ایشان به صورت خداداد در شناخت افراد استعداد داشت؛ به مرور زمان و تجربه تقویت هم پیدا کرده بود. به صورت افراد نگاه میکرد و ...
گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»؛ عموما مردم غرق در زندگی روزمره میشوند و درگیر عادات میگردند که دلایل بسیاری را میتوان برای آن برشمرد؛ یکی از آن موارد این است که آنها افق بالاتری را برای خود متصور نیستند که با حرکت به سوی آن موجبات رشد خویش را فراهم آورند.
یکی از مواردی که این افق اعلی را در معرض انسان قرار میدهد، همنشینی با علما است که موجب میشود آدمی خود را نیز بالا بکشد و سعی در نزدیک شدن به آن عالم كند.
در همین زمینه و برای شناخت ابعاد زندگی آيت الله مجتهدي پای صحبت یکی از شاگردان ايشان نشستیم.
مرحوم مجتهدي در دو نوبت شبانه، براي بازاريان و روزانه براي طلاب كلاس درس برگزار ميكرد
«خبرگزاری دانشجو»- شما در حوزه علمیه ملاجعفر، شاگرد مرحوم مجتهدی بودید؛ از نحوه آشنایي تان با ایشان بفرمایید.
شاگرد آيت الله مجتهدي: بعد از انقلاب خدا به من توفیق داد به حوزه علمیه بروم. پیش نماز محله ما، حاج آقا حبیبی که الان وصی و جانشین حاج آقا مجتهدی در مدرسه هستند و حوزه علیمه حاج آقا را اداره می کنند، به من گفتند اگر می خواهی طلبه بشوی حوزه علمیه حاج آقا مجتهدی خوب است.
حاج آقا حبیبی هم 60 سال پیش که دیپلم گرفته بودند وارد همین مدرسه حاج آقا مجتهدی شده و درس خوانده بودند. بعد از معرفی حاج آقا حبیبی، رفتم مدرسه را پیدا کردم و خودم را معرفی کردم و گفتم: آمده ام خدمت شما تا مرا تربیت کنید. ایشان هم گفتند: الان وسط سال است، چند ماهی شبانه بیا.
ایشان هم شب ها و هم روزها درس داشتند؛ شب ها برای بازاری ها، دانشجويان و محققین، روزها هم برای خود طلبه ها.
به لطف خدا از مهرماه سال 59 وارد مدرسه شدم و بعد از مدت کوتاهی آشنایی با مرحوم مجتهدي متوجه شدم ایشان شخصیتی بزرگ و معنوی هستند و شایستگی هایی خاص دارند و کل مراجع تقلید، خصوصا امام(ره) و مقام معظم رهبری ایشان را تایید می کنند.
پسرهای مقام معظم رهبری هم در مدرسه مرحوم مجتهدي درس می خواندند؛ البته چند سال از ما جلوتر بودند و یعنی این مدرسه، مدرسه معتبری بود. مقام معظم رهبری به خاطر خود شخص حاج آقا مجتهدی فرزندانشان را آنجا فرستاده بودند؛ فرزندان علامه عسکری و خیلی از شخصیت های دیگر هم در آنجا مشغول تحصيل بودند.
این اولین آشنایی ما با مرحوم مجتهدي بود که تحت تربیت ایشان قرار گرفتیم و صحبت ها، نصحیت ها و روایت هایی که ایشان هر روز می خواندند؛ به لطف خدا ما را با مبانی اسلام آشنا کرد.
مرحوم مجتهدي عميقاً، دلسوز طلاب بود
«خبرگزاری دانشجو»- در فضای استاد و شاگردی، خاطره حکمت آمیزی از ایشان در خاطرتان هست؟
شاگرد آيت الله مجتهدي: خاطرهایي از ایشان در خاطرم هست که نهایت دلسوزی ایشان را می رساند. ایشان یکبار، دوبار، ده بار، صدبار تذکر می داد یا نصیحت هایی می کرد و اگر یک روز می دید یک یا چند نفر به آن عمل نکرده اند، خیلی ناراحت می شد.
