کد خبر:۱۹۲۲۱۴
در زاويه پرمناقشه شب گذشته مطرح شد:

فیاض: شهید مطهری دچار مدرنیسم اسلامی است! / زاهدی: شهید مطهری منصفانه ترین مواجهه را با غرب داشته است

برنامه «زاویه» اين هفته در برنامه اي پرمناقشه با حضور فیاض و زاهدی به موضوع «شهید مطهری، نقدهای نو و رهیافت های تازه» پرداخت. 
به گزارش خبرنگار علمی «خبرگزاری دانشجو»، برنامه زاویه (مجله علوم انساني) اين هفته با حضور ابراهيم فیاض، استاد انسان شناسي دانشگاه تهران و محمدصادق زاهدی، استاد دانشگاه بين اللملي امام خميني (ره) به موضوع «شهید مطهری، نقدهای نو و رهیافت های تازه» پرداخت.

در اين برنامه به سوالاتی مانند آیا شهید مطهری در زمینه مواجهه باغرب درست عمل کرده است و شناخت صحیحی داشته است یا خیر؟ آیا در نسبت با دیگر بزرگان معاصر چون شهید بهشتی و علامه طباطبایی شهید مطهری از عمق کافی برخورداربوده است یانه؟ و ... پرداخته شد.
 
در ادامه به تفصیل دو دیدگاه مختلف از سوی مدعوین مطرح شد که ما نیز در اینجا به صورت دو دیدگاه مجزا آنها را مطرح می کنیم.

فیاض: شهید بهشتی به طور کلی شناختش عمیق تراز شهید مطهری بوده است
 
 استاد مردم شناسی دانشگاه تهران  بیان کرد: پیشنهاد بنده به عنوان یک مردم شناس به صداسیما و همچنین برنامه زاویه این است که بیشتر به شخصیت های مهمی و بزرگی چون شهید مطهری، شریعتی و شهید چمران و بزرگان خودمان بپردازیم تا بزرگان غربی، یا این که بیاییم به رشته های مهم این حوزه و وضعیت فعلی آنها بپردازیم.

وی ادامه داد :شهید بهشتی به طور کلی شناختش نسبت به شهید مطهری عمیق تر بوده است، به طور مثال مرحوم مطهری با جهان بینی و ایدئولوژی بحث می کند و اینها را آنطور که باید بشناسد نمی شناسد چرا که مثلا جهان بینی ترجمه اش غلط است و آنچه درست است جهان پدیداری است، ایدئولوژی را باید و نباید ترجمه می کند درحالی که ایدئولوژی یعنی فکر شناسی و اینها مبانی پایه ای بحث های شهید مطهری  می باشد و همچنین درمورد  مواجهه علم ودین نیز اشتباه بحث می کند چرا که مبانی آن را اشتباه معنی می کند.

فياض گفت: اما مرحوم شهید بهشتی آلمان درس خوانده بود و در شهری مثل هامبورگ و این مفاهیم را از نزدیک می شناسد چرا که آلمان در مورد مفاهیم پروری و اهمیت در معنی زبان ولغات، یکی از بهترین کشور هاست. (و به طور کلی اشتباه ما ایرانی ها این بود که رفتیم سراغ انگلیس و فرانسه و اگر از ابتدا مثل ژاپن می رفتیم سراغ آلمان در حال حاضر خیلی جلوتر بودیم) و متاسفانه شهید بهشتی به دلیل مشاغل اجرایی و مسولیت های ایشان دردوره انقلاب  فرصت نکردند که آن طور که باید عمیق به این مباحث بپردازند ولی اگر فرصت می کردند باتوجه به این که مفاهیم پروری ایشان آلمان مسلک بود به مراتب بهتر از شهید مطهری می توانستند مسایل غربی راتبیین کنند.

استاد دانشگاه تهران خاطرنشان كرد: مرحوم شهید بهشتی می خواست غرب را در خودش بشناسد و خیلی دنبال نقد نبود در حالی که شهید مطهری می خواست غرب را نقد کند.

فیاض گفت: آقای حمید عنایت کتاب اسیست را در باب فلسفه هگل ترجمه می کنند، شهید مطهری این کتاب را می  خوانند و به ایشان تذکر می دهد که سیاق مطلب درست نیست، مرحوم عنایت نگاه که می کند متوجه درستی صحبت شهید مطهری نمی شود و این در حالی است که وی در دانشگاه کمبریج درس خوانده است، این ادراک عمیق این بزرگواررا نشان می دهد که بدون حضور در خارج، غرب و هگل را بهتر از امثال عنایت می فهمد! اما اين تنها يك وجه از قضيه است.

