظر امام علی (ع) در نهج البلاغه، نظر امام صادق ( ع) را در رد مرگ مؤلف دیدیم و در اثبات اینکه در تبلیغات باید عالم عامل بود و مبلغ عامل و دعوت کننده عامل بود؛ عامل به معروف و ناهی از منکری بود که خود به آنچه که میگوییم عمل کنیم که اگر چنین سازوکار رسانهای داشتیم ما بردیم.
مبتنی بر این قضایا میخواهیم در مقابل این رشد تکنولوژی نگاه کنیم: 1- خود پیام چیست؟ 2- گوینده پیام کیست؟ 3- ابزاری که پیام را به ما میرساند؛ با این دامنه گسترده تجهیزات رسانهای چطور میتوانیم ارتباط برقرار کنیم و 4- در گیرنده پیام چه ظرفیتی ایجاد شده است؟
یعنی باید بین این چهار مورد جمع صورت گیرد:
1- خود پیام چیست؟
2- گوینده پیام کیست؟
3- این ابزار پیچیده چطور شرایط را گسترش میدهد؟
4- گیرنده پیام چه شخصیت موسعی پیدا میکند؟
اگر این چهار مورد را نتوانید به طور همزمان با هم رصد کنید برآورد و ارزیابیتان یک ارزیابی تک وجهی است.
علت ایجاد جو مشوش نسبت به ابزار رسانهای چیست؟
یکی از مشکلاتی که امروزه داریم این است که صرفا گزینه سوم یعنی ظرفیت تکنولوژی را میچسبند و میگویند که وای چقدر شبکههای ماهواره ای اطلاعات میدهند؟ سپس میگویند بازیهای کامپیوتری، سوم فضای سایبر را مطرح میکنند.
اینکه ما مدام از ابزار رسانه که پیام را میرساند همه را میترسانیم و جو را مشوش میکنیم؛ این ناظر بر این است که ما از گزینه چهارم یعنی ظرفیت گیرنده، گوینده و خود پیام غفلت کردیم.
استراتژی رسانه ای چه باید باشد؟
اگر این ابزار گسترده رسانهای، ابزاری باشد که شما پیام حق را برسانید باید ناراحت شد؟
اگر گوینده کسی بود که عامل و باور به سخنی که میگوید داشت و عالم عامل بود و این عالم عامل کسی بود که به غیر لسان خود دعوت به حق میکرد نه به باطل، ما باید نگران باشیم؟
اگر انسانی که این پیام را میگیرد ظرفیت داشت، آماده بود و این قابلیت را داشت که بتواند این مسائل را خنثی کند باز باید نگران بود؟
پس وقتی گزینه سوم از بقیه بلندتر بود ما چرا این سه مورد دیگر را هم به حد و ظرفیت و توان اون نرسانیم، این استراتژی رسانه ای است.
مبحثی را تحت عنوان تطور رسانهای (مدیا اولوشن) با نظریه داروین که استراتژیستهای اروپایی کار کردند مطرح میکنیم که بخشی از آن در جلسه گذشته به آن پرداخته شد.
در اینجا سه نکته را به طور همزمان با هم دیده است:
1- تطور رسانهای یعنی مدیا اولوشن
2- تطور خود انسان که چگونه تغییر کرده است.
3- تطور اجتماعی و جامعه سازی
عنایت داشته باشید که چگونه این سه مورد را با هم کار کرده است، در نه مرحله آنها را بررسی کرده است و این نه مرحله را که در نظام رسانهای مطرح است مورد بررسی اجمالی قرار میدهیم.
پلت تطور بشر
1- در تطور رسانهای انسان، اولین جامعهای که بررسی میکند جامعه کهن است و به صورت داروینی نگاه میکند و در اینجا میمون را در جامعه کهن گرفته است. اولین ابزار رسانهای در بخش میمون زبان و آواهای اولیه است.
2- در بند 2 تطور جامعه (سوسایتی،society ) به جامعه شکار کننده میرسد، در هیومن اولوشن (human evolation) حرف آن این است که نوشتن روی تخته سنگ را آغاز کرد، آن سنگ نوشتههایی که از بشر در دوره غار نشینی اش به جا مانده است؛ این حرف داروینی است و ما به آن نقد داریم.
3- بند سوم از نظر سازوکار، تطور انسان، تطور رسانه و تطور جامعه است. دومین جامعهای که نسبت به تحول انسان شکل میگیرد در واقع جامعه متمدن است یعنی جایی که جامعه به تمدن میرسد.
در شق سوم کاغذ و حروف چاپی دو ابزار رسانهای هستند؛ یعنی جایی که انسان در اولوشن داروین تطور پیدا کرده و جامعه متمدنی را شکل داده است. تطور انسان، تطور جامعه را رقم زده و تطور جامعه زمینه را برای تطور رسانه که رسانه شان کاغذ و حروف چاپی است ایجاد کرده است.