یکبار من خودم شاهد بودم که ایشان وسط حیاط مدرسه ایستاد و از شدت اندوه به سر و عمامه اش میزد؛ نه اینکه بخواهد فیلم بازی کند، از ته دل این کار را می کرد و وقتی ایشان خودش را زد، تمام بچه ها پاهایشان سست شد و به همان کاری که ایشان می گفتند، عمل کردند.
ایشان فرموده بودند، آشپزخانه خوابگاه را تمییز نگه دارید. اوایل انقلاب این گونه نبود که به طلبه ها صبحانه، ناهار و شام بدهند و هرکس برای خودش غذا درست می کرد؛ گاهی به خاطر درس ظرف ها را رها می کردیم و بعد هم یادمان می رفت و ظرف ها نشسته می ماند. اگر هر اتاقی هم دو ظرف داشت، بببینید آشپزخانه به چه وضعی در می آمد؛ برای چنین موضوعی ایشان حساس شده بودند.
این یک ویژگی خاص در ایشان بود که من در هیچ استاد دیگری نه دیدیم و نه شنیدم. ایشان برای ما هم پدر و هم مادر بود؛ اگر کسی درد دل می کرد گوش می داد و اگر کسی کمک مالی احتیاج داشت ایشان برطرف می کرد.
از خصوصیات مهم مرحوم مجتهدي دست و دل بازی ايشان بود
یکی دیگر از خصوصیات ایشان دست و دل بازی بود؛ به طلاب سفارش مي كردند که اگر می خواهی کمک کنی، جوری کمک کن که طرف نفهمد و شرمنده نشود.
من سال 65 از آن مدرسه خارج شدم و برای تحصیل به قم رفتم. سال 75 در صف مسجد آیتالله بهجت نشسته بودم که نماز بخوانم، دیدیم حاج آقا مجتهدی تشریف آوردند برای ادب بلند شدم و به ایشان جا دادم. در دستم قرآنی بود؛ ایشان قرآن را به بهانه خواندن از من گرفتند، اما من دیدم از جیبشان دو تا هزار تومانی درآورند و لای قرآن گذاشتند و به من دادند.
«خبرگزاری دانشجو»- مرحوم مجتهدي نسبت به همه چنین بذل و بخششی داشتند یا فقط در ارتباط با طلبه هایشان این رفتار را انجام مي دادند؟
شاگرد آيت الله مجتهدي: به همه عنايت داشتند اما طلبه ها، خصوصا کسانی که اهل درس و تقوا بودند در اولویت بودند؛ شاگردان بازاری هم مورد لطف ایشان قرار می گرفتند. کسانی که در بازار شاگردی می کردند و علاقه دینی هم داشتند، شب ها یک ساعت می آمدند درس می خواندند و خسته به خانه برمي گشتند و دوباره صبح سرکار می رفتند.
مرحوم مجتهدي همواره تاكيد داشتند كه اولین پل ارتباطی با خدا، اهل بیت (ع) هستند
«خبرگزاری دانشجو»- از ويژگي هاي اخلاقی و عبادی مرحوم مجتهدي بگوييد.
شاگرد آيت الله مجتهدي: ایشان خیلی اصرار داشتند ما را با خدا ارتباط بدهند و همواره تاكيد داشتند اولین پل ارتباطی با خدا اهل بیت عصمت و طهارت هستند؛ بنابراین ایشان تاكيد داشتند تا با اهل بیت، خصوصا در ایام شهادت ارتباط برقرار کنیم و به آنها توسل داشته باشیم.
امروز بهجاي فقه و اصول درس توسل داريم
خیلی از مدارس در ایام شهادت ائمه تعطیل است، اما مرحوم مجتهدي می فرمود: مدرسه برقرار است، اما درسمان عوض می شود؛ به جای اینکه ادبیات عرب، اصول يا فقه بخوانیم، درس توسل داریم.