شهید مطهری معرفتش نسبت به غرب فی الجمله است و معنایی است

وي ادامه داد: درحالی که دکتر بهشتی 700 صفحه ترجمه از علوم قرآنی از آلمانی  که هنوز هم چاپ نشده است  و کسی هم پیدا نشده آن را ادامه بدهد، دارد. این بزرگوار معتقد است ما برای شناخت خودمان باید به علوم قرآنی آلمانی بپردازیم، کسی که از طرف آیت الله بروجردی به آلمان فرستاده می شود و این معرفت بالجمله این بزرگوار را نشان می دهد اما شهید مطهری معرفتش نسبت به غرب فی الجمله است و معنایی است.

 این استاد دانشگاه بحث خودرا این گونه ادامه داد: بنده معتقدم که در آخر عمر شهید مطهری  و در آثاری چون مقتضیات زمان، حقوق زن در اسلام و انقلاب اسلامی تغییر رویه می دهد و درغربی فرو می رود که دیگر از آن در نمی آید و برخلاف اوایل که تماماً می خواست به نقد غرب بپردازد اینجا در غرب می افتد و در نمی آید، نقد غرب عیار می خواهد و مطهری عیارش را اسلام می گیرد و فیلسوف صدرایی است و ما چون عیار را متوجه نمی شویم پس مطهری را هم متوجه نمی شویم، جدای از اینها شهید مطهری خیلی ضعیف تر و عقب مانده تر از علامه طباطبایی است و علامه چون در حوزه نجف درس خوانده و آنجا فلسفه غربی دقیق تر از ایران بحث می شده است و همچنین علامه بعدش می آید تبریز و کارهای تبریز ایشان بسیار عمیق است و بعد از آن هم در قم بسط تبریز است
 
مطهری دچار مدرنیسم اسلامی می شود

استاد انسان شناسي دانشگاه تهران گفت: مطهری دچار مدرنیسم اسلامی می شود و مرحوم سید جمال که غرب گرا است و می گوید «در غرب مسلمان نیست ولی اسلام هست» که بدترین تعبیر یک غرب گرا می تواند باشد، مطهری به همان اندازه یک غرب گرا است و در مسایلی چون ازدواج موقت به همین نتایج می رسد و در اخلاق هم درست است که به نسبی گرایی معتقد نیست ولی به حق طبیعی می رسد و حق طبیعی از دل نظریه داروین در می آید.

فیاض گفت: کسانی چون آریان پور محل رجوع شهید مطهری برای شناخت مارکسیسم  بوده اند درحالی که خود این ها در مورد مارکسیسم قوی نبوده اند و تعبیر های خاص خودشان راداشتند. و به طور کلی مطهری بیشتر هگل راخوانده و اگر کانت را خوب می خواند و شناختش از کانت همان معرفی آقای فروغی از کانت نمی بود خیلی بهتراز این می توانست باشد و در نهایت باید گفت مطهری دوم (اواخر عمر) وارد غرب شد اما نتوانست از آن بیرون بیاید.

زاهدی: در سده اخیر متفکری به عمق، دقت و جامعیت شهید مطهری درجامعه ایران پیدا نمی کنیم

زاهدی نیز بحث خود را این گونه آغاز کرد:متاسفانه ما در مورد بزرگانمان کم کاری کردیم و فقط از این بزرگواران تصویر کلیشه ای ارایه داده ایم و باید قطعا بیش از اینها در باب مباحث علمی با این بزرگواران وارد شده و آنها رابه مردم بشناسانیم.
 
وی گفت: تا حدودی با نظرات دکتر فیاض زاویه دارم و نسبت شهید مطهری وشهید بهشتی را به گونه ای دیگر می بینم، شهید مطهری خیلی متقدم تر از شهید بهشتی وارد مباحث فلسفی شده بوده است، دکتر بهشتی سال53 رساله دکتری اش را دفاع کرده و جالب است بدانید شهید مطهری درجلسه دفاعیه  ایشان حضور داشتند و شهید مطهری از دهه 1330 وارد دانشگاه تهران شده بود و تدریس می کرده است و درگیری شدید آکادمیک داشته است، آثار مکتوب شهید مطهری به مراتب بیشتر ازشهید بهشتی می باشد.

استاد دانشگاه بين اللملي قزوين ادامه داد: بنده معتقدم در سده اخیر متفکری به عمق، دقت و جامعیت شهید مطهری در جامعه ایران پیدا نمی کنیم، تفکر شهید مطهری درگیر مسئله روز جامعه خودش بوده است و در این زمینه تفکر ایشان اصالت داشته است، درحقیقت بنده تفاوت چندانی بین شهید مطهری و بهشتی نمی بینم، در نوع نگاهشان به موضوعاتی چون شناخت اخلاق و موسیقی و شادی دراسلام  و.. اشتراک نظر بسیار است و در حلقه های جوانان حوزه هم می بینیم که این دو بزرگوار دریک حلقه قرار می گرفتند.