4- گام چهارم در آن زمانی که اینداستریال سوسایتی (industrial society) ؛ یعنی جامعه صنعتی پدید آمده است، در جامعه صنعتی فرایند تطور جامعه را که بررسی کرده تطور رسانهای آن روزنامه، تبلیغات، پست، سازوکار فتوگرافی و عکاسی و تلفن است.
این فرایندی است که ما با ان آشنا هستیم یعنی از جامعه صنعتی به بعد را میشناسیم.
5- پنجمین جامعهای را که بررسی میکند جامعه اطلاعاتی ( information society) مطرح است، به ترتیب قابلیتهایی که ایجاد میشود را بیان میکند؛ رادیو، تلویزیون، اینترنت، ایمیل، قابلیت جست و جو در خارج از محیط و پرینت. این ظرفیت رسانه ای بود که جامعه اطلاعاتی ایجاد کرد.
6- The know society؛ جامعهای که اصالت را به دانش و معرفت میدهد، در اینجا وب متوجه محتوا نیست، وب دارای قدرت در ارتباط است یعنی فقط در آنجا محتوا را میدیدیم، محتوایی که از رادیو، اینترنت و تلویزیون میگرفتیم اما حالا قابلیت ارتباط و کانکت شدن متقابل را هم در حوزه ارتباطات دارد.
توانایی ارتباط شامل وب 2، اولین گزارهای است که بررسی میکند؛ پادکست، وبلاگ، ویکی «حوزه ویکی پدیا»، تجارت اجتماعی و اجتماع موبایل، ویدئو، محتوای تولید کاربر، شبکه اجتماعی ویجتها، حراجیها و ویروسها میشود.
پلت وب توجه به محتوا و توانایی ارتباط
از جامعه کهن به جامعه شکارکننده به جامعه متمدن به جامعه صنعتی به جامعه اطلاعاتی و به جامعه دانش تطور داشت، انسان هم در این روند تطورهایی داشت و نظام رسانه ای هم مدام پیچیده تر شد.
7- جامعه بعدی جامعه مجازی (virtual society) است، جامعه مجازی اطلاعاتی چه چیزی را به ما میدهد؟
وب ادغام به زمینه که شامل وب سه بعدی، مدیا، پرش به درون، که همین نظام جامپینگی بود که اشاره کرده است و سازوکاری هم که با تصویر برای آن رقم زده بود این است که ما به درون آن شیرجه میزنیم، بعد به نسبت وب سه بعدی، بازی سینمایی، وب معنایی، هولو اینترتینمنت یعنی حوزه هولو و هولو گرافی، چت سه بعدی و جستجوی هوشمند، جهانهای مجازی، اکتشاف هوشمند صوت/ تصویر، MMORPG، خرید مجازی، تبلیغات هوشمند، کنسولها و کنترل اشاره و حرکت؛ این مرحله ای است که جامعه مجازی پسیو (passive) دارد.
اما جامعه مجازی اکتیو (active) هم دارد که در واقع جامعه الحاقی نامیده میشود که زمینهها را برای ما ایجاد میکند.
پلت وب ادغام اتصال و بسط وب
8- وب اتصال اشیاء تواناییهایی که دارد شامل واقعیت الحاقی، پرینت پلاس،out door in world، فرا مکان، وب زمین- فضایی، فضای متصل، گوگلهای الحاقی، عاملهای هوش مصنوعی، شبکههای فرا محلی، پردازش صدا، تکنولوژی پوشیدنی، اجتماع موبایل، واسط لمسی، تشخیص صورت، تشخیص جسم، shy teeh، هوش موبایل؛ این موارد بخشهای جامعه الحاقی هستند.
پس یک جامعه مجازی پسیو و یک جامعه الحاقی داشتیم، آخرین جامعهای که بررسی میکند جامعه مجازی اکتیو در مقابل جامعه پسیو است.
جامعه مجازی اکتیو تطور جامعه است، از جامعه دانش به بعد وارد جوامعی شدیم که در تئوریهای جامعهسازی اساسا ما را از حقیقت دور میکنند و ما را به مجاز میبرند.
9- وب بسط افکار که شامل واسط کامپیوتری مغز، لنزهای تماسی فعال، چشم انداز الحاقی تله پاتی، واسط عصبی وب، ادغام حسهای پنجگانه، کلایترونیک، مغز مصنوعی، آواتارهای جهان واقعی، پردازش زبان طبیعی، افزایش عصبی تراشه چشمی، کاشتها، همگرایی تکنولوژی و انسان، پروتز تمام بدن، ارتباطات بدون صدا، کنترل امواج مغزی است.
ادامه دارد...
لینک کپی شد
گزارش خطا
۰
ارسال نظر
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.