معمولا سخنران ماهری را دعوت می کردند تا در مورد شهادت آن امام برای ما صحبت کند. بعد روضه خوانی و گریه و سینه زنی بود؛ البته خانم ها هم پشت پرده بودند و استفاده می کردند. همان روز ناهار مفصلی برای هشتصد نفر از طلبه ها و بازاری ها و مردم محل آماده می کردند و بعد از سینه زنی، ایشان دعای آخر مجلس و دو تا نصیحت و تذکر می فرمودند.
کنار سجادهتان یک مفاتیح و قرآن داشته باشید
همیشه به ما توصیه می کردند، کنار سجاده تان یک مفاتیح و قرآن داشته باشید و نمازتان که تمام شد یک صفحه از قرآن و یک صفحه از مفاتیح را به مناسبت آن روز بخوانید تا نه زیاد وقتتان را بگیرد و به درستان نرسید و نه قرآن و دعایتان ترک شود. به لطف خدا همه هم این کار را یاد گرفتیم و حداقل یک صفحه قرآن و دعا می خواندیم تا ارتباط و توسلمان قطع نشود و به خدا برسیم.
تن صدای مرحوم مجتهدي در نماز، مشوق ما در انس با عبادت بود
نماز ایشان معنویت خاصی داشت و صورتشان بسیار نورانی بود؛ این را فقط من نمی گویم همه می گفتند. تن صدایشان در نماز برای ما آرام بخش بود و همین ما را تشویق می کرد خودمان را با عبادت انس بدهیم و با توکل به ائمه آرامش پیدا کنیم.
«خبرگزاری دانشجو»- ایشان در پذیرش طلبه شیوه خاصی داشتند و آیا طلاب را از طریق خاصی انتخاب میکردند؟
شاگرد آيت الله مجتهدي: یکسری مقدمات وجود داشت مثل اینکه فرد شناخته شده باشد و خدای نکرده خلافکار نباشد. برای ایشان معرف خیلی اهمیت داشت؛ مثلا میپرسید كه پدر شما کیست یا پیش نماز محلهتان کیست. مهمترین معرف برای ایشان همین حاجآقاحبیبی بود که الان وصی حاج آقا در مدرسه شده و فعلا مدرسه را اداره میکند.
بعد از اینها اثرگذارترین چیز برای حاج آقا مجتهدی، نگاه و نظر کردن ایشان به فرد بود. ایشان به صورت خداداد در شناخت افراد استعداد داشت که به مرور زمان و تجربه تقویت هم پیدا کرده بود و همه به این موضوع اعتراف میکردند. مرحوم مجتهدي به صورت افراد نگاه میکرد و تشخیص میداد فرد به درد طلبگی میخورد یا نمیخورد.
«خبرگزاری دانشجو»- به نظرشان چه کسانی به درد طلبگی نمیخوردند؟ شما در این ارتباط نکته خاصی را به خاطر داريد؟
شاگرد آيت الله مجتهدي: من از مرحوم دولابی شنیده بودم که داوطلبان دانشگاه علوم پزشکی پاکستان برای پذیرش دانشجو، غیر از قبولی در آزمون باید در مصاحبهای شرکت میکردند که در آن مصاحبه فردی که چهره شناس بود به چهره داوطلبان نگاه میکرد و از چهره افراد میفهمید که آن دانشجو به درد پزشکی میخورد یا نه.
ملاکش هم این بود که مثلا این آقا اهل پول است و اگر در این دانشگاه درس بخواند و دکتر شود، میخواهد از مردم پول بگیرد و مردم را بیچاره میکند يا این آقا میخواهد مردم را درمان کند و برای پزشکی خوب است.
برخی از اساتید ما هم در این علم ماهر بودند. من سال تقریبا 68 به کتابخانه آیت الله مرعشی رفتم و دو کتاب پيرامون اين موضوع در كتابخانه بود که من آن دو کتاب را امانت گرفتم و مطالعه کردم. خیلی عجیب بود كه در کتاب برای اینکه هر بینی چه شکلی دارد و چه علامتی دارد، یک سري ویژگی مشخص کرده بود؛ کتاب در دانشگاههای فرانسه چاپ شده بود.
مرحوم مجتهدي روی مسئله وجود فاكتور نورانیت در انتخاب طلبه تاکید ميكرد
حاج آقا یا به صورت خدادادي یا بعضا به صورت اكتسابي و با مطالعه در این باره، وقتی به صورت افراد نگاه میکرد، افراد را می شناخت و می فهمید که این فرد به درد کار علمی میخورد یا نه؛ آن آرامش باطنی که یک طلبه نیاز دارد را دارد یا نه، نورانیت دارد یا نه.
مرحوم مجتهدي روی مسئله وجود نورانیت در طلبه تاکید داشتند. یادم میآید چهره افراد حوزه چقدر نورانی بود؛ منظور از نورانيت زیبایی نیست، زیبایی چیز ديگري است. شاید فرد پوستش سیاه بود، اما نورانی بود و آدم جذبش میشد.
«خبرگزاری دانشجو»- یعنی برای ایشان وجود آرامش، نورانیت اولیه، یک فطرت مناسب برای آموزشهاي دینی و آمادگی برای مسائل دینی در پذيرش طلبه مهم بود؟
شاگرد آيت الله مجتهدي: البته این فاکتورها بعد از انجام تحقیقات اولیه مدنظر بود. اگر تحقیقات اولیه منفی بود که دیگر نوبت به این مسائل نمیرسید؛ مثلا حاج آقا حبیبی فردی را معرفی میکردند، ایشان نگاه میکرد و میگفت ببخشید جا نداریم و عذرش را میخواست. مقدمات اولیه فراهم است، اما صورتش را نگاه میکرد و میگفت نه شما به درد طلبگی نمیخوری.
چون من در مدرسه از همان سالهای 59 مسئولیت ثبت نام، حجرهها و دادن شهریه و... را داشتم، به حاج آقا میگفتم: یک نفر برای ثبت نام آمده، شما اجازه میدهید؟ ایشان میگفت: نماز که تمام شد بگو کنار حوض بایستد و خودت هم کنارش بایست تا من بیایم و او را ببینم و بعدا به تو خبر میدهم. میآمدند و فرد را میدیدند و حرفی هم نمیزدند و بعدا پاسخ میدادند که ثبت نام کنم یا خیر.
«خبرگزاری دانشجو»- ایشان فرزند نداشتند؟
شاگرد آيت الله مجتهدي: فرزند نداشتند، اما دو نفر از بچههای بستگان نزدیکشان را پذیرفته و بزرگ کرده بودند که الان هم به لطف خدا هرکدام 50 سال دارند.
با اينكه می دانستیم آيت الله مجتهدي نهایت محبت را دارد، اما براي ما ابهت خاصی داشت
«خبرگزاری دانشجو»- نظم و تربیت و ابهت ایشان چگونه بود؟ از سخنان شاگردانشان این گونه پیداست که ایشان خیلی روی نظم و ترتیب تاکید داشتند.
شاگرد آيت الله مجتهدي: از نظر نظم که انصافا ايشان منظم بود؛ کلاس ها و روضههایی که شب جمعه منزل خودشان داشتند سروقت و منظم بود. ابهت زیادی داشتند و ما با کلی ترس جلو میرفتیم تا چیزی بپرسیم؛ میدانستیم ایشان نهایت محبت را دارند، اما ابهت خاصی هم داشتند.
در عزاي امام حسين (ع) بفهميد و گريه كنيد
«خبرگزاری دانشجو»- ایشان در ایام خاص، مثل ماه مبارک رمضان یا ماه محرم شیوه خاصی در رفتار و منششان داشتند؟
شاگرد آيت الله مجتهدي: در ماه مبارک رمضان، ما طلبههای بزرگسال برای تبلیغ میرفتیم؛ اما طلبههای کوچک تر در مدرسه حضور داشتند و ایشان میآمدند به بچهها رسیدگی میکردند. آن سالها هم ماه مبارک در تابستان بود و مدرسه تقریبا نیمه تعطیل شده بود؛ اما حاج آقا باز هم برای نماز می آمدند.
ماه محرم غوغا بود؛ اگرچه ماه محرم هم برای تبلیغ میرفتیم، اما سال اول طلبگي را در مدرسه بودیم و سالهای بعد هم میشنیدیم که ایشان کل مدرسه را برای عزاداری سیاه پوش کردند. برای مصبیتهای اهل بیت هم گریه میکردند و هم بقیه را تشویق میکردند که بفهمید و گریه کنید.
موقع سینه زنی که میشد برای احترام به اهل بیت عمامهشان را برمیداشتند و سایر کسانی که عمامه داشتند به تبع ایشان عمامه برمیداشتند؛ یک فضای بزرگی در شبستان بود و برای سینه زنی آهسته دور مسجد میچرخیدیم و سینه می زدیم. حاج آقا هم همین کار را میکرد؛ دور تا دور راه میرفت و سینه زنی میکرد.
طعم نماز شب را بچشيد
«خبرگزاری دانشجو»- ایشان توصیه عبادي خاصی به طلاب داشتند؟ مثل اینکه روی شیوه عبادی خاصی تاکید کنند.
شاگرد آيت الله مجتهدي: بله، مثلا تاکید ميکردند که اهل نماز شب باشید و طعم آن را بچشید. من همان هفته اولی که ایشان را دیدم و گفتم که من را آقای حبیبی فرستادند، ایشان گفتند: انشاءالله در آینده، آن روزی میرسد که برای نماز شب بلند شوید و لذتتان از آن احساس لذتی که پادشاهان دنیا میکنند بالاتر است. آن وقت حرف دلتان این است که ای پادشاهان دنیا که به ظاهر همه چیز در دستانتان است، بگویید من از دنیا لذت میبرم یا شما.
تاكيد مرحوم مجتهدي بر رعايت شان لباس روحانيت
چیزی که ایشان مشهور به آن بودند، رعايت شان طلبگی بود؛ مثلا میگفت تا به حال دیدهاید افسر راهنمایی و رانندگی با شلوار راه راه بیاید؟ نه، خب هرکجا مقررات خاص خودش را دارد؛ حوزه هم همین طور، عمامه و عبا باید مرتب باشد. اگر باطن من بد است حداقل ظاهرم جوری باشد که مردم را متنفر نکند؛ مثلا به ما توصیه میکردند اگر ممكن است به اتوبوس نرسيد و مجبور ميشويد 20 دقیقه دیگر در ايستگاه بایستید، براي رسيدن به اتوبوس ندويد، زشت است.
«خبرگزاری دانشجو»- یعنی میگفتند شان لباس را نگه دارید.
شاگرد آيت الله مجتهدي: بله. یا میگفتند افسر راهنمایی و رانندگی که وسط چهارراه ساندویچ نمیخورد؛ این دون شأن اوست. شما هم اگر به شهری رفتی و خواستی ساندویچ بخوری، جوری بخور که مردم بدشان نیاید و انگشتنما نشوی. برو یک گوشه بخور؛ زشت است در جمع مردم یک روحانی راه برود و ساندویچ بخورد. الان هم اگر در خود ساندویچ فروشی یک روحانی بایستد و ساندویچ بخورد، جوانها به همدیگر نشان میدهند و ميخندند که حاج آقا را نگاه کن، دارد ساندویچ میخورد. حاج آقا مجتهدی روی اینها خیلی تاکید میکرد.
توصيه هاي اقتصادي مرحوم مجتهدي به طلاب
«خبرگزاری دانشجو»- ایشان به طلاب توصیههای اقتصادی هم میکردند؛ مثلا اینکه بگویند در مواجه با مسائل مادی و دنیایی چگونه رفتار کنند؟
شاگرد آيت الله مجتهدي: ایشان میفرمودند: انسان دو نوع خرج دارد؛ یک خرج واقعی و حقیقی و یک خرج کاذب و اسم آن خرج کاذب را بَرج گذاشته بودند.