 این که بگوییم شهید مطهری فرا زمان وفرا مکان نسبت به تمام مسایل غرب کاملا آگاه و عمیق مطلع باشد یک انتظار نابجایی است
 
زاهدي افزود: شهید مطهری با چند مساله در غرب مواجهه کرده است، علم و دین و تکنولوژی و مسایل مستحدثه ای مانند حقوق بشر و حقوق زن که ریشه آن ها را واکاوی می کند، البته این که بگوییم شهید مطهری فرازمان وفرامکان نسبت به تمام مسایل غرب کاملا آگاه و عمیق مطلع باشد یک انتظار نابجایی است اما همان طور که خود ایشان جایی می فرماید من هیچ کتابی را نخواندم مگر این که با هدف بوده باشد كه اين نشان دهنده عمق مطالعاتی این بزرگواراست.

وی گفت:شهید مطهری منصفانه ترین مواجهه  را با غرب داشته است، متدولوژی شهید مطهری مهمتر از یافته های شهید مطهری می باشد.

زاهدي ادامه داد: آیا واقعا می شود درمورد شهید مطهری گفت فی الجمله غرب را می شناخته است؟ چه انتظاری می توان از یک متفکر داشت؟ راسل را بشناسد؟ یا کانت رو بشناسد؟ هگل یا افلاطون و ارسطو را؟ بیاییم ببینیم که شهید مطهری رفرنس هایی که درمورد غرب داده است را بیاوریم و بررسی کنیم ببینیم واقعا کدام برداشت این بزرگوار ازغرب اشتباه یا نادرست بوده است؟

استاد دانشگاه بين اللملي قزوين گفت: عمق فلسفی شهید مطهری به مراتب بیشتر ازشهید بهشتی بوده است درمورد رهیافت این دو بزرگوار که هردو هم تفهمی است و هم انتقادی و اصلا کسی  که می خواهد نقد کند باید شناخت و فهم عمیق داشته باشد، همین طور شهید بهشتی نیز که تفکر انقلابی وارزشی داشته است بارها به نقد غرب می پردازد، اما شما ببینید چه کسی مانند شهید مطهری به مسایل روز جامعه پرداخته است و دغدغه نوع زندگی یک مسلمان در جامعه دینی را بحث کرده است؟

وي افزود: این مساله که شهید مطهری شناخت فی الجمله داشته نسبت به غرب صحیح نیست و نیاز به استدلال دارد و این که براساس کجای متن این بزرگوار می توان چنین نتیجه ای را گرفت، البته معتقدم اگر این بزرگوار در حیات می بود  قطعا خیلی گسترده تر درباب غرب کار می کرد و شناخت گسترده تری کسب می کرد، به طور مثال آقای بزرگمهر رادر نظر بگیرید که مدافع شدید راسل وهایر و همه فیلسوفان پوزیتيویست درآن زمان بوده است و ایشان می آید و پای درس شهید مطهری می نشیند و قطعا اگر فهم شهید مطهری درآن زمان درست نبوده است درحلقه مدعی ای که ایشان بودند به بیسوادی مشهور می شدند.
 
علامه را شهید مطهری ،علامه کرده است

زاهدي گفت: علامه را شهید مطهری، علامه کرده است، علامه که راسل و هیوم و لاک نمی شناخته است و پرسش گری خودش نیاز به عمق دارد و علامه یک متفکر کاملا سنتی بوده  با مسایل روز آن طور که شهید مطهری در ارتباط بود در ارتباط نبود.

وي گفت: شهید مطهری از بحث آزادی و حق طبیعی  بشر حمایت می کند، اما شهید مطهری را به هیج عنوان مدرنیسم اسلامی نمی توان دانست، ایشان کسی است که خود سیداحمدخان هندی را درباب نظراتش درباره علم نقد می کند.

و در نهایت باید گفت که به هیچ عنوان با این دو گزاره موافق نیستم که شهید بهشتی از شهید مطهری قوی تر بوده و همین طور این گزاره که مطهری دوم وارد غرب شد و از غرب بیرون نیامد گزاره های بلادلیلی است  و بين این مسئله که چون ايشان کانت را دقیق نخوانده پس دچار غرب زدگی شده است، ملازمه منطقی وجود ندارد.
 
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار