کد خبر:۱۹۵۸۲۳
نگاهی به راهکارهای اصلاح وضعیت حجاب در جامعه؛
چطور جامعه به این نتیجه میرسد که اجبار، در امر حجاب تأثیری ندارد؟/ دغدغه حجاب بايد همانند انرژيهستهاي به آرمان ملي تبديل شود
ماجراي انرژي هستهاي نشان داد كه نظام اسلامي ميتواند دغدغههاي خود را به آرماني ملي تبديل كند و احساسات عمومي را به سمت آن بسيج ...
گروه دين و انديشه «خبرگزاري دانشجو»؛ بدپوشياي كه جامعه به آن گرفتار شده است را نميتوان صرفا معلول سستی در عقايد مذهبي دانست. براي اصلاح اين وضعيت بايد نگاهي جامع به علل تاثيرگذار در وضع حجاب داشت. هرگونه نگاه ناقص و دور از واقعيت به اين پديده اثر تلاشها را خنثي ميكند. در اين يادداشت به بررسي عوامل موثر در ايجاد وضعيت بدحجابي در جامعه ميپردازيم.
آیا تغییر وضعيت پوشش نشانگر تغيير در جهان بيني است؟
اگر چه تغييرات پوشش در ساليان گذشته مثبت ارزيابي نميشود، اما در تحليل آن ميتوان گفت كه وضعيت پوشش ضرورتاً بازتابنده لايههاي زيرين و نشانگر تغيير در جهان بيني نيست. از اين رو افراد زيادي را ميتوان ديد كه داراي اعتقادات محكم مذهبياند و حتي به تلفيق دين و سياست اعتقاد دارند، اما از پوشش مناسب برخوردار نيستند.
در تحليل وضعيت پوشش، بايد از تقليلگرايي اجتناب كرد و تمام علل و عوامل را تا حد امكان واكاوي نمود وسهم اثرگذاري هر يك از عوامل را نيز مشخص كرد.
مهمترين علت بدپوشي تحولات ساختاري است
رويكرد نسل جوان به بدپوشي به عوامل روان شناسانه، خانوادگي و اجتماعي مختلفي باز ميگردد كه يكي از مهمترين آنها علل ساختاري است. رفتارهاي ارادي انسان در شرايط عادي، متاثر از تمايلات اوست. علاقهها و تنفرها هستند كه انسان را به سمت كاري ميكشانند يا از فعاليتي باز ميدارند؛ گرچه انسان خود ميتواند تا حدود زيادي تمايلات شخصياش را مديريت كند، اما در غالب اوقات، ساختارهاي فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي و حقوقي زمينههايي را فراهم ميكنند تا تمايلات را جهت دهند؛ از اين رو تحولات ساختاري، فعاليت انسانها را تحت تاثير قرار ميدهد.
چطور جامعه به این نتیجه میرسد که اجبار در امر حجاب تأثیری ندارد؟
از يك سو، مديران بر حضور حداكثري زنان در مناصب اجتماعي و اقتصادي، با حفظ حجاب و رعايت عفاف، تاكيد و قوانين تشديد كنندهاي را وضع ميكنند، اما از آنجا كه ساختارهاي حاكم، بستر رشد فضايل اخلاقي و عفاف نيست و انگيزههاي خودنگهداري را روز به روز تضعيف ميكند. آنچه در جامعه بيشتر به چشم ميخورد، عفاف رياكارانه، يعني رعايت ضوابط به قصد محبوبيت بيشتر و دسترسي آسانتر به مناصب است، اما رفته رفته حساسيت مديران كه خود نيز تحت تاثير تغييرات ارزشي است رنگ مي بازد و آثار سهل انگاري در حجاب نمايانتر ميشود.
ابتدا حساسيت براي اعمال ضابطه حجاب كم ميشود و حتي با وجود تاكيد بر رعايت قانون، در عمل، اجراي آن با اغماض هم راه ميشود و رفته رفته مسئولان هم به اين باور ميرسند كه اجبار، درحجاب تاثيري ندارد و يا آن كه حجاب، مسئلهاي شخصي است و عفاف هم به حالتي دروني تفسير ميشود كه البته هيچ تاثير بيروني در جهت دهي به روابط زن و مرد و آراستگي در پوشش نخواهد داشت.
در چنين شرايطي كه ساختارها به سمت و سويي ديگر فرا ميخوانند، زندگي عفيفانه حركت بر خلاف جريان رودخانه است و بسته به ميزان تاثيرات ساختاري، رعايت عفاف مسئولانه مشكل و مشكلتر ميشود.
حجاب؛ آرماني ناشي از موفقيت رهبران مذهبي بود
يكي ديگر از عوامل موثر در گرايش زنان به بدحجابي و انكار حجاب اين است كه جذابيت حجاب در گذشته، بيش از آن كه ناشي از برنامههاي فرهنگي و تبليغي در دفاع عقلاني و جهت دهي، حساسيتهاي عمومي نسبت به حجاب باشد؛ ناشي از موفقيت رهبران مذهبي در آرمان سازي براي نسل جوان بود كه در ارائه تصويري متعال از نظام اسلامي متجلي ميشد.
مردمي كه نقش حكومت را در مشكلات پررنگ ميبينند، از حجاب گريزان ميشوند
با گذشت زمان، واقعيتهاي اجتماعي از جمله تبعيض، فقر، سياستهاي اقتصادي، دسته بنديهاي سياسي و مشكلاتي ديگر به نارضايتي گروهي از مردم انجاميد و در ذهنيت آنان مقبوليت حكومت خدشه دار گرديد؛ از اين رو طبيعي است بخشي از اقشار كه تحت فشار عصبي و روانياند و نقش حكومت را در ايجاد مشكلات پررنگ ميبينند و از سوي ديگر حجاب را نه براساس باور قوي كه براثر احساسات آرمان گرايانه يا تبليغات دولتي پذيرفتهاند، از حجاب گريزان ميشوند.
عواملي ديگر نيز از جمله وجود زمينه طبيعي، ميل به خودنمايي و تمايل به ابراز رفتارهاي جنسي، ضعف خانواده در هدايت و نظارت، ناآشنايي با حدود شرعي و فلسفه حجاب، مقابله سياسي با نظام اسلامي و روشهاي غلط در دفاع از حجاب نيز در اين زمينه بيتاثير نبودهاند.
بررسي وضعيت حجاب با نگاهي انتزاعي، پيشاپيش محكوم به شكست است
بدپوششي به مثابه يك آسيب اجتماعي در پيوند با ديگر مسائل اجتماعي و معلول عوامل كم و بيش مشتركي است. از اين رو هر طرحي كه با جداسازي اين پديده درصدد اصلاح وضعيت حجاب، با رويكردي انتزاعي و تجزيهگرايانه باشد، پيشاپيش محكوم به شكست است. يكي از علل شكست طرحها و برنامههايي كه تاكنون اجرا شده همين موضوع است.
بايد شاخصهاي رشد فرهنگي متناسب با نظام اسلامي تعريف شود/ هماکنون مستند دستگاه مديريت و برنامهريزي كشور، شاخصهاي بينالمللي رشد فرهنگي است
باز ترسيم شاخصهاي رشد فرهنگي _ اجتماعي متناسب با نظام اسلامي اولين ضرورت راهكاري است كه به نظر ميرسد. بديهي است ميان جامعه اسلامي كه زندگي سعادتمندانه و متعهدانه را بر محوريت توحيد و تقرب ميجويد و جامعه مادي كه لذت و رفاه را غايت حيات خود ميداند و به دنبال راههاي متكثر براي ارضاي تمايلات نفساني است، تفاوت اساسي وجود دارد.
آنچه هماكنون مستند دستگاه مديريت و برنامهريزي كشور است، شاخصهاي بينالمللي رشد فرهنگي است كه به مواردي چون سرانه مصرف خمير كاغذ، سرانه صندليهاي سينما و كتابخانه، ميزان توليد و واردات فيلمهاي بلند سينمايي، و توليد و واردات كالاهاي صوتي _ تصويري محدود ميشود.
واضح است كه اين شاخصها نميتوانند نمايانگر رشد اخلاق و معنويت، فضايل انساني، ميزان فهم و تمايلات عمومي، التزام به رعايت آموزههاي وحياني، سخت كوشي و مواردي از اين قبيل باشند؛ بلكه چه بسا تنوع مجلات و تكثر محصولات فرهنگي كه حامل ادبيات مدرناند، خود از مهمترين زمينههاي توسعه ابتذال و دوري از عفاف است. از اين رو نيازمند تدوين شاخصهايي هستيم كه بتوانيم رشد معرفتي، اخلاقي، تربيتي و رفتاري را بر اساس مقياس اسلامي توضيح دهد.
برخي از شاخصهايي كه ميتواند به عنوان شاخص اسلامي مورد توجه قرار گيرد:
براي مثال ممكن است بتوان اشتياق به انجام واجبات و تنفر از محرمات، ميزان تمايل به انجام مناسك اجتماعي مثل نماز جمعه و جماعت، امانتداري و صداقت، ميزان تعاون محلي و طايفهاي در حل مشكلات، ميزان حل مشكلات و دعاوي از طرق دوستانه و سازشمحور به جاي مراجعه به دادگاهها، نقش خانواده در فرآيند تربيت و فرهنگسازي، ميزان اهتمام به امر به معروف و نهي از منكر، ميزان اشتياق به كار و تلاش و علمآموزي و تمايل به رفتار عفيفانه و رعايت حريمها در روابط اجتماعي را از شاخصهاي رشد فرهنگي و اجتماعي در جامعه اسلامي دانست.
صرفا با تدوين چنين شاخصهايي است كه ميتوان به بررسي ميزان تاثير ساختارهاي اقتصادي، اجتماعي،فرهنگي و سياسي بر موضوع حجاب و عفاف پرداخت و ضرورت بازنگري در برنامههاي توسعه را توضيح داد.