فرد به گوشت و برنج برای زندگی زن و بچه اش نیاز دارد، اما پرتقال تامسون کیلویی چندهزار تومان که ضروري نیست تهيه ميكند. اشکالی ندارد گاهی اوقات برای اینکه چشم و دل زن و بچهات را سیر کنی پرتقال تامسون هم بخری؛ این حرف دیگری است، اما بدون پرتقال تامسون هم میشود زندگی کرد.
ایشان مي گفتند: خودت را به زحمت نینداز؛ چون شهریهات معین است و اگر بخواهی برنج و گوشت اعلا بخری باید این طرف و آن طرف کار کنی تا پول در بیاوری و خرج زندگیات را تامین کنی.
همچنین میگفتند: اگر هردفعه بخواهی ده کیلو، ده کیلو گوشت بخری، خرجت بالا میرود؛ هر دفعه دویست گرم بخر. اساتید اخلاق هم گفتهاند که در طول هفته بیشتر از سه روز گوشت نخورید؛ چراکه قساوت قلب میآورد.
من خودم دیده بودم که حاج آقا جورابش را بخیه زده بود؛ کف پاشنهاش به اندازه یک دایره رفته بود و از یک جوراب دیگر و رنگی دیگر یک تکه با نخ نازک دوخته بود.
یک قبا را فقط یکی، دو سال که نمیپوشیديم و باید ده سال استفاده میکرديم یا گاهی پیش میآمد سر آستینهایمان نخنما میشد؛ لباس را پیش خیاط میبردیم و او یک سانت سر آستین را تو میزد و درست میشد و هشت سال از این لباسها استفاده میکردیم.
حاج آقا به ما یاد میداد که خرج اضافی نداشته باشیم و میگفت: من حتما نباید سی و سه پل یا لب دریا را ببینم و ارزش ندارد پولم را خرج این کار کنم؛ فعلا زندگیات را بچرخان و پیشرفت علمی هايت را بکن و وقتی که زندگیات به حد مطلوبی رسید اگر خواستی این کارها را هم بکن؛ اما اوایل همه باید مراعات کنند و خرجها را کنار بگذارند.
حاج آقا به ما توصیه میکرد اینگ ونه رفتار کنیم که مردم از ما یاد بگیرند؛ چراکه اگر مردم بیایند خانه من و ببینند که ویترین خانه من آنچنانی است و تلویزیون من فلان است، بد است. کسی که لباس روحانيت را میپوشد باید این ویژگی الگو بودن را داشته باشد؛ ائمه هم همین گونه بودند.
پايبندي مرحوم مجتهدي به امر به معروف و نهي از منكر
«خبرگزاری دانشجو»- ایشان دغدغه اصلی طلاب را چه چیزی معرفی میکردند؟
شاگرد آيت الله مجتهدي: ایشان روی درس طلاب پافشاری میکردند. هدف اصلی که کمالات خود انسان و بعد به کمال رساندن دیگر انسانها است و لازمه به کمال رساندن دیگر انسانها این است که حکومت تشکیل بدهی و جامعه را اصلاح کنی و امر به معروف و نهی از منکر کنی.
ایشان به شدت امر به معروف و نهی از منکر میکرد. من یادم هست آقایی محاسنش را از ته میزد و هر دفعه هم روضهها را شرکت میکرد؛ حاج آقا به او نمیگفت نیا، اما می گفت: این چه وضع آمدن است؛ تو صورتت را با تیغ زدهای و آمدی در خانه کسی که در کل مرکز تهران شهرت دارد به اینکه طلبه پرورش میدهد و اعتقادات دینی را نشر می دهد. حاج آقا دفعه اول برخورد شدید با او کرد و آن آقا را بیرون کرد؛ دفعههای بعد آن آقا با صورت نتراشیده آمد و حاج آقا هم چیزی نگفت.
تاکید ایشان اول روی درس بود؛ چون میدانست اگر ما درس نخوانیم و بی سواد باشیم نمیتوانیم کاری انجام دهیم و مجبور میشويم در یک مسجدی و یک گوشه ای نماز جماعت بخوانيم؛ نه اینکه بد باشد، اما بی سواد ميمانيم.
آيت الله مجتهدي به طلاب توصيه ميكردند كه تا جان دارید درس بخوانید
«خبرگزاری دانشجو»- پس ایشان بیشترین تاکیدشان روی مسائل علمی بود؛ چون علم را شاهراه ميدانستند.
شاگرد آيت الله مجتهدي: ایشان میفرمودند طلبه مثل کبوتر میماند؛ همان طور که کبوتر دو بال دارد طلبه هم باید دو بال تقوا و علم داشته باشد؛ اما ما میدیدیم در مقام عمل به تقوا بیشتر بها میدادند. تقوا در حد همان تقوا ظاهری کافی بود چون ما که نمیخواستیم عرفان بخوانیم.
میگفتند: تا جان دارید درس بخوانید؛ البته تقوا سر جای خودش هست چون ما اوایل طلبگیمان بود و خودمان قرآن و دعا خواندنهایمان برقرار بود، اما شاید در درسها اشتباه میکردیم و بنابراین بیشتر روی این موضوع پافشاری میکردند.
مرحوم مجتهدي با همه مراجع خصوصا حضرت امام خميني (ره) رابطه تنگاتنگي داشتند
«خبرگزاری دانشجو»- نظر ایشان درباره ولایت فقیه، امام و مقام معظم رهبری چه بود؟ از فعالیتهای سیاسی ایشان هم بفرمایید.
شاگرد آيت الله مجتهدي: ایشان از طرف امام نمایندگی داشت و مردم به ایشان خمس میدادند و ایشان با همه مراجع خصوصا امام (ره) ارتباط داشتند. یکبار من یادم هست حاج آقا از امام وقت گرفتند و پیش ایشان رفتند و وقتی امام آمدند روی بالکن برای دیدار مردم، من دیدیم حاج آقا مجتهدی هم همراه ایشان آمدند.
با مقام معظم رهبری هم ارتباط داشتند؛ اصلا خود مقام معظم رهبری فرزندانشان را برای تحصیل به مدرسه ایشان فرستاده بودند.
آقای مجتهدی مثلا به اندازه آقای مهدویکنی که مجتهد است و طلبه تربیت میکند، فعالیت سیاسی نداشت؛ ایشان در این حد بود که هیچ حرف خلاف انقلاب نمیزد.
یادم هست فردی منزل حاج آقا آمده بود و نظر فقهی یک مجتهدی را گفت که خلاف نظرات همه مراجع بود؛ حاج آقا پرخاش کرد و گفت: این گونه نیست و آن فرد هم دیگر به منزل ایشان نیامد. یکبار بحث علمی با من طلبه است، اشکال ندارد و بحث میکردند؛ اما با مردم عادی بحث کردن بر سر این مسائل فایده ندارد.
تربیت شاگرد توفیق خاصی بود كه نصيب مرحوم مجتهدي شد
«خبرگزاری دانشجو»- در پایان، اگر نکتهای در اتباط با مرحوم مجتهدی دارید بفرمایید.
شاگرد آيت الله مجتهدي: اگر اشتباه نکنم مقام معظم رهبری هم به این نکته اشاره داشتند که خدا به ایشان توفیقات زیادی داده بود. بچه نداشتند؛ اما شاگردان زیادی تربیت کرده بودند و اولین شاگردان ایشان، آیت الله خرازی و حاج آقا حبیبی و... بودند. برخی افراد بودند با سوادتر از مرحوم مجتهدی، اما چنین توفیقی نداشتند.
توفیق یعنی آبادی آخرت، ان شاءالله ایشان آخرت بسیار آبادی دارند. تربیت شاگرد توفیق خاصی بود که ایشان داشتند؛ خیلی ها توان و پول و سواد زیاد داشتند، اما نتوانستند شاگرد تربیت کنند.