برنامههاي فرهنگي ما بايد هم جهت با كرامت نفس و عزتمندي جوانان باشد و تا حد ممكن به دروني كردن ارزشها براي آنان انديشيد تا ميان حفظ ارزشها و انتخابگري، تا حد ممكن همراهي ايجاد شود.
نظام اسلامي بايد قدرت خود را در تعريف و برجسته كردن آرمانهايي براي نسل جوان به كار گيرد كه مصلحت فرد و جامعه را تضمين كند.
انرژي هستهاي نشان داد: نظام ميتواند دغدغههاي خودش را به آرمان ملي تبديل كند
ماجراي انرژي هستهاي نشان داد كه نظام اسلامي ميتواند دغدغههاي خود را به آرماني ملي تبديل كند و احساسات عمومي را به سمت آن بسيج نمايد. ناگفته پيداست كه فقدان مديريت هيجانات و احساسات، ميتواند انرژي عظيم جوانان را به بيراهه برد و جواني به تهديدي براي نسل نو منجر شود.
نظام آموزشي از عوامل مهم تغيير در نظام ارزشها
از آنجا كه نظام آموزشي و پرورشي رسمي و غيررسمي، از عوامل مهم تغيير در نظام ارزشي و فاصله گرفتن نسل جوان از جغرافياي باور ديني است، اصلاحات بنيادين در آن ضروري به نظر ميرسد.
ناديده گرفتن جنسيت در آموزش سبب اختلالات جنسي ميشود
نظام آموزش رسمي با ناديده گرفتن جنسيت، دختر و پسر را يكسان آموزش ميدهد و همين نكته به اختلال در هويت جنسي آنها ميانجامد، بنابراين دختر و پسر تصويري صحيح از خود به عنوان يك جنس خاص ندارند و نميتوان آنان را به ايفاي مطلوب نقشهاي خاص فراخواند. از پيامدهاي بيتوجهي به هويت جنسي آن است كه دختران به ايفاي نقشها و رفتارهاي مردانه ترغيب ميشوند و عليه آموزههايي كه آنان را به حفظ استانداردهاي رفتاري خاص در پوشش وآرايش و چه در حضور اجتماعي فرا ميخواند ميشورند.
از سوي ديگر نظام آموزشي نسبت به ارزشهاي اخلاقي هم چون عفاف و حيا و نيز نسبت به خانواده چنان كه بايد حساس نيست، لذا لازم است علاوه بر اصلاح جنسيتي نظام آموزش رسمي، پرورش شخصيت اخلاقي جوانان مبتني بر تقويت اراده، كرامت نفس و خويشتنداري از مهمترين اهداف نظام آموزشي قرار گيرد.
تاثير گذاري رسانهها در رفتار عمومي
رسانههاي عمومي به ويژه سينما، هم به دليل تاثيرگذاري عميق در باورها، تمايلات و رفتار عمومي و هم به دليل آنكه بيش از ابزارهاي آموزشي و پرورشي ديگر برخاسته از مدرنيته و روح مادي حاكم بر آن است، در مقوله پوشش تاثيرگذار بوده و نيازمند اصلاحات اساسي است.
هم اكنون سكس در كنار طنز، خشونت و دلهره، يكي از چهار عامل جذابيت در هنرهاي نمايشي مدرن است و همين دليل، توجيهگر ابتذال در بسياري از رسانههاست.
اصلاح در رسانه فقط با باز تعريف مفهوم هنر و فلسفه هنر ميسر است
اصلاحات اساسي در رسانهها، به ويژه رسانههاي تصويري، جز از طريق بازتعريف مفهوم هنر و تدوين فلسفه هنر اسلامي، مسير نيست. در عين حال باتوجه به دور از دسترس بودن اصلاحات بنيادين در مقوله هنر برخي اصلاحات در رسانه پيشنياز اصلاح در وضعيت پوشش و رفتارهاي نسل جوان است.
ديگر راهكارها براي اصلاح وضعيت حجاب
راهكارهاي ديگري هم مانند ايجاد زمينه براي كارآمدي خانواده، تقويت حساسيت عمومي نسبت به عفاف، تربيت جنسي نوجوانان و جوانان، تسهيل ازدواج جوانان، مقابله با ولگردي و بيكاري، وضع و اجراي مقررات خاص در محيطهاي آموزشي و علمي، ساماندهي مد و لباس و… مواردي است كه بدون آن سخن گفتن از اصلاح حجاب به نتيجه نخواهد رسيد.
منبع:
تلخیص از مصاحبه دکتر زیبایی نژاد در نشریه سوره اندیشه، شماره اردیبهشت و خرداد 91
تلخیص از مصاحبه دکتر زیبایی نژاد در نشریه سوره اندیشه، شماره اردیبهشت و خرداد 91
لینک کپی شد
گزارش خطا
۰
ارسال نظر
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.